سوراخ شکوهمند (۱)

1402/04/10

چند روز از اومدنمون به بخش الف میگذشت تو این مدت فقط یکبار تو سلف دیده بودمش
بعد اینکه اون خانم که الان فهمیدم اسمش چیه، منو با خودش برد. بهم گفت اینجا در اصل یه مرکز تن فروشی بزرگه، جایی که سلامت شما ها حفظ میشه و باعث میشه کمتر بیماری های مقاربتی شیوع پیدا کنن. علاوه بر اون چون تعداد سرویس دهنده ها زیاده و توانایی های مختلفی دارن، خیلی از فانتزی هایی که توی زندگی واقعی قابل دسترس نیست اینجا میتونه اتفاق بیفته.
بعد با هم رفتیم تو یه سالن بزرگ که پر از تخت و کمد بود. چیدمان ها طوری شکل گرفته بودن که هرکس یه تخت، یه کمد و یه میز داشته باشه.
رزا: وسایل شخصی زیادی برات نزاشتیم. یه دست لباس زیر داری و یه لپتاپ که به اینترنت همینجا دسترسی داره. برای خانوادت هم هر چقدر که کار کنی به همون اندازه پول می‌فرستیم. اما در مورد خواسته ها و وضعیتت اینجا. اینجا مثل یه جامعه بزرگه. هرچقدر بیشتر دل به کار بدی، میتونی موقعیت بهتری هم داشته باشی. همه از تن فروشی دم در شروع میکنن و اگر کارت خوب باشه به درجه های بالا تری هم می‌رسی.
اون موقع میتونی از فروشگاه خرید کنی و تو فعالیت های فوق برنامه و… هم شرکت کنی. چون یه باکره هم با خودت اوردی، الان توی سطح A هستی. اگه نمی آوردی باید از صفر شروع میکردی.

سطح A امکانات کمی نداره، هر روز صبح بدنت معاینه میشه و باید بری لیزر. جدا از اون مربی بدنسازی داری و با توجه به فرم بدنت بهترین برنامه های ورزشی بهت داده میشه و این بستگی به خودت داره که چقدر کار کنی و زحمت بکشی. در ضمن برای ما مهمه که همیشه آمادگی داشته باشید چون در مواردی خود مشتری میاد و از بین همین چند هزار نفر شخص یا اشخاص مورد نظرشو انتخاب می‌کنه پس برای همین اگه همیشه خیس باشی خیلی به نفعت خواهد بود.

بعد از گفتن تمام این حرف ها رزا رفت. سعی کردم تخت خودمو پیدا کنم، یه تخت دو نفره نرم با بالشتای سفید و پتوی سفید. یه دست لباس زیر سفید هم توی کمد گذاشته بودن. رفتم سمت بقیه تخت ها تا شاید بتونم تنهاییمو اینجا با یکی پر کنم. تخت کناریم خالی بود و رفتم سمت بقیه. از یه دختر که موهای قرمزی داشت پرسیدم اسمت چیه.
گفت اسمش تارا هست.
تارا: تو باید تازه وارد. باشی؟
اره من تازه امروز وارد بخش شدم‌.
تارا: من اینجا خیلی جدید نیستم خیلی هم قدیمی نیستم هفت هشت ماهی هست که اینجام. البته اول سطح صفر بودم، جون کندم تا رسیدم اینجا.
میشه بگی کجا باید کار کرد و اصلا اینجا چجوریه؟
تارا: با توجه به سطح ات، میتونی توی چند تا کتگوری و بخش کار کنی. سطح صفر برای افراد کم بضاعته. یعنی پولی که مشتری بابت کردن یه آدم سطح صفر میده کمه و خیلیا همینو انتخاب میکنن. اما اینجوری نیست که بهت یه اتاق و تخت بدن بگن برو توش بکن بیا پولتو بگیر. یه دیوار هایی هست، میشه گفت اندازه کمرت سوراخن. نصف تنت این ورشه نصف دیگه اون ورش. پاهاتو میبندن بالا و مشتری بدون دیدن چهره ات، میاد میکنتت و می‌ره. اگه از ناله هات و کصت خوشش بیاد، میتونن درخواست پرو بده و خودتو ببینه.
حالا اینجا هم کتگوری های خودشو داره، با توجه به توانایی هات میتونی انتخاب کنی، هارد و بی دی اس ام و لزبین و… .
در ضمن اینو هم بهت بگم که بچه ها اگه تازه واردی رو گیر بندازن، رسمشون اینه که اول خود بچه ها یه دور می‌کننش حسابی
در اصل ۲۴ ساعت در اختیار قدیمی ترین اینجایی. که از این شانس نیاوردی. سعی کن نپلکی جلوش‌
ازش تشکر کردم و اومدم رو تخت خودم نشستم. به نظرم اومد برم یه دوش بگیرم بد نیست. همون لباسایی که گذاشته بودن رو برداشتم و رفتم سمت دوش ها. دوش ها مثل حموم عمومی بود و کسی حریم شخصی نداشت. لباس های مثل بیمارستان و در اوردم رفتم زیر آب
چشمامو که بستم حس کردم یکی داره باسنمو چنگ میزنه، داشت کم کم دستشو می‌برد سمت کصم که یهو انگشتشو کرد داخلش. اومدن جیغ بزنم که دهنمو گرفت و گفت عجب کونی رو این دفعه آورده رزا. چرا زودتر نیومدی ؟

دستمو از رو دهنت برمیدارم اگه جیغ بزنی روزگارتو سیاه میکنم، انقدر می‌کنمت که نزارن سرویس بدی.
آروم دستشو از روی دهنم برداشت و گفت حالا اسمت چیه نفله؟ من قدیمی اینجام. اسمم ساراس.
من و منی کردم و گفتم بهم میگن ساقی‌.
خوب کونی داری ساقی. امروزو در اختیار مایی، شیر فهمت که کردن؟
آ آره
یه قلاده آورد بست دور گردنم. گفت بشین روی چهار دست و پات و دنبالم بیا. منو برد سمت تختش.
به پشت بخواب رو تخت، داگی بخواب می‌خوام ببندمت
اما…
خوابیدم و لباسای نداشتمو پاره کرد.
دستشو از روی گودی کمرم روی باسنم میکشید و تعریف میکرد ازش.
چقدر سفید و نرمه…
انگشت شصتشو از روی سوراخ کونم کشید تا روی کصم. چند تا ضربه اروم زد روش و گفت وای من تا ابد میتونم این کصو بکنم، چوچولت خیلی کوچیکه، جمع و جوره. ازش خوشم میاد
شروع کرد به نوازش کردن زیر شکمم، دستشو روی خط شورتم میکشید و به یکی دیگه گفت بیاد زیر من و سینه هامو بخوره.
سارا: جوری بخور که خیس شدنشو از این پشت ببینم. می‌خوام ببینم چقد خیس میشه اگه به کصش دست نزنم.
سارا یه چیز سرد و مرطوب داشت می‌مالید رو سوراخ کونم. دورشو نوازش میکرد و کم کم داشت سعی می‌کرد انگشتشو بکنه داخلش.

سارا: بچه ها این خودشه. من هنوز تو کونشم نکردم و آب از کصش سرازیره…
سرشو اوورد نزدیک کصم و بو کرد گفت این کردن داره، سرمو فشار داد به تخت و گفت صدات در بیاد جرت میدم. خفه شو و حال کن.
یهو یه چیز بزرگی رو هل داد تو کصم. نفسم بند اومده بود، پاهام بی حس شده بود و نمیتونستم خودمو تو اون حالت نگه دارم. سعی کردم نفسو آروم آروم بدم بیرون.اروم آروم داشت دیلدو رو تو من میچرخوند و جلو عقبش می کرد. رو به یکی گفت نمیخوای براش بخوری ؟
همون حین که سارا داشت دیلدو رو عقب و جلو میکرد و من میخواستم صدام در نیاد یهو گرمای ی زبون رو روی چوچولم حس کردم، لذتش برام قابل وصف نبود نمیتونستم بیشتر از این خودمو خفه کنم.
سارا دیلدو رو در اورد و گفت نمیتونم نکنمت.دیلدو کمری رو بدید بهم.
اونو در اورد و بست به کمرش
کلشو جا داد داخل من و تند تند داشت عقب و جلو میکرد و اون دختره هم تند تر زبونشو حرکت میداد
نمیتونستم تحمل کنم و یه آه عمیق از ته دلم کشیدم و ارضا شدم.‌

سارا: وا داد که این. پاشو کار داریم خوشگله
هنوز مونده
بچه ها بیاید کیفشو ببریم. این تا فردا دستمونه.‌…

نوشته: ژرفا


👍 9
👎 2
8801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

935728
2023-07-02 02:51:13 +0330 +0330

این خوده جنسه . ادامشو سریع بنویس

1 ❤️