صحنه سکسی مامان سایه

1401/05/24

سلام من دانیال هستم و ۲۰ سالمه و اهل کرج هستم
موضوع از اونجایی شروع میشه که من حدود ۱۵. سالم بود و شروع میکردم به سرچ کردن فیلم پورن تا اینکه به خودم اومدم و دیدم دارم فیلم هایی پورنی رو تماشا میکنم که گرایشات زیادی به سکس محارم اللخصوص با مادر داره
خب همین جوری که جق میزدم یواش یواش به فکر و خیال سکس با مادرم جق زدم. راستی مامان من اسمش سایه هستش. یه زن تقریبا ۴۵ ساله و گوشتی سفیده با اندام برجسته ممه های تقریبا ۸۰و یه کون بزرگگگ یه پاهایی داره که وقتی راه میره کیر آدم سفت میشه جوری راه میره که کونش مثل ژله این ور اونور وول میخوره و ممه هاش میلرزه
یه روز یواشکی که خونه نبود رفتم سر کشوی شورتاش و از مامانم توقع نداشتم که انقدر سکسی باشه
یسری عکس بود که با بابام سکس میکردن و داشت لا پستونی براش میزد یا یکیش داشت براش ساک میزد یا یکیش داشت براش فوتجاب میکرد یکی دیگه یه کون بزرگ بود یه چیزی حدود ۱۰ تا عکس بود و البته لباسای زیرش و نگو. عجب چیزایی داشت. جورابای سکسی هات. شرتای دافی اصلا نمیتونستم تصور کنم مامانم اینارو میپوشه و به بابام کس میده و یسری چیزایی عجیب
یه دیلدوی بزرگ که رنگشم آبی و نرم بود واسه همین تصمیم گرفتم چند تا کار سکسی کنم که الان میگم
اولیش این بود که یه روز نا خداگاهانه چتای مامانم و بابامو خوندم و فهمیدم که قراره امشب سکس کنن اتاقشون یجوریه که در کامل بیته نمیشه و زیر در یجوریه که کامل میشه کل اتاقو دید واضح واضح. خب طبیعتا منم همین کارو کردمو گذاشتم حس کنن که من خوابم. یه نیم ساعت گذشت تا این که رفتم یواشکی سمت اتاق و دلا شدم تا زیر درو ببینم باورم نمیشد. یه کون بزرگ و ممه هایی که مثل دوتا الماس برق میزد و داشت بالا و پایین میرفت بعد بابام به مامانم اسپنک میزد و مامانم مثل یه پورن استار داشت کس میداد منم که کیرم سفت شده بود دست کردم تو شلوارم و یکم مالیدمش بعدش تا آخرشو دیدم کلا داگی استایل میکردتش ولی خیلی توپ بود
دومیش این بود که یه روز بابام میخواست قفل حموم رو درست کنه و قفل و باز کرد و برای خریدش مجبور شد بره داخل بازار که تقریبا با رفت و برگشت یه دو ساعتی فاصله داشت و مامان سایه سکسی منم رفت حموم منم یواشکی رفتم و سوراخ در و قفل که چیزی جاش نبود و اتفاقا سوراخ بزرگیم بود کل اندام جیگر مامان سایمو نگاه کردم. مثل بلور کریستال بود ممه های عالیه که آب میریخت روش و میلرزید بعد نشست که پشم های کسش رو بزنه واااااااای عجب صحنه ای بود. یه کس گوشتیه آب دار که اول باید بخوری. و بعدم باید بندازی توش بعدش آب گرفت و برگشت که نگو عجب کون بزرگ سفیدی بود جون میده بری فقط لیس بزنی مثل کیک خامه بود
سومیشم این بود که یه روز پدرم خونه نبود و مادرمم خیلی خوابش سنگینه. رفتم بالا تخت و صدا کردمش. مامان مامان مامان سایه. سایه. اصلا جواب نمیداد خواب خواب بود. منم که عاشق فوتجاب بودم. یواشکی کیرمو دراوردمو گذاشتم کف پای مامان سایه و میمالیدم. بعد یهو خودش پاش و تکون داد که منم نزدیک بود آبم بیاد بعد کیرمو از لا پاش دراوردمو گفتم بزار شانسمو امتحان کنم اول یه انگشت زدم به ممه هاش دیدم واکنشی نشون نمیده دستمو گذاشتم روشو یکم آروم مالیدم عجب حس خوبی بود. بعد آروم آروم کیرمو گذاشتم لاش ولی خایه کردم که الان بیدار بشه سریع بلند شدم رفتم یه حدود یه ربع بعد برگشتم و دیدم که بعله سه جوری خوابیده که کونش قلمبه شده. منم گفتم من که همه جای مامان سایمو مالیدم بزار یه دستیم به کونش بزنم یواش و آروم گوشه پتو رو دادم بالا و دیدم یه لباس دامن تنشه و زیر دامنه یه شورت خوشگله نازکه. منم دستمو گذاشتم رو رونشو تا قلمبه کونش کشیدم یکم مالیدمشون و کیرمو دراوردم و گذاشتم رو یوره کونش وااااای مثل پنبه بود نرم نرم نرم بعدش دیگه سریع جمع و جور کردمو فلنگمو بستم
فعلا تا اینجا نوشتم اگر خوب بود بازم مینویسم
فحش ندید ولی اگه از مامانم چیزی گفتید بگید مامان سایه

نوشته: دانیال


👍 15
👎 53
171301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

890237
2022-08-15 01:31:23 +0430 +0430

چ مامانی داری

0 ❤️

890247
2022-08-15 02:04:47 +0430 +0430

خیلی خوب بود ادامه بده

0 ❤️

890264
2022-08-15 02:38:56 +0430 +0430

این چه کصشر تخمی تخیلیی بود

7 ❤️

890284
2022-08-15 03:50:25 +0430 +0430

ناموس خالی بندی رو اوردی جلوی چشمش. مجبوری مگه افکار کیریتو به خورد مردم بدی

4 ❤️

890337
2022-08-15 10:13:57 +0430 +0430

واقعا حال بهم زن حداقل یکم هیجان و حس کنجکاوی ادم برانگیخته کن😄

2 ❤️

890340
2022-08-15 10:51:26 +0430 +0430

چجوری از زیر در میشه توی اتاق رو کامل دید؟!

3 ❤️

890415
2022-08-15 17:52:33 +0430 +0430

کیرم توی مخت فکر کنم مخت گوزیده

2 ❤️

890430
2022-08-15 20:03:26 +0430 +0430

مغزتو گاییدم با این کسشرات

1 ❤️

890446
2022-08-16 00:06:29 +0430 +0430

کُس + خُل = دانیال کُسخُل

1 ❤️

890450
2022-08-16 00:48:24 +0430 +0430

کیر لا رونای نرمش

0 ❤️

890535
2022-08-16 12:16:29 +0430 +0430

خوب عزیزم مامانت عکسشا رو چاپ کرده بود توی کشو گذاشته بود ؟ تصادفی چت مامان بابات خوندی !
یعنی اینقدر تابلو و داغون بود که خاطر شرط ببندم از سکس فقط چهارتا داستان خوندی همین

0 ❤️

890603
2022-08-17 00:27:26 +0430 +0430

سایه مامانت و خود مامان سایه را گاییدم با این بچه کونیش

0 ❤️

902595
2022-11-13 00:00:35 +0330 +0330

خوب بود لایک داری ساده و واقعی نوشتی این یه خاطره و داستانه نه کوس شعر بعضی احمقا

0 ❤️

932631
2023-06-12 02:11:08 +0330 +0330

دانیال بچه کجای کرجی؟

0 ❤️