سریال من و همکلاسی (۱)

1401/04/15

سلام احسان هستم 23 ساله و خواستم داستان های سکس با همکلاسیم رو براتون تعریف کنم این داستان صد درصد واقعیه خودم یه پسر معمولی با قد 180 و فیس خوب و کیر معمولی 16 سانتی نه مس بچه ها که ماشالا زیر 25 سانت ندارن من رشتمو تغییر داده بودم و تو این رشته جدید تعداد پسرا خیلی کم بود به طوری که فقد دوتا پسر بودیم و ده تا دختر هفته اول کلاسارو رفتم و شماره بچه ها و نماینده رو داشتم که یهو کورونا اومد و اموزش مجازی شد بچه ها تو واتس اپ گگروه ساختن و من فضولیم گل کرد که عکس دخترا رو ببینم از یکیشون که اسمش زیزی (زهرا) بود خیلی خوشم اومد موهای مشکلی داشت یکمی تو پر بود و پوست سفید و باسن بزرگی داشت تصمیم گفتم باهاش دوست شم پیام دادم و بعد از چند وقت باهم رفیق شده بودیم بیرون میرفتیم کافی شاپ و دور دور حتی منو تو اکیپ خودشون برده بود زی زی یه دوست پسر داشت که باهاش سکس میکرد و منم که دوست صمیمیش بودم برام میومد تعریف میکرد با اینکه من دوست معمولی بودم اما یه شیطنت های ریزی میکردیم گاهی در حد سینه و شوخی دستی همیشه میگفت که پسره از سکس انال بدش میاد اما زیزی گولش میزده و بدون اینکه یارو بفهمه از کون بهش میداده واقعا نمیدونم پسره اسکل چجوری متوجه نشده بود ئ گذشت یه مدت تا یارو دوزاریش افتاده بود که داشته کون میکرده و کص نه بعد از یه دعوای حسابی باهم بهش گفته اگه میخوای باهم باشیم باید از جلو سکس کنیم نه از عقب اومده بود با من مشورت کنه که چکار کنه طبیعتا منم بهش گفتم نکن اینکارو و ان اسکل پردتو میزنه بگا میری اما به حرفم گوش نداد و رفت کص داد خودش اما راضی بود چون به گفته خودش از کون دادن اصن لذت نمیبره .امتحانا رو مجازی دادیم و من تو امتحانا حسابی به دوست تبلم کمک کردم و عملا جاش امتحان میدام گذشت تابستون شد و ما کمتر همو میدیدیم من اونموقع تو یه مغازه شاگرد بودم و کار میکردم که دیدم اینستا پست گذاشته رفته بودن جنوب و یه لباس ساحلی خریده بود که نصف سینه هاش بیرون بود پیش خودم فک کردم یه سانت بکشن پایین این لباسو ممه هاش میوفته بیرون اما نمیدونستم من اونیم که قراره اینکارو کنه برگشت از مسافرت و من بعد یه مدت پیام دادم بهش حال و احوال کردم داشتم کارای مغازه رو میکردم و تنها بودم تو مغازه که پیام داد یه چیزی بپرسم بین خودمون میمونه گفتم اره اسکل رفیقتما مگه غیر این بوده تا الان که پرسید کیرت چقده احسان؟ منم چون یه عکس تو گالری داشتم که تو سکس چتام استفاده میکردم فرستادم براش و بهم گفت دروغ میگی و این مال تو نیست درسته کیرم 16 سانت بیشتر نیست اما نسبتا کلفته بهم برخورد که باور نکرده و رفتم تو انباری براش فیلم گرفتم فرستادم جند دقیقه جوابی نیومد اما بعد ده دقیقه پیام اومد که میشه بکنیش؟ بزگام ریخته بود از جنده بازیش بهش گفتم شدن که میشه اما مگه بی اف نداری گفت ده روزه تهرانه و من نیاز دارم گفتمش عزیزم جا ندارم من گفت خانوادش رفتن باغ و خونشون خالیه با هزرتا خایمالی از صاحب کارم اجازه گرفتم که شب زودتر برم و رفتم سمت خونشون تا درو باز کرد دیدم همون ساحلی سکسی رو پوشیده و بغلش کردم بهش گفتم چایی دارید چون خیلی خسته بودم از کار واسم چایی ریخت و بعدش دستمو گرفت برد تو اتاق یکمی استرس داشتم ازش پرسیدم خانواده کی میان گفت خیالت راحت شب جمعس رفتن باغ احتمالا تا صبح نمیان و به مامانم زنگیدم گفتم راه افتادن زنگ بزنه منم تو کونم عروسی شد و لب بازیرو شروع کردم و انداختمش رو تخت اولین بار بود بدنش رو میدیدم یه بدن گوشتی نرم و سفید داشت اما اونقدرم چربی نداشت که زشت بشه تو پر بود دست انداختم ساحلیشو کشیدم پایین و شرو کردم خوردن و مالیدن ممه هاش نوکشو کامل میکردم تو دهنم و درش میووردم پاهاشو وا کرده بود و زیر ساحلی هیچی نداشت جز یه کص تپل سفید در حین مالش بهم گفت بکن تووش دیگه که من گفتم اول سک بزن خیس شه گفت خوشم نمیاد اما با اصرار من قبول کرد کیرمو گرفت تو دستشو شرو کرد بوسیدنش سرش سز کیرم بین لبا نازش غیب میشد سرشو فشار دادم که قشنگ ساک بزنه تا نصف میکرد تو دهنش و اروم میک میزد به کمر خوابید و گفت بکن رفتم پایین پاهاشو وا کردم و چون اولین سکسم بود و زیاد وارد نبودم یهو کیرمو کردم داخل جیغش در اومد و گفت یواش وحشی عذر خواهی کردم و اروم شرو کردم تلمبه زدن پاهاشو انداخته بود دور کمرم و خودشو چسبونده بود بهم باورم نمیشد داشتم رفیق و همکلاسیمو از کص میکردم محکم بغل زده بودمش و چون قرص خورده بودم خیالم راحت بود که قبل اومدن ابم حسابی میتونم بهش حال بدم چون ازم خواسته بود بدون کاندوم بکنمش کیرم داشت از گرمای کصش میسوخت بلندش کردم پاشو گذاشتم لبه تخت دستاش دور گردنم و یه ضرب تا ته کردم توو کصش با چشمای گشاد نگام کرد و اههههه کشید پاشو تو دست گرفتم و سرپا تا میتونستم تند تند گاییدم کم کم افتاد رو تخت و منم افتمو انداختم روش پاهامو گذاشته بودم دو طرف بدنش و تا ته میکردم داخل اخ اخ بلندی میکرد که گفتم یواش توله الان همسایه هاتون میفهمن داری کص میدی گفت به کیرم بگا کصمو که چون کاندوم نداشتم قشنگ ارضا شدنش رو کیرمو احساس کردم یورش کردم خودم رفتم پشتش و میتپوندم تو کصش اه و نالش قطع نمیشد همش میگفت وااایی پارم کردی جوون احسان بگا کصمو کیرت برا خودمه دوست جونیم دستشو گذاشا رو تخمام و باهاشون بازی میکرد اروم فشارشون میداد و بازیشون میداد حسابی حشری شدم و حس کردم ابم داره میاد که گفت رو باسنم خالی کن خودمو روش خالی کردم و رفتم دستمال اوردم و تمیزش کردم یکم دراز کشیدیم تقریبا 2 نیمه شب بود یکم که خستگی در کردم شورتمو پوشیدم برم که برگشت گفت امیر ماساژ بده کمرمو گرفته دراز کشید و من نشستم روش و شرو کردم مالیدن کمرش دستم از بغل میخورد به سینه هاش و حسابی ماساژش دادم که دیدم داره کونشو میماله به کیرم که دوباره راست شده شورتمو زدم کنار و انداختم بین لپا کونشو بهش گفتم بازم کیر میخوای عشقم خجالت کشید بچم دستشو اوورد و گذاشت لای رونای نرمش شرو کردم لاپایی زدن که حس کردم بدون اینکه تف بندازم خودش لیز شده و عقب جلو میشه نکبت دوباره خیس شده بود کصش بلند شدم رفتم جلو صورتش و کیرمو گذاشتم تو دهنش اروم عقب جلو میکردم صدا لباش رو کیرم و اوممم و اوممم کشیدنش دیوونم کرد شرو کردم تلمبه زدن تو دهنش تا ته کیرمو میفرستادم تو دهنش و صورتشو ناز میکردم صدای سر کیرم تو گلوش در اومده بود و مس جنده ها با سرصدا داشت کیرمو میخورد که خودش گفت بسه بکن تووش یورش کردم و یضرب فرستادم تو کصش دستشو دوباره گرفت به تخمام و میمالید همش میگفت جون جووون بگا کصمو کیرت برا خودمه شرتمو در اوردم و سوار کیرم کردمش خودش بپر بپر میکرد ر.ش . منم ک.نش. میمالیدم و چک میزدم بهش که یهو یه صدا مردونه از هال اومد که میگفت قربون دختر نازم بشم (منظورش ابجی کوچیکش بود) واای خانوادش اومده بودن و من احمق بیجنبه هنوز داشتم کص میکردم ریدم رو خودم سریع لباسامو پوشیدم و منو تو کمد دیواری اتاقش قایم کرد و رفت بیرون بعد یه مدت اومد داخل اتاق و مامانشو صدا زد بهش میگفت مگه من نگفتم برگشتین خبر بده مامانه گفت حالا چیشده مگه که بهش گفت دوستم پیشمه مامانه زد تو گوشش و گفت زیزی خاک عالم تو سرت بابات مسته اگه بفهمه جفتتونو میکشه وااای دنیا دور سرم میچرخید تو فکرم اومد که این دختر منو تو تله انداخته تا پردشو بندازه گردنم که یهو یادم اومد که ای دل غافل سوییشرتم رو رو صندلی میز ناهار خوریشون گذاشتم دیگه تموم بود کونمو سر کص به باد میدادم زیزی اومد دم کمد دیواری وقتی مامانش رفت و گفت مامان حواس بابارو پرت میکنه تا بتونم فراریت بدم چند دقیقه بعد باباهه رو کشوندن تو اونیکی اتاق تا فرار کنم وقتی رفتم تو هال دیدم مامانه پالتوشو انداخته رو سوییشرتم تا مرده نبینه لباسمو ورداشتم و دممو گذاشتم رو کولم و فرااار . تا خونمون دوویدم از ترس وقتی رسیدم خونه دیدم زیزی کلی تشکر کرده ازم بخاطر کاری که کردم و این شروع ماجرای ما بود شرمنده طولانی شد و اگه نظراتتون مثبت باشه بقیه داستانامون رو هم میگم .

نوشته: SHUGAR BABY BOY


👍 7
👎 8
13201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

883353
2022-07-06 02:03:15 +0430 +0430

منم با شیر 18 سانتی دراز و خوشفرم و ورزشکاری ، علاقهمند به انال و درکونی های ممتد … خخخخخ اخه چرا اگهی میدین زیر داستان ؟

0 ❤️

883433
2022-07-06 11:21:39 +0430 +0430

باز یه عن مغز دیگه

0 ❤️

883465
2022-07-06 16:10:33 +0430 +0430

کورونا؟
گگروه؟
احتمالا رشتت املای فارسیه کصخل
انگشتتو از تو کونت دربیار برو بخواب بچه جون

0 ❤️

883478
2022-07-06 18:23:04 +0430 +0430

🤣🤣😋🤣🤣خنده دار بود

0 ❤️

883480
2022-07-06 18:28:29 +0430 +0430

اگه تو احسانی امیر کیه؟؟؟

0 ❤️

883579
2022-07-07 06:31:37 +0430 +0430

لعنتی من عاشق زیزی گولو بودم اینم گاییدی آه

0 ❤️