رُز وحشی

1401/06/12

این دیروز اتفاق افتاد
شیش شهریور چهارصد و یک ساعت شیش عصر
اینجا مینویسم بماند به یادگار حتی اگر من نبودم و اونم نبود یا یادمون رفته بود اینجا باشه:)
این که همیشه دلم میخواست که لمسم کنی همیشه پس ذهن من پسری بود با چشمای قهوه ای روشن.
وقتی که فقط یه بچه ده ساله بودم کلاس چهارم ابتدایی دیدمش عشق کودکی دلتنگی های کودکی از اون آدمایی که قلبم میریخت میدیمش
خیلی زبون میریخت از اون مخ زنایی که از بچگیشون اینجورین من عشق و احساسم و با کل کل کردن باهاش نشون میدادم.
فقط سه سال گذشت و بعدم دیگه ندیدمش.
اتفاقایی که برای من افتاد مادری که رفت زیر خاک و دیگه نبود که براش مادری کنه.
ارتباطم خیلی جسته گریخته تو اینستا باهاش شروع شد از تسلیت تا صحبت در مورد نظام شاهنشاهی این که ما نسلی هستیم که حسرت چهل و سه سال قبل و میکشیم.
یه روز بهم زنگ زد حرفای مسخره و کوتاه، کوتاه قرار بیرون گذاشته شد که یعنی پنجم شهریور
هفت سال از آخرین باری که دیدمش میگذشت دختر بچه ۱۳ ساله شده بود یه دختر ۲۰ ساله دلم میخواست زیباییمو به رخ بکشم قد و استایل طرز صحبت و بیانم
شاخای قرمز شیطانیم در بیاد و اون ملکه عوضی درونم و بهش نشون بدم
ولی به محض دیدنش انگار یکی شعله شمعم و فوت کرد
آب سرد روم ریخت
آروم آروم کنارش قدم میزدم.
از حرفا و ناراحتیاش که بگذریم پسر احساساتی پسره ی نا آروم منی که سکوت بودم بیشتر بر خلاف بچگی
زیادی همچی بر خلاف بچگی بود.
قرار شد فرداش ظهر برم خونش
و فرداش اومد و من رفتم.
تاپی پوشیدم که کمرم و شکم تختم و باریک تر نشون بده یه ست کرم رنگ زیادی ملایم.
من میدونستم این اتفاق میفته
تو خونه دوستاشم بودن که خورد تو پرم
هفت دست حکم و باختن
زیادی بی قراری میکرد گفت بعد ناهار بخوابیم ولی بعد ناهار رفت بیرون و اومد چشماش قرمز دور چشماش قرمز،
عرق زیاد، خارش شدید بدن، پرخاشگر . بعدم که جا انداختیم وسط پذیرایی بخوابیم.
چون من پیش اون دراز کشیدم و اون در ده ثانیه خوابید من که چشمام بی اندازه بی خواب بود با یه مغز زیادی درگیر
من این علائم و خوب میشناختم علائم مصرف شیشه
مستقیم به پلکای بسته بی گناهی نگاه میکردم که دلسوزی شدیدم داشت باعث میشد کارم به بالا آوردن بکشه
ساعت تیک تیک میکرد تصمیم گرفتم چشمامو ببندم و یکم استراحت کنم.
دستش کاملا بین بازوم پیچید و داشت نوازشم میکرد با سر انگشتاش
همون انگشتای کشیده ای که تو بچگی میخواستم بگیرمشون
سریع چشمام و باز کردم و خیره شدم به چشماش
همون چشمای قهوه ای ولی خب حالا قرمز و نعشه
گفت:
-فکر کردم خوابی
+بخوابم از این کارا میکنی؟
-چیکارا؟
گفتم هیچکارا و پشتم و بهش کردم.
یکی از دوستاش که حاضر شده بود بره باشگاه خدافظی کرد و رفت.
از پشت کاملا بهم چسبید و سرش و فرو کرد تو موهام شروع کرد نفسای خیلی عمیق کشیدن و هی بیشتر به خودش فشارم داد.
+این بود هی خوابم میاد خوابم میاد؟

بیشتر بهم چسبید.
-همینی که هست از فردا همینم نیست.
ته ریشش کشیده شد به گردنم و فوت داغش مور مورم شد گفتم نکن
فشار دادن کمرم زیر دستاش هی بیشتر میشد که اون یکی دوستشم رفت.
قلت زدم کلی ازش دور شدم
گفت:

حالا چرا دوری میکنی؟
+پیش پیشم کنی میام
گفت پیش پیش پیش من دوباره این بار بیشتر بهش چسبیدم
شروع کردم به گفتن چیزای چرت و پرت
گیر کرده بودم بین دو راهی که هنوزم دلم میخواد باهاش سکس کنم یا نه
دستش و گذاشت رو گردنم صدای خر خر در آورد انگار خفه کنه منو که دستم و گذاشتم رو گلوش و من بیشتر فشار دادم ناخونامو فشار دادم
گفت: عه؟
گفتم آره من سادیسم دارم مریضم
گفت من سادیسمی دوست دارم.
زبون و لبش و رو سلول به سلول پوست گردنم حس میکردم و نفساش و دستش که سینم و فشار میداد
گفت: اینا چین؟
+تو این مدت بزرگ شدم
-عوضیم شدی
هر چی بیشتر دستاش و لباش و رو بدنم حس میکردم بیشتر داغ میشدم بیشتر احساس میکردم، منم نئشه میشدم انگار یه مواد مخدر برای من بود.
روم خیمه زد تمام بدنش و چنگ میزدم و دستاش، لبایی که همیشه دلم میخواست ببوسم حالا مال من بود.
خودش و از روی شلوار بهم فشار داد تو گوشم گفت انجامش بدیم.
ریز ریز صدای خندم بلند شد تو یه حرکت اون خوابیده بود و من روش نشسته بودم و خودم و فشار میدادم بهش
گفتم انقدر عجله داری؟
+چقدر عجولی! پسره ی آماتور
اونم خندید
سرمو فرو کردم تو گردنش و بوسیدمش و با زبونم نوازشش کردم تا گوشش و لاله گوشش و سیب برآمده گلوش،
ترقوه برجستش
تو گردنش نفس عمیق کشیدم و دوباره نشستم.
سیگار و برداشتم و روشن کردم و آهنگ سَوِیج رُز از وانتونز و پلی کردم
بهش یه شات سیگار دادم.
و در ادامه بیشتر بوسیدمش جوری لبامو بهش فشار میدادم و زبونش و میک میزدم انگار میخواستم از دهنش به دنیای درونش برم و دیگه برنگردم
گفتم چه حسی داری که با الهه شهوتی؟
بدنش و فشار دادم و دستاش رو کونم فشار آورد منو به خودش فشار میداد
من با تیکه آهنگ زمزمه میکردم:
هر دومون پر زخمیم
من و تو رز وحشی:)
سوتینم و داد بالا و همون لبای خیس و کار بلدش و رو نوک سینم حس کردم
نفسم عمیق تر شد
دوباره لب گرفتیم موهام دور صورتم پخش شده بود
کنارش خوابیدم همون طوری که میبوسیدمش کش شلوارکش و کشیدم و ول کردم خورد به بدنش دستم و بردم تو شلوارکش و گرفتمش تو دستم
بزرگ دقیقا همون اندازه ای که میخواستم
دستش از روی شلوارک لای پاهامو لمس میکرد.
داشتم خل میشدم داشتم دیوونه میشدم
میخواست بهم ثابت کنه عجول نیست
عجله نداره
مچش و فشار دادم دستش حالا داشت لمسم میکرد خیس بودم
تو گوشم گفت کی عجوله؟
همون انگشتای کشیده مردونه چوچولمو به طرز فاکینگی میمالید
کنار گوشش نفسام بلند تند و تند تر میشد با انگشتاش داشت منو میگایید نقطه جیمو فشار میداد.
شلوار و شرتم و همزمان در آورد و لباش و همون طوری که سینم و بعد شکمم و لیس میزد و پایین تر میرفت.
دور و ورش و لیس میزد تا نعشه ترم کنه
موهاشو چنگ زدم و به خودم فشار دادم زبونش و لبش داشت نه تنها با کصم، با روانمم بازی میکرد
تند تند میکم میزد و زبونش و تو سوراخم حس میکردم که جلو عقب میشه
خواست بیاد روم گفتم نمیخوام نوبت توعه
گفت از این کارام بلدی؟
گفتم فقط تماشا کن
کیر نیمه شقش تو مشتم بود و کلاهکش و با تند تند زبون زدن خیس میکردم و کامل میبردم تو دهنم و بعد کم کم
و کامل تا دسته تو دهنم بود حالا تو دهنم بزرگ شده بود و محکم و تند تند به لبام میکوبیدمش و دوباره تو دهنم بود.
بلند شدم و خودم روش اومدم تنظیم کردم و کامل و آروم و با آه و ناله شدید تا اخرین میلی مترش و تو خودم جا کردم و شروع کردم بالا پایین شدن میبوسیدمش و خیره نگاهش میکردم محکم بهم اسپنک میزد.
تو گوشش گفتم میخوای یه چیز خوشگل ببینی؟
همون پوز و برعکس شدم و حالا کونم سمتش بود و من فقط از کمر بالا پایین میشدم.
میتونست باریکی کمرمو ببینه میتونست بالا پایین شدن کصم رو کیرش و ببینه
میتونست چال عمیق کمرم و ببینه
میتونست شیار عمیق بین فیله های کمرم و ببینه
اسپنک شدم و بعد بلند گفت جووون چه کونی
سوپرایز پشت سوپراز
تاحالا سکسی نداشتم که توش اسم اعضای بدنم واضح گفته بشه من فتیش شدید حرف زدن تو سکس و داشتم
تا الان پیش نیومده بود و این تازه شروعش بود
از روش بلند شدم گفتم داگی شیم
فرو کرد تو کصم و همزمان بالاشو مورد عنایت انگشتاش قرار میداد
هر چی بیشتر دردم میگرفت بیشتر لذت میبردم
گفتم جرم بده
تند ترین و محکم ترین تلمبه های زندگیم و بعدش تجربه کردم
چشمام سیاهی میرفت
دوباره عوضش کرد و روم افتاد گفت این کص ماله کیه گفتم ماله توعه
گفت بفهمم به کسی دادی خودم میدوزمش
میگفتم فقط به تو میدم
تو منو بگا بیشتر از اینا
میگفت کصت ماله کیه؟
میگفتم ماله تو
بوسیدمش و گفتم یه حقیقت بگو
گفت:
_همیشه میخواستم باهات بخوابم بهت دست بزنم لای دستام لهت کنم

من هشت سال تمام تصورش کردم حالا تو فقط واسه منی
دوباره بعدش من روش نشستم تمام مدت میگفت دارم کص خوشگلت و جر میدم
وقتی سکوت میکردم میگفت حرف بزن بگو چجوریه چه حسی داری بگو کی میکنتت
میگفت واسه اومدنش تلاش کن
و کمرم و محکم و تند تر بالا پایین میکرد کاملا زیر دلم درد میکرد
بلند شد ولی من جلوش زانو زدم و شروع کردم ساک زدن براش محکم و تند تند
رو مبل خوابیدم و محکم تر حسش میکردم با تک تک عصبای دیواره ی کصم حسش میکردم
میگفت قربون کص خوشگلت برم قربون چشمات برم و صورتم و بین دستاش میگرفت و میلی متر به میلی متر صورتم و بوس میکرد
لمس شدن با لباش و تلمبه های شدید و جر دهندش باعث میشد چشمام سفید بشه و یه لحظه هاییم نفسم بره.
دوستش زنگ زد و میخواست بیاد
تو بغلش خوابیدم یه سکس ناتموم!

ولی دیوونه کننده ترین چیزی که تو عمرم بود
تو گوشم گفت:

هر کسی باید یبار قبل مرگش همچین چیزیو با اونی که میخواد تجربه کنه بهترین کصی که کردمی، بهترین لبی که بوسیدمی، بهترین سکسی که داشتمی
بغلش بوی منو میداد
گفت قربون چشمای خمارت و پلک نیمه بازم و بوسید.
تو گوشم گفت: امشب دست هیشکی بمون نمیرسه

قطره اشک از چشمم چکید

گفتم: کاش من برات لذت بخش تر از اون دونه های شفاف بودم:)

نوشته: خانم راچستر


👍 10
👎 4
20701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

893393
2022-09-03 01:53:23 +0430 +0430

امشب داستانا خیلی عاطفین خوشمان آمد

1 ❤️

893470
2022-09-03 15:34:20 +0430 +0430

خوب و عمیق کسشعر و طولانی
مسئله اینست

1 ❤️

893499
2022-09-03 21:17:24 +0430 +0430

این حجم از کسشعر رو یه جا ندیده بودم

1 ❤️

893595
2022-09-04 09:40:02 +0430 +0430

عزیزم سیگارو با واحد نخ حساب می‌کنن مه شات. شات واحد مایعاته مثل قهوه و مشروب. جدا ازین اشتباهات، احساساتی ترین داستان امروز بود داستانت

1 ❤️

893838
2022-09-05 20:46:36 +0430 +0430

خب دوستان از همه نظراتتون ممنونم و این که بلد نیستم چجوری ریپ بزنم
دوست عزیز marthaheramir منظور از شات سیگار گرفتن کام سیگار از دهن خودم به اون یا از اون به من بود

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها