سلام،من پارسا هستم ساکن تهران ۲۷ سالمه قدم ۱۸۹ وزنم ۸۷ کیلوعه، خوشتیپو جذابو پولدارم و توانایی اینو دارم که هر دختریو که میخوام مخ کنم این اولین باریه ک داستان مینویسم
اگه با نگارشش حال نکردین عذرخواهی میکنم
این داستان کاملا واقعیه و همین الان واسم اتفاق افتاده ( گفتم تا یادم نرفته ثبتش کنم) و درباره ی فانتزی bdsm هستشو فتیشای کثیف و اگه علاقه ای به این مدل فانتزی ندارید لطفا نخونید

بگذریم بریم سراغ داستانم

دوست دختر فابم اسمش شهره هستش،۲۵ سالشه
وزنش ۵۲ کیلوعه،و جذابترین بدن دنیا رو داره،یه کون خوش فرم و یه کمر باریک،موی فر فری مشکی و خلاصه که دلتون نخواد خیلی نازه
امروز آخرین روز تابستونه چهارصد و یکه تو‌ماشین به سمت ویلای لواسون بودیم که شهره تصمیم گرفت شبمونو با فانتزی bdsm سر کنه،گذشت تا رسیدیم ویلا ،فیلم nerveo پلی کردیمو شروع کردیم درینک کردن،فیلم که تموم شد مست و پاره شهره شروع کرد دستور دادن:
پاشو برو از تو یخچال واسم آب بیار،
رفتم واسش آب آوردم باز بهم دستور داد
واسم یه شات بریز و بعدم چهار دستو پا بشین جلوی پام رو مبل نشسته بود،شاتو که زد پاشو بلند کرد،انگشتاشو کرد توی دهنم :
لیس برن تولهه سسسسسگ،شروع کردم پاهای خوشگلشو لیس زدن انگشتاش لاک مشکی داشتن،اول انگشت شصتشو میکرد تو دهنم میگفت ساک بزن مادر جنده،بعد ۵ تا انگشت پاشو فشار میداد تو دهنم داد میزد… بخوووووررر کسسسسسسکشششششش،…
داشتم خفه میشدم که نا خواسته دندونم گرفت به انگشتای نازش…
پاشو دراور گردنمو گرفت یه سیلی خوابوند تو صورتم،بهم گفت دندوناتو میشکونم توله سگ اگه باز دندون گرفتی منو…
بعدشم یه تف انداخت تو صورتم و بهم گفت گم شو لباساتو در بیارو روی زانوهات بشین جلوم،…
پاهاشو داد بالا بهم گفت کف پامو‌ لیس بزن زبونتو بنداز بیرونو شروع کرد کف پاشو رو زبونم کشیدن…
،بعدش با دستش اشاره کرد به پشت ساق پاش تا بین زانواشو لیس بزنم،شروع کردم به خوردنو واسه شهره کاملا رضایت بخش بود و‌بهم میگفت آفرین توله سگ(با تشویق کردنش حس خیلی خولی بم دس میداد)،…
شهره اون شب یه ست تاپ و شرتک رنگ طوسی تنش بود جنس نخیه تنگ ک‌کونش ژله ای بود تو لباسش
،پاشد وایساد،بم دستور داد شرتکشو درارم (شرت زیر نپوشیده بود) سرپا وایساده بود منم رو زمین…
بعدش گردنمو گرفت سرمو برد سمت کسشو اروم گفت لیس بزن یکی دو دقیقه تو این حالت (سرپا وایساده بود)بودیم ک لش کرد رو مبلو پاهاشو باز کرد بهم دستور داد از سوراخ کونش تا کسشو لیس بزنم بعد از اونم داگ شدو داد میزد
زبونتو بکن تو کونم…
از کونم بخور تا ته…
زبونتو بکن تو کونم توله سگ…
انگشتشو میکرد تو کونشو در میاورد میگفت ساک بزن دو سه بار اینکارو تکرار کردو موهامو گرفت وایساد سرپا بهم گفت رو مبل داگشو…
انگشتشو کرد تو دهنمو بهم دستور داد خیسش کنمو بعدش بسمت کونم برد شروع کرد اول یه انگشت بعدش دو انگشتی با سرعت انجامش میدادو میگفت جوون چ کونی…
ازم میپرسید تو کونی هستی اره…
دارم میکنمت اره…
کیرتو بمال توله سگ وقتی دارم با انگشت کونتو جر میدم کیرتو بمال کونی…
یه چند دقیقه گذشت موهامو گرفتو بهم گفت چهاردستو پا دنبالم بیا وسط سالن… خوابوندم کف زمین نشست رو فیسم کف پاهاش رو زمین بود کونشو تنظیم کرد رو دهنمو دستور داد زبونمو رو سوراخش بچرخونم یکم کونشو لیس زدم بعدش کسشو گذاشت رو دهنم بهم میگفت کلیتوریسمو لیس بزن…
همه کسمو بکن تو دهنتو میک بزن کونی…
بدنشو رو فیسم تکون میداد یه چند دقیقه رو این پوزیشن کسشو لیس زدم ک ارضا شدو کل بدنش میلرزیدو شل کرد بدنش
بعد یکی دو دقیقه باز رو کف پاهاش وایساد بهم گفت دهنتو باز کن جنده کونی شروع کرد قطره قطره شاشیدن تو دهنم وای باورم نمیشد داره اینکارارو میکنه شهره با یه حالت تحقیر امیزو خنده تو حین شاشیدن بهم گفت قورت بده جیشمو نمی خواستم بخورم ولی تو اون شرایط نتونستم انجامش ندم حس بی نظیری بود جیش سفیدش مثل آب گرم بودو هیچ مزه دیگه ای بعدش بلند شدو تحقیرم میکرد (یه خنده ریزم رو لباش بود )میگف جیشمو خوردی بیچاره دهنت توالته منه
دوبار برگشت رو همون حالت قبلی کف پاشو رو زمین گذاشتو سوراخ کونشو گذاشته بود رو فیسم میگف بخور سوراخمو همینطوری که داشتم کونشو لیس میزدم احساس کردم کونش متورم میشه با همه توانش داشت سعی میکرد ک‌ عن کنه روم وااااییی تو اون لحظه نمیدونستم چی کار کنم نه تجربه اینکارو داشتم نه توانشو داشتم مخالفت کنم سوراخ کونش متورم شده بودو داشت زور میزد با همه توانش سعی میکرد ک انجامش بده… وقتی داشت زور میزد یه صدای اهو ناله جذابی داشتو‌با ناز اخو‌ اووخ میکرد بعد چند دقیقه ک تو این حالت بودیم شهره باز بلند شدو وایساد بالا سرمو گفت:
خیلی دوس داشتم عن کنم روت کونیه بی مصرف حیف ک نمیاد الان… بعدشم باز تف کرد رو صورتمو تو‌همون وضعیت ولم کردو‌رفت طبقه بالا رو پله ها باز با یه حالت تحقیرو مسخره کردن بهم گفت جقتو‌بزن توالت اینجارم تروتمیز کن

حال عجیبی بود مونده بودم از ی طرف از وضعیت الانم راضی بودمو‌ از یه طرف دوس داشتم حرکت اخرشو انجام‌بده و همونجا ارضا میشدم…

امیدوارم ک حال کنید با داستانم و سکسایه بی نظیری داشته باشید و فانتزیای باحالیو‌ تجربه کنید

نوشته: پارسا