سرنوشت عجیب
من مدیرعامل ی شرکت خصوصی بودم معاون من تصادف کرد و فوت شد اولین بار خانمش و تو مراسم دفن دیدم تسلیت گفتم و آدرس خونشونو خواستم گفت لوکیشن میفرسته. بعد از مراسم هفتم ی دسته گل گرفتم و رفتم خونه ش. ی ساختمون ۴ طبقه بود زنگ زدم گفت بفرمایید طبقه چهارم. بدون سوال درو باز کرد. چهار طبقه تک واحدی. با آسانسور رفتم بالا در باز بود با انگشت در زدم گفت بفرمایید تو. منتظر شدم بیاد سلام کردم و تسلیت گفتم. سلام مرسی زحمت کشیدید. قابل شما رو نداشت راستش فکر نمیکردم به این راحتی قبول کنید تا منزل مزاحم بشم. نمیدونستم علی مدیرعامل به این خوشتیپی داره این چند روزه وقتی دیدمتون کلی کیف کردم چون مثل امروز تیپ بلک تای زده بودید این برای من نشونه بسیار خوب و مثبتی بود. (تازه توجهم به صورت قشنگش و هیکل نارش جلب شد قد بلند پیرهن یشمی بندی با رگه های مشکی که از بغل نصف ممه های مرمریش رو میشد دید با دامن بالای زانو و پاهای سفید و توپول هوس انگیزش. کفش پاشنه بلند نازک و مشکی که به جذابیتش خیلی کمک میکرد ی لحظه آب دهنم پرید تو گلوم ولی خودمو کنترل کردم و گفتم) شرمنده میفرمایید. ببخشید که حرفم و رک زدم دوست داشتم نظرم و بدون رودروایسی و شفاف بگم حتما میدونید که ما بچه نداریم منم اکثرا تنهام بنابراین از اینکه همصحبتی مثل شما داشته باشم خیلی خوشحال میشم زیاد حرف زدم چای یا قهوه؟ چای لطفا. خوب شما هم کمی از خودتون بگید. منم یک بار ازدواج کردم ولی جدا شدم. جدی!! بله همسرم زندگی تو ایران و دوست نداشت اخلاقمون هم با هم جور نبود و مرتب درگیری داشتیم پدر مادرش استانبول زندگی میکردن به بهانه ترس از سرباز شدن پسرمون بهانه هاش بیشتر شد و کار با دخالت پدر مادرش به اینجا کشید که از هم جدا شدیم همسر و پسر ۱۰ ساله م رفتن پیش پدر مادرش. الان هم یک ساله که تنهام الان شما هم تنها… بله البته خونه ما دربنده ی خونه وییلایی باغی که هیچوقت تتها نمیرم اونجا این خونه منه که با دوستهام قرار میذارم. چه جالب به هرحال از آشنایی با شما خوشحال شدم اگه اجازه بفرمایید از حضورتون مرخص میشم. کجا من تدارک شام دیدم. نه آخه جلسه اول… این حرف و نزنید من خیلی با شما احساس نزدیکی میکنم. راستش منم بدم نمیاد بمونم. پس تمومه دیگه. (اومد جلو و گفت لطفا کت و کراوات بلند شدم اونقدر بهم نزدیک شده بود که چشم تو چشم شدیم خیره نگاهم کرد و با لبخند گفت لطفا کت کمی مکث کردم گفت خودم درش بیارم؟) کتمو دراوردم و بعدشم کراوات. اینم صندل راحتی. راستی چی صدات کنم؟ ندا. ندا باعث… ندا جوون. ندا جوون خیلی شگفت زده و خوشحالم. منم. کمک نمیخوای؟ نه همه چیز حاضره اهل شراب هستی؟ البته. خودت زحمتشو بکش تو یخچاله. گوشت گریل شده با شرابت عالی بود ندا جوون. نوش جوونت گفتم ی کم تقویتت کنم. خیلی بجا بود. حالا ببین شراب اعلا چه میکنه! همین حالاشم داغ کردم. (یکساعت بعد از شام ندا جوون ی وری تو بغلم نشسته بود و من آروم لب و ممه هاش و میخوردم) عزیزم ناراحت که نمیشی؟ نه جوونم دارم حال میام میتونی زیپ پشتمم باز کنی … آخیش راحت شدم. منم راحت شدم میدونستم زودتر بازش میکردم. حالا کلشو بخور.(به دقیقه نکشید که چشماشو بست نفسهاش تند شد دامنش و زد بالا شورتشو کشید پایین و وایساد منو نگاه کردن منم سریع شورت و شلوارم و کشیدم پایین نشستم رو صتدلی سریع اومد تو بغلم و کیر نیمه شقمو گذاشت لای پاش و نشست روش فقط با چند تا فشار از کمر تا نوک کیرم شق شد خوب حق داشت بعد از مدتها ی تیکه گوشت لخم نصیبش شده بود ندا جوون چنان با اشتیاق بالا پایین میپرید که گاهی تخمهام پرس میشدن وقتی داشت ارضا میشد چنان پاهاش و سیخ کرد که کم مونده بود دوتایی با صندلی بخوریم زمین همونجوری که کیرم تو کصش بود بلندش کردم گذاشتمش رو تخت و خوابیدم روش. ندا جوون پاهات و دراز کن. عزیزم دردم میگیره. زیاد فشار نمیدم. باشه. (چند لحظه بعد جیغ و داد ندا جوون بلند شد و من بدون توجه به سروصداش تقه بود که میزدم ته کصش تا لحظه ای که تمام آبم خالی بشه ادامه دادم)
داستان منو ندا جوون تازه شروع شده بود. پیشنهاد میکنم شما هم بلک تای بزنید.
نوشته: هاردکور
مدیر عامل جقی ، بچه درس خون مدرسه است که خر بهش پا نمیده وقت داره بیاد شهوانی داستان بنویسه و به زن همکارش نظر دارع ، خیلی بیناموسی
داستان توی تهران بود ولی خانومه تیپ تو خونش شبیه لاس وگاس و ویرجینیا بود
کستان نویس مجلوقی یازده ساله است که با فیلم های ترنسپورتر جق میزند!! نامبرده برای نزدیکتر شدن به جیسون چند باری بی نتیجه دنده و اگزوز را در کون خود فرو کرده است و حالا قصد امتحان کاربوراتور را دارد!!
کسکشِ بی پدر مادر. مگه ما با کیرمون در میزنیم؟ نوشتیبا انگشت در زدم
مگه من وقتم و از سر راه آوردم کستان مینویسی میفرستی.کلا شبی ۱۰ تا داستان آپلود میشه ۸ تاش که گیه ۲ تاشم یکی مثل توی شغال پُر میکنه.
یارو یه هفتست شوهرش مُرده به توی سگ ننه کس داد؟ بعد سر تشیع جنازه شوهرش به عطری کیریه تو توجه کرد؟ چرا یه شعور آدم توهین میکنید.
گوه میخوری داستان مینویس سایت اشغال میکنی
کسخل ابن کسخل ابن کسخل تو درزندگیت زن دیده ابی تا حالا؟ دیگه از این مدل گوه ها. تناول نکن
زنه ده روز بعد مرگ شوهرش اینجوری بهت داده؟ پس حتما جنده بوده
یکهفته بعداز مرگ شوهرش اومد زیر توخوابید مدیرعامل خوشتیپ
ظرافتهای داستان نویسی رو رعایت کنید خب! بلد نیستید؟ باشه! حداقل کسشعر ننویسید
اینو که العان نوشتی هم جقم میزدی باهاش مینوشتی یا نه خالی خالی فقط نوشتی چی بود این اخه
اوووه چه تعریفی ازخود ؟چه اعتماد به سقفی.مواظب باش از پشت بام نیفتی اینقد رفتی بالا
الان واقعا هدفت از این دست نوشته چی بود؟
خوب ننویس عزیزم. زور که نیست. مدیر عامل.
چرا اینجا همه مدیر عامل یه شرکت خصوصی هستن؟ آقایون مدیر شما اینقدر بیکارید که میاید اینجا داستان مینویسید؟
تو قفقاز شمالی و پاتایا جنوبی هم جندها وقتی شوهرشون میمیره یک ماه اعتصاب کیر میکنن ولی تو کشور این مجالق ده ساله برسم قبایل شاخ آفریقا از لحظه مرگ کس دادن شروع میشه ملجوق کس مغز
مغزتو گاییدم کصکش تو اصلا به عمرت با زن حرف زدی؟ زن اونی که تو پورن هاب میبینی نیستا… چند سالته عمو؟ تو ۱۵ سالت هم نشده مدیر عامل کدوم توالتی شدی؟
خوب بود حداقل یه آشنایی میدادی یکی دوبار بعد بکنیش طرف جنده هم باشه توی جلسه اول نمیده ها آقای تیپ بلک بری
داداش این که تو نوشتی داخل کمپانی بازرس هم قفله. کیرم دهنت
ریدم وسط این نگارشت معلوم نبود کدوم خری داره با کدوم گاوی حرف میزنه
جقی کیری شاشت گرفته بود
کسکش جنده پولی انقدر سریع نمیده که ندا جون بهت داد.
کیر تو مُخیله ی تخمیت
کصکش جقی، از کی تا حالا کراوات طرفو ازش میگیرن؟ آخه کیرم پس کله نفهمت، یه چیزی میخوای تفت بدی، لااقل دستتو از تو شرتت در بیار ببینیم چه گوهی داری میخوری! بوی منی گرفت شهوانی
کسکش کیرم تو دهنت با داستانت.طرف کس هم باشه تا چهل روز که اطرافیان و خواهر و برادر و بقیه فامیل دورو برشن.به تو زن جنده بعد هفتم کس داد؟؟؟
🤢