عجیب بود برام.....

1399/11/13

سلام‌ من نیما هستم و ۱۸ سالمه
این خاطره ای که میخوام براتون‌تعریف کنم‌ ی جورایی دیدگاهم رو به همه عوض کرد… (ناگفته نماند که بین دوستام گرایش منو بایسکشوال تشخیص دادن ولی من که از این کسشعرا سرم‌نمیشه میگم دختر میکنم نبود پسر گوگولی مگولی میکنم…)
داستان از اونجا شروع شد که : ی روز صبح ساعت ۱۰ طبق معمول رفیقم (اسم رفیقم بنیامین هست دوتا مون قدامون بلنده ولی من لاغرم و اون خیلی هیکلیه) بهم زنگ زد که بریم پاتوق و ی سیگار بکشیم…
رفتم اونجا منتظر بقیه بچها بودیم که ی هو بهم‌گفت که خواب عجیبی دیده گفتم قضیه چیه گفت‌خواب دیدم کون‌ دادم با تعجب نگاش کردم بعد زدمش تو شوخی و گفتم‌حال میکردی یا نه گفت نمیدونم منم طبق معمول شروع کردم‌کسشر گفتن که بعضیا واقعا این شکلی ارضا میشن و این حرفا ی هو از دهنم پرید گفتم اصن دوست داری بیا تا من ارضات کنم که دیدم خندید و بقیه بچها رسیدن دیگ از قضیه دور شدیم
قرار شد ی کسچرخی تو سطح شهر بزنیم که منم ترک‌همین‌رفیقمون بنیامین نشستم و به شوخی بهش میگفتم باید به مسیر جنگل عادت کنی اینجا من کارت دارم و این حرفا که ی هو گفت فقط خونه آقا قضیه داشت شوخی شوخی جدی میشد من نمیخواستم رفیقم رو کونی کنم ولی ای لامسب نفهمیدم امروز چی خورده بود تو سرش…
خلاصه از اون روز گذشت منم دیگ بحثش رو نکردم چون واقعا علاقه ای نداشتم با رفیقم سکس کنم و به اسطلاح دستس دستی رفیقم رو کونی کنم…
بعد ی ماه بهم پیام داد گفت ساعت ۷ صبح که همه خوابن بیا خونمون کارت دارم‌گفتم بچه ها هم‌میان گفت نه تو بیا کارت دارم اون روز رو من خوابم‌برد نرفتم‌ولی ظهرش که رفتیم برا سیگار کشیدن در گوشم گفت من میرم‌خونه بچه ها رو جَک کن (دمبال نخود سیاه بفرس) تو هم بیا…
با کلی ترس و استرس رفتم خونشون بهم گفت نیما فلان روز رو یادت میاد که این بحث رو کردیم گفتم خو گف میخوام انجامش بدیم اول سعی کردم پشیمونش کنم ولی چه کنم که هرچی میگفتم قبول نکرد…
شروع کرد ازم لب گرفتن که وسط لب بازی نگهش داشتم گفتم این اولین بار و آخرین باره که قبول کرد یواش یواش لخت شدیم کیر من ۱۹ سانتی میشه سرخ و سفید و خوش فُرم هس ولی کیر بنیامین ۱۳ -۱۴ سانت بیشتر بود ولی از حق نگذریم کلف بود خلاصه
منو نشوند رو مبل و شروع کرد برام ساک‌زدن بعد ۷-۸ دقیقه بهش گفتم اینجوری نمیاد حقیقتش رو بخواین میخواستم زودتر کار رو تمام کنم…
رفتم پشتش ی تُف زدم سر کیرم آروم سرش رو فرستادم تو بلد بودم با انگشت کردن سوراخش رو باز کنم که لذت ببره ولی میخواستم درد بکشه که دیگ دور این کسخل بازیا نره خلاصه کیرمو بعد ۲-۳ دقیقه داخل کونش فرستادم و شروع کردم به تلمبه زدن که دیدم خیلی خشکه اصن حال نمیده اون بد بختم داره میسوزه بهش گفتم کرم داری گف بالا کامپیوتر هس رفتم کرم اوردم و شروع کردم به مالیدن به کیرم و سوراخ کون بنیامین نگاه کون بنیامین کردم تازه فهمیدم چقدر پشم داره نگو تا الا داشتم چشم بسته میکردم 😅😅 خلاصه یاد ی جمله ی طلایی افتادم‌که میگه قالی با پُرزش خوبه …
کیرمو اینبار راحت تر فرستادم داخل بنیامین شُل نمیکرد منم برای اینکه هم شُل کنه هم من راحت تر تلمبه بزنم ی اسپنک زدم که جا دستم موند رو کونش شروع کردم تلمبه زدن همیشه از این میترسیدم زود ارضا بشم ولی ماشالله کمر بعد ۱۷دقیقه از کمر افتادم ولی هنو آبم نیومده بود بهش گفتم‌ی تایم اُوت بریم که قبول کرد وقتی به کیرش نگاه کردم متوجه ی مایع شفافی و کیرش شدم اگر کسی میدونه چی هست بهم بگه…
کنار هم نشستیم و اون برا من شروع کرد جق زدم منم با اینکه بدم میومد براش جق زدم ۶-۷ دقیقه گذشت که اون ارضا شد من خواستم‌از فرصت استفاده کنم‌و در برم‌ بهش گفتم بپوشیم بریم که بهم گفت تو خو هنوز ارضا نشدی دراز کشید رو زمین منم دوباره کیرم رو با کِرِم لیز کردم و افتادم به بخت کونش مثل وحشیا تلمبه میزدم و دیگ صداش داشت در میومد که جلو دهنش رو گرفتم و ادامه دادم بعد از ۲۱ دقیقه که کیرم تو کونش بود و تلمبه های وحشیانه بالاخره ارضا شدم آب کیرم با فشار ریخت تو کونش که متوجه فیسش شدم‌که خیلی داره درد میکشه ولی انگار براش لذت بخش بود یواش یواش در اوردم دم و دستگاه رو از کون رفیقم که نگاهم باز به کیرش افتاد انگار برای بار دوم ارضا شده…
اون روز گذشت و تا الان دیگ باهاش سکس نکردم… حقیقتش این خاطره خیلی رو دوشم‌سنگینی میکرد اینکه رفیقت که همه ازش میترسن بخاطر هیکلش کونی بشه زیر دستت خیلی ستمه… ببخشید سرتون رو درد اوردم
عادت ندارم به خاطره سکسی نوشتن دیگ کم و کثری داشت به بزرگی خودتون ببخشید به قول ی دوست عزیزی فارسیم لاغره😅

نوشته: ضروری


👍 3
👎 5
7001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

789410
2021-02-01 01:42:28 +0330 +0330

مطمئنی بر عکس نبود؟

0 ❤️

789490
2021-02-01 11:33:26 +0330 +0330

18سالته 17دقیقه تلمبه زدی؟نسل بعد ما همه جانی سینز و کیرانلی تربیت میکنن

پ.ن:بیا خودم گوگولی مگوریت میکنم

0 ❤️

789511
2021-02-01 14:32:34 +0330 +0330

قلندر تو چقدر ترسناکی و چقدر قدرتمندی . ای یگانه قهرمان ای که قهرمانان را خاک می‌کنی روی تشک رختخواب خونه . تو چقدر توانمندی , الان فکر کنم دیگه کلی از افراد بتو با نگاه بشکل یک قهرمان اسطوره ای می‌نگرند . آخه تو همان قهرمانی هستی که اون که همه ازش میترسیدن و حساب میبرند و تونستی خاک کنی ، فقط. راستش و بگو شب قبل از اینکه بخوابی و چنین خوابی و ببینی چی خورده بودی ؟ می‌خوام بفهمم شاید اصلا تعبیری نداشته باشه و یک خواب ساده باشه که بخاطر خوردن چیزی که مغز و کمی دچار تخیلات کنه دیده باشی . اما اگر خواب تعبیر دار باشه آینده خوبی داری که به آبگاه پادشاهی می‌رسی و بر ملت آن کشور حکمرانی می‌کنی . هروقت پادشاه شدی بیاد اینجا باش حتما از بچه های سایت دعوت کن بیان آنجا و سر بزنند به سرزمین پادشاهی شما . البته دوستان هم برایت در ساعات ملاقات کمپوت و گل و میوه می‌آورند و قول میدهند که شلوغ بازی نکنند که مریض های دیگه دلخور نشوند …خخخخ شوخی بود به دل نگیرید . هرچند می‌دونم الان خیلی ناراحتی که خیالات تو رو برهم زدم … .،

0 ❤️

789512
2021-02-01 14:34:14 +0330 +0330

شوخی کردم باهات دلخور تشی یکوقت پهلوان اینده باشه . ؟ آفرین

0 ❤️

789538
2021-02-01 17:07:25 +0330 +0330

برعکس بوده

0 ❤️

789579
2021-02-02 00:42:12 +0330 +0330

واقعیت و مینوشتی قشنگتر میشد که به بهانه دادن کون بردت خونشون و بعد هم زد تو کون تنگت ها عمو شمال فارس چه خبر

0 ❤️