سکس اتفاقی با خاله ی خانمم

1401/06/12

سلام به همه ی عزیزان اسمم مهبدِ و ۳۵ سالمه این داستان مربوط به شهریوره ۱۴۰۱ هست و در باره ی خاله ی خانممه که اسمش فرشته هست و حدود ۴۰ سال سنشه
تا یادم نرفته بگم این داستان نیست و در اصل یه خاطره است و بر اساس واقعیته
از خودم هم بگم یه پسر معمولی هستم با قد متوسط ۱۷۵ یکم اضافه وزن دارم و یه کیر نرمال تقریبا ۱۸ سانتی اما خوش تراش رنگ پوستمم نه سفید و نه سبزه است.
اما خاله خانمم یه خانم با قد ۱۶۰ یا ۱۶۵ این حدودا و بدنی تو پر و پوستی واقعا سفید مثل مر مر سایز سینه هاش واقعا بزرگه شاید ۹۰ یا ۹۵ گرد و سفت و باسنش خوش فرم و درشته والبته اونم یکم اضافه وزن و شکم داره که بهش میاد و سکسی ترش کرده.
یه موضوع دیگه که با این داستان خودتونو خالی نکنین چون این یه خاطره است و قرار نیست خیلی شاخ و برگ داشته باشه و خیلی سکسی باشه.فقط چیزی که اتفاق افتاده رو مینویسم.

داستان از اونجا شروع میشه که من یه خاله دارم که خیلی دوستش دارمو باهاش صمیمی هستم و خیلی وقتا پیشم میاد یا میرم پیشش و با هم شوخی زیاد میکنیم .خانمم هم یه خاله داره که اوصافشو براتون تو بالا توضیح دادم به نام خاله فرشته .اینم بگم که چون سفید و سکسیه من همیشه دوسداشتم بکنمش و وقتی ممه هاشو از زیر لباس میبینم فقط سعی میکنم فکرمو منحرف کنم تا این کیر بیچاره شورت من و پوست خودشو پاره نکنه. و این خاطره ای که میگم مربوط به اونه.
یه روز سر کار بودم وسرم خیلی سلوغ بودکه دیدم یکی باشماره ناشناس بهم زنگ زد وقتی جواب دادم دیدم خاله فرشتست و گفت که خاله این شماره جدید منه و شماره قبلی رو غیر فعال کردم.منم چون باهاش خیلی رسمی هستم با کلی سلام احوال پرسی و … ازش تشکر کردم و گفتم خاله جان من سرم شلوغه و بعدا باهاتون صحبت میکنم به همسر و بچه ها سلام برسونین و قطع کردم.
برای اینکه شمارشو گم نکنم سیوش کردم خاله،خلاصه یه هفته ای از این قضیه گذشت و ما رفتیم یه مسافرت خانوادگی که خاله فرشته هم به ما اضافه شدن و کلی بهمون خوش گذشت.وقتی برگشتیم جمعه بود خانمم گفت من میرم یه سر خونه مامانم خواهرام هم اونجان ورفت منم خونه تنهابودم.که دلم برای خاله خودم تنگ شد و گفتم بذار بهش زنگ بزنم .گوشیو برداشتم و زنگ زدم چند تا بوق که خورد جواب نداد منم قطع کردم بهش پیام دادم خاله جوون چطوری؟خوبی ؟دلم برات تنگ شده.زنگ زدم جواب ندادی.کجایی؟نمیای اینجا؟کاش بیای اینجا من تنهام کسی پیشم نیست، حوصلم سر رفته.بیا بساط تخمه و قلیون جوره یه ایموجی بوس و قلبم براش فرستادم.به ثانیه نشد دیدم خاله جوون پیام داد گفت سلام ممنون شما خوبین؟ما که تازه پیش هم بودیم چقدر زود دلتون تنگ میشه!!! و یه ایموجی دهن کجی و خنده فرستاد.من که پیام خاله جوونو دیدم یکم تعجب کردم چرا خاله با کنایه حرف میزنه؟ شاید چون با خاله خانمم رفتم مسافرت و با اون نرفتیم ناراحته و داره تیکه میندازه.پیام دادم خاله جوون این چه حرفیه بدون تو اصلا صفا نداره ،لوس نشو پاشو بیا و چندتا بوس و یه قلب فرستادم.اونم پیام داد گفت به به آقا مهبد اونوقت زشت نباشه خانمت نیست من بیام؟ و چندتا ایموجی خنده راستی پایه قلیون نیستما و یه چشمک فرستاد.منم گفتم نه خاله اون که کاری نداره تازه رفته خونه مامانش و تاشب نمیاد.بعد چرا قلیون نمیکشی گلوت درد میکنه؟بیا برای گلوتم دوا آمادست و چندتا خنده فرستادم(خالم وقتی قلیون میکشه و قلیون میگیرش به شوخی میگه گلوم درد میکنه و یه چایی نبات دوای دردمه).این رو هم بگم که خونه مادر خانمم و خاله فرشته نزدیکه دوتا کوچه فاصله داره و از ما هم خیلی دورنیست و چندتا خیابون فاصله داریم.و خونه خاله جوون منم دوره اما با ماشین فاصله ای نیست.خلاصه یه چند دقیقه ای گذشت و من داشتم بساط قلیون و چیپس و تخمه رو آماده میکردم که دیدم یه پیام دیگه اومد که چندتا ایموجی خجالت فرستادوگفت آخه روم نمیشه.آمادگیشو ندارم.منم گفتم یعنی چی روت نمیشه؟آمادگی ندارم؟رو شدن میخواد مگه؟ آمادگی میخواد مگه ؟ مگه میخوای بری خونه ناشناس؟ یه شیش هفت دقیقه ای طول کشید که دیدم پیام اومد پس شیطونی بی شیطونی و شیطونی نباشه.قول؟؟؟من که پیامو دیدم شاخام در اومد و رفتم شماره خاله رو نگاه کردم دیدم وا ویلااااا این که شماره خاله نیست.این شماره خاله فرشتست سیو شده رو شماره خاله خودم…رنگم پرید،دستام یخ کرده بود و میلرزید،سردم شده بود و نفسم در نمیومد.چند دقیقه طول کشید تا به خودم بیام.حالا شیطون درونم هم به خودش اومده بود و میگفت به به چه کص مفتی گیرت اومد کوفتت نشه.بزن توش بگو جووون…
ولی از یه طرفم وجدان و ترس و استرس و زشتی و هرچی فکرشو کنی هم میگفت به گا رفتی داداش آبروت رفت.خلاصه از اونجایی که لشگر شیطان قدرت بیشتری داشت گوشیو داد به دستم و گفت بهش پیام بده…اما این بار فرق میکرد پیامم خاص و با نیت بود .نمیدونستم چی بنویسم؟!چند دقیقه طول کشید تا ببینم چی بنویسم مغزم قفل شده بود ولی کیرم راست. خلاصه یه ایموجی خنده فرستادم.که بلافاصله پیام اومد پس موافقی؟این پیامو که دیدم نمیدونید چه حسی داشت ترکیبی از شادی و ترس.انگار ویزای آمریکا رو برده باشی.خلاصه کنم خودمو آماده کرده بودم و تمام پوزیشن ها رو که میخواستم بکنمش رو تو ذهنم مرور کرده بودم واز طرفی خونرو آماده کرده بودم چای ، قلیون ،تخمه و تنقلات و… صدای زنگ که اومد برق از همه جام پرید رفتم دیدم نه خواب نمیبینم خود خود خاله فرشتست.درو زدم.سریع تا آسنسور بره پایین و بیاد بالا پریدم تو اتاق یه شلوارک پوشیدم با یه پیرهن آستین کوتاه که دکمه هاشو نبسته بودم و تا چهارتا دکمه باز بود.(نخندین انتظار چی داشتین؟).و درو باز کردم تا وقتی از آسانسور میاد بیرون زود بیاد تو خونه.خلاصه که وقتی در آسانسور باز شد و همو دیدیم جفتمون خشکمون زد اون یه مانتو گشاد مشکی شبیه پانچو سربازی تنش بود با یه رژ قرمز ملایم و خیلی معمولی. یه لحضه از خودم خجالت گشیدم اما با پررویی گفتم سلاااام خاله فرشته جووون، اونم اومد جلو در تا کفشاشو درآوردسریع اومد تو و گفت سلام آقا مهبد حال شما !!احوال شما !!گفتم فرشته جون حالا دیگه رسمیتو بذار کنار الان دیگه جای این حرفا نیست.یه خنده ای کرد و منم سریع گفتم بفرما بشین رفت نشست رو مبل و منم یکم باهاش خوشو بش کردم.احساس کردم داره تو دلش میگه من چه غلطی کردم اصلا چرا اومدم؟اما منم تو دلم میگفتم دیگه دیره اگر نمیخواست نمیومد.سرتونو درد نیارم گفتم بذار یکدفعه نرم سر اصل مطلب گفتم خاله مسافرت خوش گذشت؟به من که خیلی چسبید و حال داد.گفت بله فهمیدم خیلی بهت حال داده.من تعجب وارانه پرسیدم از کجا فهمیدی؟با یه لبخند و حالت کنایه گفت بماند خودت میدونی.گفتم نه واقعا نمیدونم بگو.گفت بورو شیطون خودتو به اون راه نزن.تو دلم گفتم داره راجع به چی حرف میزنه؟و فکر کردم از زیر زبونش چطور بکشم؟گفتم آره واقعا چسبید و حال داد،به شما چی؟ که گفت همون اول فهمیدم وقتی داری زیر اندازو پهن میکنی از قصد دستتو زدی بهم.منم با حالت شیطنت تو صدام گفتم کی؟من؟ کِی؟ زیر انداز؟کجا؟ و خندیدم اونم گفت بلللله وقته میخواستی زیر اندازو پهن کنی بازوتو زدی به سینه های من.تا اینو گفت دوزاریم افتاد تو سفر که زده بودیم کنار استراحت کنیم اومدم زیر اندازو بندازم که چون کنارم وایساده بود دستامو باز کردم خورد به اون ممه های بزرگ و محکمش البته واقعا بدون قصد بود و ازش عذر خواهی کردم که اونم گفت خواهش میکنم.اما اون فکر کرده بود که من از قصد زدم.منم که دیدم پیش خودش این فکرو کرده و دیدم تنور داغه نونو چسبوندمو گفتم شما هم که بدت نیومد و گفتم خودتو بذار جای من آخه کی از اون دوتا انار خوشگل میتونه دل بکنه و خوش به حال شوهرت.که اونم خندیدو گفت حالا چایی و تخمت به داره؟گفتم همه چیو برای یه روز خوب آماده کردم و قلیون هم باید بکشی اینجا دیگه نمیخوامو دوست ندارمو اذییت میشم نداریم.که گفت آخه من تا حالا نکشیدم گفتم این دفعه میشه دفعه اولت از چی میترسی من اینجام.خلاصه بساطو پهن کردم و دیدم هنوز با مانتو نشسته گفتم فرشته جون غریبی نکن لباستو عوض کن.پاشد بره تو اتاق گفتم کجا میری راحت باش دکمه مانتوشو داشت باز میکرد و من فقط داشتم از لای دکمه هاش پوست سفیدو مرمریشو میدیدم که زیر مانتو مشکی مخفی کرده وقتی مانتوشو کامل باز کرد دیدم یه تاپ قرمز یقه باز زیرشه که بندای سوتین مشکیش از کنار گردنش دیده میشه و چاک اون ممه های مرمریش که خیلی درشت و گرد بود دیده میشد من هنگ کرده بودم از این خاله فرشته که جلوی من کاملا حجاب داشت چی شده حالا!!!خاله فرشته ای که روسریشم جلوی من تاحالا بر نداشته؟اما به خودم گفتم اون که راضیه تو هم که راضی پس ادای تنگارو در نیار و پررو باش تا به اون ممه های خوشگل که کائنات نصیبت کردن برسی.مانتوشو دردآورد انداخت رو دسته مبل با یه شلوار مشکی پارچه ای ساده پوشیده بودکه رونا و چاک کص تپل و خوشگلشو و البته یکم اون چاقی و تپلی بیکینیشو بیشتر مشخص کرده بود.چایی و تنقلات رو گذاشتم روی عسلی که جلو مبل دو نفره بود و با شیطونی گفتم جووون چه خوشی بگذره امروز که گفت اواواو قول و قرارمون یادت نره. این فقط یه مهمونی دونفره و دوستانه و البته محرمانه بین من و تو هست.من چیزی نگفتم فقط خندیدم و تو دلم گفتم اینجا کونتو به باد میدی و تو دلم خندیدم.بعد رفتم کنارش رو مبل نشستمو آروم دستمو گذاشتم روی رون های خوش فرمش یکم بالای زانو اما نه زیاد نزدیک و یکم آروم فشارش دادم که چیزی نگفت.گفتم من تا همین الان یاد اون مسافرت تو ذهنمه فکر نمیکردم انقدر زود به آرزوم برسم و خندیدم اونم خندیدو گفت هنوزم نرسیدی پاشو اون قلیونتو بیار ببینم چیه انقدر میگی گفتم عجله داری گفت آره زودتر برم تا امیر و دارا نیومدن اسم شوهرش و بچش منم نمیخواستم بیشتر طول بکشه قلیونو آوردم شروع کردم چاق کردن طعم دوسیب زده بودم خلاصه قلیونو دادم دستش از دست گرفتنش معلوم بود واقعا تاحالا نکشیده گفتم برای بار اول یه پک آروم بزن بعد با نفست بده تو.پک اولو کشید‌پک دوم رو هم زد پک سوم دیدم شل شد و چشاش خمار شد فهمیدم گرفتش گفتم چهارمی رو عمیق بزن که گفت سرم یه جوری شد و بدنش کج شد سمت دسته مبل من سریع از موقعیت استفاده کردمو دستمو انداختم دور بدنش خمش کردم سمت خودمو گفتم بیا یکم چایی نبات بزن ردیف میشی.سرش تقریبا رو شونم بود که گفتم بذار شروع کنم آروم با دست راستم که دور بدنش بود شروع کردم سمت راست بدنش بین دنده ها تا زیر بغلشو ماساژ دادم اصلا حرف نمیزد.قلیون گرفته بودش و من که دیدم چیزی نمیگه دستمو بردم سمت ممه راستش و آروم از کنار ماساژش دادم که دیدم دست چپشو گذاشت روی رون پام.
دیدم موقعیت کاملا مهیاست سرمو بردم پیش گوششو گفتم میخوای یه ماساژ داغ و یادگاری بهت بدم.که فقط نگام کرد و منم یه بوس کوچولو از شقیقه اش کردم و ممه راستشو با دست راستم گرفتمو آروم فشار دادم دست چپمم گذاشتم لای دوتا روناش نزدیک کصش و آروم دستمو کردم لای پاش اما چون روناش تپل بود فقط نوک انگشتم میخورد به کصش اما دستم از گرمای کصش داشت عرق میکرد بر عکس من که بخاطر استرس سردم بود .بدن اون خیلی داغ بود.شروع کردم ممه اشو بیشتر فشار دادن و بازی کردن بیشتر که دیدم بدنشو شل کرد منم دستمو از لای پاش درآوردم از زیر تاپش کردم تو دستم رسید به سوتینش آروم از زیر سوتین دستمو بردم روی ممه اش و اول کل ممشو گرفتم تو داستم واییییی چقد بزرگ و محکمه از ممه های شل خوشم نمیاد.همش میکفتم چقدر داغه.بعد آروم نوک ممشو گرفتم لای دوتا انگشتم نوک ممش مثل یه زیتون سفت و درشت شده بود یکم با نوک ممش بازی کردم و دست چپمو بردم سمت ممه ی راستش و با یده دست تلاش میکردم دوتا ممه هاشو بگیرم ولی تو دستم جا نمیشد وسط این تلاشا بودم که دستمو به معنی بیار بون به سمت پایین فشار داد و من نمیخواستم در بیارم اما گفتم الان دیگه حشری شده چون خانوما وقتی به ممشون دست میزنی اول عصبانی میشن ولی بعد ولت نمیکنن تا نکنیشون.منم دستم رو در آوردم.دوتا دستاشو چسبوند به هم گذاشت لای پاش و معلوم بود داره کصشو فشار میده گفت میشه شیطونی نکنیم ؟گفتم به نظرت دیگه میشه شیطونی نکرد؟وخندیدم. به حالت خجالت سرشو آور پایین ،من هنوز دست راستم دور بدنش بود آروم لبه لباسشو گرفتم کشیدم بالا گفتم میخوام این دوتا هدیه های بهشتی رو ببینم مقاومت نکرد و خودشم یکم هم برای دردآوردن کمک کرد منم سریع تاپشو دردآوردم دیدم یاخدا…اینا ممه نیستن که یه تیکه از بهشتن دوتا انار درشت بهشتی .سفید مثل مرمر رگهای بدنش دیده میشد از زیر پوست ممه هاش.سوتین مشکیش رو پوست سفیدش خیلی حشریم کرده بود.کیرم تو شرتم داشت خودشو جر میداد.گفتم اون حفاظ رو باز نمیکنی؟یه لبخند زد و‌گفت افتخارش رو نمیخوای داشته باشی؟ منم از خدادخواسته آروم سگک سوتینشو باز کردم و سوتینشو در آوردم واووووووو شاید باور نکنین واقعا ممه هاش از بهشت اومده بودن سفید مثل مرمر مثل برف، نوک ممه هاش صورتی عروسکی با نوک ممه های سفت و درشت دیگه طاقتمو از دست دادم آروم دوتا ممه هاشو گرفتم و شروع کردم فشار دادن از آروم به محکم فشارو زیاد میکردم که دیدم یکم دردش اومد دستامو برداشتم جای دستام کاملا رو ممش مونده بود پیرهنمو درآوردم آروم سرمو بردم سمت گردنش یه بوس آروم از گردنش کردم رفتم سمت ممه هاش واز زیر گلوش میبوسیدم تا رسیدم به چاک ممه هاش وایییی بوی بهشت میداد آروم لای دوتا ممشو بوسیدم و رفتم سمت نوک ممه ،آروم نوک ممشو هم بوسیدم و یکم نوک ممشو زبون زدم که دیدم یه آخ آروم گفت و نوک ممش مثل سنگ سفت شد و منم کل نوک ممشو گذاشتم تو دهنم اونم گفت اووووومممممم و همینجور که دستش روی رونم بود دستشو برد روی کیرم.من تازه فهمیدم الان باید چیکار کنم.همینجور که با دست راستم ممشو میمالیدمو با دهنم ممشو میمکیدم دست چپمو بردم لای پاش که دیدم پاشو باز کرد و اجازه داد دستمو ببرم لاش منم دستمو گذاشتم رو کصش.خیلی تپل و داغ بود یکم دستمو فشار دادم پایین تر احساس کردم دستم خیس شده .با انگشت از رو شلوار کصشو مالیدم دیدم اووووف آب کصش از شلوار زده بیرون… معطل نکردم دکمه شلوارشو باز کردم خودشو داد عقب تا زیپشو بکشم پایین.با اشاره بهش گفتم پاشو شلوارتو در بیار.اونم بدون اینکه پاشه با یکم تکون دادن کونش شلوارشو در آورد و رونای پر و سفیدش که کاملا برقش انداخته بود داشت هر لحظه حشری ترم میکرد کیرم مثل آهن شده بود دستمو بردم تو شرتش تپل.داغ و خیس بود تا دستم خورد به کصش یه صدای اووووممم ازش بلند شد و محکم بازوی دستمو فشار داد منم کل کصش رو توی دستم گرفتم انگشت سبابمو لای چاچول خیسش کردمو با بقیه دستم کصشو فشار دادم و واقعا محکم فشار میدادم که اونم روناشو به هم فشار میداد، لبامو گذاشتم رو لباش و لباشو میمکیدم .دستم داشت له میشد انگشتم که لای چاچولش بودو فشار دادم توی کصش.یک دفعه دیدم لبمو کامل مکید و یه صدایی مثل جیغ وآخ داد و خودشو انداخت رو مبل پاهاشو داد بالا شورتشو در آورد وای وای وای کص و کونو ببین…اینجور کص و کون رو تو فیلم پورن هم ندیده بودم واقعا سکسی و قشنگ بود یه کص تپل با دوتا کون گرد و سفییییید و قلمبه.آخ آخ بهش گفتم این خوشگل ها رو جرا تا الان به من ندادی کوفت اون شوهرت بشه .گفت حالا مال خودته ببینم چیکارش میکنی.شلوارکو شورتمو با هم در آوردم کیرم از سفتی بجتی صاف شدن به بالا خم شده بود.البته زیاد شیو نکرده بودم و فقط با ریش تراش کوتاه کرده بودم .کیرمو که دید گفت این اون کیریه که میخوام.گفت کیر شوهرم بزرگ تره اما همیشه خوابه.گفتم حالایه جوری بکنمت که هر روز خونرو خالی کنی بگی بیا منو جر بده.رفتم سمتش دستم گذاشتم رو سرش کیرمو بردم جلو صورتش.دست راستش کیرمو گرفت و با دست چپش تخمامو آروم دهنشو باز کرد و زبون زد به کیرم میخواست مزشو تست کنه بهش گفتم میخوام تا تخمامو قورت بدی گفت من کیر شوهرمو به زورمیخورم و دوست ندارم ساک بزنم.گفتم من شوهرت نیستم من بکنتم اینجا هم دیگه نداریمو دوست ندارمو نمیخوام و نمیشه نداره.اونم آروم سر کیرمو لیس زد و تا حلقه دور سر کیرم،کیرم رو کرد تو دهنش منم نا مردی نکردم فشار دادم تو دهنش.دهنشو سفت کرد که فشار ندم منم آروم جلو عقب کردم تا عادت کنه یکم که عادت کرد دستشو از تخمام برداشت گذاشت رو کونمو فشارم داد سمت خودش یعنی بکن تو منم کیرمو فشار دادم اما بادست راستش مراقب بود نکنم تو حلقش یواش یواش هول میدادم تو دهنش اونم دونه دکنه انگشتاشو از دور کیرم بر میداشت شاید ۱۵ سانت از کیرم تو دهنش بود و من جلو عقب میکردم و آرم میخواستم تا تخمام فشار بدم تو که احساس کردم حالش بد شد کیرمو در آوردم گفتم بیا لبه مبل پاهاتو باز کن که سریع این کارو کرد پاهاشو باز کردن و اون کص بهشتی رو میدیدم چه بوی خوبی میداد خیس خیس بود لیس زدنولازم نداشت آب سفیدی از سوراخ کصش ریخته بود رو سوراخ کونش که مثل سوراخ سوزن تنگ بودو معلوم بود شوهرش زیاد کونش نذاشته صورتمو بردم لای پاهاش گرمای روناش رو رو گوشا و گونه هام حس میکردم کص داغش واقعا صورتمو گرم کرده بود یه کص تپل،سفید با چاچول کوچولو و صورتی آروم از بالای چاچولش یه بوس کردم بعد خودوچاچولشو بوس کردم دستشو گذاشت روی سرم و آه کشید و روناشو به صورتم فشار میداد.منم زبونمو آروم کشیدم رو چاچولش که دیدم صدای ناله هاش و نفس هاش در اومد و همش میگفت اووف آه یکم زبونمو کشیدم روش پاهاشو باز کرد و سرمو فشار داد سمت کصش.دهنمو باز کردمو کل کصشو با همه حجمش مکیدم تو دهنم محکم و پر قدرت.همینجور که تو دهنم بود و فشار مکش روش بود زبونمو کردم لای شیارای کصش فقط میگفت آخخخخ آخ بخورش بخورش و موهامو چنگ میزد.منم زبونمو تند تند تو کصش میمالیدمو چاچالشو از تو کص لیس میزدم.آب کصش شیرین بود.یه دستمو گذاشتم رو کونش و با یه دستم ممشو گرفتم اونم یه دستش رو سرم بود و با دست دیگش دستمو که رو ممش بود به معنی بیشتر و محکم تر بمال فشار میداد.محکم فشار میدادم ممشو کصش هم که تقریبا قورت داده بودم.یاد سوراخ کونش افتادم انگشتمو گذاشتم رو.سوراخش ،خیس بود.اما احساس کردم مثل نبض داره میزنه.آروم فشار دادم تو کونش با ابنکه تنگ بود راحت روفت تو با آب کصش کامل خیس شده بود تا بند اول رفت تو دیدم دستشو از رو دستم برداشت و با اون دستش که رو سرم بود سرم رو به نشانه ی بسه به عقب فشار داد منم کصشو از دهنم در آوردم گفت نمیخوام اینجور ارضا بشم میخوام زیر اون کیرت ارضا بشم.هرچی هنر داری رو کن.منم پاشدم گفتم دوزانو رو مبل بشین.کمرتو بده تو کونتو بده بیرون انقدر کصشو خورده بودم که قرمز شده بود.خلاصه پوزیشن آماده شد سر کیرم از لای کونش مالیدم رو سوراخ کونش و آوردم لای شیارای کصش یکم با کیرم شیارای کصشو بازی دادم و با آبش کیرمو خیس کردم گفتم این سکس هیچوقت یادت نمیره.گفت بکن توش دیگه سر کیرمو گذاشتم دوباره رو سوراخ کونش و با دستم با فشار کشیدمش پایین سمت کصش تا رسید به کسش بدون معطلی اما آروم همه کیرمو فشار دادم توش که گفت واییییی آخ آخ آاااخ.منم گفتم اوووووف.خیلی داغ بود واقعا داغ بود کصش انگار داشت برام ساک میزد کیرمو می مکید منم کیرم فشار میدادم تو همینجور فشار میدادم آروم اما بدون وقفه.کل کیرمو حا کرده بودم تو شکمم میخورد به باسنش احساس میکردم تخمام داره میخوره به چاچولش.خم شدم روش یا وست راستم باسنشو و با دست چپم ممشو گرفتم.آروم ممشو فشار میدادم و با فشار دادن ممش به همون آزومی کیرمو میکشیدم بیرون هرجی کیرمو بیشتر میکشیدم بیرون ممشو بیشتر فشار میدادم.کیرمو تا سرش کشیدم بیرون و دوباره تا ته فشار دادم تو اما اینبار یکم محکم تر اونم همش میگفت وای محکم نکن آخخخخ .میترسم درد داره.که با دست راستم ممه راستشم گرفتمو تو دلم گفتم کارت تمومه دوتا ممه هاش تو دستام محکم فشار دادم، کیرمو کشیدم بیرون خودش فهمید میخوام جرش بدم گفتم این کص رو سالم به خونه نمیبری تا اینو گفتم خودشو سفت کردو دست چپشو گذاشت بین خودمو خودش…اما کصش انقدر لیز و خیس بود که…کیرمو با قدرت تا تخمام زدم توش ووووواییییییییییییی حتی تصورشم نمیتونینن کنی چه صدایی داد برخورد شکمم با کونش شالاپ ،،،واوووو.یه آخخخخخی گفت که نزدیک بود آبم بیاد ،با اینکه کیرم تا تخمام تو کصش بود اما بازم فشار میدام،وباره کیرمو کشیدم تا خایه فرو کردم و سرعتمو زیاد کردم اونم خودشو شل کرده بود دیگه و دستشو برداشت و دوتا دستاشو گذاشت رو مبل.من تند تند تلمبه میزدم صدای برخورد شکمم با کونش با صدا ی آه آه و اوف اوف اون ک لذت برخورد تخمام با کس خیسش داشت دیووونم میکرد همینجور ممه هاشو چنگ میطدمو میکردم توش اونم خودشو با من هماهنگ کرده بودو گاهی جلو عقب میکرد و گاهی با دستش دستمو میگرفت و فشار میداد که یعنی ممه هامو بیشتر فشار بده.همینجور که تلمبه میزدم سوراخ کونش چشممو گرفت.دست راستمو برداشتم گذاشتم روش شصتمو آروم فشار دادم.اصلا کونش مقاومت نکرد شصتم رفت توش.انگشتامو گذاشتم بالای کونشو شصتمو تو کونش بیشتر فشاردادمو همینجوری تو کصشم کیرمو تلم به میزدم.خودشو یکم بیشتردخم کرد انگار خوشش اومده بود منم دیدم اینجور ادامه بدم آبم میاد کیرمو در آوردم نشستم رو مبل گفتم بیا بشین رو کیرم اومد دوتا پاهاشو دورم حلقه کرد نشست رو کیرم.جوری که ممه هاش روبروی صورتم بود.تا دسته به معنای واقعی کلمه کیرم تو کصش بودو جاچولش میمالید به بیکینیم آب کصش از کیرم میریخت رو تخمام.تخمام و کیرم خیس خیس بودن.دست چپمو دور تنش و با دست راستم ممشو گرفتمو اون یکی ممشو میمکیدم صدای آه آه وایییی هاش زیاد شده بود . یه دستش رو شونم بود با یه دستش سعی میکرد خودشو بلند کنه و رو کیرم بالا پایین کنه.آروم با دستم کمکش کردم و کون قلمبه و گردشو ماساژ میدادم و چنگ میزدم و با دست راستمم ممه هاشو میمالیدمو چنگ میزدم ممه ها و موست بدنش کاملا قرمز شده بود و منم محکم میمکیدم سینشو بعد نوک ممشو از دهنم در آوردم و بالای ممشو محکم مکیدم که گفت آخ دردم اومد وقتی ممشو ول کردم دیدم حالت خون مردگی شده.اما خودش ندید.با دستم بلندش کردم گفتم نوبت کون خوشگلته.که گفت نه نه اون خیلی درد داره و گفت یک بار شوهرش به زور کردش و خیلی اذییت شده گفتم نترس این بار یجور میکنمت که هر بار بگی از کون بکنم خلاصه میترسیدو میگفت میترسم گفتم بخواب رو زماین پاهاتو باز کن و تو سینت جمع کن اروم رفتم روش.گفتم سر کیرمو بذار رو سوراخ کونت شل کن نترس با دستش سر کیرمو گذاشت رو سوراخ کونش.آروم فشار دادم اما میترسید سر کیرمو تکون میداد سمت کصش.دهنمو بردم پیش گردنش و یکم بوسیدم گردنشو گفتم نگران نباش اونم شل کرد سر کیرم رو فشار دادم یک سفت رفت تو کونش .همزمان که کیرمو فشار میدادم توش، میخوابیدم روی بدنش پاهاشو بالا و دور من نگه داشته بود وقتی شکمم خورد به شکمش پاهاشو گذاشت زمین و میگفت آخ آخ تورو خدا آقا مهبد آروم تر بکن توروخدا خیلی میترسم.گفتم نترس تموم شد دیگه درد نداره و کیرمو بازم فشار دادم تو تقریبا نصف بیشتر تو کونش بود که دیگه کامل خوابیدم روشو کیرمو کردم تو.کونش نبض داشت رو کیرم حسش میکردم .چندباری در آوردم دوباره فشار دادم کامل جا باز کرده بود توش میخواستم دیگه به معنای واقعی کلمه بگامش اما پوزیشنم مناسب نبود بهش گفتم برگرده و رو شکم بخوابه.وقتی برگشت و خوابید کص قلمبش از لای روناش معلوم بود با دستم کونشو باز کردم کیرمو گذاشتم رو سوراخ کونش اما فشار دادم لای پاش وایییی با آب کصش خیس و لیز شده بود و گرمای کصش مثل هیتر میزد به بدنم خوابیدم روشو چندتا تلمبه لای پاش و تو کصش به حالت دراز کش زدم با دستام دوتا ممه هاشو گرفتم سرعتمو زیاد کردم که دیدم داره تند تند نفس میزنه و میگه جون جون جون آخخخخخ .منم هی میکردم تو کصش و در میاوردم دوباره میکردم لای کسش که دیدم داره شروع میکنه به لرزیدن،منم کیرمو کردم تو کصش و فشار میدادم خودشو به چپو راست خم میکردو کصشو سفت کرد و یه ااااااییییی طولانی گفت و بدنش خیلی شدید می لرزیدوارضا شد دیگه هچی نمیگفت حتی نفس نمیکشید هرچند ثانیه یکبار دوباره میلرزید منم آرم روش خوابده بودمو کیرم تو کصش بود. چند ثانیه ای همینجور موندیم بعد خودمو یکم بلند کردم گفتم کیرمو بذار تو کونت کیرمو آروم گذاشت رو سورخش اما هنوز میترسید و آروم دستشو بر میداشت ممه هاشو فشار میدادمو همینجور میخوابیدم روش کونش مثل حلقه کاندوم کیرمو فشار میداد.حالا دوتا ممه هاش تو دستام بود و کیرم تو سوراخ کونش ممه هاشو فشار دادم دیگه بدنمون چفت هم بودو بد دستش نمیتونست مانع بشه منم کیرمو فشار دادم تو نه خیلی محکمو با ضربه اما کامل و با فشار ملایم گفت آخ وای توش نگهش دار جلو عقب نکن ولی فشار بده همینجوردهم داشتم میکردم کیرم تا ته تو کونش بودو تخمام لای کصش.کیرمو کشیدم بیرون این بار خودمو ول کردم روش یه صدای شالاپی اومد که بهم خیلی حال داد.کون توپولش نمیذاشت کیرم خیلی بره تو برای همین با دست باز کردم کونش میخواستم تخمامم بکنم توش.صدای نفسامون خیلی بلند شده بود منم سرعتمو زیاد کردم کیرمو تا حلقه ی دور کلش میاوردم بیرون بعد با تمام قدرت میکردم توش ممه هاشو تو دستام گرفته بودم ول نمیکردم تندتند تلمبه میزدم و آخ و اوخ میکرد میگفت وایییییییی جوووووون جر خوردم با کیرت آتیشم بزن.منم عاشق این شده بودم که وقتی کیرم تا ته میره تو کونش و تخمام میره لای پاش خیلی حس خوبی میده و صدای شالاپ شلوپش دیوونه میکنه آدمو.کم کم آبم داشت میومد دوست داشتم آبمو بریزم توکصش ولی خوب کاندوم نداشتمو میترسیدم حامله بشه تو فکر بودم بریزم تو کونش یا کصش یا بدم ساک بزنه بریزم تو دهنش که دیگه تصمیم گرفتم بریزم تو کونش با سرعت نور تلمبه میزدمو کیرمو تا خایه فرو میکردم توش تخمام میرفت لای کصش و خیس خیس بود آبش مثل اب کیر سفید بود کل لای پاش آب کصش بود جوری که وقتی تلمبه میزدم آب کصش میپاشید روی رونهای خودشو تخمای من.با تلمبه زدن هنوز آثار ارضا شدنش بود و یه لرزه هایی میزد و آخ و اوخ میکرد.کیرم سفت سفت شده بود آبم داشت میومد با قدرت تمام زدم توشش و فشار میدادم خودشو یکم سفت کرد معلوم بود دردش گرفته و من ممه هاشو فشار میدادم و کیرم رو تو کونش فشار میدادم که یک دفعه آبم با فشار تموم ریخت توش و گفت آخخخخ چقدر داغه انگار آب داغ ریختن توم.منم یه اووووف بلند گفتمو شل شدم افتادم روش.نفسم بالا نمیومد جفتمون خیس عرق بودیم.دیگه جون نداشتم ممه هاشو بمالم اونم جون نداشت از زیر کیرم بیاد بیرون. نزدیک دو دقیقه همینجور بودیم کیرم آروم تو کونش شل شد اونم سوراخ کونش سفت و تنگ شده بود کیرمو از تو سوراخش کشیدم بیرونو بغلش دراز کشیدم اون روی شکم بود من به پشت دستمو باز کرده بودمو نفس عمیق میکشیدم اونم برگشت اومد رو دستم و تو بغلم ،یکم نوازشش کردم ولی هردو از هم خجالت میکشیدیم.نه اون چیزی میگفت نه من.فقط بخاطر اینکه ضایع نباشه با لحنی شیطنت آمیز گفتم از این به بعد سکس با تو وظیفه منه.یه لبخند بدون صدا زدو چشماشو به معنی باشه قبول بست.پاشدم یکم خودمو جمع کردم گفت یه دستمال بده آبت داره از تو کونم میریزه بیرون چقدر آبت زیاد بود گفتم تو که شاهکار بودی اون شوهرت قدرتو نمیدونه گفت اون اولین و آخرین زنی که دیده منم برای همین نمیدونه چه هلوویی نصیبش شده.منم گفتم من قدر این هلو رو میدونم.پاشد رفت دستشویی که دیدم صدای وایییی این چی بودش در اومد رفتم دیوم تو آیینه دستشوویی شاهکارم روی ممشو دیده… بله جای مالوندن ممه ها و خون مردگی مکیدنم.گفت حالا اینو چیکار کنم گفتم اینم یادگاری.خلاصه چند روز بیشتر از این ماجرا نمیگذره واز هم خبر نداریم فقط تو واتساپ تو گروه خانوادگی پیام میدیم.به نظرم هردو مشتاق یه فرصت دیگه ایم.
اینم خاطره من و خاله فرشته

نوشته: M


👍 39
👎 16
246101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

893371
2022-09-03 00:51:58 +0430 +0430

عامو کیری
چوچول هست نه چاچول

4 ❤️

893391
2022-09-03 01:51:43 +0430 +0430

😂😂🤣🤣🤣🤣😂😂😂🤣🤣🤣
تخمی تر از قبل نوشتی
بعد دیوث چاچول رو از کجا آوردی !؟!!

2 ❤️

893396
2022-09-03 01:59:19 +0430 +0430

۱۷۵سانت با اضافه وزن خودت و ۱۶۵سانت با اضافه وزن فرشته خانم…
نمیدونم چرا ولی همش سکس شما رو تجسم میکنم دو تا توپ بزرگ ((مثل این توپ‌ها که روی اونها نرمش و ایروبیک انجام میدن)) میاد جلو چشمم که دارن به هم مالیده میشن😂😂😂😂😂😂

4 ❤️

893398
2022-09-03 02:02:36 +0430 +0430

فقط تا اونجا خوندم که نوشتی که متوسط سایز کیر هیجده هست نه دوست گرامی در شهوانی 18 هست در واقعیت برای ایران 13 هست!

5 ❤️

893412
2022-09-03 02:59:35 +0430 +0430

خاله زنت بهمین راحتی اومد تو هم کردی ؟؟دستت از تو شلوارت دربیار چاخان

0 ❤️

893419
2022-09-03 04:02:16 +0430 +0430

تو که دروغ نگفتی کیر سگ تو کوس زن ادم دروغ گو.
۲.زن تو چه بدبخته که با یه مسافرت با یه خانوم غش کردی و منجر به جق شده
۳-همانطور که زن تو از مسافرت نیامده رفته برا دادن خاله امده و شوهر دیوسش نگفته بیا چند روز نکردمت بیا بکنم واونم گفته میرم به دامادمون بدم .شوهره هم خوشحال گفته برو الان دختر خواهرت میاد زیرم منظور زن تو
۴-کیر ۱۸ سانتیو گفتی نرمال که یا خیلی خنگی یا مثلا ملتو خر فرض کردی همه به لطف اینترنت میدونن کیر بالای ۱۴و ۱۵ سانت غیر نرماله یعنی بزرگه پس کیرت بزور ۱۲ رو پر کن زیاد قپی نیا
۵-اون چاچول که نوشتی خودتی چاچول یعنی لاف زن و دروغ اسمش چوچوله است .پس معلوم میشه زیاد وادد نیستی به کردن جورتو کس دیگه رو زنت می کشه
۶ بنا به این دلایل که شما چاچول بازشدی و قپی اومدی محکوم به حاضر کردن زنت جهت سرویس دهی به خلق الله از ادم ابوالبشر تا اخرین نفر که بدنیا بیاد.
۷ازبرو بچ ۰غیور و حاضر در صحنه بخاطر طولانی بودن انتقاد پوزش می طلبیم اخه این مردک چاچول حقش بود اینقد زر مفت نزد و چاخان رو به جای خاطره واقعی غالب نکند
۸ مردک اگه یه باردیگه بنویسی کونتو مثل خاله فرشته به باد میدی پس ننویس

6 ❤️

893423
2022-09-03 06:56:28 +0430 +0430

اولش که نوشتی این خاطره مال شهریوره،آخرش نوشتی از این اتفاق چند روزی میگذره خبری از هم نداریم

کمتر بزن

3 ❤️

893438
2022-09-03 10:38:10 +0430 +0430

من نخوندم دیس دادم اولش کوس گفتی
شهریور ۱۴۰۱ خاطره هست
گاو گوه

0 ❤️

893440
2022-09-03 11:34:25 +0430 +0430

گاییدن فامیل زن خیلی حال میده

1 ❤️

893442
2022-09-03 11:35:58 +0430 +0430

ببین خاله خانمت دیگه چ سرپایی بوده که با یه پیامک راه میوفته میاد به کوس و کون دادن راستی از قديم گفتن دختر به خالش میره 😏

1 ❤️

893444
2022-09-03 11:46:03 +0430 +0430

نوش جونتون

0 ❤️

893454
2022-09-03 13:11:45 +0430 +0430

خ‌وبه نوش چون

1 ❤️

893473
2022-09-03 15:47:37 +0430 +0430

سلام به همه ی عزیزان اسمم مهبدِ و ۳۵ سالمه این داستان مربوط به شهریوره ۱۴۰۱ هست و در باره ی خاله ی خانممه که اسمش فرشته هست و حدود ۴۰ سال سنشه
تا یادم نرفته بگم این داستان نیست و در اصل یه خاطره است و بر اساس واقعیته
از خودم هم بگم یه پسر معمولی هستم با قد متوسط ۱۷۵ یکم اضافه وزن دارم و یه کیر نرمال تقریبا ۱۸ سانتی اما خوش تراش رنگ پوستمم نه سفید و نه سبزه است
هر کی تا اینجا بیشتر نخونده برندست
کسکش مهبدا کی ۳۵ سالشون شد زنت چن سالشه که خالش ۴۰ سالشه

0 ❤️

893489
2022-09-03 18:11:42 +0430 +0430

چاچول؟
ای کارم تو کانت

0 ❤️

893492
2022-09-03 19:45:46 +0430 +0430

این الان خلاصه بود ؟
بنظرم بیخیالش شو ی بار کردیش بسه دیگه
بگایی میشه زندگیاتون بگا میره

1 ❤️

893501
2022-09-03 22:12:59 +0430 +0430

زن جوان را ول کردی چسبیدی به خاله اش همان موقع زنت رایکی شبیه توجورش کرده

0 ❤️

893508
2022-09-03 23:53:03 +0430 +0430

حاجی تو یا کصخلی یا خیلی کصخلی،فک کنم هنوز تو 20سال پیش موندی،ب خاله خانمت پیامک دادی اشتباهی؟؟؟والا تا جایی ک من میدونم اولا ادم وقتی میخواد اسم کسیو تو مخاطبین سیو کنه جوری سیو میکنه ک موقع جستجو راحتتر پیدا کنه،اونوقت شما ی خاله خالی نوشتی فقط؟حاجی ببین ی چی بهت میگم ک بدونی خر خودتی اوکی؟؟
یکی از دوستام خواهرزنش جندس،میفهمی جنده اینم دوستم ۶سال پیش نزدیک ۴میلیون پول بالاش خرج کرد ک یبار بکندش اخرشم خواهرزنش بهش ندادتازه یارو کلی هم کتک خورد از طرف پدر زنش اونوقت توی چاقال با ی پیامک کص جور کردی؟اونم خاله زنت؟؟داداش ریدی ابم قطه،شاید اینجا ی تعداد جقی بیان برات افرین و دمت گرم بگن ولی خیلی زیاد هستن دوستانی ک کارشون کص کردنه و اینجا میان کون ادمایی مث تو بزارن،تو با نشتن این کسشر فقط فحش برا خودت خریدی،راستی اینبار خواستی خاله فرشته رو بکنی زنتو بفرس اینجا بچه ها از خجالتش درمیان

0 ❤️

893529
2022-09-04 01:58:56 +0430 +0430

از بس دست راست و دست چپ کردی واقعا حالمونو خراب کردی راستی خانومت خونه مامانش نرفته بود اومده بود من چاچولشو حال بیارم
قدرت توهم زیادی مختو بگا داده
کمتر بزن همیشه بزن ضمناً از گلنار تشکر یادت نره 😀 😀 😀

0 ❤️

893544
2022-09-04 02:33:03 +0430 +0430

عزیز اون سینه های بزرگ که که بهشتی بودن مثل انار.اشتباه گرفتی خب انارهرجایی هم باشه اندازه اش اصولا بزرگ نیست.اما اینی که شماگفتی بیشتر میخوره هندوانه بهشتی یا دنیوی خودمون باشه ها.بقیه حرفاروهم قبل من دوستان نثارکردن.
ولی انصافا کمرخوبی داریا اینهمه هم لذت بردی اماتونستی کص وکونش رو سرویس کنی.
جمع کن باوا

1 ❤️

893574
2022-09-04 05:35:45 +0430 +0430

میگم حالا با توجه به جنده بودن خاله خانمت، بازم مطمئنی که خانمت رفته بوده خونه مامانش پیش خواهراش احیانا؟
ولی بنظر من که بیشتر احتمال داره رفته باشه پیش شوهرای خواهراش یا با شوهر همین خاله جونش رفته بوده مکان، مطمئنی دیگه ها؟؟؟! 😉

0 ❤️

893703
2022-09-05 02:24:53 +0430 +0430

چاچولش چی شد آخر سر؟؟؟؟

0 ❤️

893705
2022-09-05 02:25:55 +0430 +0430

بدبخت زنت هم اون شب داشت به همین شوهر خاله کص دولا میداد😂😂😂😂

0 ❤️

894917
2022-09-12 14:59:56 +0430 +0430

اول به نویسنده بگم خوبه نمیخواستی بهش شاخ و برگ بدی این همه کسشعر نوشتی.خسته شدم / دوم به منتقدا بگم مگه خواهر و زن و مادر شمارو گاییده انقدر کصشعر تفت میدید زیر داستان.خب جغی ها برید داستانو بخونید جغتونو بزنید /////قیافه تخمیتونو کاریزماتیک میکنید نقد ادبی مینویسید؟کصخلی چیزی هستی؟جغتو بزن جغ مغز

0 ❤️

895443
2022-09-15 16:45:30 +0430 +0430

گاییدن خانواده زن خیلی حال میده.مخصوصا خاله زن و خواهر زن

0 ❤️

898557
2022-10-11 00:51:16 +0330 +0330

دستت روو کیرت بود ، موقع نوشتن!!!؟
داشتی جق می‌زدی و مینوشتی

0 ❤️