سلام
این داستان کاملا واقعیه شاید باورتون نشه ولی بعضی موقع ها آدم وقتی تو حال خودش نیست یه اتفاق هایی براش پیش میاد که …
بهترین تجربه سکسی ما تو سفر عید امسالم با زنم به کیش بود خیلی حال داد هنوزم یادش میفتم آبم میاد من یه کاکولد هستم و این موضوع رو زنم هم میدونه چون بعد از یه مدت زن و شوهر برا هم تکراری میشن البته منم کامل زنم رو میشناسم و میدونستم اینقد پایه هست که تو سفرمون یه گروپ سکس داشته باشیم البته با خودش پیش بینی هاشم کرده بودیم با خانمم اینم بگم که از همه پایه تر خانم خوشگل خودمه که دوست داشت
عید امسال قرار بود بریم کیش بترکونیم و خستگی یک سال رو از تنمون به در کنیم
دو سه روز مونده بود به عید رفتیم کیش جارو از قبل رزرو کرده بودیم به محض رسیدن رفتیم تو یکی از این دفتر هایه کیش که بلیط رزرو کنیم برا کنسرت و کشتی و دلفیناریومو از این چیزا برا فردای شبی که رسیده بودیم کنسرت بهنام بانی رو رزرو کردیم شروعش ساعت ۱۲ شب بود که فردا شب یکی دو ساعت زودتر درومدیم تا یه دوری هم بزنیم این زنم قرص انداخته بود بالا به منم داد البته به اسم قرصی که باعث میشه عرق نکنم چون اونجا افتضاح گرم و شرجی بود شاد شاد بودیم مست مست من برام سوال بود این چرا اینقد هر هر کرکر راه انداختن با همه مردا لاس میزنه راحت البته منم بدم نمییومد حسابی کیرم راست شده بود اصلا تو حال خودم نبودم از تیپ اون شبش که نگم براتون شلوار چسبون بدون شرت مانتو جلو باز قشنگ کوس و کونو ریخته بود بیرون واقعیتش من کیرم راست شده بود خط کوسشونو میدیم حال میکردم خلاصه ماجرا کلا از بعد کنسرت شروع شد زدیم بیرون که تاکسی بگیریم بریم سمت خونه ای که اجاره کرده بودیم یکم سخت تاکسی گیر اومد اما یه پسر جوون خوش تیپ اهل شیراز که به گفته خودش اومده بوده کیش پیش عمش که دیگه کلا موندگار شده بود از همون اول که سوار شدیم لاس زدن خانمم شروع شد قشنگ معلوم بود شنگوله پسره هم همون اول گرفت ماجرارو منم چراغ سبز نشونش دادم همون اول گفتم راحت باش ما اومدیم عشق و حال اینجا گف چجور عشق وحالی منم گفتم همه جوره زنم که معلوم بود از خداشه کوسش خیس شده بود میدیدم لای پاشو جنده خانم شرت هم نپوشیده بود منم دل وزدم به دریا گفتم امشب باید کوس دادنه اینو ببینم اصلا یه حال عجیبی بودم خودمم البته قبل کنسرت یه قرصی خانمم داد گف بخور تو این هوا کمتر عرق میکنی نگو یه قرص شنگولیه که حال منم کمتر از حال اونا نبود اون پسره هم که کلا معلوم بود این کارست که ساعت دو نصف شب بیرون بود خلاصه گفت جا دارم برا عشق و حال ما هم پایه بودیم رفتیم مکانش یه آپارتمان نقلی از بس حشری بودیم نفهمیدیم چی شد همه لخت بودیم تو آپارتمان این پسره که حتی اسمشم نپرسیدیم این پسره هم حالا نکن کی بکن بی مقدمه کرد تو کوس زنم تلمبه میزد من که رو هوا بودم دیدم پسره پوزیشنشونو عوض کرد به کمر خوابید زنم نشست رو کیرش منم دست به کیر بودمو جق میزدم وای چه میکوبید رو کیرش پسره هم اون زیر کمرشو میاورد بالا بیشتر فرو بره بعد نوبت یه پوزیشن دیگه شد دوباره یه متکا گذاشت پسره زیر کمرش کیرش بیشتر فرو بره زن منم آه میکشید
خلاصه اون شب این پسره کوس زنمو حسابی پاره کرد بعد برد مارو رسوند البته داستان اینجا تموم نشد

نوشته: کیش

سفر
همسر
بیغیرتی