عشق و حال غیر منتظره

1401/08/27

دو تا همسایه داشتیم ی اصغر آقای پیرمرد و شهلا خانم پیرزن بودن یکی هم ی زن جوونتر و میانسال باسم عفت خانم که شوهرش چند سال پیش فوت کرده بود و تنها زندگی میکرد. اینا دیوار به دیوار بودن عفت خانم که تنها بود مرتب میرفت خونه همسایه و کمکشون میکرد. مدتی بود که شهلا خانم حالش خیلی بد بود عفت هم بیشتر میرفت خونه شون. منم گاهی میرفتم بهشون سر میزدم. ی روز رفتم دیدم درشون بازه یاا… گفتم و یواش رفتم تو از پشت پنجره دیدم شهلا خانم خوابه بی سروصدا رفتم تو پذیراییشون یهو شنیدم که از اتاق دیگه صدای نفس نفس و بکن بکن میاد یواش رفتم از لای در نگاه کردم دیدم اصغر آقا افتاده رو عفت خانم و داره تلمبه میزنه چه بدنی داشت عفت خانم! سفید بیمو و ی کم تپلی وقتی نیمرخ کیر اصغر رو دیدم درجا شق کردم آخه مگه میشه ی پیرمرد کیر باین بلندی و کلفتی داشته باشه که مثل تیرآهن شق شده باشه!
با دیدن این صحنه یخورده کیرمو مالیدمو یواشکی از خونه زدم بیرون. بیاد کیر اصغر تا چند ساعت کیرم هی شق میشد منم هی میمالیدمش و ولش میکردم تا اینکه ۱۲ نصفه شب ی حالی بخودم دادم و با فکر بدن عفت خانم خوابم برد.
صبح با فکر شهلای بیچاره بیدار شدم از خونه که زدم بیرون اول رفتم خونه اصغر آقا میخواستم ی جوری موضوع رو به شهلا بگم. در زدم اصغر در و باز کرد رفتم تو سلام و احوالپرسی. گفتم شهلا خانم چطورن؟ گفت همونجوریه فرقی نکرده. گفتم برم ی سر بهش بزنم؟ گفت برو الان بیداره. رفتم از دیدنم خیلی خوشحال شد زیاد ملاقاتی نداشت فقط من و عفت میرفتیم پیشش. یاد عفت حالمو دگرگون کرد شهلا فهمید گفت چی شد پسرم؟ یدفعه صورتت قرمز شد؟ گفتم راستش دیروز ی چیزی دیدم که دیوونم کرده نمیدونم چجوری بشما بگم. گفت چی دیدی؟ گفتم اصغر آقا و عفت خانم… نتونستم ادامه بدم گفتم بیچاره الان سکته میکنه. گفت آها اونارو میگی؟ فهمیدم.
راستش اصغر خیلی حشریه از جوونیش همینجوری بوده دست خودشم نیست من دیدم با این حال و روز من، خیلی اذیت میشه ی روز که عفت و اصغر اینجا بودن بهشون پیشنهاد کردم با هم رابطه داشته باشن تا هر دوشون حال کنن و اذیت نشن اونا هم رفتن بیرون از اناق و برگشتن با تشکر از من قبول کردن.
حالا هم هر چند روز یکبار با عفت میرن تو اون اتاق و حال میکنن منم اینجا از صداشون حال میکنم. تو خودتو ناراحت نکن.
وقتی از اتاق رفتم بیرون حال عجیبی داشتم اصغر رفته بود تو حموم عفت هم گشاد گشاد داشت از اناق میومد بیرون که چشم تو چشم شدیم. با اشاره سر گفت بریم بیرون. بدون اینکه حرفی بزنیم رفتیم خونه عفت. تعارف کرد نشستیم گفت چیزی دیدی؟ گفتم همشو دیدم. همه ی چی رو؟ اون بدن سفید و بیمو و جذابتو. ی لبخندی زد و گفت مث ایکه خوشت اومده ها! گفتم تو این سن و سال عالی بود. مال اصغرم دیدی؟ اون که فوق تصور بود. مال تو چجوریه؟ وث اصغر که نیست ولی جوونتره. گفت میخوای با هم رابطه داشته باشیم؟ با خوشحالی گفتم از خدانه. گفت دوشنبه ها صبح شهلا رو حمومش میکنم. بعدازظهرش با هم باشیم خوبه؟ گفتم اتلیه. دوشنبه بعد از نهار ی دوش گرفتم و پشم و پیلیامو زدم و شیک و ترتمیز آماده شدم قرارمون ساعت ۳ بود سر ساعت از خونه زدم بیرون عفت هم از سر کوچه میومد با اشاره گفت بعد از من بیا تو اینور اونورو نگاه کردم رفتم تو درو بستم. دل تو دلم نبود. وقتی تو اتاق داشت لخت میشد قلبم داشت میزد بیرون محو تماشای سفیدبرفی شده بودم. ی لبخندی زد و با ی شورت بدن نما رفت زیر پتو و منتظر من شد. با سرعت برق لخت شدم و با کیرم که جلوی شورتمو ۲۰ سانت قلمبه کرده بود خزیدم زیر پتو. فکر بدن بلوریش دیوونم کرده بود. ی کم که دستمالیش کردم پتو رو انداختم رو زمین و رفتم سراغ ممه هاش. لیسیدم و خوردم تا حسابی حشری شد دیگه روم باز شد و رفتم لا پاش ۲ تا لیس از کصش زدمو با ی هورت قسمت بالایی کص تراشیده و سفید و صورتیشو کشیدم تو دهنم.با فشار ملایمو تحریک کننده کصشو به دندون گرفتم زبونم هم داشت کار میکرد بعد از چند بار زبونمو کردم تو کصش که یدفعه از جا بلند شد و دوباره افتاد رو تخت. دستشو اورد کیرمو گرفت در گوشم گفت تو هم کم از اصغر نداریا. خلاصه وقتش شد که کیرمو یواش یواش بکنم تو کصش کص نرم و گوشتالویی بود و کیرم داشت حال میکرد. اونقدر کردمش که کیرم سر شد و صدای شلپ شلپ کصش دراومده بود. با چند تا فشار به ته کصش آبم اومد و تا آخرین قطره ش خالی کردم تو کصش.
الان ۶ ماهی میشه که دوشنبه ها روز دومادیمه هم من حال میکنم هم عفت. روزای پنجشنبه هم زیرخواب اصغره.
امیدوارم خوشتون اومده باشه.

نوشته: هاردی


👍 3
👎 12
38101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

903246
2022-11-18 02:19:59 +0330 +0330

به عفت بگوقبول کنه شنبه ها کیرمنوساک بزنه

0 ❤️

903251
2022-11-18 03:31:57 +0330 +0330

تکراری

0 ❤️

903269
2022-11-18 05:58:54 +0330 +0330

از اون لحظه ای که رفتی خونه عفت غلط املائیت زیاد شد ، دیگه ذهنت تو داستان نبود انگار واقعا داشتی سکس میکردی و خواننده رو به تخمت گرفتی .
ولی یه چیزی ، اگه عفت جنده بود به یه بهانه ای ازت پولشو میگرفت ولی اگه نبود حداقل حجب و حیایی داشت و انکار میکرد دادنو نه اینکه تورو ببره خونه اش به تو هم کوس بده ، زنه به شوهرش میخواد بده روش نمیشه بگه بیا منو بکن ،خدایی این آدمها کجان که به ما نمیخورن؟؟؟

1 ❤️

903287
2022-11-18 07:45:46 +0330 +0330

خوش به حالت ماکه هنوزم که هنوزه دس به کیر موندیم

0 ❤️

903437
2022-11-19 14:06:36 +0330 +0330

ننوشتی عفت چند سالشه

0 ❤️

903518
2022-11-20 09:57:32 +0330 +0330

اشکال نداره منم جوون بودم از این خوابا زیاد میدیدم، ب دس جق بزن میای سر حال

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها