سلام خدمت دوستان اولین داستانمه امیدوارم خوشتون بیاد
من کیوان هستم۲۶ ساله مهندس نمیگم کجا متاهل خانمم نگار ۲۵ سالشه
خب راستش دو سال بعد ازدواج کلا رفتار نگار عوض شد توی سکس خیلی نمیتونست منو ارضا کنه
اگ نیازه بگم نگار خیلی خوش اندامه ن ک بگم باربی فیس ن ولی خب نسبتا سکسی با کون درشت و عالی و البته سینه های ۷۵
خب اوایل خوب بود همه جوره پا بود تعریف از خود مباشه من از ۱۷ سالگی باشگا میرم تو دانشگاهم ک با نگار اشنا شدم شاید خوب و شاید بد عین منگلا سرم تو کارم بود و بخاطر همین دخترا خیلی بام راحت بودن ولی من اهل رل و اینا نبودم کلا هر چن خوش هیکل و شیک پوش بودم ولی نگار چشمو گرفته بود
بعد ی مدت هم رفتارش عوض شد و هم سکسش مثلا اوایل موقع سکس خیلی حشری یود و میدونس چطو شهوتیم کنه مثلا کونشو جلوم تکون میداد منم خوب کسشو میلیسدم بعد ک با لیس و اینا ارضا میشد میکردمش تا حسابی ارضا بشه من باش خیلی راحت بودم اون خودش گفته بود این جور دوست داره ب هر حال اونم حسابی میدونست از ساک زدن خوشم میاد ولی کونشو نکردم چون مخالف بود منم نمیخاستم عشقم درد بکشه ولی بعد دو سال رشد عجیبی داشت
اوایل چادری بود ولی نمیدونم چی شد ک از سرش افتاد حجب و حیاش کم شد خب من بخاطر حیاش دیووشن بودم و الا جنده ک ریخته خلاصه بعد دوسال از ازدواج کارای سکسی میکرد مثلا تو مترو میزاش دسمالیش کنن هر چند من تا تونستم نزاشتم یا مثلا پارتی من همیشه براش لباسای بلند میخریدم خب دوست نداشتم کسی عشقمو دید بزنه ولی اون نمیدونم از کجا لباسای خیلی سکسی میاورد و میپوشید کونشم ک میزد بیرون دیگ واویلا بود منم ک مخالفت میکردم یا میگفت تو املی یا میگف روشنفکر باش و از این حرفا نهایت با بوس و لب راضیم میکرد ولی ب زور و اکراه منم هی میگفتم بریم خستم و حالم بده و از اینا
تا زود تر از اون پارتیا بریم
کمکم میل سکسش کم شد تماساش مشکوک شد و بیشتر می رسید ب خودش هر چن فک کنم زیر سر نسرین دوستش بود ک اونم خیلی خراب بود و شوهرم داش مشکوک شدم بش ولی دوستش داشتم هر چند با نگاری ک من میشناختم کلی فرق داشت ولی امید داشتم ک درست بشه با بحث چادر کلا مخالف بود و میگف ک تو دانشگاه برا حراست میپوشید خب نمیتونستم مقاومت کنم
چند بار تو سکس اسم کیان رو صدا زد بعدش ک میگفتم بش میگفت ک حواسش نبوده و میخاسته منو صدا بزنه
گزش تا ی شب چشمک زد فهمیدم موقع سکسشه
رفتم ی بوس محکم از لباش گرفتم و اروم تمام لباساشو در اوردم بوسدیمش بغلش کردم و اوردمش تو تخت سینه هاشو خوردم با ولع برگشتم سمت لاله های گوشش بعد دستمو بردم زیر شرتش و کوس تپلشو مالیدم خیس خیس بود گفت کیوانم میخوام وحشی شی
عجیب بود برام ولی گفتم شاید میخاد ک من تنوع بدم گفتم پ برو جوراب شلواری شیشتو بپوش میدونه من عاشقشونم نمیدونم چرا گفتم جوری میکنمت ب گربه بگی اق دایی خندید و وقتی پوشیدش بی مهبا رفتم سمت کونش چهار پنج تا سیلی ابدار ب کونش زدم ک چون جوراب شلواری پاش بود خیلی صدای محشری داشت از روسریاش بم داد و گف دستامو ببند
دیگ واقعا شکه شدم نگار ک تا الان اینجور نبود ولی نخاستم بزنم تو ذوقش دستاشو از پشت بستمش و صحنه خیلی زیبایی رو دیدم کیرمو دراوردم نزدیک دهنش کردم تا ساک بزنه برام با دست بسته فوق العاده ساک.میزد نمیدونسم اینقد بلده سرشو گرفتم و شروع کردم تلمبه زدن دیگ حشرم زد بالا و اون دوست داشت سرشو اویزون کردم مث عیلنا و تو ته کردم تو دهنش عوق میزد و منم تلمبه زدم اخرش ب نعس نعس افتاد رفتم جورابشو از جای کون و کس یکم پاره کردم نمیخاستم کلشو پاره کنم دوست داشتم تنم ب کون پوشیدش با اون جوراب بخوره ی لیس ابدار ب کوسش زدم و اروم اروم کردم توش و تلنبه زدم با چند پوزشین مختلف
آبم داشت میومد بش گفتم داره میاد گف بده بخورم تشنمه خدایا این نگار بود ?این ک بدش میومد ولی دادم و خورد خاستم دستشو باز کنم گف کونم چی?اخ خدا چ خوبه رفتم وازلین اوردم و چربش کردم اروم سرشو بردم دمش دیدم راحت رف گفتم دادی ?گف ن خیار بوده تو مجردیم ولی ب خیار نمیومد ولی خب باور کردم اروم تلمبه شروع کردم و هی میگف تنندددد تر کونموووو جرر بده عشقممم منم از خدا خاسته تند تر و تند ترش کردم عالی بود کونش با اون جورابا حسابی کردمش از کون چون دو بار ابم اومده بود ابم دیر اومد دستاشو باز کردم و رفتیم حموم و بغل هم خابیدم صب خیلی رمانتیک بود و صبونه عالیی بود ولی من شگ کردم چون واقعا حرفه ای ساک میزد کونشم گشاد بود در حالی ک من نکردمش تا الان
خب تصمیم گرفتم کنترلش کنم ی رات اندروید با کالی لینوکس درست کردم و تو زمان مناسب ریختم تو گوشیش حالا همه چیزشو میفهمیدم ی روز شماره عجیبی دیدم تو گوشیش ک زیاد زنگ زدع منم چیزی نگفتم گفتم شاید مزاحمه شنود ک کردم دیدم حرفاشون عاشقانس بعله اقا کیان هستند خون خونمو میخورد ولی هنوز باید ثابت میشد میگف نگارم شنبه یادت نره ها با دوستام منتظرتم خانوم سکسیه من
هه خانوم من چطو مال تو ام هس?تصمیم گرفتم رسواش کنم ولی تن نمیداد باید تو عمل انجام شده میبود
منتظر شدم تا شنبه ک ببینم چیکا میکنا تو این هفته سکس ک هیچ حتی باش حرفم نمیزدم میگف چته عشقم میخاستم بکشمش ولی هیچی نمیگفتم میگفتم معلوم میشه
شنبه صب گفت با دوستم میرم کوه عشقم تا شب نیستم منم گفتم اعا پس ناهارم چی گف برو خونه مامانم و از اینا ی ماچ ابدار ازم گرفت و رفت منم پش بندش زنگ زدم رییسم برنداش
عه گندش بزنن راه افتادم سمت شرکت هی زنگ و زنگ تا نیمه راه برداشت گفتم امروز حالم خرابه و فلان و نمیتونم بیام و ب هر بدبختی مرخصی گرفتم ازش از رو رات راحت فهمیدم کجاس کوه نبود ولی یک جا مونده بود رفتم سمتش و رسیدم نبستا نزدیک بود ندیدمش گفتم کافه ای جایی چیزی
دیدم ن کافه ایم نیس جز چند تا خونه ویلایی جی پی اسو نگا کردم همونجا بود ولی پس کجا بودن گفتم تو خونن حتما گفدم هر چه بادا باد از در خونه ا ک احتمال میدادم رفتم بالا دیدم خبری نی دو تا دیگم رفتم
با خودم گفتم طفلک.شاید اومده با رفیقاش و پسررو اسگل کرده و گوشیش جا مونده ولی گفتم همینو ببینم دیدم بله جفت کفشا اسپرت قرمزش هست سدیع پریدم احتمال دو جفت کفش زنونه بود و چهار جفت مردونه زنم این تو بود منم تکواندو کار و بنسا حرفه ای ولی بازم خوب بود شوکرم مث همیشه همرامه فک کردم پارتیی چیزیه هر چند من مخالف بودم از پنجره دید زدم تو سالن باورم نمیشد نگار و نسرین بین چهار مرد کیر کلف داشتن گاییده میشدن ی دل میگف بزار بکننشون حال کن پسر ولی نمیخاستم زنم جنده تر بسه حداقل تا با من هست داستانای شهوانی یادم اومد خاستم نگا کنم ولی هر چی زور زدم راضی نشدم گفتم باید بگرخن در سالن رو محکم زدم دیدم صدا ها قط شد یهو با لگد درو باز کردم نگار و نسرین خشکشون زد نگار داشت سکته میکرد پسره با نعره گف تو کی هستی اشغال و حمله ور شد سمتم لگد زدم ب شکمش و شوکرو زدم ب کمرش افتام میدونستم بیهوش میشع ولتاژش کم بود نگا گریه میکرد گفت کیوان جان توضیح میدم بخدا گفتم حفه شو جنده اشعال پسره ترسسده بودن راستش خودمم از خودم ترسیدم اگ جلو میومدن اینقد زور داشتم هر سه تاشونو بزنم خیر سرم هیکلیم تا زنم خوشش بیاد هیییی
گفتم لباساتو بپوش کثافط پوشید خاست ببوسدم زدم زیر گوشش اشکش در اومد گفتم سوار ماشین شو تو راه هی گریه میکرد و میخاست حرف بزنه ولی گفتم حرف بزنی پیحابونم یکی دیگم زیر گوشت میدونه چقدر عیرتیم و بدم میاد حتی کسی نگاش کنه اونوق کس و کوت میده
تو خونه دستشو گرفتم بردمش سمت اتاقش ترسیده بود هی میگف میخای چیکار کنی کیواان
چمدونشو دادم دستش گفتم از خونه من گم شو همه اشغالاتم ببر جنده کثافط گریش شدید شد گف تورو خدا بزار توضیح بدم کیوان گفتم توضیح نداره جنده ای جندگی کردی گف تورو ب روح مادرت و اینا گفتم بنال ببینم گف ک دوست نسرین گولش زد و اونو بردنش و کردنش و تتو.ازش گرفتن و گفتن اگ نیای ب شوهرت میگیم گفتم مگ مگفتم حتی اگ کسی گاییدت ب من بگو;?با سر تایید گرد ولی من میدونستم دروع میگه بش گفتم هک کردمت و همشو میدونم ک با کیان دوست شدی دیگ ساکت شد
گفتم گورتو گم کن از خونه من با گریه جمع کرد و رفت خونه باباش
درخاست طلاق دادم زنگ زد گف گیوان گه خوردم بخدا تکرار نمیشه تورو خدا نزار زندگیمون از هم بپاشه و این حرفا منم خودم افسدده شدم ک نگارم از دستم زف گف ک خوب میشخ و از اینا
و من هنوز درخاستو پس نگرفتم
نمیدونم ببخشمش یا ن
ممنون ک خوندین واقعی یود با اسامی مستعار و کمکم کنید مرسیتونم
نوشته: تک سوار
اولش فاز روشنفکری گرفتی شبیه فیلمی ترکیه ایی بود یهو آخرش شد از این اکشن هندی ها .
بزن در کونش دکمه سیکتیر رو براش بزن .مطمئن باش بازم خیانت میکنه
فرض رو بر این میزارم که داستان واقعی هستش. اگه نمیتونی اون صحنه رو از ذهنت پاک کنی خیلی دوستانه از هم جدا بشید ولی اگه رفتی سمتش دیگه هیچ وقت این خاطره رو یادش نیار البته زنت هم باید پای حرفش بمونه
اگه داستانت واقعا واقعیه…ببخش که بخشش یکی از کارای زیبای دنیاست…تو توی اون دنیا پاداش میگیری ولی شاید همسرت بازپرس بشه و تقاصشو اون دنیا بده…اگه ببخشیش به نظر من واقعا مردی…☺
بیارش خونه ی لوله سبز بگیر دستت انقدر بزنش صدا سگ بده اما نکشش بعد لاششو ببر بنداز جلو در ننه باباش
کیرم تو طرز تفکرت بی ناموس،هرکی چادری باشه با حیاس هرکی بدون چادر باشه جندس؟!
میدونی جنده کیه؟ جنده افکاره تو هس کونی خان،افکارت بو منی میده
اگه خیانت دیدی و بخشیدی و برگشتی تو ی رابطع باید خیلی حشری باشی :/
به واقعیت نمیخورد اما زنی که کیر حروم تجربه کنه اونم با اون شکل گروهی دیگه کیر حلال بهش حال نمیده و نمیتونه ترک کنه
کیرم تو این روشنفکری که زنت بده به بقیه بده البته با این داستان من کار ندارم
من اگه جای تو بودم اول اون سه تا کسکش از کیر دار میزدمش بعد اون زنتو مینداختم جلو سگا تیکه پارش کنن کسی که خیانت میکنه از هر لحاظی که در رفاه اسایش باشه هم سکسش به موقع باشه چیزی جز لجن در خودش نداره
نمیدونم داستان واقعیه یا نه
ولی اگه واقعی باشه بنظرتون باید بیایین از ماها که برای وقت گذرونی میاییم اینجا و هیچ تجربه و مطالعه ی درستی در مورد زندگی شخصی شما نداریم و قضاوتمامونم درست نیست، نظر خواهی کنید؟
تازه نظر مشاور و کارشناس خانواده هم در این موارد صد در صد صائب نیست.
به دلتون و احساستون رجوع کنید نه دیگران
اوایل چادری بود ولی نمیدونم چی شد ک از سرش افتاد حجب و حیاش کم شد خب من بخاطر حیاش دیووشن بودم و الا جنده ک ریخته
يعني چي!؟
خانمهاي چادري؛ با حجب و حيا و خوب هستن
خانمهايي كه چادري نيستن همه جندن
فعلا كه فرضيه ي شما به مشكل خورد و ديديم خانم چادري شما از ابتدا يد طولايي تو به باد دادن ماتحت گراميشون اونم با ٤ نفر داشتن.
به نظرم واسه خودتو زنت دوست پیدا کن و بزار زنت آزاد باشه .
دوستاتون توافقی باشه
اینو یادت باشه ذاتی ک جنده باشه …جندست
اگه بت خیانت کرده مطمن باش بازم اینکارو میکنه
اولین نظریه ک میذارم دمت گرم داداش حتی اگه داستانت دروغم باشه دمت گرم. باید همونجور روحیشو بگایی
زني كه يكبار كير حرومي بخوره ديگه تمومه،،طبق حرف خودت زير چهارتا كيركلفت بوده ومزده سكس گروهي رفته زيردندونش وباعرض معذرت ديگه يك كير سيرش نميكنه حتماً بايدچندنفري بگانش تا ارضاء بشه،،چنين زني بهت وفادار نميمونه حتي اگه يكدرصدم وفادار بمونه وديگه بكسي نده تا اخر عمرت زندگيت ميشه كابوس وبا بدبيني زندگي ميكني كه الان رفته بيرون ايا رفته بكسي بده يا رفته خريد،،دندوني كه درد ميكنه بايد كشيدش خودتو عذاب نده بهترين راهكار طلاقه
اگه ببخشیش دفعه دیگه باید به جای4نفر زیر 40نفر جمعش کنی
نبخش اگه بخشیدی…دباره تکرار می کنه بزار جندبازیاشو بکن…ولی نبخشش
خوب کردی دمت گرم اصلانم نبخشش طلاقش بده بزار بره به جنده گریاش برسه… اگر ببخشیش مطمعن باش دوباره اونکارو میکنه… کسی که تو زندگیش هیچی کم نداره په ذاتش خرابه و جندس په طلاقش بده خودتو خلاص کن
نبخش، بذار بفهمه دل شکستن بده بذار بفهمه چی کشیدی
بفرض واقعی بودن داستان همین ک ندادی اعدامش کنن نه ب جرم زنا ک آخوندا میگن
ب جرم خیانت در اعتماد کافیه و زیادی بخشیدی¤¡¤
طلاق اش بده داداش توبه گرگ مرگ است
درباره میره کون میده باور کن .
اخه داش طلاق چیه؟؟؟ میدونی من هیچوقت مثه تو بهم نمیشه ولی اگه کمک خواستی بهم بگو. طلاق کمه داش، طلاق هیچی نیست. باید هر شیش نفرشونو تا حد مردن زجر بدی بعد تو اتیش بسوزونی. پیشنهادم اینه خانواده همشونم زجر کش کن ولی خب اگه دلت نیومد همون شیش نفر کافیه. به هرحال اگه کسیو برای کمک کردن تو شکنجه شدید خواستی در خدمتم. واقعا کم نیار و تا آخرش پیش برو
یکم دیر داستان رو دیدم من و لابد تا الان قضیه تموم شده، البته اگه من بودم تا حداقل پنج سال شکنجه و زجر دادن این شیش نفر و خانوادشون ادامه پیدا میکرد. طلاق خیلی کمه. تا میتونی شکنجه کن، دو سه سال حداقل . اگر نتونستی خودتو معرفی کن میام من انجام میدم جات
نه ، نبخشش