سکس با دوستِ دختر عمه

1392/11/10

سلام اول از همه بگم به شرافتم قسم میخورم داستان راسته ولی 1 کمی پیاز داغشو زیاد میکنم که خسته کننده نباشه. اولین بارمه دارم اینجا داستان مینویسم و 1 بار هم بیشتر سکس نداشتم که میخوام براتون تعریف کنم. همه ی اسم ها به جز خودم مستعاره خوب بریم سراغ داستان.
اول از خودم بگم. 19 سالمه اسمم ساسان قدم 1.83 وزن:80. 1 سالی میشه بدن سازی کار میکنم. کیرمم 30 سانت نیست 15 سانته ولی قطرشو نمیدونم بریم سراغ اصل مطلب.
تیر ماه همین امسال بود که تولد دختر عمم بود و مامان باباش براش تولد گرفتن.حدود ساعت 6 بود که رسیدیم خونه عمم دیدم دوست صمیمیه دختر عمم هم اونجاست( رابطه من با دختر عمم خیلی خوبه مثل خواهرم دوسش دارم). دختر عمم و دوستش داشتن با هم حرف میزدن که دختر عمم برای خوش آمد گویی اومد سمت ما و دوستشم که ما اسمشو میزاریم نازنین باهاش اومد. من نازنین رو 3 سالی میشد که میشناختم کمو بیش همو میدیدیم. هیکلش بد نیست سینه هاش متوسطه و کون معمولی هم داره قیافشم معمولیه ولی اونشب خیلی به خودش رسیده بود برا همین خوشگل شده بود.خیلی دختر حشری بود کاملا از حراکاتش مشخص بود خودم چند باری دیده بودم که داره با پسرا لاس میزنه راستش من زیاد اهل سکس نیستم و بهشم فکر نمیکردم. تا آخر مهمونی اتفاقِ خاصی نیوفتاد فقط موقع رقص چند باری خودشو بهم زد و 1 کی 2 بارم چشمک زد که منم با چشمک جوابشو میدادم. خلاصه تا ساعت 12 1 مهمونی ادامه داشت وقتی موقع رفتن شد دختر عمم ازم خواست نازنین رو برسونم مامان و بابامم میخواستن بیان که عمم به مامانم گفت صبر کن کارت دارم مثل این که میخواست آلبوم عکسای بابامو پیدا کنه که بده مامانم منم پرسیدم کارت طول میکشه عمم گفت آره باید پیدا کنم.منم گفتم پس من برم نازنین خانوم!!! رو برسونم برمیگردم گفتن باشه ولی بابام 1 طوری نگام کرد(خودتون که میدونید بابا ها کلا شکاکن). خلاصه با هم رفتیم سوار ماشین شدیم راه افتادم. تا خونشون راه زیادی نبود.تو کل مهمونی داشتم به این فکر میکردم چرا من مخ نازنینو نزنم؟؟ راستش چون gf نداشتم 1 خورده افت بود برام. تو ماشین که بودیم سر حرف رو باز کردم گفتم نازینین الان با کسی هستی؟؟ گفت برا چی میپرسی؟؟؟!!

  • هیچی همینطوری میخوام بدونم.
    -نه الان با کسی نیستم دوست پسر قبلیم مخ دوستمو زد منم باهاش بهم زدم(خلاصه حرفشو براتون نوشتم چون خیلی اینجاش ضر زد)
    -خوب الان موقع این بود که من حرفمو بزنم. بهش گفتم با 1 دوستی ساده موافقی؟(کونم پاره شد تا گفتم!!)
    -ساسااااااااااااااااااان من ازت 1 سال بزرگترم این حرفا چیه؟؟؟
    -مهم نیست…(دنبال حرف میگشتم) فکر کن میخوایم با روحیات هم آشنا شیم
    -راستش نیمدونم چی بگم ساسان.شوکه شدم.
    -فعلا چیزی نگو فقط شمارمو بگیر بعدا با هم حرف میزنیم.
    -…
    شمارمو بهش دادمو پیاده شد رفت.راستش 1 کم دلم شور میزد که نره به دختر عمم بگه ولی آخرش به خودم گفتم به تخمم بگه :D
    برگشتم خونه عمم مامان اینارو برداشتم رفتم خونه تا رسیدم خونه دوش گرفتم پریدم تو رختخواب.
    صبح حدود ساعت 10 بود که من پای سیستم بودم داشتم آهنگ گوش میدادم(درست یادمه آهنگ واست میمیرم گروه سون!) که دیدم گوشیم زنگ میزنه شمارشو نمیشناختم ولی حدس میزدم نازنین باشه.برداشتم.
    -الو
    -سلام ساسان شناختی؟
    -سلام نازنین آره خیلی صدات تابلو اِ (ته صداش 1 کم کلفته)
    -کوفت باز تو این حرفو زدی؟؟؟
  • خوب راست میگم دیگه.حالا چطوری چه خبر؟؟
  • خوبم. سلامتی. گفتم تو هم شمارمو داشته باشی نگی نارنین بی معرفته!
  • ممنون ولی بی معرفت که هستی وگرنه دیشب اونطوری شوکه نمیشدی
  • چه ربطی به معرفت داره؟؟؟؟ خوب باورم نمیشد این حرفو بزنی آخه زیاد اهل این حرفا نبودی.راستش میخواستم بگم منم بدم نمیاد با هم باشیم اگه سنت کم تر نبود خیلی هم خوشحال میشدم.
    -(انقد حرصم میگرفت هی این سنو میگفت.)شما امتحان کن ضرر نمیکنی
    -باشه امیدوارم پسر خوبی باشی!!!
    -باشه فعلا خدا نگهدارت
    -خداحافط
    بعد از این که با هم دوست شدیم یادمه تا اوایل مرداد 6 7 دفعه ای بیرون رفتیم 1 کی 2 بار سینما رفتیم راستش به فکر سکس باهاش افتادم آخه خودشم زیاد مخالف نبود از حرکاتش میشد فهمید چند باری هم عقایدیشو گفته بود. گفته بود چه اشکالی داره آدم با کسایی که دوسشون داره بخوابه؟ حالا باید میدیدم منم دوست داره یا نه.
    1 شب بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم بالاخره پیشنهاد دادم بهش تا وقتی که جوابش بیاد خیلی استرس داشتم جوابش که اومد بازش کردم دیدم 100 خط کوس شعر نوشته که الان همش یادم نیست فقط یادمه دوباره سنمو گفت و کلا مخالف بود بعد بهش گفتم مگه تو نگفتی مخالف نیستی؟یعنی منو دوست نداری که مخالفی؟؟(اینو با توجه به عقیدش که برام گفته بود بهش گفتم.) دیگه جواب نداد. راستش خودم 1 کمی پشیمون شده بودم ولی از طرفی میخواستم حالشو بگیرم( هی سنمو میگفت.)
    فرداش بهش زنگ زدم جواب نداد 2 3 ساعت بعدش خودش زنگ زد میخواستم جواب بدم 1 کم استرس داشتم
    -الو
    -سلام ساسان خوبی؟
  • سلام عزیزم ممنون.تو خوبی؟
  • مرسی. ساساااااااااااااااااااان اون حرف چی بود دیشب زدی چقد زود پر رو شدی تو!(با 1 حالتی میگفت که انگار خوشحاله.)
    -مگه چی گفتم 1 پیشنهاد بود دیگه. هستی؟؟ جون ساسان.
    -تاحالا با کسی این کارو کردی؟
  • نه تو که در جریان بودی من gf هم نداشتم
    -باشه پس برا این که بهت یادم بدم قبول میکنم.(شاید این جا همتون فکر کنید دارم دروغ میگم ولی به خدا همینو گفت خودمم باورم نمیشد انگار 5 سال از من بزرگ تره و 200 سالم تجربه داره!! والاااا
    -باشه پس کِی کجا؟؟؟
    -حول نشو صبر کن من خودم خبرت میکنم.
    -باشه پس فعلا کاری نداری؟؟؟؟
  • نه مراقب خودت باش خداحافظ
    وقتی قطع کردم 1 حسی داشتم نه خوشحال بودم نه ناراحت 1 حس خاصی بود
    چند روزی گذشت بهم اس داد که فردا مامانم برا دیدن خواهر زادش که تازه دنیا اومده میره خونه خالم ساعت 7 اینجا باش.
    بهش اس دادم 1 وقت لو نریم مطمنی مامانت 2 3 ساعت نیست؟
    گفت» آره بابا نترس تازه اگرم اومد تو میتونی از اون 1 کی دره خونه بری بیرون(اونجا بود فهمیدم خونشونم 2 کلس.)
    گفتم باشه پس تا فردا.
    -باشه خدا خافظ
    اونشب اصلا خوابم نبرد تا صبح داشتم فکر میکردم دل شوره هم زیاد داشتم میترسیدم به گا برم حتی تا مرز پشیمونی هم رفتم ولی آخرش کفتم بیخیال میرم. به نازنین هم کمو بیش اعتماد داشتم.
    صبح که از خواب پاشدم تقریبا ساعت 1 ظهر بود. پاشدم نهار خوردم 1 ساعت بعدش رفتم حمام اول ریشمامو زدم بعدم پشمای زیر بغل و کیرمو زدم خیلی وسواس به خرج دادم که 1 تار مو هم نمونه بعد حمام کردمو رفتم بیرون 1 شلوار لی پوشیدم با تیشرت آبی کم رنگ (نمیخواستم زیاد خوشتیپ کنم شاید مامانم شک میکرد.)
    به مامانمم گفتم با محمد(دوستم) میریم بیرون 1 دوری بزنیم. ماشینو برداشتمو روندم به سمت مقصد!!
    تو راه از زور استرس ریده بودم به خودم حدود نیم ساعتی راه بود ترافیکم 1 کمی بود رسیدم دم خونشون زنگ زدم درو باز کرد رفتم بالا وقتی دیدمش خیلی جا خوردم اون قیافه معمولی داشت ولی نمیدونم لا مصب چیکار کرده بود… خیلی خوشگل شده بود. 1 تاپ پوشیده بود با شلوار مشکی جذب که کونشو خیلی خوب نشون میداد و منم کلا کون خیلی دوست دارم!!! نشستم اول برام شربت اورد وقتی خوردم حدود 1 دقیقه ای تو سکوت همو نگاه کردیم میخواستم برم سمتش که گفت ساسان 1 مین بشین 1 سری چیزارو بگم
    -باشه بگو جانم؟
  • همون طور که خودت گفتی تا حالا سکس نداشتی ولی میدونم به اندازه مو های سرت فیلم دیدی فکر نکنی منم مثل خانومای تو فیلمما که کیرتو بکنی تو حلقم منم خوشم بیاد!! یا آخرش آبتو بریزی روم منم لیسش بزنم اصلا از این کثافت کاری ها خوشم نمیاد.
  • منم فهمیدم باید چیکار کنم. ازش پرسیدم دختری؟
  • یوهو مثل این که ناراحت شده باشه گفت:نه
    _رفتم کنارش نشستم اول دست انداختم گردنش و لبمو گذوشتم رو لبش باورتون نمیشه به خدا انگار جریان برق بهم وصل شده باشه. 1 جوری شدم زودی کیرم شق شد که قه قه زد گفت بابا چقد تو با ظرفیتی!!! ( خوب چیکار کنم بار اولم بود)لب گرفتم خیلی بهم حال داد خیلییییییییی بعدش زیر گردنشو بوس کردم و لیس زدم که خیلی خوشش اومد چون با دستش شروع کرد کیرمو مالوندن خیلی بهم حال میداد اولین بار بود داشتم همچین حس هایی رو تجربه میکردم بعدش رفتم سراغ سینه هاش.سینه هاش معمولی بودن شاید 65 یا 60 درست نمیدونم شروع کردم ماچ کردنو لیس زدن خیلی بهم حال میداد ولی فکر کنم بیشتر به اون حال میداد. خیلی گرمم شد و تحت فشار هم بودم برا همین تیشرتو شلوار جینمو در اوردم (راستش خیلی روم نمیشد شورتمم در بیارم.) بعدش بلندش کردم شلوارشو در بیارم که گفت بیا بریم تو اطاق بعدا رفتیم تو اطاق رو تخت 1 نفرش دراز کشیدم اومد روم نشست همون حالت از هم لب میگرفتیم.دیگه خیلی کیرم داشت اذیت میشد برا همین بهش گفتم شورتمو در بیاره همین کارو کرد حدود 10 15 ثانیه ضمن مالیدن نگاشم میکرد کیرم زیاد بزرگ نیست حدود 15 16 سانته. بعد بهش گفتم میخوریش؟ گفت ایییییی نه اصلا
    دیگه چیزی نگفتم و منم شلوار شورتشو در اوردم کوسشو اصلاح کرده بود ولی سیاد بود 1 کم یعنی با تو فیلما خیلی فرق داشت. من به پهلو خوابیدم اومد کنارم دراز کشید خواستم شروع کنم قبلش رفت دستمال کاغذی اورد گفت وقتی آبت داشت میومد بریز توش نریزی تو کوسم… گفتم باشه حواسم هست
    دراز کشید کنارم وقتی کیرمو کردم تو کوسش داشتم میمردم از حال خیلی لذت بخش بود خیلییییییییییییی. حس میکردم تو آسمونام. تلمبه زدنو شروع کردم هر دومون نفس نفس میزدیم. نازنین 1 خورده اه و ناله هم میکرد چشماشم بسته بود . من پهلوم 1 کم درد گرفت بهش گفتم حالت و عوض کنیم گفت باشه. چهار دستو پا شد رو تخت منم رفتم پشتش گذوشتم تو کوسش تو اون حالت با لمبر های کونشم بازی میکردم ( خیلی دوست دارم!!!) بعد از چند دقیقه شروع کرد لرزیدن شنیده بودم خانوما میخوان ارضا شن شروع میکنن لرزیدن همون موقع لگن منم شروع کرد به منقبض شدن از ترس این که چیری نریزه سریع کشیدم بیرون خودمو تو دستمال کاغذی خالی کردم بعدش بهم گفت اه ه ه ه ساسان بد ارضا شدم اه ه ه (نمیدونم برا چی گفت اگه از شما دوستان کسی میدونه بهم بگین) منم که تو 1 حال دیگه بودم اصلا جوابشو ندادم
    ببخشید 1 کم طولانی شد اولین بارمم هست داستان مینویسم امیدوارم خوشتون اومده باشه این اولین سکس من بود و دیگه تا الانم که حدود 1 ماه گذشته با هم سکس نکردیم ولی هنوز با همیم. داستانم 100% واقعی بود امیدوارم بهم فوش ندین. ولی اگه کسی دوست داره بده اشکالی نداره هرچه از دوست رسد نیکوست.
    مراقبه خودتون باشید اگه غلط املایی یا نگارشی داشتم عذر میخوام
    خدا نگهدار همگی.

نوشته: ساسان


👍 0
👎 0
94325 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

411318
2014-01-30 23:57:23 +0330 +0330
NA

ولی اين کارِ تو اصلأ درست نبود، آخه اون 1 سال از تو بزرگتر بود… :D

0 ❤️

411319
2014-01-31 01:04:32 +0330 +0330
NA

ايناچجوري ايقد تايپ ميكنن :? :?

0 ❤️

411320
2014-01-31 02:52:29 +0330 +0330
NA

طرف اسمش نازنینه و صداش کلفته … اگه اسمش اختر یا نصرت بود مطمئنا اون تورو میکرد :دی

0 ❤️

411321
2014-01-31 07:49:13 +0330 +0330
NA

تو کونت.

0 ❤️

411322
2014-01-31 12:03:11 +0330 +0330
NA

خوب بود سپاس

0 ❤️

411323
2014-01-31 12:56:09 +0330 +0330

داستان خیلی جلاقیت داشت ، واقعا ذهن جلاقی داره نویسنده،و اینکه تونسته اینهمه تایپ رو یه دستی انجام بده در نوع خودش بسیار عالیست . . . در داستان های بعدی سعی کن از جلاقیتت بیشتر استفاده کنی. . . جلاق جان عزیز

0 ❤️

411324
2014-01-31 17:08:44 +0330 +0330
NA

خدا نکشتت استیو استیفلر . :D

بهتر نیست به جای عذر خواهی بابت غلط نوشتن لغات، سعی کنین که یاد بگیرین؟؟؟؟؟؟؟ چرا ما ایرانی ها همیشه راه آسون تر رو باید انتخاب کنیم ؟؟؟؟

اینجا داستان تخیلی زیاد نوشته شده که خیلی هم خوب بوده و همه خوششون اومده . چرا ؟ چون طوری نوشته شده بوده که با عقل و منطق جور بوده . یعنی توش اتفاقات محیر العقول نیفتاده ، کس شعر نبوده ، تخمی تخیلی هم نبوده . خوب بنویسین ، تخیلی بنویسین اصلا ایرادی نداره . نیازی هم به قسم و آیه نیست .

در مورد اینکه چرا بد ارضا شده ،‌ پروسه ارگاسم تکمیل نشده بوده که تو کشیدی بیرون ، تو اینطور موقع ها ارگاسم ناقص انجام می شه که معمولا هم زن بعدش به جای آرام و ریلکس بودن ، عصبی می شه و بهتره به پاچه های شلوارت کش بیاندازی تا نگیره پاچتو . دست به جرشون اینطور مواقع حرف نداره .

0 ❤️

411325
2014-01-31 23:36:34 +0330 +0330
NA

چش مایی ‏MS.TEACHER ‎‏ چه عجب ما یه کامنت و نظر مکفی از شما مشاهده بکردیم ! اینروزا کمتر مینویسی و گذرا از کنار دستانا رد میشی … !!! :)

0 ❤️

555734
2016-09-10 11:06:03 +0430 +0430

حال میده یه بار با ی دیلدو با صدای کلفتش بکنتت بفهمی هرچی از دوست رسد نیکو نیس
در ضمن اسم کیرشهف تو کونت

0 ❤️