شیمیل عرب : درد سکس لذته؟

1401/10/09

صبح بیدار شدم و دیدم خونه خودم نیستم
کم کم خاطرات دیشب داشت یادم میومد
اونجا خونه ثنا بود
شاید اون روز یه روز عادی نبود
ما تو همون روزا تصميم گرفتیم که باهم باشیم
کلی سکس تو چند ماه
اما بزارید اینقد کلی داستانو براتون نگم
اینو میشه قسمت دوم داستان تجربه خودم با شیمیل و کشف و ارضا فانتزیام بگم اما دوستان کلی تابو وجود داره که من تو کامنتا هم متاسفانه شاهدشون بودم
اول داستان قبل گفتم اگه علاقه ای به این سبک و داستان ندارید نخونید
و جدا از اون من اومدم داستانی رو تو سایتی روایت کنم که مخاطبای خودشو داره و از اونجایی که من داستان نویس نیستم مشکلات نگارشی کم بیش پیدا میشه که از دوستان ممنونم تو کامنتا بهم یادآوری کردم
فرهنگ ها میتونه مورد علاقه خیلیا نباشه مثلا همین روابط lgbt تو دنیا در بین مردمی که گرایشاشون طبیعی و سطح اولی بود یا فرهنگایی تند داشتن هِیت گرفت اما گفتم برخی تجربیات تا وقتی بخودت یا دیگران آسیب نزنه قابل احترامه
حماقت برخیا هنوز درون این مدل سایتا هم پیدا میشه که واقعا نمیدونم
چی بگم
اما بریم سراغ اصل مطلب که
اون روز بعد این که فهمیدم کجا هستم و چه جوری اومدم اونجا طبق عادت طبیعی خواستم خمیازه بکشم که یه درد تو گلوم احساس کردم و بعد خفه کردم
یکم فشار بهم اومد چون خواستم ثنا بیدار نشه
ثنا کیه؟
شاید داستان قبلیو نخوندین
اون یه ترنس مصری بود. خوشگل بود. قد بلند بود. لباسای چرمی میپوشید. تو کار چرم بود. دو مغازه داشتو از مشتریا ی ثابت من بود
و گوشی و ایرپاداشو از خودم گرفت.
آره ایرپاد که قبلا معرفی شده بود ولی اون سال تو ترکیه رکورد شکست و همه داشتن
اما تو کامنتا یکی یه کسشری نوشته بود راجع به همین قضیه که بگذریم
منو اون چند بار دیت کردیم و نهایت به رابطه جنسی رسید که اورال بود نه آنال
همینا داشت تو ذهنم پخش میشد
اره اورال سکس دو نفری با شیمیل
من یکی از چندش ترین یا شاید خاص ترین فانتزیای جهانو به سبک bdsm تجربه کردم
اما فقط همین احساس کردم اونجور که فکر میکردم نبود اما به شرایطم تو اون لحظه که فکر میکردم حس خوبی داشت
تو فکرم خیلی چیزا پخش میشد که گوشیم آلارم صبحگاهي رو زد
برگشمتم تا آلارمو قطع کنم و قطع کردم رومو برگردوندم و دیدم ثنا روش به من بود و چشماش بسته بود
سایه ای که به چشماش زده بود بهم خورده بود ولی بازم کیوت بود
اون زیر پتو برهنه بود دوباره داشتم شق میکردم که چشماش باز شد و نگاه من کرد منم پیشونیشو بوسیدمو همون طور چشماشو بست منم بلند شدم
تا یه نگاه به بیرون بندازم
کل دیوار سمت راست تخت پنجره نیم رفلکس به بیرون بود پرده هارو کنار زدمو از اون بالا داشتم مردمو میدیدم که راه میرفتن
رفتم تا دستو صورتم بشورم تو آینه نگاه خودم کردم
گلوم انگار پاره شده بود
کلی کش اومده بود و اونو میتونستم قورتش بدم
حس جالبی نبود بگم شما هم تجربه کنید
رفتم تا لباسامو از رو زمین جمع کنم
رو مبل نشستم کتمو تنم کردمو نگاه زمین کردم یه شرت یه تاپ چند تا لباس چرمی و یک پلاستیک لباس که دیشب همسایش براش اورده بود
خواستم داخل پلاستیکو ببینم
اون داخل سیاه دیده میشد یک لباس چرم سیاه که گوشیم زنگ خورد
حسابدارمون پشت خط بود
جواب دادم و گفت میلاد میتونی بیای دنبالم
این تنها چیزی بود که اون گفت و من جواب دادم آره تا 10 دقیقه ی دیگه اونجام
موندم جوربامو بپوشم که ثنا اومد تو هال
اون یک پیژامه پوشیده بود تا سرما نخوره احتمال تو دراور زیر تختش از اینا اماده داشته و بهم صبح بخیر گفت و پرسید دختره کی بود؟
فهمیدم که ممکنه اشتباه برداشت کنه پس گوشیمو برداشتم و بهش نشون دادم قبل از اینکه چیزی بگه و بگم ساعتو نشون دادم و تو تماس ها اونو که حسابدار ذخیره کرده بودم بهش نشون دادم
با خنده گفتم آره ساعت 9 شده و مثل اینکه نمیتونه با سرویس بیاد پس میرم خودم دنبالش
ثنا گفت بمون منو تو میتونیم روز خوبیو سپری کنیم
بهش گفتم کار من جوری نیست اراده کنم نَرَم
باید به شریکم میگفتم اما اون مسافرته و بنده خدا حسابدارمونم منتظره
گفتش باشه پس امشب بیای همون کافی شاپ خودمون
رفتم دنبال حسابدار و سرکار اما فکرم بعد درگیر بود
نمیتونستم خوب صحبت کنم
آب سرد میخوردم
اما ذهنم درگیر شب قبل بود
یک شب رنگینکمانی
آره منم رفتم تو جوامع lgbt
من به ترنسا علاقه دارم
حسابدار شروع کرد با من صحبت کردن اما ذهن من اونجا نبود
به اون لباسای داخل نایلون فکر میکردم
اونا چی بودن؟
از اون لباسای bdsm بود؟
اونو براش اوردن چون قرض گرفته بودن یا سفارش داده بود؟
گفتم اینارو بخیال اورال اینطوری کرد با من انال چیکار میکنه؟
چرا من اینقدر کنار اون سلطه پذیر بودم؟
واقعا من خودم بودم؟
اما آنال سکس چه تجربه ایه؟
دوباره کروم رو باز کردم هیستوری درخشانمو خواستم پاک کنم
که تو یکی از صفحه ها نوشنه بود آنال
واقعا از آنال میترسیدم و ذهنمو همین کلمه درگیر کرد
پس تحقیق کردم
رفتم تو وبسایتا راجع بهش خوندم و فهمیدم خطرناکو دردآوره پس رفتم راجع به اولین آنال سکس گی بخونم چون مطالب زیادی راجع به ترنسا پیدا نمیشد
از تجربیات بقیه تو سایت های سکسی استوری و سایت های پزشکی استفاده کردم همه اسرار داشتن در حین درد بوجود آمده
اما بعد درد لذته
درد سکس لذته و از درد به بعد همش لذته
آنال در مردان ماهیت bdsm داره پس درد بیشتر حس بهتر
درد اولین آنال لذتمند ترین درد فراموش نشندی (این جمله رو باید تایتل این داستان کنم)
از یطرفی خودم اینکار پست میدیدم و طرف دیگه میگفتم وقتی همه تجربه هاشون خوب بوده چرا من نه؟
من چی کم دارم؟
چرا اصلا نقطه جی در مردان وجود داره؟
چرا لزبین هست، گی هست، ولی ترنسا باهاشون خوب رفتار نمیشه
من از دیدن لزبین هم لذت میبرم ولی گی نیستم
من که نمیخواب به کسی آسیب بزنم
پس دبدگاه من یک لذت می معقول و مطلوبه
مشتری می اومد و داشتم ریلکس میشدم
که گوشیم یه نوتیف خورد
با دلهره نگاهش کردم
همون لحظه شریکم اومد تو مغازه
آره اون سفر برگشته بود
گفتم سفر بخیر
جواب مشتریو بده یه کار واجب دارم
وقتی اون جواب مشتری رو میداد گوشیمو نگاه کردم
اره ثنا بود
اون نوشته بود :
*_ عسلم امشب میای یا نه؟
_میدونی میام عزیزم الان خونه ای
*_نه الان تو فروشگاهم بیکارم
_ثنا ذهنم درگیره. دلم میخواست نظرتو راجع به bdsm بدونم
*_آره من کلا فازم bdsm ولی برا من فرقی نمی کنه
داشتم تایپ میکردم که دوست دارم امشب bdsm تجربه کنیم اما نه خیلی شدید که پیامش زود تر اومد گفت
*_بنظرم جالب میشه با لباس پلاستیکی سیاه خونه منتظرت باشم
پیاممو پاک کردم چون احساس کردم اون کلمه (نه خیلی شدید) جالب نیست پس گفتم
_من اوکیم
نوشت منتظرم ولی ساعت 8 بیا
_گفتم حله
خداحافظی کرد و من داشتم روزو میگذروندم به فکر یه چیز اونم
اولین رابطه bdsm و آنال با ترنس که خودش علاقه به bdsm داره
وای
ساعت 7 پیام داد
*_بهداشت خیلی مهمه
منظورشو گرفتم
و من رفتم بیرون و کارو سپردم به همکارمو رفتم آمادهشم
تا خونه رفتم یه کت پوشیدم و رفتم دم برج تجاری پیام دادم هماهنگ کنه
رفتم بالا در خونش نیمه باز بود
آره
اون رو تخت نشسته بود
یک نور ملایم قرمز رنگ تو حال روشن و تو اتاق یک نور که بین آبی و سبزو و قرمز داشت تغیر رنگ میداد البته بنفش هم میشد اما این موضوع رو طی زمانی که تو میگذروندم گفتم ولی
خط چشم مصری سیاه
موهای چتری مصری
رژ مشکی
سایه رو لپ
لباس پلاستیکی تا جای گلوش پر و بین ممه هاش و زیر سینه هاش یه چاک سکسی و پایین تر جای قوس کمرش یک چاک باز و به صورت عدد هفت تا جای کیرش پوشیده بود اما هنوز برآمدگی کیرش دیده نمیشد چون اون یه پاشو رو پای دیگش گذاشته بود
پاهاش یک ساپورت طوری بزرگ بود که
اون نه لبخند میزد نه خشمگين بود حتی پوکر فیس نبود
اون خیلی خفن تو نقش bdsm رفته بود تا خواستم لباسمو در بیارم گفت
درو ببند میخواستم بخندم ولی خیلی جدی بود جو
درو که بستم گفتم دیگه وقت جدی بودنه
رفتم تو اتاق و کتمو در آوردم
اون ازم خواست زانو بزنم جلوش
زانو زدم
دیگه شده بودم مطیع اون
اون قراره ترتیبمو بده یعنی کونم پارست
هنوز از شب قبلش گلوم حس پارگی داشت
حالا چی میشه؟ اها نمیتونم راه برم؟ نمیتونم چند روز برم سر کار؟
اگه مجبور بشم بمونم چی میشه؟ دوباره منو میکنه؟ چند بار منو میکنه؟
تا کی؟
اونجا ذهنم درگیر همین سوالات بود که یه چک خورد تو صورتم
*بهت گفتم تیشرتتو در بیار
میدونی خجالت کشیدم بهش بگم ارباب اما گفتم بله الان که چک دومو خابوند به صورتم اینبار محکم تر بود
صورتشو اورد جلوم صورت من تو دستاش بود
اون یک انگشنر طلا مار کبری و چند النگو طلا رو دستش بود
اون ناخوناشم لاک مشکی زده بود
ناخوناشم خیلی بلند نبود ولی تراش خورده و تیز بود
از بالا نگام میکرد
با خودم گفتم میلاد جدی شو جدی شو جدی شو
تو میلاد فروشنده و اون مشتری ثابت نیست
منو اون تو یک دنیا ی دیگه ایم
من یه بردم
و ارباب اونه
هیچی جز این تو ذهنم نبود
یه تف انداخت رو صورتم
رفت عقب جفت پاشو باز کرد
حالا میتونستم برآمدگی کیرشو ببینم
آره اون داشت حشری میشد و کاملا تو نقش بود
خواستم صورتمو ببرم جلو از رو لباس لاستیکیش بلیسم
اما زانوشو آورد جلو که به تخت سینم خورد گفت هنوز نه
اون از جاش بلند شد و رفت سمت کشو
اون یک شلاق در آورد
من دلم نمیخواست توسط اون زده بشم اما اون اولین ضربشو به وسط پشتم افقی زد
دردم گرفت و میسوخت
دورم میچرخید و صدای تق تق کفشاش میومد
سرمو آوردم بالا نگاهش کنم دومین ضربه رو زد.
خواست که صدام در بیاد
ایندفه جلوم بود یکی افقی زد به سینم و یکی زد به دوشم عمودی که تا وسط پشتم شلاقش خورد
اینکی دردش خیلی بیشتر بود که تقریبا یه فریاد کوتاه زدم
خم شد با ناخوناش نوک سینمو گرفت من اون لحظه از درد میلرزیدم که در گوشم گفت
شششششششش
ناخوناشو ول کردو همون طور که خم بود داشت صورتمو نوازش میکرد
دستش رو صورتم بود صاف شد رفت پشتم وایسته گفت
*
درد داره؟
خواستم بگم آره که یهو دست راستشو کرد تو دهنم و اون دست سمت چپو دور گلوم حلقه کرد
دیگه هیچ کنترلی نداشتم
قفل شده بودم یه هو دستشو کشید بیرو و رفت جلوم رو تخت دوباره نشست
یه پاشو آورد سمت صورت من
گفت بلیسش
من فتیش پا نداشتم اما اون میخواست این کار انجام بشه از نوک کفشش لیسیدم تا بالا که پاشنه تیزشو گفت تو دهنم کنم
یه بار تو دهنم کردو در آورد و گفت کفشاشو در بیارم
اون خیلی سکسی بود اون ساپرت طوریش که طرح ساده ای داشت تا وسط رونای تپلش مشخص کشیده شده بود
اون کف پاشو مثل دستاش کرد تو حلقم گفت ببینم چقد تحمل می کنی
فشار به فکم میومد و انگشتای پاشو تو حلقم تکون میداد که یه اوق زدم در آورد و پای دیگشو بهم داد گفت از همون جا بلیس بیا بالا
لیسیدم رفتم بالا که بخش تپل روناش رسید اون گفت نگه دار
همونجارو می لیسیدم یک 30 ثانیه که گذشت گفت پای دیگمو هم همین طور
من داشتم رونشو میلیسیدم
که دستش رفت لای موهام من میلیسیدم با ولع که یهو جفت پاشو حلقه کرد دور سرم یاد اون شب افتادم ایندفه فشار زیاد تر بود
و گوشام صدای جریان خون تو پاهاشو میشنید
یهو ول کرد از زیر جای لباسش دکمه رو بازکرد اونجا کیرش بیرون اومد خواستم بخورم که با شلاق زد پشتم
گفت تخماشو بخورم
منم بوسیدمو شروع کردم یواش زبونم کشیدم رفتم بالا تر و میک زدم کیرشو
یه جیق لحظه ای زد
وقتی که دو تا دستشو گزاشت رو سرم فهمیدم میخواد تلمبه بزنه و کنترلو بگیره دستش
منم دهنمو واید باز کردم و تلمبه زد تا 40 ثانیه که بعدش اوق زدم
نفس نفس زدم
*دهنتو باز کن
دوباره تلمبه زد و یهو تو دهنم نگهش داشت
همینطوری که دماغم به شیکمش چسبیده بود بلند شد و دو باره فشار داد اما یهو در آورد
اون گفت پشتتو از من کنو شلوارتو در بیار
داشتم شلوارمو در میاوردم که متوجه شدم شلاق رو تخت افتاده برا همین نمی زنه که یهو ناخون کشید پشتم خواستم داد بزنم که از پشت بهم چسبید جوری که کیرش از بالاش رو کونمه و سرش چسیبیده بود به تخمام
یه دستشو گزاشت رو گلوم و با دست دیگش کیرمو گرفت
تو گوشم گفت اولین بارته؟
_ آره
*
درد دوست داری
_آره ولی میترسم ارباب
گوشمو دندون کردو گفت
*_با درد خاطرش شیرن تره
_إره درد سکس لذته که هولم داد جلو
برگشتم بهش نگاه کنم
اون داشت لباسشو در می اورد
نور اتاق رو قرمز بود
و یگاش اومد رو تخت گفت کامل برگرد
و یه دستشو گرفت به پشتم و به تخت فشارم داد
بعدش یه بالشت گزاشت زیر شکمم
شلاقو از کنارم برداشت و بست دور گلوم
اون موقع کیرش رو کونم بود
شلاق رو یه دستش گرفت و با دست دیگش کیرشو به کونم میمالوند
تپش قلبم شروع شد
منو اون لخت و تو پوزیشنی که قراره کیر ضخیم و بزرگشو تو کونم کنه
قراره جر بخورم؟ بدون کاندوم؟ بدون روغن 20 سانت
نفسم سنگین شد
یه تف کرد تو کونم که متوجهش شدم
بدن من کش اومده بود که گفت :
*_درد سکس لذته
فشار داد که ناخودآگاه انگار خواستم به جلو شلیک بشم اما صدای شکستن قولنج گردنمو شنیدم چون عین قلاده با شلاق منو بسته بود و هنوز کیرش کامل نرفته بود تو کونم چون اون هنوز دستش رو کیرش بود
و قتی بی حرکت شدم شلاقو ول کرد و خودشو هم ول کرد به سمت تخت که بدن خودش محکم خورد به پشت من چون یا نمیتونست تعادلشو حفظ کنه یا عمدی کرد ولی من داشتم ممه هاشو پشت خودم احساس میکردم اون دستشو دور گردنم حلقه کردو بهم با شهوت گفت
*هیجا نمیری
فشارو بیشتر کرد صدای نالم شد شبیه گریه که یهو بلند شد گفت داگی بشم
اون هنوز از روانکننده استفاده نمیخواست بکنه اون پاهاشو به دو طرف خم کرد که منو بکنه یه فشار دیگه داد رفتم جلو
من تو درد بودم
گفتش این کار امشب میشه
رفت تا روغن بیاره و ریخت رو کونم ایندفه داگی نمیخواست
دوباره بالشتو گزاشت زیر شکمم گفت آماده ای گفتم نه
یهو فشار داد تو من نمیتونستم کاری کنم
اما درد هی بیشتر میشد
مثل حالت گریه مشت می زدم به تخت و میگفتم نه نه نه
وای
داشت کامل میرفت تو و دوباره با نفس گرمش تو گوشم گفت آروم آروم
لذت ببر
حالا داشت تلمبه هاشو شروع میکرد اول ریز بود یعنی کمشو بالا پایین میکرد یکم تو بدنم کیرش تکون میخورد اما یه دفعه در آورد که یه چیزی تو کونم انگار شوک بهش وارد شد
*
بیا عقب
رفتم عقب شکمم رو تخت بود پاهام حالت دو زانو رو زمین
به کمرم فشار داد طوری که قولنج کمرمم شکست تا حالت قوس پیدا کنه
اون شروع کرد تلمبه زدن کامل اما یواش
من درد هنوز داشتم.
مخصوصا حلقه ی کونم میسوخت
فشار بدی بود که یا از پارگی بود یا از استکاک
بهش خواستم بگم اما توجه نمیکرد
دستمو یه رونش فشار دادم نکن نکن
که کامل برد تو وایستاد
گفتم من دردو سوزش دارم
*_گفتش نگران نباش جر خوردی یواش یواش عادت میکنی
_نه بد میسوزه
*_طبیعیه خفه شو بزار کارمو بکنم
دو باره شروع کرد به تلمبه زدن اما اینبار وحشیانه
داشتم داد میزدم که شلاغو گزاشت بین دو لبم فشار میداد
عرق سرد درد از سرم میریخت
اشک میومد بیرون و من تو فشار یک شیمیل عرب بودم
اونم شهوتی و بیرحم
میکرد محکم سه دقیقه اینکارو ادامه داد
که شلاغو سست شد اون در آورد کامل
خاست رومو به سمت اون کنم کنار تخت
پاهامو انداخت روی دوشش و محکم کیرشو زد به تخمام که دردم اومد
کیرشو گزاشت روی سوراخ کونم مثل یک شوک مرد داخل و یواش در آورد
*_داری گشاد میشی
دوباره محکم کرد تو
یواش در آورد
خم شد زد تو صورتم
*_بگو خوشت میاد
گفتم خوشم میاد
زد تو صورتم
*_چی؟
_خوشم میاد
محکم تر زد تو صورتم
*_درست بگو چی؟
_خوشم میاد
زد رو تخمم و محکم سینه هامو نیشگون کرفت گفت
*بگو ارباب
*
خوشم میاد ارباب شروع کرد محکم تلمبه زدن
من از درد تخمم از چند طرف تو فشار بودم
که چک هم میزد بهم
پاهاش محکم میخورد به پاهام
که شروع کرد برام جق بزنه که تلمبه هاش آروم شد
سریع تر جق زده و گفت خواستس آبت بیاد بهم بگو
تلمبه هاش قطع شد و نگاهم میکرد داشت آبم میومد
گفتم دارم میام که یهو جق زدن ول کرد
تنم مورمور شد وسط ارضا شدنم یکی زد محکم به تخمم و وحشیانه شروع کرد تلمبه زدن که آبم در همون حین پاشید. درد تخمم عجیب بود
شکم درد شدم
اون داشت تلمبشو میزد
حس عجیبی بود
گیج شدم
که زد تو گوشم گفت زانو بزن
در آورد از کونم سرشو گزاشت مماس با لبام که آبش کامل پاشید تو دهنم.
حتی به مزش فکر نکردم ولی قورتش دادم
دستمو گرفت تا بلند شم با کنترل برقارو خاموش کرد بهم گفت هنوز درد داری؟
من گفتم آره واقعا شکم دردم
دستشو گزاشت رو شکمم
اون مثل من نفس نفس میزد یکم نگاهم کرد که باهم خندیدیم
بلند خندیدیم ه گفتم اخ شکمم
کنار میزش یه شیشه آب بود بهم داد تا آب بخورم
گفت معذرت میخوام بد رفتاری شد
گفتم نه هماهنگ بودیم
گفتش جو گیر شدم بد کردمت
گفتم هنوز میسوزه
گفتش کشوی کنار تختو باز کن یه پماده بزن به خودت
صب کم خودم بزنم
مالوند بهم و انگشتشو کرد تو کونم.
گفتم اخ
گفتش انگشته نه چیز دیگه
صدا کنی کیرمو میکنم توش
منم ساکت شدمو مالوند
یهو کونمو گاز گرفت محکم و اومد روبرو دراز کشید
گفت خیلی چسبید بخوابیم
چند لحظه گذشت و خوابیدم
بچه داستان ادامه داره چون من نتونستم تو اون هفته برم بیرون
اما دوستان کامنتارو میخونم
مشکلای نگارشی از وقت کمه علاوه بر اون من جزئیاتو بهتون با دقت میگم چون احتمال رابطه با شیمیل خیلی کمه
پس وقت کم و جزئایت زیاد داستان پر از مشکل نگارشی میکنه
قسمت قبلو حتماً بخونید چون بلند نیستم لینکارو بهم بچسبونگ
اسمش با شیمیل عرب گلوت پاره بشه میدونی یعنی چی؟
سعی میکنم خاطراتو با مبالغه توضیح ندم
بدونید کامتا رو میخونم

نوشته: میلادم


👍 29
👎 5
60501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

908733
2022-12-30 04:05:18 +0330 +0330

قشنگ بود

1 ❤️

908734
2022-12-30 04:19:05 +0330 +0330

خوب شروع نشد اول داستان ولی به مرور یواش یواش بهتر شد نقطه سکس داستانت ام قشنگ بود ادامه بده

2 ❤️

908751
2022-12-30 07:32:14 +0330 +0330

دمت گرم
پسر تو آرزوی منو زندگی کردی.
خیلی دوست دارم همیچین کسی منم پیدا کنم
اینجا بیزینسی هستن برا پول انجام میدن.
حس تو کارشون نیست
خوب بود واقعا
ادامه بده

2 ❤️

908778
2022-12-30 13:12:11 +0330 +0330

خوب بود میتونستی کمی آب و تابش بدی ولی من لذت بردم یعنی خودجو جای تو تصور کردم تو داستان . دمت گرم بنویس بازم

1 ❤️

908785
2022-12-30 14:33:35 +0330 +0330

قشنگ‌نوشتی

1 ❤️

908803
2022-12-30 20:37:43 +0330 +0330

من تا عراق رفتم 2 تا کص عرب بکنم، بدم میاد ازشون بعد تو کونی عرب شدی!؟ نمه دییم

2 ❤️

908842
2022-12-31 02:59:10 +0330 +0330

من به دختر دادم
اما به شیمیل نه، باید جالب باشه😅

1 ❤️

909016
2023-01-01 08:55:00 +0330 +0330

خوب بود ادامشو بنویس

0 ❤️

909900
2023-01-08 13:13:21 +0330 +0330

عااالی

0 ❤️

941188
2023-08-07 20:21:23 +0330 +0330

اگه داستان خیالی هم بود قشنگ بود

0 ❤️

946774
2023-09-11 13:05:20 +0330 +0330

منم ببر با خودت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها