سلام داستانی که میگم واقعیه برای سال 95 تو سربازی اتفاق افتاده
من احسانم و ساکن شهر تهران خدمتم تو دادگاه بودم ،یه پسر سفید پوستم با موهای خرمایی که سایزم به فیسم نمیخوره 17 سایزم میشه.
ماجرا از این قراره یه هم خدمتی داشتم بچه اهواز بود اسمش محمد بود وقتی می خوابید رو تخت دمر میخوابی بد خیلی من تو کف این محمد بودم وخلاصه کون قلمبه ای داشت و بدن سبزه ای داشت،کم کم باهاش گرم گرفتم و دیگه خیلی باهم اوکی بودیم تا اینکه یه بار گفت بیا موهای سرم رو بزن و یه ماشین سر بیشتر نبود و من هم رفتم موهاش رو تو حموم بزنم،که فقط شورت تنش بود وای چی داشتم میدیدم یه بدن سبزه بدون مو ،راست کردم و خودش متوجه شد به روش نیاورد موهاش زدم رفتم خوابیدم ولی موقع حموم دید زدمش وای از لای سوراخ در دیدم چه کونی داره و چه کیر کلفتی داره حال کردم با بدنش و تا یه مدت حال خرابی کشیدم و فقط جق میزدم با اون لحظه.
سر پست که من پاسبخش بودم کلن با هم پست میدادیم،کم کم حرفهای سکسی زدیم و شوخی دستی میکردیم تا اینکه یه روز جمعه آسایشگاه اکثر سربازا مرخصی رفته بودن من با محمد بودم با یه سرباز دیگه ، محمد کونش قمبل کرده بود خوابیده بود مثل همیشه ،منم از خواب پاشدم دیدم حالم بد شد داشتم دید میزدم کونشو که یهو فهمید، گفت دیوس به چی نگا میکنی گفتم: به کونت با خنده گفتم گرفت خوابید و به اهمیتی کرد منم حالم بد بود پاشدم برم حموم جق بزنم که تو حموم بودم در رو زد گفت خاک تو سرت جقی کنم ،منم گفتم زده بالا باید بزنم یهو گفت بیا بریم طبقات ی جا هست یکم حال کنیم ،اولش جا خوردم گفتم کسشعر نگو گفت بیا بریم منم حالم بده .
رفتیم طبقات منتها دوربین بود یه جا رفتیم که دوربین نگیره ،اول برا هم مالیدیم بعد که راست شد گفتم بخور برام ،بلد نبود دندوون میزد گفتم برگرد ایستاده برگشت شلوارش کشیدم پایین یعنی سگ حشر بودم خراب.
نه گفتم نه گذاشتم یه تف زدم گذاشتم رو سوراخ کونش یهو کردم توش میخواست فرار کنه نذاشتم چسبوندمش دیوار گفتم وایسا جا باز کنه یکم ور رفتم با کیرش دردش آروم شد کم کم عقب جلو کردم جا باز کرد ولی درد داشت باز دیگه مهم نبود برام فقط داشتم یه کون سبزه بدون مو رو میدیدم و میکردم ده دقیقه ای کردمش بعد ابم اومد سفت گرفتمش یعنی داشت جونم درمیومد از کیرم ، گفت کونی سوختم چی بود این گفتم آبم اومد چند دقیقه گذشت ولی با استرس داشتیم سکس میکردیم بعد من برگشتم واقعا کیرش خوب بود و ساک زدم براش ،که اون بکنه کس کش بعد گذاشت توش داشتم میمردم ولی بعدش حال کردم که آبش خواست بیاد فهمیدم و سریع خودمو دور کردم و آبش پاشید رو دیوار چقدر زیاد آبش اومد خیلی بود، یکم اروم شدیم رفتیم آسایشگاه
یه مدت سرد شد باهام ولی دیگه حالش بد میشد حال میکردیم تا آخر خدمت یا اون منو میکرد یا من اونو که بعدا می نویسم داستان سکسمون رو
مرخصی هم با هم میگرفتم و می رفتیم چند روزی عشق و حال میکردیم
مرسی که وقت گذاشتین و خوندین امیدوارم مورد پسندتون باشه
موفق باشین

نوشته: سرباز