زندگی با طعم عشق و بردگی (۱)

1400/11/28

رو مبل با خستگی لم میدین و چشماتونومیبندین. میدونم پیدا کردن شریک برای کاری که راه انداختین خیلی خستتون کرده و از صبح سر پا بودین
خستگیتون دلمو به درد میاره.میخوام به روش خودم یه ذره خستگیتونو در کنم. آروم چهار دست و پا نزدیکتون میشم و گونمو به زانوتون میمالم و سرمو همونجا میزارم. شما بدون اینکه چشماتونو باز کنین دستتونو روی سرم میکشین و موهامو ناز میکنین و با کارتون بهم اجازه پیشروی میدین. سرمو برمیگردونم و آروم دستتونو میبوسم. و دونه دونه انگشتاتونو میبرم دهنم و از داخل خیسش میکنم و زبونمو بش میکشم. میدونم دوست دارین تو این حالت نگام کنین و وقتی چشماتونو باز میکنین و از بالا نگاهی بهم میندازین ازین بابت مطمئن میشم
درحالیکه به چشماتون خیرم کف دستتنو میلیسم و بین انگشتاتون زبون میزنم.شما موهامو از پشت سر میگیرین و سرمو نزدیک خودتون میارین و وقتی تف میندازین از بالا توی دهنم میفهمم که تونستم توجهتونو جلب کنم. پس با اشتیاق تفتونو قورت میدم و با انتظار نگاتون میکنم
میدونم که ازین جا به بعدش رو شما کنترل میکنین. پس منتظر میمونم
انتظارم زیاد طول نمیکشه که شما شراب رو از روی میز برمیدارین و همونطور که از بالا بهم خیره این یه قلوپ میخورین
آب دهنمو قورت میدم و نگاتون میکنم. احساس میکنم چشماتون ازین حرکت من خندید. یه قلوپ دیگه میخورین ولی توی دهنتون نگهش میدارین
قصدتونو میفهمم و ذوق زده دهنمو بازمیکنم
و شما صورتتونو نزدیک میکنین و اونو توی دهنم خالی میکنین
بالذت قورتش میدم و نگاتون میکنم
بهم اشاره میکنین کفشتونو درارم. خم میشم و روشون بوسه میزنم و بنداشو باز میکنم. تو این حالت شما دارین شراب میخورین و منو نگاه میکنین
کفشاتونو یه گوشه میزارم و صورتمو به پاتون میمالم و روشو میبوسم. و بعدش جورابو از پاتون درمیارم
مچ پاتونو روی پای دیگری میندازین و حالاکف پاتون روبرو صورتم قرار گرفته. با ذوق صورتمو بش میچسبونم و تو همون حالت له له میزنم
میدونم دوست دارین منو مث سگی ببینین که چقدر ذوق زدست
تک خنده تمسخر آمیزتون رو میشنوم و بعد با دو انگشت پاتون دماغمو بینش میگیرین و اینور اونور میکنین
منم با دهان باز و زبون بیرون افتاده که روی کف پاتون کشیده میشه مثل سگ واقعی له له میزنم تا هوارو به ریه هام بفرستم
بعد از چند بار تکون دادن دماغمو ول میکنین و من بعدش بدون اینکه زبونمو بکنم داخل دهنم، تو همون حالت با نفسی که هنوز جا نیومده پاتونو میلیسم و سرمو زبونمو تند تند بالا پایین میکنم
میدونم این اشتیاق من شمارم سر ذوق میاره
پس تند تر و محکم تر زبونمو میکشم کف پاتون
و شما از بالا روی پاتون مقداری شراب میریزین و تو همون حین که من دارم میلیسم بم میگین طعمشو با شراب بچش
و من بدون ذره ای تعلل همه شرابو که پخش شده رو پاتون رو میلیسم و میمکم
خمار شدن چشماتونو میتونم ببینم. با فشار پاتون سرمو رو زمین میزارم و دراز میکشم. اون پاتونو میزارین رو دهنم. مزه کردن شراب توی همچین حالتی از پای ارباب و لذت خدمت بهشون باعث میشه داغ و خیس بشم.
ادامه دارد…

نوشته: آسا


👍 3
👎 3
18601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

859623
2022-02-17 02:28:36 +0330 +0330

انقد بدم میاد داستانو شروع نکرده میندازین قسمت بعد
فکرکنم پای اصغر فرهادی به سایت باز شده

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها