سکس با خواهر زن بیوه

1401/08/11

سلامی دوباره به کاربران عزیز شهوانی دست به کیر
اگر یادتون باشه چندی پیش یه داستانی تحت عنوان “وقتی خواهرزنم مهمان ما بود ” به سایت ارسال کردم. و حسابی هم تحت نظر انتقادی بعضی از کاربران، مورد لطف عزیزان قرار گرفتم.
بگذریم هرکی خربزه بخوره پای لغزش هم باید بشینه
این داستان هم در مورد همون خواهرزنمه که اسمش هست، فرح خانم.
البته بعد اون داستان دوسه باری با این فرح خانم سکس حسابی داشتیم. هر وقت فرصتی پیش میاد دیگه جای خالی شوهر خدا بیامرزش رو براش پر میکنم.
ولی قضیه ای اخیراً چند روز پیش برام اتفاق افتاد خیلی جالب، و تقریبا میشه گفت که انگار خدا خودش قضیه را راست ریس کرده بود.
و اما شروع داستان، چند روز پیش یکی از بستگان ما که حدود ۷ ماه پیش تصادف کرده بود و از ناحیه گردن دچار ضایعه نخاعی شده بود، بالاخره بعد ۷ ماه بستری تو بیمارستان، فوت کرد.
این هم بگم که اونایی که داستان قبلی رو خوندن میدونن خواهرزن ما با تنها دخترش تو یکی از شهرهای شهرستان ما زندگی میکنن ولی من خودم تو یک دهات دیگر هستم.
خونه ما به شهرستان تابعه نزدیکتره نسبت به شهر اونا، یعنی از شهر اونا ۵۰ ولی از دهات ما فقط ۱۵ کیلومتر تا شهرستان فاصله داره
لذا هر وقت این فرح خانم بخواد بره دکتر یا یه چیزی از شهر بخره میاد چند روزی تو خونه ما میمونه. مخصوصا اینکه دخترش با دختر من خیلی با همدیگر صمیمی هستن، هر وقت بخواد لباسی چیزی بخره حتما باید با دختر من برن بازار.
که اتفاقا خونه ما بودن و میخواستن برن برا عروسیی که در پیش دارن لباس بخرن.
که این فامیل ما فوت شدن و من نتونستم ببرم برا خرید مجبور شدن چند روزی خونه ما بمونن.
دقیقا فردای ختم فامیل ما بود که قرار بود بچه‌ها رو ببرم برا خرید لباس، پسرناتنی خواهر زنه زنگ زدن که از تهران اومده تا چند قطعه زمین کشاورزی که دارن گندم بکاره(پسرای شوهرش از زن قبلی تو تهران زندگی میکنن)
بنابرین دخترش گفت که تو با عمو برو من بمونم برم خریدامو بکنم عمو با دخترش باهم منم میارن.
منم چون ختم بود از تهران مهمون اومده بود، چنداشون که پسر عموهای خودم بودن، از ختم برا خواب و استراحت میاومدن خونه ما، لذا فرصت نشد این سری با فرح خانم سکس کنیم فقط چند بار تونستم سینه هاشو فشار بدم یکی دو بار هم تو فرصتی از پشت بغلش کردم در حد چند ثانیه.
که واقعا هردو تو کف همدیگر بودیم. یعنی بعد اولین سکس دیگه رومون به هم باز شده بود و با اولین سکس رو یادم نیست سه یا چهار بار سکس داشتیم. که انگار دیگه سکس باهاش برام تکلیف شده هر بار بیاد خونه ما باید بکنمش.
بالاخره تا دخترش گفت تو با عمو برو من بمونم انگار هردومون منتظر این حرف دختره بودیم. یهویی هردو باهم گفتیم آره راست میگی.
حتی این جمله را طوری هماهنگ گفتیم که همه خندیدن. خانمم گفت با هم هماهنگ بودین که این حرفو بزنین.
منم زود حرفو پیچوندم که نه بابا اتفاقی بود.
بالاخره زود آماده شد سوارش کردم که ببرم. اینکه میگم انگار خدا خودش قضیه را راست و ریس کرده بود اولش اینه، که قرار شد خانمم بیاد دوتایی ببریم وچون پسر ناتنیش خونه بود عملاً نمیتونستیم اونجا هم کاری انجام بدیم، لذا راضی شدیم که خانمم هم بیاد.
ولی هر وقت فرصتش پیش میاومد، مثلا وسایلاشو آورد که بذارم تو صندوق عقب یواش میگفت بالاخره این سری نتونستی منو آرام کنی داخلم آتیش گرفته منم میگفتم آخه چطور میتونستم بکنمت پیش این همه مهمان.
بالاخره تا اومدیم از در حیاط بریم بیرون خواهرم با شوهرش، که اونا هم اومده بودن برا ختم و شب خونه اون یکی آبجیم مونده بودن، اومدن خونه ما که ناهار خونه ما باشن. خانمم مجبور شد پیاده بشه.
اینجا تقریبا تو کون من عروسی بود ولی از طرفی چون پسرش خونشون بود و نمیتونستیم کاری انجام بديم، هردو دمغ بودیم ،.
ولی باز فعلا شر یکی از مزاحما کم شد.
بالاخره خانم پیاده شد ما راه افتادیم یه کم که از دهات فاصله گرفتیم گفت نگهدار بیام جلو بشینم. نگه داشتم اومد نشست جلو تا نشست دستش رفت رو کیرم. گفتم فرح خانم یعنی اینقدر داغ کردی گفت کاش از حال و روزم خبر داشتی شورتم خیس خیس شده. دستمو بروم از زیر شلوارش کوسشو گرفتم تو دستم واقعا دیدم انگار دوبار آب کیر ریختن تو کوسش، اینقدر لزج و پر آب بود.
بالاخره تا شهر خودشون که حدود ۵۰ کیلومتر هستش حسابی با کیر من بازی کرد چند بار کم مونده بود آبم بیاد که گفتم دستتو بکش.
همش میگفت نادر چکار کنیم. تو راه هم نمیشد کاری انجام بدی واقعا جاده شلوغه همیشه.
حتی تا رسیدیم تو جاده اصلی دیگه نذاشتم با کیرم بازی کنه.
تا اینکه بعد حدود ۴۰ دقیقه رسیدیم خونشون دیدیم ماشین پسرش نیست درو با کلید باز کرد وسایلشو من بردم تو خونه شماره پسرشو داشتم بهش زنگ زدم که آقا موسی کجایی (موسی اسم پسر ناتنی خواهرزنمه).گفت عمو نادر اومدم از تو خدمات کشاورزی بذر بخرم تا یه ساعت میام اگر مادرمو آوردی خونه باش منم تا یه ساعت میام.
گفتم ببخشید دیگه مهمان داریم تو خونه باید برم. بالاخره بعد تعارفات فرح خانم فهمیدن که پسرش نیست تا حداقل یک ساعت، انگار دنیا را بهش دادن فوری رفت یه سیمی که از سوراخ در رد کرده بودن برا باز کردن در از بیرون، از رو در درش آورد اومد دست منو گرفت برد داخل بدون معطلی لباساشو در آورد به منم گفت زود باش لباساتو در بیار که آتيش گرفتم.
گفتم بابا یکی میاد آبرومون میره گفت هیشکی نمیاد فقط موسی بود که اونم گفت تا یک ساعت میام. منم که از خدام بود الکی ادای تنگا رو در میاوردم فوری به سرعت برق لباسارو کندم شورتو با شلوار درش آوردم کیر ۱۷ سانتی با کله تخم مرغی مثل فنر افتاد بیرون تا کیرمو دید یک وایی گفت کم مونده بود آبم بیاد. قبلا هم گفتم که کلا خوردنی تو کار ما نیست. ولی اینقدر حشری شده بود تا کیرمو دید بی اراده دستشو برد کیرمو گرفت تو دستش دو زانو نشست جلوی من یه لحظه لباشو غنچه کرد کله کیرمو کرد تو دهانش من احساس کردم اگر فقط یک دقیقه ادامه بده آبم میاد گفتم فرح ولش کن آبم میخواد بیاد از طرفی هم فرصت نداریم زود بریم سراغ اصل کاری رفتیم تو اتاق خواب دخترش که یه تخت یک نفره داره. منم اصلا برای از کون کردنش فکر نمیکردم. فقط میخواستم زود بکنم تو کوسش خودمو خالی کنمو برم تا پسرش نیومده.
ولی تا انداختمش رو تخت خودش گفت نادر تورو خدا اول بکن تو کوسم منو ارضاء کن بعد بکن تو کونم. انگار که دنیا رو بهم داده باشن گفتم نه بذار از کونت بکنم سعی می کنم تورو هم ارضات کنم التماس کرد که نه تورو خدا از عقب خیلی درد داره حسم میره ارضا نمیشم. گفت بخدا من دو دقیقه ای ارضا میشم منو ارضا کن بعد هر چقدر دوس داری از عقب بکن. گفتم باشه ولی میدونستم که زود تموم میکنم آبم زود میاد.
بالاخره پاهاشو بلند کردم گذاشتم رو دوشام رفتم وسط پاهاش یه بالش هم گذاشتم زیر باسنش تا کوسش کاملا اومد بالا مقابل کیرم.
با دستم هدایتش کردم تو کوسش یه عیب بزرگی که داره اینه که چوچولاش خیلی بزرگه آویزونه بايد با دست اینور اونورش کنی ولی اینقدر لیز بود کوسش انگار چشمه جوشان بود تا با یه دستم سالارو گذاشتم رو چوچولاش خیلی راحت از لای چوچولاش رفت تو ولی پشماش نه خیلی بلند بود که نرم باشه و نه تازه زده بود تقریبا میشه گفت یه هفته ای زده بود یکم وقتی کیپش میکردم اذیت میشدم.
خودش گفت دو روز قبل اینکه بیام خونه شما زده بودم. که ۴ روزم خونه ما بودن. از یه طرفی هم برام خوب شد که زود تموم نکردم. حدود دو دقیقه هم نشد که داشتم تو کوسش تلمبه میزد پاهاش قفل کمرم بود فقط میگفت محکم بکوب فدای کیر کلفتت بشم.
ولی از حق نگذریم کوسش نسبت به کیر من تنگه چون هر وقت میکنم با تمام وجود دیواره های کوسشو دور کیرم احساس میکنم.
در کمتر از دو دقیقه همچین ارضا شد من احساس کردم داره قبض روح میشه. یه جیغ بلندی کشید با ناخنهاش دوطرف باسنمو چنگ انداخت با پاهاش منو به کوسش فشار داد سیاهی و مردمک چشاش گم شد واقعا ترسیدم گفتم نکنه بلایی سرش بیاد.
چند بار گفتم فرح فرح چیشد چرا اینجوری شدی باور کنید یه دو دقیقه ای نتونست جواب منو بده فقط لباش می‌لرزید منم تا خایه کیپش کرده بودم از ترس اینکه آبم نیاد اصلا تکونش نمیدادم.
بعد دو دقیقه دیدم چشاشو باز کرد از گوشه های چشماش چند قطره اشک اومد تو گونش. گفتم چی شد گفت هیچی تا حالا اینقدر از سکس لذت نبرده بودم. ولی بذار یه خواهشی ازت بکنم. گفتم چی گفت همینجا تمومش کن از عقب خیلی اذیت میشم.
گفتم نه دیگه قرار نبود بزنی زیرش من از عقب نکنم انگار اصلا سکس نکردم. البته بگم قبلا هم که چند بار سکس کرده بودیم همش از عقب کرده بودم چون من واقعا عاشق سکس از عقبم.
بالاخره دید که نه باید کونش هم بده زود برگشت دمر خوابید رو همون بالش کونشو برام قنبل کرد ولی گفت تورو خدا اولا کامل لیزش کن بعدش هم خیلی یواش و کم کم بکن توش.
منم پا شدم از تو یخچال یکمی کره آوردم، چون کره از همه روان کننده ها هم بهتره و هم تحریک کننده (به شما هم توصیه میکنم اگر خواستین از عقب بکنین حتما یه بار امتحانش کنید خیلی خوبه)
با کره کاملا کیر خودمو با کون فرح خانم حسابی نرم و لیزش کردم طوری که دوتا انگشتم خیلی راحت میرفت تو کونش.
باسناشو از هم باز کردم اونم دستاشو مشت کرده بود گذاشته بود زیر سرش مضطرب منتظر ورود سالار بود فقط هرازگاهی میگفت تورو خدا یواشتر.
کیر مبارکو میزون کردم با سوراخ کونش افتادم روش از زیر بغلاش دستامو بردم رو ممه هاش بغلش کردم خیلی با احتیاط یواش یواش کلشو کردم تو، طوری روش خوابیده بودم‌ که اصلا امکان در رفتن یا پیچوندن باسنش نبود کاملا مسلط بر روی باسن گنده و پهنش.
خیلی آرام با برکت کره کیرم لیز خورد تا ته رفت داخل. واقعا احساس کردم خیلی اذیت میشه. چون درسته که وقتی همچين باسنی جلوی آدمه نمیشه بیخیالش شد ولی واقعا خیلی اذیت داره، هر چند من همیشه خدا خیلی رعایت میکنم.
بالاخره شروع کردم به تکون دادن کیرم. ولی از یه طرف هم فرح زرنگی میکرد تا من کیرمو میکشیدم بیرون میخواستم دوباره بکنم توش کونشو می‌داد بالا که کیرم راحتتر بره تو چون اگر خودشو جمع کنه سوراخش تنگ میشه دردش هم زیاد. این هم از ترفند خود فرح خانمه.
دیگه کاملا راه افتادیم فقط التماس می‌کرد زود تموم کن دل و رودم میریزه بیرون.
اینجا یه فکر تازه ای بنظرم رسید. گفتم میخوایی زود تموم کنم بذار با دوربین گوشی نگاه کنم گفت باشه هر کاری میخوایی بکن فقط زود باش.
من دوربین گوشی رو گذاشتم تو حالت فیلمبرداری طوری تنظیم کردم به پایه تخت که از عقب قشنگ فیلمبرداری می‌کرد شد فیلم سوپر زنده فقط طوری تنظیم کردم که صورتامون نیفته تو فیلم بیشتر همون محل ورود کیرم تو کونشو گرفت.
بالاخره فکر کنم حدود ۵ دقیقه نشد که داشتم تلمبه میزدم اونم صداش دیگه دراومده بود. همش میگفت نادر جان تورو خدا تموش کن منم خیلی رمانتیک داشتم از تو گوشی تماشا میکردم تو کونش تلمبه میزدم تا اینکه دیگه نتونستم بیشتر از ۵ دقیقه دوام بیارم احساس کردم تمام قوای بدنم جمع شده تو این ۱۷ سانتیمتر کیر ،گفتم فرح دارم میام گفت تورو خدا آبتو بریز تو کوسم میگن آب کیر رحمو داخل واژنو نرم میکنه.
منم دیدم که داره آبم میاد فوری کردم تو کوسش آبمو تا قطره آخر خالی کردم تو کوسش حدود دو سه دقیقه ای همونطور تو کوسش نگه داشتم تا اینکه احساس کردم دیگه واقعا خسته ام چون کیرم تو کوسش خوابید چند تا دستمال کاغذی از رو میز تخت برداشتم لوله کردم تو کوسش که آبم نریزه رو تشک مال خودم هم تمیز کردم رفتم دستشویی با آب شستم یه آبی هم به صورتم زدم چون واقعا بوی شهوت گرفته بودم. اومدم بیرون دیدم فرح خانم بیحال افتاده رو تخت حتی نمیتونه شورتش هم بپوشه. یه چکی زدم به کونش گفتم پاشو لباستو بپوش الان یکی میاد.گفت ناد از درد کونم نمیتونم پاشم. تورو خدا خواهش میکنم از این به بعد از کون نکن. لذتی هم که از دادن کوس میبرم درد کون زهرمارش میکنه.
گفتم فرح نمیشه اگر میخوایی هر وقت خواستی بکنمت باید منو از کونت محروم نکنی حتی دیدی که خواهرت هم همیشه از کونش میکنم.
بالاخره کمکش کردم اول لباسای اونو تنش کردم بعد خواستم لباسای خودمو بپوشم گفت بذار زنگ بزنم اگر موسی دیر میاد برو زود یه دوش بگیر که غسلت نمونه.
زنگ زد موسی گفت حوالشو گرفتم میخوام برم پولشو واریز کنم تا گندما رو بار کنم بیارم باز یه ساعتی طول میکشه.
پرسید عمو نادر رفت. گفت الان میخواد بره یه چایی گذاشتم منتظر بود تو بیایی ببینه تورو ولی دیگه میره.
بالاخره زود رفتم یه شامپو زدم غسل کردم حوله داد خودمو خشک کردم اومدم با سشوار دخترش سرمو خشک کردم اومدم ماشینو روشن کردم از لای در یه دستی برام تکون داد بعد دستشو مالید به باسنش به علامت اینکه دیگه کردن از عقب ممنوع دستشو تکون داد با لبخند درو بست رفت منم اومدم خونمون.
اینم یکی از سکسای جالب ما بود که قسمت همتون بشه اعم از کاربران مذکر یا مؤنث.
نویسنده: نادر

نوشته: نادر از یکی از شهرهای استان شمال غربی


👍 9
👎 15
148001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

901141
2022-11-02 03:33:14 +0330 +0330

آقا ۵۰ کیلومتر نهایتا یه ساعت راهه اون دیگه چتر بازه که ۵۰ کیلومتر میاد چهار پنج روز میمونه ، ولی مشکل من اینه من با تمیزترین خانومها هم سکس از عقب کردم باز هم یه زرداب کیریشون حالمو اخر سکس گرفته کلا سکس از عقب دوست ندارم مگه واسه تنبیه باشه یا سادیسم بزنه بالا ، ولی آخر داستانت خیلی خوب بود که هنوز به غسل کردن اعتقاد دارید ، بارک الله

3 ❤️

901160
2022-11-02 05:58:51 +0330 +0330

تا وقتی غسل زنده است اسلام زنده است

          عنان خمینی
1 ❤️

901169
2022-11-02 07:41:59 +0330 +0330

فقط ده دقیقه داشتم لوکیشن جغرافیایی شما وخواهرزنت رو میخوندم که اصلا واسه هیچ قرمدنگی مهم نیست، ده دقیقه داشتم نسبیت اقوام وآشنایان جنابعالی وبااون خواهرزن جندت میخونذم که اونم به یه ور هیچ کس نیست. یه کوس کردن خواستی بنویسی خواهر مغز مارو گاییدی بیخودی.

2 ❤️

901209
2022-11-02 15:38:48 +0330 +0330

انگار ابوالحسن القاسم احمد ابن حسن میمندی در محضر سلطان محمود غزنوی داره حرف میزنه، خب مثل آدم حرف بزن کصکش این چه ادبیاتیه؟!
“بالاخره این سری نتونستی منو آرام کنی داخلم آتیش گرفته منم میگفتم آخه چطور میتونستم بکنمت پیش این همه مهمان.”

0 ❤️

901217
2022-11-02 18:41:14 +0330 +0330

تخمی بود

0 ❤️

901238
2022-11-03 00:06:21 +0330 +0330

ما هنوز نکرده بکنیم تو کون ابمون میاد تو چطور آب داشت میومد بعد کوص کردی اون ارضا شد بعد کون کردی اونم 5 دقیقه گوش های ما هم دراز

0 ❤️

901260
2022-11-03 01:34:06 +0330 +0330

قضیه کیپ کردن چیه؟؟؟جدیده یا قدیمیه؟؟یعنی چی کیپش کردم؟؟؟تو این سایت یه چیزایی میبینیم و میشنویم که هنگ میکنه مغزمون

0 ❤️

901311
2022-11-03 09:23:59 +0330 +0330

دروغ .خیال بافی.

0 ❤️

901316
2022-11-03 10:09:24 +0330 +0330

ولی منم یه زن بیوه هست… هر وقت میکنمش میگه من باید حتما غسل کنم و نماز هم میخونه… چادری نیستا… ولی خب کلا آدم های عجیب و غریب زیاد داریم دور و برمون😅

1 ❤️

901437
2022-11-04 07:12:14 +0330 +0330

از پارسال تا الان سالارت تغییر قد داد گوزو
تو داستان قبلیت ۱۸ سانتی بود کلفت توی این داستان شد ۱۷ سانت تو گه راست میگی بعد ۱۸ سانت از نظر تو خیلی بزرگه
بابا حاظرم با عکس بهت نشون بدم یا فیلم مال من ۲۵ سانته نمیگم خیلی بزرگه چه گوز میخوی کپک

0 ❤️

901717
2022-11-06 07:11:16 +0330 +0330

عجب
از پارسال تا امسال 18 سانتت شد 17 سانت؟
لااقل یه دور دروغ های قبلیت رو میخوندی خودت 🤣🤣🤣🤣

0 ❤️

968671
2024-01-28 23:47:39 +0330 +0330

کیرم تو کوس زن جندت کوس کش لاشی تعریف کوس زنت رو بکن تا حالا چند نفر از همکار هاتو بردی زنتو بکنن با دخترات ها کیرم تو او دهن بی ناموست نادر کوس کش لاشی دروغ گو

0 ❤️