زن عمو شهلا

1401/09/27

سلام دوستان امید وارم هر کجا که هستید حالتون خوب باشه.
این داستان ساخته ذهن مریض من هست اما فقط داستانش چون شخصیت ها واقعی هستن لطفا فحش ندید هرکی هم چیزی بگه همون برای خارو مادرش بااحترام
دوستان من ۱۹ سال سن دارم قد متوسط وزنم هم ۷۵ کیلو
بریم سراغ زن عموم اسمش شهلا هست قدش تقریبا کوتاهه یه کم چاق هست کون و ممه های گنده ای داره ۴۳ سالشه چیز زیاد خاصی نیست ولی وقتی همه زندگیع یه جقی مثل من میشه کس معلومه میفته دنبال یه زن بزرگ تر از خودش خب بریم سراغ داستان
راستش من داخل یه فروشگاه کار میکنم و البته فاقد مدرک و کارت پایان خدمت بهترین جایی که به هم کار دادن همونجا بود من خیلی به اون کار احتیاج داشتم نیاز مالی نداشتیم ولی اون نگاهای سنگین که بخاطر بیکاری روم بود دیگه رفته بود توی خونه یه کم ارزش داشتم خلاصه بگذریم یه روز صبح داشتم میرفتم سرکار شهلا جلوم ظاهر شد اوف شلوارش تنگ بود کیرم شق شد ولی معلوم نبود زیاد، بهم پول داد گفت برگشتنی با خودت فلان ماکارونی و اینجوری چیزا رو گفت بیار منم گفتم چشم رفتم سوار پراید قراضم شدم اونم با اصرار برام خریده بودن خخخخخ رفتم خلاصه بعضی مشتریا واقعا کیر شق کن بودن خلاصه بگذریم چند بار هم تو فروشگاه جق زدم خخخ
ساعت نزدیکای ۷ بود داشتم میرفتم خریدای شهلا رم برداشتم خدافظی کردم رسیدم دم خونشون که بین خونه ما و اونا کلا پنج شیش تا خونه هست در زدم با چادر اومد خورد تو ذوقم انتظار داشتم حداقل با یه شلوار یه کم کوتاه بیاد گفت کمکم کن ببریم داخل چون همه وسایل رو گذاشته بودم تو گونی گفتم نادر (عموم) کجاست گفت یه مدته قرار شده هر چند شب یه بار شیفت شب هم بمونه گفتم خوب شما نمیترسد تنهای گفت مهناز میاد پیشم دختر عمش بود مجرد بود ولی خیلی تخمی و عقب مونده هر کدوم یه طرف گونی رو گرفتیم از شانس من چادرش جابه جا میشد اوفففف نگم براتون شلوارک کوتاه اخخخ اون بدن سفید که از کنار چادر دیده میشد در جا کیر منه جقی رو شق کرد نمیدونم قهمید یا نه مهمم نبود برام یه هو یه جیغ زد کم مونده بود خودمو کثیف کنم فک کردم به خواطر نگاه من به اون پاهای بهشتیه نگو این دیسک کمر داره کمرش گرفت دختر عمش اومد کمکم بردیم اشپز خونه وسایل رو اومدم حیاط بهش کمک کنم بره داخل اوف بدن نرمشو گرفتم دستم دور کمرش بود عجب چیزی بود این تا اتاق خواب بردمش گفتم ببخشید تقصیر من بود وسایل خیلی سنگین بودن گفت نه بابا کمر خیلی وقته اینجوریه الان پماد بمالم درست میشه وقتی ازش جدا میشدم چادرشو با دستم برداشتم چیزی نگفت ولی معلوم بود تعجب کرد گفتم برو روتخت استراحت کن بهتر شی رفت دراز کشید اخخخ بهترین صحنه های عمرم بود شورت صورتیش زیر اون شلوارک نازک خودنمایی میکرد کیرم داشت شلوارمو جر میداد حس کردم متوجه شده ولی چیزی به رویه خودش نمیاره خلاصه زدم بیرون چند روز گذشت با اون صحنه ها میزدم وقتی به اون بدن فکر میردم یه جوری میشدم لامصب یه جوریه زیبا نیست زیاد ولی من فقط رو اون خیلی نظر دارم با اینکه حتی دخترش از من بزگ تر هست ولی بازم من رو اون شق میکنم البته دوستان تا یادم نرفته دخترش راضیه ازدواج کرده یه بچه هم داره.
چند روز گذشت عموم زنگ زد گفت امشب برو خونه ما شهلا تنها نمونه راضیه رفته مسافرت دختر عمش هم به خاطر مریضی مادرش نتونسته بیاد گفتم مشکلی نیست تشکرو خدافظی.
منم با خونواده هماهنگ کردم ساعت ۷.۱۵ رفتم خونشون سلامو احوال پرسی کردیم باهام دست داد هیچ وقت دست نمیداد ولی یا خارش داشت یا اینکه واسه این بود که این اواخر میونمون خوب بود
دامن گشاد خیلی بلند پاش بود با یه لباس تنگ که سینه هاش میخواستن از داخلش بزنن بیرون اونجا بودم ولی تو خیالم داشتم اون ممه ها رو لیس میزدم اوففف این یه چیزیش بود خیلی عداو اطفال سکسی در میاورد مثلا خم شدن اش به بهونه کمر درد اهو اوهش خلاصه دمش گرم این کاراش نمیزاشت کیرم لالا کنه هی تو فکر کردنش بودم اومد گفت بیا یه لحظه کمکم رفتم گفت اگه میتونی یه کمکی کن میزو جابه جاکنیم میز غذا خوری بود گفتم خودم تنها جابه جا میکنم شما کمرتون درد میکنه با اصرار اونم کمک کرد که گفت باز کمرم گرفت ناز و عشوه میومد گفت بشین سر میز من دو دقیقه ای میام رفت وقتی برگشت لباس همون بود ولی دامن پاش نبود اون شلوارک تنگ سکسی رو پوشیده بود نشست گفت ببخش ولی من عادت ندارم خیلی سختم بود با دامن کشش اذیتم میکرد پ ن پ اون شلوارک تنگ کیر منو اذیت نمیکنه تو دلم گفتم گفتم نه بابا اختیار دارین گفت به هر حال تو هم بزرگ شدی دیگه بچه نیستی یه حسایی داری خجالت میکشیدم گفتم نه راحت باشید مشکلی نیست با لبخند گفت خب باشه عزیزم شام خوردیم تو پذیرایی بودیم من رو لنگو پاهاش زوم بود اونم معلوم بود کم بیش حواسش به منه میدونستم حشرش زده بالا رفت تو اتاق بعد دو دقیقه برگشت گفت پمادم تموم شده ناراحت بود گفت تا صبح نمیتونم تحمل کنم باید برم داروخونه من گفتم شما بشینید من ده دقیقه ای میرم بیارم تشکر کرد رفتم تو راه یه فکر به سرم زد اسپری تاخیری و قرص خریدم قبلا هم استفاده کرده بودم ولی از سر کنجکاوی نه واسه سکس خلاصه پمادی که خواسته بود رو اوردم دم درشون تو ماشین تاخیری زدم به کیرم یه قرص هم خوردم گفتم اگه این پا بده من شرمنده نشم نرسیده به کسش ابم بیاد رفتم داخل حموم بود صداش زدم گفت رفتم حموم باید قبل استفاده کمرمو بشورم تا اصر کنه گفتم حله بعد چند دقیقه با حوله اومد تو پذیرایی نه بابا دارم خواب میبینم نه انگار واقعی بود اخخخ که داشتم میمردم کم مونده بود به زور بکنمش پمادو دادم بهش رفت منم پشت سرش رفتم دستشوی کنار حموم بود رفتم تو حموم شلوارکش اونجا بود بوش میکردم تصور اینکه روناش تو این بوده داشت دیونم میکرد هر چی کیرمو مالید انگار که سنگ شده قرصو اسپری تاثیر گذاشته بودن اومدم بیرون صدام زد روفتم دیدم با حوله رو تخته ناراحت بود گفت میدونم ته بیشرمیه ولی راهی جز اینکه تو برام پماد بزنی نیست گفتم خب این مشکلش کجاست من خودم براتون میمالمش تشکر کرد گفتم اماده بشید من الان میام داشتم بال در میاوردم باز رفتم تو اتاق دراز کشیده بود اوففف لخت مادر زاد اون کون سکسیش داشت دیونم میکرد گفت حاضری اگه شروع کن گفتم چشم رفتم یه کم زدم به کمرش گفتم اگه میشه از پاهام شروع کن جا خوردم معلوم بود میخواد لفتش بده تا منو دیونه کنه گفتم چشم رفتم از اون پاهای سکسی شروع کردم میخواستم حسابی لیسشون بزنم لاک سیاه زده بود اوففف این لامصب امشب قصد داشت منو دیوانه کنه خلاصه رسیدم به رون هاش ریتم نفساش خیلی تند شده بود منم داشت دیونه میکرد یه کم لنگاشو به بهمونه پماد باز کردم کسشو دیدم اوففف خیسه خیس بود تو همون حالت گفتم اگه اجازه هست من شلوارمو در بیارم پماد بخوره بهش لکه میشه گفت هر کاری لازمه بکن گفتم چشم فک میکرد منظورم فقط شلواره ول من شرتمم در اوردم نتونستم تحمل کنم با کله به کسش حجوم بردم اب کسش رو لبم بود تند جیغ کشید دهنشو گرفتم بهش گفت تورو خدا ساکت باش پماد فقط واسه تو خوبه ولی این واسه هردو مون خوبه گفت تو آزادی امشب سریع لبشو بوشیدم ولی اون از من حشری تر بود زبونشو تو دهنم میکرد داشتم از شهوت میمرد رفتم سراخ کسش تپلش لیس میزدم میگفت تو رو خدا بکن خیلی وقته بهش احتیاج دارم دارم میمیرم کیر ۱۷ سانت یمو کردم تو کسش لنگاش هم رو شونم بود انگار رو ابرا بودم بهترین لحظه عمرم بود حدود ۷ ۸ دقیقه گذشت لرزید داشت ارضا میشد خیلی خوشحال بود گفت عموت بره به درک خیلی از دستش کشیدم گفتم این کیر مال توعه گفت معلومه دیگه مال خودمه باز باسرعت کردمش داگی کردمش باز ارضا شد تو همون حال کونشو میمالیدم سر کیرمو زدم به کونش فک میکردم مخالفت میکنه ولی چیزی نگفت به زود تو کونش جادادم اونم میگفت اروم پدرسگ جر نده یه سیلی به کنش زدم گفتم جنده خودمی بخوام پاره میکنم خندید من حشری تر شدم مثه وحشی ها تلمبه میزدم اونم داشت درد میکشیدو حال میکرد خلاصه ابم اومد ریختم تو کونش الارم گوشیمو واسه ساعت پنج کوک کردم تو همون حالت تو بغل هم خوابیدیم با صدایه الارم بیدار شوم ولی اون یه جوری خوابیده بود اصل متوجه نشد اوفف اون رونایی سکسی باز دیونم کرد سریع رفتم تو ماشین اسپری زدم اومدم کیرمو شستم تو دلم گفتم واسه تموم جقایی که زدم میکنمت اومد اتاق لباسامو کندم باز هوا هم کم کم رو شن شده بود سرمو گذاشتم رو کسش بویه جدیدی میداد بوی که کلا یه شب بود تجربه کردم لیس میزدم مثه یه گرسنه البته گرسنه هم بودم اگه میتونستم کسشو قورت میدادم بیدار شد سریع گفت ساعت چنده گفتم پنجو نیم خیالش راحت شد گفت تا هشت و نیم وقت داریم گفتم زیاده حالا گفت دراز بکش ببینم اومد رو کیرم انقد بالا پایین کرد که ابش اومد اون هیکل سنگینو گرمش ولو شد رو من داشتم حال میکردم منم ارضا شدم
داستان ما از اونجا شروع شد و هنوز هم ادامه داره .
دوستا این چیزی بود که تو ذهن من میگذشت اگه خوشتون اومد که خوشحال میشم هرکی یه طرز فکری داره امید وارم به کصی که میخوایین برسین هرکی فحش بده نشانه بیشرفی خودشه پس به هم احترام بگذاریم
با تشکر

نوشته: علی


👍 4
👎 7
92901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

907164
2022-12-18 02:54:24 +0330 +0330

از داستان هایی که اصرار دارن واقعی هست واقعی تر بود😂😂
فقط با اون کمر معیوب کمتر مدل عوض میکردی😉

3 ❤️

907169
2022-12-18 03:23:33 +0330 +0330

چون اولش گفتی فانتزیه فحش نمیخوری .تواز بچگی همین طور کود ذهن و الدنگ بودی نوشتن یاد نگرفتی .یه روز ننتو خواستم مدرسه به خاطر املای صفرت .گفتم به پسرت بگو املاشو خوب کنه وگرنه ننشو میگام.برگشت گفت اون خنگه هیچی حالیش نمیشه شما کارتو بکن.واز اون تاریخ تا به الان که تازه فرق دول و نانازو می فهمی ننت داره به خاطر بیسوادی تو کیر میخوره .من فحش ندادمااااا واقعیتو تعریف کردم.

1 ❤️

907180
2022-12-18 05:54:54 +0330 +0330

همین که خودش گفته واقعی نیست جای تشکر داره

1 ❤️

907376
2022-12-20 00:44:00 +0330 +0330

یکی اینو از برق بکشه بابا

0 ❤️