شب تابستان با دخترخاله هام

1401/01/30

سلام اسم من علی هست وهمه بهم میگن داش علی من۲۷سالمه و بچه تهرانم من یه خاله دارم که دوتا دختر داره اونا تو یکی از شهرهای غرب کشور زندگی میکنن این داستان که براتون مینویسم مال ۱۰سال پیش هست اون موقع من درس میخوندم و تابستون که شدوباهزار بدبختی که شد امتحان هامو دادم و قبول شدم برای استراحت از مادرم خواستم که اجازه بده برم یه چند روزی خونه خاله که یه پسر هم سن خودم هم داشت برم من تو فامیل به شوخ طبعی معروف بودم و به همین خاطر همه از من خوششون می اومد. خلاصه رسیدم خونه خاله و کلی با استقبال گرم خاله روبه رو شدم خالم با مادرشوهرش توی یه خونه قدیمی که یه حیاط بزرگ و چندتا درخت توت داشت زندگی میکردن و اونجا دوتا اتاق خواب و یه آشپزخونه و سرویسش هم گوشه حیاط بود من با دختر خاله کوچیکم که با خودم تقریبا هم سال بود خیلی راحت بودم و گاهی هم شوخی های پایین تنه هم میکردیم. خلاصه شب شد و چون هوا خنک بود خالم جای ما بچه ها رو توی حیاط انداخت و فکر کنم خودش هم با شوهر خاله وعده داشتن که توی اتاق اول خوابیدن به ردیف کنار هم دراز کشیده بودیم و نوبتی جک تعریف میکردیم دختر خاله بزرگه یه کم انگار رو فرم نبود انگار و هرچی جک میگفتم به زور میخندید و معلوم بود حوصله نداره منم که دیگه هوسم زده بود بالا بعضی از جک های سکسی که بلد بودم و یواشکی در گوش اون کوچیکه میگفتم و اونم انگار تو کونش عروسی میشد اینم بگم که پسرخالم عادت داره زود میخوابه و اصلا تو فاز ما نبود دیگه علی کوچیکه داشت بی تاب میشد چون قبلا هم با دختر خاله کوچیکه یه شیطنتی در حد دست مالی کرده بودم ولی نمیزاشت که به قول معروف از زیر شلوار کاری بکنیم و مثلا میترسید. اون شب دستم وگذاشته بودم روی کوسش از رو شلوار و زیر پتو که اون یکی نبینه طوری خوابیده بودیم که اول پسرخاله بعد من بعد دختر خاله کوچیکه و بعد هم اون بزرگ تر دیگه یواش یواش اون بزرگه هم خوابید و منم که خیلی هوس کرده بودم چون همش دستم رو کوس تپل ون رم دختر خالم بود رفتم دم گوشش گفتم میای حال کنیم که اولش طبق معمول ناز کرد و منم هی جک های سکسی میگفتم و با دستم کوس و سینه هاشو میمالیدم که احساس کردم کوسش دیگه خیس شده و آماده بهربرداری شده یه دفعه دست انداختم شلوارشو با شرت باهم کشیدم پایین اونم به هوای اینکه خواهرش بیدار نشه ونفهمه نتونست چیزی بگه یواش یواش شروع کردم به خوردن سینه هاش و اونم هی التماس میکرد که نکن بیدار میشه منم که انگار شهوت داشت از جونم میزد بیرون اصلا به اون فکر نمیکردم و رفتم زیر پتو شروع کردم به لیس زدن کوس بی مو نازش که انقدرخیس شده بودومنم لیس میزدم یه صدای شلپ شلوپی میداد که نگو دیگه طاغت نداشتم وشرتکمو کشیدم پایین وبرشگردونم به طوری که کونش سمت من بوداز پشت کیرم وگذاشتم لای پاش وشروع کردم به عقب جلو کردن اونم هی داشت اخخخخخ واوففففففف میکرد که یک دفعه باصدای دختر خاله بزرگه به خودم اومدم که میگفت خجالت نمیکشید نمیگید یه وقت مامان بیاد بیرون صدا تون کل خونه رو برداشته بامن وموم کردن گفتم ببخشید اونم گفت اشکال نداره حالا کی میخواد جواب هوسی که به جون من انداختید بده که من از خدا خواسته گفتم روجفت خایه های نازم گفت بیا وسط ما بخواب اونم خودش شل وارشو کشیدپایین گفت بیا بخورش همونجوری که مال اونو میخوردی تازه فهمیدم که از همون اولش هم بیداربودهرفتم زیرپتو که کوسش وبخورم که چشمتون روز بد نبینه وای یه کوس با یه خروار پشم که لامصب انگارتابحال به خودش ژیلت ندیده که به زور میشد از لای اون هم پشم چوچولو پیدا کرد ولی عوضش اونم تلافی کرد ویه ساک مشتی زیر پتو زد که انگار صدساله اینکارس گفت بسه دیگه بیا بکن کیرم وگرفت گذاشت لای پاش از جلو سفت چسبیده بود بهم ولی کیرم داشت میسوخت از اون همه پشم منم برای اینکه دخترخاله کوچیکه ناراحت نشه وهم خودم بیشتر به اون کوس تپل ونرم ودنبه رو بیشتر ترجیح میدادم برسم یه ۳دقیقه برمیگشتم سمت بهشت یه۳دقیقه به اونسمت برمیگشتم اون طرف میگفتم جوننننننننن اوفففففففبف اونطرف میگفتم اخخخخختتخت واییییییی بالاخره قرعه به کوچیکه افتاد و تمام ابم و لای پاهاش ریختم و با سوزشی که داشت تا فرداش نتونستم بخوابم امیدوارم خوشتون اومده باشه

نوشته: داش علی


👍 19
👎 24
88801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

869534
2022-04-19 01:06:26 +0430 +0430

قسمت غربی کشور کردن تو رو؟
بکش بیرون 🤣

1 ❤️

869550
2022-04-19 01:39:38 +0430 +0430

ریدی دادا

3 ❤️

869575
2022-04-19 02:19:10 +0430 +0430

😂😂😂😂😂😂😂یکی بیاد به این یه فحش ناموس دار ابکی بده من حالشو ندارم

1 ❤️

869591
2022-04-19 03:02:32 +0430 +0430

سوزش باید بیوفته توی مغزت البته اگه مغزی داشته باشی
آخه ما. درج. نده، مگه پشم شیشه لای پاهاش داشت که با لاپایی زدن بهش به سوزش بیوفتی؟

داداش محترمشون هم نقش بتن رو داشت حتما، افتاد و پهن شد و دیگه تمام!
ریدم پس کله پدر نداشت چهل پدر

4 ❤️

869652
2022-04-19 14:20:11 +0430 +0430

تا اونجا خوندم که گفتی دخترخالم هم سن من بود. بچه کونی مجلوق مزلف متوهم آخرش پسرخاله ات همسال تو خالی بند بود یا دختر خاله ات ؟
دروغ که خناق نیست که راه گلوت را بگیره خفه ات کنه ، تو دروغ هات رو بگو ، چه عرض کنم بگو خاله ام، شوهرش،دخترهاش،پسرش ، مادرشوهرش و خلاصه همه همسایه هاشون رو هم گائیدم ، کیر خر وسط اون مخ بی ارزش تو که حتی از نوشته هات یک دور نمیخونی که سوتی نداده باشی

0 ❤️

869666
2022-04-19 15:25:53 +0430 +0430

کس ابجی دروغگو

0 ❤️

869690
2022-04-19 20:45:17 +0430 +0430

یعنی کییییرم تو مغز اون ۱۱ نفری که لایک کردن این کسشعرو😐

0 ❤️

869703
2022-04-19 22:56:08 +0430 +0430

کسکش ابن کسکش و جاکش ابن جاکش تابستونی رفتی زیر پتو کس خوری کردی , عرق کردی و الان هم که چاییدی.

1 ❤️

869886
2022-04-20 22:47:57 +0430 +0430

داش علی گفتی یاد داچعلی منصوریان افتادم .کیر داچعلی تو کون ادم خالی بند جقی

0 ❤️

870305
2022-04-23 09:57:48 +0430 +0430

از اونجایی که نوشتی تو حیاطشون درخت توت داشتن نخوندم دیگه
تو غرب اصلا توت رشد نمیکنه

0 ❤️