من مهدی ۳۷سالمه۱۰ساله که ازدواج کردم و یه خواهرزن دارم متولد ۷۴هستش و قدش تقریبا ۱۷۵ وزنش حدودا ۶۵ کیلو سینه های رو فرم و باسن سکسی و لب و دهن خوراک ساک زدن و چشمای درشت و شهوتی و سکسیه خقن خدااییش.منو زنمو و شهین همکار بودیم.ما تازه نامزد کرده بودیم. زنمم بدجور شهوتی بود و هر روز میگفت بریم اونور کارگاه لب بازی کنیم. ما هم میرفتیم لب بازی و دستمالی و اینا.که صدای اخ و اوخمون رو شهین میشنید قشنگ. وسط حال وحول بودیم با زنم که یهو بلند گفت بیا بکن.دیگه طاقت ندارم من. گفتم زشته خواهرت اینجاس.اونم یدفعه گفت نه عزیزم راحت باشین. منم دارم لذت میبرم .من بلند شدم شلوارمو دراوردم وشورتمو دیدم شهین داره دید میزنه و با خودش ور میره.منم شروع کردم اول کس وکون شهلا رولیس زدم ویدجور دلش کیرمیخاست شهلا زنم.یدفعه گفت بکن توش کشتیم اخه لعنتی.گفتم نه عزیزم.اصلان.اگه دوست داشتی میکنمش تو کونت.گفت اخه خیلی تنگه‌.گفتم بلدم چیکارکنم نترس.بگو خواهرت روغنو بیاره.و باسنتو با دستاش واسم باز کنه تا بکنم توش اروم اروم.انقد شهوتی بود که حالیش نبودکه.شهینم که فقط با تاپ وشلورک بود.روغنو اورد.وگفت بیا شهلا بگیرش.شهلا هم گقت باید بیای بادستات کونمو بازکنی آجی.شهینم بدش نمیومد که.اومدو گقت ماشالله چقدم کیرت کلفته اقامهدی.فکرنکنم بشه ها.گفتم چرامیشه.فقط باید کمک کنی شما.گفت باشه.شهلا که کونش رو داده بود رو به اسمون و دیگه دید به ما نداشت.شهین یهو کیرمو گرفت و بردش سمت کون شهلا.روغن وزدم وشهینم لپ کون شهلا رو باز کرد نوکشو کردم تو دیدم شهلا ازخود بیخودشده.ومیگه تاته بکن کیرتو توکونم مهدی جان.منم یواش یواش داشتم عقب جلو میکردم.یدفعه به شهین گفتم میتونی دوره سوراخشو لیس بزنی باز شه.گفت باشه.رفت شروع کردکیرمنو وسوراخ شهلارولیس زدن.دیگه کیرم وتااخرکرده بودم توکونه زنمو دیدم شهین داره تخمامو لیس میزنه‌یدونه محکم زدم روباسنش وگفتم پاشو لخت شو که خیلی وفته توکفتم شهین.ولی اینکه باشهلا همزمان بکنمتون واصلان فکرشو نمیکردم خداییش.لخت شدودیدم وای خدای من بهشته لامصب.گفت میخوری کونمو اقامهدی.گفتم دیوونه کونتم شهین.شهلا یجورایی بیهوش شده بود وارضاشددمرخوابش برد.منم کیرمواروم دراوردم وشهین دستموگرفت وبرداونورکارگاه.انقدلیس زدم کف پاشو وشصت پاشو بابدنشو.داشتم ارضاع میشدم ازاین همه زیبایی یه جا‌لامصب سینهاشو انداخت لای کیزمو بازی بازی.گفت پاشو بکن توش.گفتم روغن وبیارم.گفت نه.باتف.خلاصه باتف به زور نوکشوکردم توکونشویدفعه گفت مهدی جان یدفعه تاته بکن توش.بزاردردبگیره.حال میده.یکم قمبولو دادم عقبتر.ویدفعه فشاردادم تاته رفت توش وزمین وزمان زیرپام بود.دوتاخواهر وهمزمان ازکون کردم.ابمو داشت میاورد شهین.گفتم عزیزم آبم داره میاد.دوست ندارم تموم بشه سکس باتو.گفت آبتو بریز روصورتم.اونجا که فشاردادی تاته.من ارضاع شدم.آبموریختم توصورت شهین ویکم ساک زدوتخماموخورد وگفت مرسی داماده خوبمون.کیرت فوق العادس اقامهدی.فکرکنم شهلا خوابش یردا.نفهمید.توهم نگو باهم سکس کردیم.اوکی؟گفتم باشه.فقط میشه کس وکونتو بیشتربرام تکون بدی وسکسی باشی توخونه.گفت من که همیشه سکسیم .گفتم بیشترشودوست دارم.گفت باشه عزیزم.شهلا بدجور توکف کیرت بودا.گفتم اره شماخواهرا بدجور سکسی وشهوتی هستین خدااییش.داشتم لباس میپوشیدم که دیدم شهلا بیدارشدوگفت عزیزم مرسی که منو کردی.گفتم قربونت.پاشولباساتوبپوش .الان یحیی واحمدداداشش میان پایینا.گفت الان پامیشم عزیزم.همونطوردمر افتاده بودکه یحیی اومدپایین ودروزد.گفتم شهلا پاشو وزود.اومد یحیی.گفت باشه پتو ورو بنداز روم ودروا کن.فکرمیکنه خوابم.منم باز کردمو.اومدتو.دودقیقه بعدش احمدشونم اومدتو.نشسته بودم روبروی زنم شهلا.دیدم ملافعه انقدنازکه که تمام کسو کونه شهلا بیرونه واحمدم همش چشمش روشهلا بودو کیرشم راست کرده بود بدجور.منم گفتم بزارخودموبزنم به اون راه. تاقشنگ حال کنه طفلی.شهلا بلند شد اونجا شرت وسوتینشوبپوشه.یواشکی.ولی احمدپشت کارتونا بود داشت دید میزد.اوناروکه پوشید انگار چادرکرده سرش.تاپشو که ۲تابنده نازک داره وشلوارک نازک وتنگ کوتاشم پوشید واومد اینور.سلام علیک کردن.که من اونجا وقتی دیدم یحیی بادیدن شهلا کیرش بلندشده بودو شهلاهم دیده بودو ازقصد میرفت ک نشو میمالوند به کیره یحیی وویومد.به بهونه کار.خلاصه الان من شادی وماهی ۳بارمیکنمش.چون شوهرش عرضه نداره.هرشبم شهلا رومیکنم.چون یه مدت پیش احمد ۷یا۸بار شهلاروکرده بودباداداش یحیی توکارگاه.البته اول یحیی میکرده بعدش احمد میکرده .اوناهم بچه های خوبین خدااییش.جلوی من تابلونمیکردن اصلان.من خودم وقتی اونروز دیدم اینا توکف شهلا هستن.بهش گفتم شهلا جان یحیی واحمدتوکفتن بدجور.میدونی که.گفت اره فهمیدم یحیی رو.ولی احمد ونه .خب نرم دیگه کارگاه عزیزم.نه قربونت برم.خواستم بگم اگه دوست داشتی باهاشون سکس کنی.من بدم نمیادا.به نظرم خیلی دوست داری یحیی بکنتت.درسته؟نه اندازه توعشقم.ولی چندساله یحیی توکفه منه.ولی روش نمیشه.منم میریزم بیرون واسش .دوست داره بدنه منو خداییش.اگه اوکی باشی.صبح به میگم بیا بکن لعنتی منو.البته شهلا صبح رفت بایحیی و احمد.منم رفتم سراغ شهین خواهرش و تا ظهرکردمشو رفتیم حموم دوش بگیریم .بهش گفتم شهلا الان داره به یحیی اینا سکس میکنه.گفت جدی میگی مهدی.چطوری اخه.چون توکفش بودن بدبختا.منم بهش گفتم بروسکس کن.مشکلی نیست.الانم رفتم تونخ مهینشون که تازه ریخته بیرون وعاشقه کیره کلفته یدجور.ولی توایناهمه ازهمه ناجورتر وسکسی وولنگ وباز زنه من میگرده.شهینم که فقط وحشیانه دوست داره بکنیش جدیداا.یه بچه انداختم تو شکمش پارسال.اخه بچه دارنمیشدن طفلیا.

نوشته: مهدی