رویای نیمه شب تابستان (۱)

1401/10/22

تابستون بود و ما پشت بوم میخوابیدیم و از کولر طبیعی استفاده میکردیم 😅
خب اون وقتا چون تابستونا پشه زیاد بود مجبور بودیم پشه بند ببندیم. یه چیزی مث چادرای مسافرتی مثلا که جنسش از تور سفیده، برای اونایی که نمیدونن پشه بند چیه. پشه بندا بعضیاشون نازک بودن بعضیاشون هم یه کم تورش ضخیم تر بود که مثلا از دور که نیگا میکردی توش معلوم نبود چه خبره و خب این یه جور مزیت بود برای کسایی که میخواستن نصف شب شیطونی کنن. بعد معمولا پشه بندا هم کوچیک بودن یا نمیدونم اونا که ما داشتیم کوچیک بود. ینی در حدی که مثلا دو نفر فقط جا میشدن.
داشتم می گفتم. من اون وقتا ۱۴ سالم بود و شروع شیطونی و فوران هورمونا. پسر خالم تابستون اومده بود پیش ما. خونه خودشون شهر بود و ما توی یه روستا نزدیک شهر بودیم. اون یه سالی از من کوچیک تر بود ولی خیلی تپل بود. من معمولی بودم ولی اون خیلی تپل بود و بانمک. از اونا که دلت میخاد همش لپاشو بکشی. منم راستش اصلا مث الان که پسرا توی ۱۲ سالگی کشف میکنن که گی هستن نبودم. این شر و ورا نبود که. من هم با پسرا حشری میشدم هم با دخترا. اصلا به این فکر نمیکردم که من گی هستم یا نیستم و این کسشعرا. این مربوط به آخرای دهه شصته که خیلی از این خبرا نبود و کسی این چیزا رو بلد نبود اصلا. من فقط میدونستم از آدمای بانمک تپل خوشم میاد. مخصوصا اگه پوستشون روشن باشه و وقتی میخندن لپاشون سرخ بشه. دیدن کون تپل توی شلوار هم منو تحریک می کرد. مخصوصا اگه پسر خالم بوده باشه و قبلا موقع لباس عوض کردن کونشو توی لباس زیر دیده باشم. چون دیگه شکل بانمک کونش یادم نمیره. یه کون گرد خوشگل که دوس داری بغلش کنی از پشت و دیگه ولش نکنی. از اونا که از بس سفیده و وقتی دست بزنی جاش سرخ میشه. خب من چون یه خرده لاغر بودم تقریبا لباس زیر هم برام گشاد بود. ولی اون که کونش تپل بود و کامل شورتشو پر میکرد و مث یه هندونه ی رسیده همش جلو چشمم بود. حتا وقتی با شلوار بود انگار من اشعه ایکس داشتم و میتونستم کونشو تصور کنم! این قد حشری بودم!
خلاصه اون شب هم خسته بودیم از بس از صبح توی باغ بازی کرده بودیم و دویده بودیم. هر روز کارمون همین بود. مدرسه که نداشتیم و تنها کارمون بازی کردن بود و بعضی وقتام کمک کردن توی کارای باغ و اینا. اینم بگم که چون هوا گرم بود برای ما بچه ها عادی بود که بدون شلوار و پیرهن و فقط با شورت بخوابیم. ولی خب وقتی یه کون خوشگل تپل کنارت باشه دیگه خوابیدن زیادم راحت نیست. زیر پشه بند تا دیروقت با هم حرف میزدیم تا وقتی خوابمون ببره. اون هم این قدر خوابش سنگین بود که بعضی وقتا توی خواب یه دور کامل ۱۸۰ درجه میزد و سر و ته میشد و اصلا حالیش نبود…
ادامه دارد…

نوشته: حمیدرضا


👍 0
👎 3
6401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

910315
2023-01-12 02:27:59 +0330 +0330

داداش پیامک قبض همراه اول متنش از داستان تو طولانی تره

2 ❤️

910597
2023-01-14 03:23:59 +0330 +0330

نوک کیرم تو سوراخ دماغت و اب کیرم تو مغزت واسه چرت و پرت یاوه گویی اضافه اول داستانت دوم زیر یه دهه شصتی کون دادی و از درد کون مردی.بچه های دهه های قبل حتی زیر ده سالگی هم زیر زمین رو می دونستند هم رو زمینو از بس تخم جن بودند.منتهی یه حجب و حیایی بود و زیرکی.چیزی رو نمی کردند.مثل بچه های الان ساده و کوس خول وپر ادعا و وقیح نبودند .

0 ❤️

910658
2023-01-14 14:22:45 +0330 +0330

قلمت خوبه. البته نباید نصفه کاره ولش میکردی. منتظر بقیه اش هستم. از انتقادها نا امید نشو. درس بگیر

0 ❤️

911709
2023-01-22 01:30:53 +0330 +0330

چی شد آخرش

0 ❤️