سلام
پارسال تابستون بود که میخواستم به یکی از دوستام زنگ بزنم.همینکه یه زنگ خورد فهمیدم شماره رو اشتباه گرفتم.شماره مال یکی از مشتریان مغازه بود که یه پیرزن تنها بود.سریع قطع کردم وداشتم شماره دوستمو میگرفتم که دیدم داره زنگ میزنه. باخودم گفتم که ای بابا پیرزنه سریش شد! جواب دادم که معذرت خواهی کنم دیدم یه دختر جوون پشت خطه. گفتم ببخشید من اشتباه گرفتم ولی اون ول کن نبود همش میگفت تو مزاحم شدی! من یه پسر عمو دارم که میخاد با شماره های مختلف مزاحمم بشه واذیتم کنه و… شروع کرد به درددل کردن که تو خونه تنهامو مامانم الان 2 روزه رفته مسافرت و…ازین کسشعرا باخودم گفتم این پیرزنه که تنها بود؟ این دختره اونجا چی میخاد؟ کمکم ازش پرسیدم که گفت اون دختر خونده پیرزنه هست وبرای خودش یه اینکه خونه پیرزنه خالی نباشه اومده اونجا.

خلاصه چند روزی باهم صحبت کردیم وحسابی مخشو زدم یه روز بهش گفتم که مامانش مشتری ماست ومن یکبارم اومدم خونشون تابراشون یه لوستر نصب کنم.چون من مغازه الکتریکی دارم.ولی شمارو اونجا ندیدم! تااینو فهمید اومد باهام کات کنه که من با چرب زبونی دوباره اوردمش تو راه. بعداز یه هفته صحبت تلفنی راضیش کردم که ببینمش.چون میگفت که اگر همو ببینیم وابسته تر میشم. خلاصه یه روز باهاش قرار گذاشتم.قشنگ خوشتیپ کردم ورفتم سرقرار.وقتی سوار ماشینم شد کاملا یخ کردم! یه دختر چادری محجبه ابرو کلفت.صورت پرموو… ازدیدن هم شوکه شدیم.باخودم گفتم ببین شانس منو! همه هیلاری داف میخوره به پستشون من یه خواهر بسبجی! هرچی این چندروز کیرمو تیز کرده بودم واسه کردن پودرشد! یه دور تو خیابون زدیم ونزدیکای کوچه شون پیادش کردم. دختر سبزه وخوشکلی بود ولی این تریپش حالمو بهم میزد. تو این فکر بودم که چجوری کاتش کنم. شب رفتم خونه که دیدم بهم زنگ زد.منم بابیمیلی جواب دادم. بهم گفت که رضاجون من یه چیز رو ازت پنهون کردم گفتم چیو؟ گفت که من باکره نیستم!!! چندسال پیش ازدواج کردم وتو یه سانحه تصادف شوهرم وبچه ایکه ازش باردار بودم از دست دادم.الان هم تنهازندگی میکنم. این حرفو که زد کیر من دوباره راست شد!!! گفتم تو دروغ میگی میخواهی منو بازی بدی؟! گفت نه بخدا فردا بیا باهم رودرو صحبت کنیم. فردا رفتم سر قراروقتی سوار ماشین شد دوباره دهنم واموند!!! ابروها برداشته.یه آرایش ملیح هم کرده بود ولی چادری وباحجاب. اینبار از خود بیخود شدم ومحکم بوسیدمش! کاملا شوکه شده بودم! بهش پیشنهاد دادم که بریم یه کافی شاپ قلیون بزنیم.که گفت اهلش نیستم.گفتم پس بریم خونه ما.دیدم بدش نمیاد.باسرعت هر چه تمام تر رفتم خونه.من مجرد زندگی میکردم زیاد اهل رفیق بازی نیستم. همینکه وارد خونه شدیم از پشت سینه هاشو گرفتم.دوتاسینه سایز 85 دوستای من! چادرش رو در آورد اونوقت اندامش از مانتو نمایان شد.قد 170 تپا تو پر.کون برجسته سبزه بانمک! اول روش نمیشد بهم لب بده ولی کمکم که از رولباس سینهاشو مالوندم.شروع کرد به لب گرفتن. لبهای داغ وآتشینش مثل جارو برقی لبامو میخورد.همینجور که داشتم لب میگرفتم دکمه های مانتوشو باز کردم.یه تاپ صورتی که زیرش یه سوتین مشکی پوشیده بود.بند سوتین رواز پشت باز کردم.ممه های 85 رو گرفتم به دست.همونجوری خابوندمش رو کاناپه.نوک سینهاش قهوه ای بایه دست میمالوندم ویکی رو کردم تو دهن وشروع کردم به مک زدن. اینقدر حشرش زده بود بالا که اصن حالیش نبود.اومدم شلوارشو در بیارم که برم سروقت کسش.که دیدم شلوار وشرتش خیس خیسه! یه کس چاق وتپل که آب زیادی ازش میومد داشت چشمک میزد بهم. کسلیس نیستم واز این کار بدم میاد ولی بادست یکم چوچولشو مالوندم.بهش گفتم که ساک میزنه!؟ اونم گفت که بدش میاد وحالش بد میشه. بنابراین بدون هیچ مقدمه ای کیر 20 سانتی رو گذاشتم دم کسش بعد از یکم درمالی کردم توش! ییه جیغ کوچولو زد وگفت رضا آرومتر! این کس الان 5 ساله کیر نخورده؟! منم یواش کردم تو کس پرآب وداغ.شاید به 10 تا تلمبه نرسید که دیدم ارضاشد!! یه جوری لرزید که فک کردم تشنج گرفتش!!! دیدم اینجوری نمیشه.به حالت داگی خوابوندمش رو زمین وکونش رو قمبل کرد.با آب کسش مالیدم به سوراخ آکبند کونش. برای اینکه شک نکنه اول یکم گذاشتم تو کسش بعد دراوردم کردم دم سوراخ کونش. یه جیغ زد وگفت نکن درد داره! گفتم یک لحظه است الان آبم میاد. همینکه من کیرمو فشار میدادم اونم بالشو تو دهنش فشار میداد! 10تا تلمبه زدماز عقب که از بس کونش تنگ بود ارضا شدم وابمو تاته خالی کردم تو کونش… میگفت تو عمرش اینجوری سکس نکرده بوده اینقدر زود ارضا نشده بود.چون5 سال کیر نخورده بود.البته فک میکنم دروغ میگفت. بعداز این ماجرا4 ماه باهم بودیم وتقریبا هفته ای چندین بار باهم سکس داشتیم تا ازدواج کرد.

نوشته:‌ سپهر