عاقبت تلخ کون دادن (۲)

1400/05/19

...قسمت قبل

از دستشویی که در آمدم
حس پشیمونی وجودم گرفت رفتم اتاق خودم ، کف زمین دراز کشیدم
یاد حرف های نیما و رضا افتادم ، داشتم فکر میکردم نیما تا حالا به چند نفر قضیه منو گفته
خیلی نگذشت که دوباره شهوتم زد بالا کلن این فکر ها از سرم پرید .
دو سه روز گذشت ، پنج شنبه بود مدرسه ها تعطیل بود
کار روزنامه دیواری تقریبا تموم شد
بعد ظهر بود داشتیم سر خط کشی هایی که با مداد دور مقوا کشیده بودیم با خودکار میکشیدم که قشنگ از کار در بیاد
مراقبم بودیم خط کشی ها رنگ پس نده به مقوا و داشتم فوت میکردم تا سریع خشک بشه
به نیما گفتم نفسم بند رفت این چه خودکار هایه داری رنگش خشک نمیشه
گفت حرف نزن فوتت بکن
گفتم نفسم بند امد انقدر فوت کردم
نیما خندید گفت لبات غنچه کن من از پشت بکنمت تو از جلو فوت کنی تا خشک بشه
گفتم فیلم سوپر زیاد دیدی ها
خندید گفت واسه چی
گفتم اونا از هر فرصتی استفاده می کنن همدیگرو بکنن
گفت مثل تلمبه عمل میکنی اینجوری
خندیدم گفتم گوه نخور ، عوضی
نیما گفت چی شد پس قمبل کن از عقب
منم همون طور که چهار زانو نشسته بودم کونم دادم سمت اش
نیما هم دست می کشید روی کونم از روی شلوار
گفت پویا الان که دقت میکنم کونت نسبت قبل چقدر بزرگ شده
حسابی آب کیر ها جذب کونت شده ها
گفتم واقعا احساس می کنی کونم بزرگ شده
گفت اره بابا
دست انداخت از کش شلوارم تا زیر کونم کشید پایین ، با دو دست اش بین کونم باز کرد
گفت قربون سوراخت بشم ، اما پویا عجب کونی داری
گفتم مگه اولین باره می بینیش
با انگشتش داشت سوراخ کونم میمالید ، که دیدم داره فشار میده بکنه داخل
که چرخیدم گفتم نکن داخل
نیما زد به پام گفت روزنامه دیواری جمع کن بعدا خطاش میکشی
کیرم داره از شقی میترکه
روزنامه جمع کردم گذاشت امش کنار
نیما پاشد سر پا کیرش حسابی راست شده بود داشت شلوارش پاره میکرد
کیرش در آورد از داخل شلوارش
گفت پاشو برو خودتو تمیز کن منم کرم و دستمال کاغذی بیارم
کیرش کرد تو شلوار اش
من رفتم سمت دستشویی اونم رفت کرم بیاره از از داخل پذیرایی
که صدام زد ، پویا بیا
گفتم چیه
گفت بیا یه لحظه
داخل آشپزخونه بود
گفتم چیه
دیدم دست اش اسپری دندون
با هیجان گفت امتحان اش کنم
گفتم نمی دونم خودت میدونی
گفت رضا گفت چقدر طول میکشه تا آب بیاد از این بزنی
گفتم تقریبا نیم ساعت ، بیست دقیقه
گفت بادا باد ، بزنم
گفتم چکار میکنه میزنی سر می‌کنه ؟
گفت آره دیگه میزنی به دندون سر میکنه درد اش میوفته
گفتم مطمئنی رو کیرم تاثیر داره شاید رضا یچیزی گفته !!!
گفت نمی دونم .
از دست اش گرفتم زدم به پشت دستم
یه چند لحظه گذشت ، گفتم فکر نکنم تاثیر داشته باشه سر نکرد پوست دستم
گفت پوست دست با پوست کیر فرق نیکنه ، بزنم. امتحانش ضرر نداره که
شلوارش کشید پایین رفت پشت اپن کیرش گرفت شرو کرد زدن
جایی از کیرش نموند نزنه
جوری زد که از مایع سرکننده از کیرش میچکید
موقع زدن اسپری گفتم چه بویی هم داره
نیما گفت مزه اش کیری تر از بوش
به ثانیه نکشید بعد اینکه زدن اش تموم شد
گفت کیرم داره میسوزه
گفتم حتما داره اثر میکنه
گفت نمی دونم چند دقیقه گذشت آخرش ترسید رفت دستشویی کیرش با آب شست
وقتی در آمد
گفت سر کرد کیرم پویا
گفتم واقعا
گفت آره ، برو خودت تمییز کن که باهات کار دارم
رفتم دستشویی خودم تمییز کردم
وقتی درد آمدم نیما گفت پویا کیرم هر چی می مالم راست نمیشه
گفتم شوخی می کنی
گفت از اون موقع که رفتی دستشویی دارم میمالم اش راست نمیشه
خندیدم گفتم کیرت خشک نشه بیوفته
نیما که ترسیده بود گفت گوه نخور
گفتم بیا بریم تو اتاق
داخل اتاق شلوارش کشید پایین کیرش جمع شده بود اندازه دو بند انگشت شده بود
نشستم رو زانو کیرش کردم دهنم با زبونم بازی اش میدادم
بعد چند دقیقه نیما گفت ول کن پویا راست نمیشه کیرم
اصلا احساس میکنم کیر ندارم
اولش میسوخت الان کلن بی حس بی حس
نوک کیرش گرفتم تو دستم فشار دادو گفتم درد حس میکین
گفت نه
گفتم واقعا بی حس شد ها
نیما گفت : دروغم چیه
گفتم بیخیال دیگه چند ساعت بگذره بی‌حسی اش بر طرف میشه
شلوارش کشید بالا
گفتم کنسل شد برگردیم سر روزنامه دیواری
نشستیم خط کشی اش انجام دادیم
تموم شد
بعدش رفتیم بیرون بگردیم تو راه
نیما گفت پویا تا آخر اینجور بی حس نباشه
گفتم نه بابا ،
گفت حس خیلی تخمیه راه میرم یجوریه
اون روز گذشت فرداش جمعه داشتم زبان میخوندم بعد ظهراش نیما امد
بپرسه کدوم درسا املا داریم
ازش پرسیدم بی حس کیرت باز ؟؟؟
گفت هنوز اونجوره ولی نه خیلی کمتر شده
شنبه صبح که رفتم در خونشون بریم مدرسه
اولین چیزی که بعد سلام بهش گفتم این بود کیرت باز بی حس
نیما گفت نه دیگه امروز صبح خودش شق شده بود به زور خوابوندم اش بعد از مدرسه باید بیایی حسابی زهر اش بکشی
خندیدم گفتم اما ترسیده بودی ها
گفت کیرم حس نمی کردم یه جوری بودم اصلا
اون روز زبان داشتیم از املا زبان قسر در رفتیم ، املا نگرفت
موقع برگشت از مدرسه به سمت خونه هامون
نیما پکر بود ، حرف نمیزد
زدم به نیما گفتم چته
نیما گفت پویا پهلوم درد می‌کنه
جوری بود که داخل راه چند بار نشست بعد اش بلند شد راه افتاد
رسیدیم در خونشون
مادر نیما حالش دید شروع کرد جیغ و داد کردن
زنگ زد آژانس با هم رفتن بیمارستان
من کلن حالم گرفته شد
صبح که می‌رفتیم مدرسه نیما ، سر مرو گنده بود
یک دفعه پهلوش پاشد درد
وقتی فهمیدم آپاندیس نیما باید عمل بشه بیشتر شوک شدم
راست اش نمی دونستم آپاندیس چیه !!!
یک هفته بعد عمل نیما از بیمارستان مرخص کردن من رفته خونشون
اول اش احساس غریبی داشتم ، باهاش حرف بزنم
حدود ۱۰_۱۲ روز بعد مرخص شدن اصلا مدرسه نیومد
چند روز بعدشم نیما بخیه هاشو که کشید انگار که نه انگار اصلا شکم اش پاره کردن
کتاب های منو گرفته بود که جاهایی که جا مونده بنویسه
هر کدوم باز میکرد می‌گفت این همه درس دادن ، راستم می‌گفت چون بعد عید بود معلما سریع میخواستن کتاب تموم کنند زیاد درس میدادم
۲۰ روزی میشد از عمل نیما گذشته بود اوایل متوجه نبودم اما یک هفته ای که گذشت حس کون دادن (خارش کون ) امانم بریده بود به زور تحمل کردم تا روزی که
تو راه مدرسه نیما ازم کتاب یه درسی خواست که از روش بنویسه
بعد از ظهر به بهانه همون کتاب رفتم خونشون
نیما دو زانو نشسته یخورده از سوالات نوشت زیر نوشته ها خط کشید که خودکار گذاشت بین کتاب ، بعدش کتاب بست
گفت شب کتابت اینجا باشه از روش می‌نویسم
الان حس اش نیست تکیه داد به لبه تخت
گفتم باشه پیشت باشه
نیما خمیازه کشید ، گفت بریم بیرون بگردیم
گفتم پایه ام بریم
که نیما نگاه ساعت کرد گفت الان همه جا بسته است یه نیم ساعت دیگه بریم
(احساس میکردم نیما هم شهوت اش زده بالا فقط نمیدونه چجوری بهم بگه )
گفتم خودت گفتی الان بریم ، باشه هر وقت مغازه ها باز کردن بریم
نیما حرف کشوند سمت عمل اش اینکه اتاق عمل چه شکلیه ، اینکه وقتی بهوش آمده همه چیزو چند تا می‌دیده ، سر گیجه داشته
بهش گفتم چقدر شکمت بریدن
پیراهن اش داد بالا جای زخم اش نشون داد گفتم
گفت بیهوش کردن اصلا حالیم نشد چطور وقت گذشت انگار پلک زدم چشم باز کردم دیدم مامانم و خالم بالا سرم اند
گفتم بی حس میکردن ، دهنت سرویس می‌شده
که یاد اسپری دندون افتادیم
زدیم زیر خنده
نیما گفت یادم انداختی
دهنت سرویس تا دو روز کیرم حس نمی کردم ازش قطع امید کرده بودم
گفتم به من چه خودت زدی
نیما دست انداخت از کش شلوار و شورت اش با هم کشید پایین
کیرش انداخت بیرون
زل زدم به کیرش ، کیرش شل بود
نیما گفت دلت واسش تنگ نشده
منم خندیدم گفتم نه اصلا
گفت واقعا ، دوست اش نداری
منم دیگه خودم نمی تونستم کنترل کنم
کیرش گرفتم تو دستم
گفتم این که هنوز خواب ، من راست اش دوست دارم
خندید گفت ساک بردن تا واسط راست بشه
کیرش کردم دهنم
بعد سرم بلند کرد شروع کردم واسه اش جق زدن
گفتم واسه جا عملا بد نباشه
گفت نه بابا خوب شده نترس ،
کیرش نیمه شق بود
که بهم گفت پویا ساک بزن ، جق زیاد حال نمیده
من کیرش تا آخر کردم دهنم شروع کردم سرم بالا پایین کردن سرم می آوردم بالا سر کیرش مک میزدم دو باره تا انتها میکردم داخل دهنم
نمیا گفت آیی پویا اینبار چه خوب می‌خوریش ، بخورش همه اش مالتو
کیرش داخل دهنم حسابی راست شده بود
چشام بسته بودم واسه اش ساک میزدم منتظر بود آب کیرش بپاشه تو دهنم
نیما دست گذاشت روی سرم گفت اندازه بیست روزی که حال نکردیم آب کیر جمع کردم واست
یخورده بعدش بهم گفت بسه منم سرم بلند کردم
گفتم چه کمتر سفت شده نیما
نیما گفت حرف نزن ، تکیه بده به تخت
گفتم مگه نمی کنی
گفت نه تکیه بده سرت بزار روی تخت تا جق بزنم آبم بریزم داخل دهنت
گفتم چطوری
گفت همون جور گفتم وایسا
منم تکیه دادم سرم گذاشتم رو تخت نگاه سقف میکردم
نیما پاشد سر پا پاهاش گذاشت دو طرف زانوهاشو خم کرد
کیرش درست جلو صورتم بود
بهم گفت سر کیرش مک بزنم
من نو کیرش کردم دهنم شروع کردم مک زدن که دیدم نیما از پایین کیرش شروع کرد جق زدن
تند تند چند بار گفت آمد ، آمد
که دید آبش پاشید داخل دهنم ،
دهنم پر شده بود آب کیر و بازم داشت آبش میومد
به زور تو دهنم نگه داشتم آبش
که نیما نوک کیرش از دهنم در آورد مالید به صورتم
دهنم بسته بود نیما بالا سرم وایساده بود گفت دهنت باز کن ببینم
دهنم به زور باز کردم
نیما گفت آیی قورت اش بده
بقورت اش دادم
نیما گفت قورت اش دادی
گفتم آره
گفت نوش جونت
پاشدم نشستم
گفتم چقدر اینبار آیت زیاد بود
نیما حال حرف زدن نداشت دیگه
گفتم بهت حال داد
گفت آره خالی شدم
بعدش رفت دستشویی
وقتی آمد
چند ثانیه سکوت بین من نیما برقرار شد
آخرش سکوت شکوندم گفتم
از پشت نمی کنی
نیما گفت نه حال ندارم دیگه
نیما رفت روی دراز کشیده بود
گفت پویا ، دفعه اول که با هم حال کردیم یادته
گفتم آره
فوتبال بازی کردیم شرطی باختم
البته اول تو باختی قبول نکردی ، زدی زیرش
دست دوم من باختم
نیما گفت آره یادم افتاد
شرط این بود هر که باخت واسه اون یکی ساک بازنه
داشتی واسم ساک میزدی باورم نمی شد ، گفتم به خاطر یه شرط نیما کیرم خورد
اما بعدش که از کون بهم داد
فهمیدم قضیه یه چیز دیگه ، آقا پویا کونی تشریف دارن
گفتم نگو کونی ، بدم میاد
گفت ای بابا تو هم باشه
گفتم حالا چی شد خاطرات مرور میکنی
نیمگفت هیچی , همینطوری
بعد اون روز اصلا جق نزدم تا حالا ها یا ساک زدی واسم یا از کون دادی
گفتم واقعا جق نزدی دیگه
گفت دروغم چیه ،
روبه من کرد گفت پویا از کون میدی بهت حال میده
گفتم ول کن نیما چه گیری دادید پاشو
مگه نمی خواستی بریم بیرون پاشو بریم
نیما گفت : مگه نمی خواستی کون بهم بدی
گفتم : تو گفتی حال ندارم
گفت الان می‌خوام بکنمت ، پاشو برو خودت تمیز کن
منم گفتم جدی میگی یا گرفتیم مسخره
گفت مسخره چی پاشو خودت تمیز کن منم کرم بیار
پاشدم رفتم دستشویی خودم تمیز کردم برگشتم اتاق
نیما سر پا بود کرم دست اش
زد بهم گفت برو رو تخت چهار دست پا وایس
گفتم بزار اول خودم بشینم رو کیرت تا جا باز کنه بعد چهار دست وایسم
گفت نه اینبار خودم می‌خوام کیرم بکنم دخالت
گفتم چه فرقی داره واسه تو
گفت نمی خوای اصلا نمی کنم
گفت باشه فقط آروم کنی تو ها
گفت برگرد ببینم ادا تنگا در میاری

شلوارم کشیدم پایین رفتم رو تخت چهار دست پا وایسادم
نیما در کرم باز کردم گذاشت رو تخت با دو دست بین کون منو باز کرد
گفت کون ببین جوووون
یخورده کرم برداشت مالید به سوراخ کونم
یه تو انداخت کف دست اش مالید به کیرش
کیرش گذاشت رو سوراخ کونم
گفتم نیما اول انگشت کن تا کونم باز بشه بعد کیرت بکن
گوش نداد به حرفم
آروم نوک کیرش فشار داد رو سوراخ کونم
که سر خورد رفت تو
گفت درد داشت
گفتم نه
آروم آروم کیرش فرستاد داخل
منم خودم شل کرده بودم
که نیما از کمرم گرفت خودش چسبوند بهم
کیرش کامل کرده بود داخل
نیما گفت پویا تا آخر رفت داخلت
منم گفتم آیی جون قربونش برم ، عقب جلو کن نیما
پویا شروع کرد عقب جلو کردن منم دستم بردم کیرم می‌مالیدم
موقع تلمبه زدن محکم می کوبید رو کونم
خودش فشار میداد بهم دوباره ادامه میداد
روی هوا بودم حسابی داشت حال میداد
که کردن متوقف کرد کیرش کشید بیرون بین کونم با دست باز کرد
برگشت گفت باز کونت مثل قبل باز کردم
گفتم گشاد شده باز
گفت کیرم کامل توش بوده میخواد گشاد نشه ،
بعدش زد به کونم از خواست برگردم
خودشم رفت پایین تخت
به پشت خوابیدم نیما از پاهام گرفت کشوندم لبه تخت
نیما پاهام از هم باز کرد
دوباره توف زد به کیرش زانوش در کرد
نوک کیرش گذاشت رو سوراخ کونم میمالید
نوک کیرش فشار داد منم خودم شل گرفته بودم
که یک دفعه کیرش کامل کرد داخل
ناله ام در آمد
انگار کیرش رسید به انتهای کونم
احساس کردم الان آبم میاد
گفتم وحشی اینطوری نکن دردم گرفت
نیما می‌خندید گفت جون فقط بگو دردم آمد
از حرف اش زورم آمد گفتم کیرت در بیار میخوام برم
گفت حرف نزن تازه برگردوندم ات‌ موقع کردن ناله کردنت ببینم محکم تر بکنمت بزارم بری
گفتم گوه نخور
خودم کشیدم عقب
نیما خندید گفت شوخی کردم آروم می کنمت دیگه چقدر بی جنبه ای
گفتم مسخره بازی دربیاری میرم ها
گفت باشه عصبانی میشه سوراخ کونت تنگ میشه بیشتر حال میده
از پاهام گرفت شروع کرد تلمبه زدن
گفت خوبه
گفتم آره همین طوری بکن
یخورده کرد
دیدم به حالت خوابیدن آمد روم دستانش گذاشت دو طرفم
گفت اینطوری تا صبح طول میکشه
تلمبه هاشو سریع کرد
جوی که صدای چلپ های کردنش میومد
درست صورت اشجلو صورتم بود
گفت پویا حال میده
گفتم آره دست بزنم به کیر آبم پاشید
گفت جون ، کونی خودمی
گفتم نگو کونی بدم میاد
حرفی نزد فقط خندید
حس عجیبی بود موقع تلمبه زدن نگاه صورتم میکرد
تو همون حال هوا بودیم
که صدای در پذیرای آمد
یکی نیما صدا کرد
دست و پام گم کرده بود
نیما از من بدتر
رنگ از صورت پرید
فقط اون چند ثانیه فرصت کردم شلوار کشیدم بالا ، نیما هم همینطور
نیما گفت : بله
صداش می لرزید
نیما سر پا بود من بقلش روی تخت نشسته بودیم
مادرش آمد در اتاق گفت چرا در پایین باز گذاشته بودی
جوری نگاه میکرد انگار شک کرده بود حرفی نزد رفت آشپز خونه
نیما آروم گفت کرم چکار کردی
هرچی دور بر نگاه کردم نبود فقط در کرم بود که روی تخت بود
وقتی مادر نیما رفت پایین
گشتیم کرم پیدا کنیم
کرم افتاده بود اونور تخت بین دیوار تشک روی تخت
نیما گفت اگه صدام نمی کرد یه راست میومد در اتاق اصلا حالیمون نمی شد
گفتم یجوری نگاه نکرد
نیما گفت متوجه نشدم
پاشد شلوار اش کشید جلو
نگاه کیرش کرد
بعد گفت پویا ببین
کیرم جمع شده بود اندازه دو بند انگشت شده بود
نیما گفت تا چند لحظه پیش اندازه گرز رستم بود
ببین از ترس چجوری جمع شد
رفت نزدیک کمد از کشو شورت نو در آورد
گفتم چی میکنی
گفت کیرم کلن کرم و آب کون تو روش بود
کشیدم بالا شرتم کثیف شد بدم میاد اینطوری
گفتم خوب اسکل برو دستشویی خودت بشور بعد بیا شورت ات عوض کن
نگاه من کرد گفت راست میگی
آمد اینکه از در اتاق بره بیرون
گفت پویا داخل تخمام درد حس میکنم کارمون نیمه کار موند به خاطر اونه
گفتم میخوای دوباره بکنی
گفت نه ساک بزن آبم بیاد
گفتم خودت الان گفتی کیرم داخل کونت بوده کرمی روش مونده الان توقع داری من بکنم دهنم
گفتم برو جق بزن آبت بیاد
گفت نه جق حال نمیده ، بزار دوباره بکنمت
گفتم میترسم مامانت باز بیاد بالا
گفت نترس نمیاد
رفت در حیاط پایین نگاه کرد گفت بسته است
بیا کارمون کنیم
پاشدم سر پا شلوارم دادم پایین
گفتم چجوری واسم
گفت همینطور سرپایی بکنم
گفتم باشه در اتاق بست من چسبیدن به در نیما که کیرش داشت میمالید از پشت چسبید بهم کمرش چسبوند به کونم کیرش بین کونم که داشت راست میشد احساس می کردم
کیرش که شق شد با دست گرفتم گذاشتم رو سوراخ کونم نیما فشار داد نوک کیرش که رفت داخل سوراخ کونم شروع کرد درد کردن
دستم گذاشتم رو شکم نیما گفتم وایسا وایسا
یخورده که درد اش آماده شد
دستم برداشتم به نیما گفتم بکن
نیما هم کیرش کامل فرستاد تو کونم خودش بهم فشار داد
انگار کیرش رسید به انتهای کونم احساس کردم ادامه بده آبم میاد
خودم پرت کردم جلو گفتم یواش نیما
نیما گفت پویا یک بار دیگه اینجورکنم آبم آمده ها
گفتم باشه به خودمم حال میداد کیرش تا انتها فشار میداد فقط وحشی بازیکن گل نکنه یک دفعه کنی تو
کیرش گذاشت رو سوراخ کونم باز کرد داخل
کم گفتم نیما بیا بریم داخل حموم
گفت حموم چرا
گفتم می‌خوام وقتی فشار میدی آبت آمد منم کیرم بمالم آبم بیاد
گفت باشه بریم ، فکر کردم میخوای بریم زیر دوش با هم
خندیدم گفتم مگه فیلم سوپر می‌خوایم بازی کنیم
رفتیم داخل حموم خونشون. سرپا خودم یخورده خم کردم نیما کیرش فرستاد داخل کونم
گفتم نیما آبت آمد بگو .گفت باشه
نیما یخورده تلمبه زد بعد کیرش فشار داد تا نصفه کشید بیرون دوباره تا انتها کرد
تند گفت آبم داره میاد
منم کیرم مالیدم احساس کردم الان آبم با فشار
میزنه بیرون ولی اینطور نشد هی می خواستم سوراخ کونم جمع کنم
که کیر نیما نمی گذاشت سوراخم جمع بشه
آبم سفت از نوک کیرم آمد بیرون یخوردش ریخت رو شلوارم ما بقی اش ریخت کف حموم
بعد آمدن آبم تپش قلبم رفت بالا بدنم داغ کرد
نیما گفت آبت آمد
گفتم آره کیرت بکش بیرون
نیما کیرش کشید بیرون
من از داخل حموم در آمدم رفت داخل دستشویی
هرچی زور زدم آب کیر نیما از سوراخم در نیومد
بین کونم شستم
شلوارم پاک کردم
آمدم بیرون
نیما پشت در بود بلافاصله رفت داخل دستشویی
گفتم نیما من برم خونمون
نیما گفت وایسا پویا چند لحظه
وقتی در آمد
گفت پویا جا بخیه هام درد می‌کنه
خندیدم گفتم هرجات میگیری یجات درد میگیره
گفت جدی میگم
گفتم برم مامانت صدا کنم
گفت نمی خواد میرم دراز میکشم خوب میشه
تو میخوای بری برو
منم برگشتم خونمون
هیچ موقع اونجوری خالی نشده بودم
صبح اش نیما موقع مدرسه رفتن
داخل راه
نیما خندید گفت دیشب آخر رفتیم بیمارستان ها
دکتر گفت کار سنگین کرده چیزی نیست
مامانم هی می‌گفت چکار سنگینی کردی بگو
گفتم خوب چی گفتی
نیما گفت هیچی گفتم محکم تو کون پویا تلمبه زدم
دکترم گفت پس از همون
گفتم مسخره ،
گفت شوخی کردم ، گفتم زیر تخت دنبال دستبند میگشتم یکدفعه پاشد درد …
تا چند روز بعد اون نیما ترسیده بود کلن همه چیز تعطیل بود البته فقط تا چند روز اما بعدش دوباره شروع شد …
این و ماجرایی که داستان بعد می‌نویسم دوتا از خاطراتی که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه
شاید که این داستان می‌خونید بگید تو که همش حال کردی ولی به منظورت از عاقبت کون دادن چیه که در ادامه می گیم که

ادامه...

نوشته: پویا


👍 22
👎 6
24001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

825259
2021-08-10 01:21:31 +0430 +0430

قسمت دومشم خوندم و هنوز نفهمیدم تلخیش کجاش بود

0 ❤️

825291
2021-08-10 03:04:44 +0430 +0430

چقدر کس گفتی کونی

0 ❤️

825311
2021-08-10 05:51:20 +0430 +0430

یاده خودم افتادم 😉

0 ❤️

825379
2021-08-10 15:23:44 +0430 +0430

کون دادن خیلی حال میده فقط باید طرفت با جنبه باشه . من یه بار به یه بی جنبه کون دادم بعد از ۱۵ سال هنوز تهدید میکنه میگه و میگه آبروتو میبرم

1 ❤️

825396
2021-08-10 18:13:27 +0430 +0430

ادامه‌ بده

0 ❤️

844703
2021-11-26 19:37:15 +0330 +0330

امیدوارم حال دلت خوب باشه
و اینکه منم 18 سالمه
الان چیکار میکنی
هنوزم با پویا دوستی؟
بگووووو بدونیم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها