طعم شیرین کصش

1401/05/04

سلام
سایه ام 26سالمه و قدم 170و وزنم 68هست پوستمم گندمیه
منو الناز از بچگی باهم دوستیم خانواده الناز مدتیه بخاطر یسری کارا رفتن اردبیل زندگی میکنن ولی الناز پیش مادر بزرگش تهرانه
ما از 15یا16سالگی نگاهمون بهم عوض شده بود اون موقع بود ک اولین لب رو از هم گرفتیم و بعدش هربار موقعیتش پیش میاد باهم یه لز کوتاه میکردیم
الناز 26سالشه و قدش 167و وزنش هم فکر کنم 64یا65هست پوستش سفید و سکسی و شهوتش بالاس
ما تصمیم گرفتیم تابستون بریم اردبیل ک هم الناز خانوادش رو ببینه هم ما یه مسافرت رفته باشیم و ناگفته نماند الناز رانندگی بلند نیست و من همیشه رانندگی میکنم و تو راه یکمم سینه و کصش رو ماساژ میدم ک انرژی بگیرم اونم حشری میشه چشاش خمار دستمو فشار میده رو کصش
رسیدیم آستارا واقعا خسته شده بودم و نزدیک غروب بود یه اتاق گرفتیم و شام خوردیم رفتیم بازار ساحلی اونجا الناز شورت سوتین هارو میدید چشماش خمار میشد رفتیم ی بیکینی مخمی صورتی جیغ برای الناز یه بیکینی آبی کاربنی برا خودم گرفتم
تو راه برگشت به هتل یه آب میوه فروشی دیدم وایستادم رفتم ی بطری شیر موز خریدم و میخاستم برم تو ماشین بشینم یکم از شیر موز رو خالی کردم رو زمین شربت گامون (شربت تقویت قوای جنسی) ریختم توش
نشستم تو ماشین و راه افتادیم رسیدیم اونجا الناز رفت دوش بگیره من ي لیوان شیر موز خوردم و ب الناز گفتم از پشت در که برات شیر موز گذاشتم بخور میدونستم ک النازم عاشق شیر موزه از حمام ک اومد موهای لخت مشکیش رو بدن سفیدش ریخته بود لبای قلوه ای قرمزش داشت دیونم می‌کرد چاک سینش فوق ک پیدا بود و سکسی حوله تا زانو هاش اومده بودم دلم میخاست همین الان اون سینه هاشو بخورم تا کبود شه ولب صبر کردم تا شربت اثر کنه
شیر موز رو خورد و رفت تو اتاق منم رفتم حمام از قصد طولش دادم تا اثر کنه بهش الناز شیر موز و خورده بود خودشم حشری بود شربت هم کار خودشو کرده بود و هی صدام می‌کرد
اومدم بیرون از حمام دیدم رو تخت خوابیده حولش زیرشه و اون بیکنی صورتی رو پوشیده بوی بدنش کل اتاق رو گرفته بود داشتم دیوونه میشدم بلندش کردم شروع کردم به خوردن لباش وای خدای من این دختر لباش طعم بهشت میداد گردنش رو لیس زدم انقدر ک ناله هاش شروع شده بود بند اون بیکینی رو او گردنش باز گردم سینه های سفید و گردش خمارم میکرد شروع کردم ب خوردن سینه هاش یکیش رو میخوردم یکیش رو می‌مالید خابوندمش رو تخت عین وحشی ها میمکیدم چند بار هم چندتا گاز ریز گرفتم از سینه تا کصش رو لیس زدم اون شورت صورتی رو ک خیسم شده بود در آوردم بو گرفتم و شروع کردم ب لیس زدن کنار کصش ناله هاش بیشتر شده بود اون صدا باعث میشد ک وحشی تر شم با زبونم کسش رو لیس زدم سرمو فرو می‌کرد ت کصش و ناله می‌کرد منم انگشتام فرو کردم و ی جیغ خیلی آروم کشید و منم هی انگشتم رو درمیاوردم ک یدفعه لرزید و ارضا شد رفتم کنارش لخت رو تخت خابیدم و اون شروع کرد ب خوردن لبا و سینه های من… بعد باهم رفتیم حمامو ی بار دیگه کصش سفید و بی موش رو خوردم
صبح هم رفتیم طرف اردبیل تو راه همش از دیشب حرف میزد منم در تایید حرفش سرمو تکون میدادم و ماساژ میدادم سینه هاشو
و این بدون استرس ترین لز من و الناز بود

نوشته: سایه


👍 14
👎 10
55801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

887109
2022-07-26 05:22:47 +0430 +0430

سرت و میکرد تو کسش؟ اون دیگه غار کس نیس

1 ❤️

887152
2022-07-26 17:01:17 +0430 +0430

چقدر گوه خور و لچه کونی و جقی زیاد شده

0 ❤️

887188
2022-07-27 00:44:59 +0430 +0430

خوب بود.ممنون

0 ❤️

887250
2022-07-27 04:44:48 +0430 +0430

خوب بود ، لایییییگ

0 ❤️

894785
2022-09-11 18:31:27 +0430 +0430

خیلی خوب بود

0 ❤️

901692
2022-11-06 03:17:02 +0330 +0330

بلاخره کصش یا کسش؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها