لات بودم ولی کونم گذاشتن

1401/10/15

سلام خدمت دوستان عزیز
نمیدونم چرا دارم این داستانو مینویسم اما بدترین و فآکی ترین خاطره زندگیمه.
اسم من احمد هست و بیست و نه سالمه
این موضوع مال هشت سال پیشه که سنم بیست و یک بود
توی کرج دنیا اومدم و زندگی میکردم و از بچگی عشق لاتی داشتم و همینجور به مرور جلو رفت تا سن هجده سالگی دیگه موهامو رو به پایین میزدم همیشه چاقوم همرام بود تیپ مشکی میزدم با کفش آدیداس و خلاصه لات شده بودم به همه گیر میدادم همه منو میشناختن همینجور گذشت تا سن بیست و یک سالگی من دیگه ریش هام کامل شده بود قدم صد و هشتاد و یک بود سفید بودم نه خیلی. چشم و ابرو مشکی بودم بهم میگفتن احمد زاغ. خلاصه هر روز یه جا میرفتیم صفا میکردیم با رفیقام
یه کم. بریم عقب. اولایل بیست سالگیم بود یه روز مسعود سیاه زنگ زد گفت یه جا دعواش شده یکی از محله های نزدیکمون بود سریع تیزی رو برداشتم موتورو روشن کردم و مثل برق رسیدم اونجا با دو نفر دعوا کرده بود زده بودنش اومده بود یه جا قایم شده بود و به من زنگ زده بود سریع رسیدم بهش گفتم چی شده و جریانو گفت که آره بهم گیر دادن با تیزی زدن تو دستم. دوتایی رفتیم تا دیدمشون پریدم پایین تا اومدن به خودشون بیاین خونی و مالیشون کردم و سریع برگشتیم سر محل.
خوب شده بود بیست و یک سالم و بعد اون جریان صدتا دعوا دیگه شده بود که زده بودم و خورده بودم
یه روز یکی از دوستام زنگ زد گفت داداش امشب بریم باغچه یکی از دوستام یه مشروبی بخوریم علفی دود کنیم منم گفتم عشقه و عصر رفتم دنبالش و باهم چرخیدیم شد غروب و رفتیم همونجا که رفیقم سعید گفته بود.
یه جای باحال بود رفتم دیدم چهارتا دیگه هم هستن سعید بهم معرفیمون کرد و نشستیم تو آلاچیق بزرگی که تو باغ بود البته باغ بزرگ نبودآ از این کوچیکا بود
ریختن ما خوردیم ریختن ما خوردیم
یهو احساس کردم باهم پچ پچ میکنن و جو سنگینه انگار منم مس بودم گفتم شاید میخاد دعوا بشه و خبرییه یواش دست بردم چاقومو در بیارم که ناغافل یکی از پشت گردنمو گرفت و به بغل انداختم اونام مثل عقاب پریدن رو سر و کلم و چاقومو در اوردن و با همو چاقو چندتا تو سرم زدن که خون از سرم اومد و رو زمین میریخت منم فوش میدادم و تقلا میکردم تو حرف ها و فوش هاشون فهمیدن اینا همونان که سال پیش سر محلشون دعوا کردم و با چاقو زدمشون البته یکی از اونا بود که با طرح یه نقشه با رفیق نارفیقم منو اینجا کشونده بود
خلاصه تا اومدم بجنبم دیدم رو زمین خوابوندنم و دستامو با یه بند کفش کلفت بستن نمیدونستم میخوان چیکار کنن که دیدم یکیشون چسبیده به شلوارم و به زور میخاد درش بیاره که دوهزاریم افتاد شروع به داد زدن و فوش دادن و تهدید کردن کردم که با مشت و لگدشون همراه شد. خلاصه شلوارمو در اوردم و شرتمم پایین کشیدن و یکیشون گفت کونت باید بزاریم که بفهمی همه جا نمیشه ادعا کرد و دیدم زیپشو باز کرد یه کیر کوچیک اومد بیرون شروع به مالیدنش کرد بلند شد ولی نهایت دوازده سیزده سانت بود و با یه تف که زد در کونم کیرشو گذاشت لای چاک کونم من هی تقلا میکردم و فوش میدادم ولی اینقدر زدنم که دیگه جونی برا تقلا هم نداشتم. کیرشو گذاشت و با فشار رفت سرش تو کونم و کونم یه تیری کشید و حس کردم میخام دسشویی کنم ولی هی بیشتر فشار میداد و عقب جلو میکرد منم درد میکشیدم کسکش حدود ده دقیقه منو گاییید آبشو خالی کرد تو کونم و بلند شد بعدی اومد کیر اونم تقریبا اندازه قبلی بود و اونم شروع به کردنم کرد دیگه کونم جوری میسوخت که نمیتونستم تحمل کنم داشتم درد میکشیدم این یکی سریع ابش اومد و بلند شد نفر بعدی که اومد اسمش ذاکر بود همشون خندیدن گفتن کونت پارست بدبخت یهو سرمو بلند کردم دیدم زیپشو که باز کرد یه کیر قشنگ بیست سانتی کلفتیش قد یه سیصد سی سی نوشابه افتاد بیرون واقعا قلبم وایساد اومد نشست پشت کونم رو رون هام کیرشو گذاشت لای پام جووووری بزرگ بود که از استرس داشتم کور میشدم سنگینی و بزرگیشو لای پام حس میکردم اروم سر بزرگ کیرشو با سوراخ کونم تنظیم کرد یه تف انداخت و فشارش داد داشتم جر میخوردم ولی داخل نمیرفت یهو سرش رفت داخل با یه فشار زیاد واااای انگار اتیش تو کونم روشن کردن داشتم میسوختم و داد میزدم اون لاشی هم هی فشار میداد کیرشو فکرکنم تا نصف داخل کرد کونم داشت پاره میشد و اونم میگفت پاارت میکنم که دفه دیگه بفهمی کجا ادعا کنی یهو یه فشار مححححکم داد ک کیرشو تا دسته تو کونم کرد دیگه واقعا از درد داشتم میمردم تمام کونم داشت منفجر میشد اونم داشت عقب جلو میکرد و هی آخ و اوف میکرد رب ساعت کونمو گاییید جوری که دیگه چشمام سیاهی میرفت یهو یه فشار محکم داد و آخ بلندی کشید و آبش رو خالی کرد احساس میکردم یک لیتر آب تو کونم خالی کرد کیرشو که در آورد بوی گوه همجا پیچید همشون گفتن ذاکر پارش کردی که دیگه نمیشه کردش بلند شد من بی حال افتاده بودم دستمو باز کردن و من جون هیچ کاری رو نداشتم بلندم کردن بردنم طرف دسشویی و گفتن خودتو بشور و بزن به چاک رفتم دسشویی تمام تنم درد میکرد خودمو که میشستن از کونم خون میومد و میسوخت اومدم بیرون دیدم همشون رفتن خودمو با درد کشیدم سر جاده و یه ماشین پییدا کردم و تا خونه رسیدم چندین روز داشتم خود خوری میکردم و واقعا دنیا برام سیاه شده بود که یه کار تهران پیدا شد و از کرج رفتم تا الانم تهرانم و روی برگشت به کرج رو ندارم.
لااقل لایک کنید ملت ببینن درس بگیرین که کونشونو لآ ندن

نوشته: aaaaa


👍 23
👎 7
34601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

909486
2023-01-04 22:35:23 +0330 +0330

برا هرکی لاتی برا من شکلاتی 🤣

3 ❤️

909498
2023-01-05 00:13:00 +0330 +0330

کونت بو کوه گرفته نتونستن بکنن بچه کونی 😂

1 ❤️

909452
2023-01-05 01:42:48 +0330 +0330

اينجا لات نداريم ما بكنيمش؟؟

8 ❤️

909467
2023-01-05 03:00:12 +0330 +0330

با این همه ادعا معلومه از اولش کونی بودی اینا ام کصتان بهونه درست کردی واسه کون دادنات وگرنه آدم عادی با این حجم از توهین از خیر زندگیش میگذشت یا اونارو می کشت یا خودشو

3 ❤️

909468
2023-01-05 03:08:07 +0330 +0330

سام علیک عشقی از لات بودن کون دادن شو یاد گرفتی .طفلک چند سالته عمو تیزی ومعمولا لاتا وجاهلا تیپ کت و شلوار مشگی کفش قیصری میپوشیدند چاقو منظورت چاقو میوه پوست کنی دیگه نه عمو جون برو مشق هات وبنویس هر وقت 18 سالت تموم شد بیا توشهوانی تا دوستان کاردستت ندادن باریک الا پسر گوگولی مگولی .

3 ❤️

909471
2023-01-05 03:38:54 +0330 +0330

اینایی که کامنت گذاشتن و کص گفتن رو ولش کن. کارشون همینه. من جات بودم میرفتم کون رفبقت میزاشتم و بعد میرفتم تهران. یا بعد از یه مدت همین فیلم رو سرشون پیاده میکردم.

4 ❤️

909547
2023-01-05 20:42:12 +0330 +0330

جووون این لات کونی کردن داره

3 ❤️

909578
2023-01-06 03:04:34 +0330 +0330

این بچه هایی ک عشق جاهلی و لاتی دارنو باید مثه چی کرد تا گنده گوزی نکنن

3 ❤️

909622
2023-01-06 09:59:00 +0330 +0330

حاجی اولای داستانتو خوندم
۹۰٪ همه عشق لاتی ها داستانشون اینه
چون هر‌ چقد گنده باشی از تو گنده ترشو میکنن تو کونت اول و آخرش

مواد خوبه😂 مثل من مواد بکش سرت تو کار خودت باشه

4 ❤️

909660
2023-01-06 18:10:06 +0330 +0330

لاتی که به ریدن میگه دستشویی لات نیست،فنچه فنچ!

4 ❤️

909661
2023-01-06 18:10:42 +0330 +0330

Reza76a@ سلام دادا سخن از زبان ما می گویی واقعا که لات که هیچی شکلات هم نیست زبون بسته لات بودن قدر و منزلت داره جهت اطلاع @aaaaa

1 ❤️

909736
2023-01-07 04:41:55 +0330 +0330

تیزی دیگه از مد افتاده با قمه دعوا میکنند تو هم باید ی قمه می گرفتی تک تکشون و ساطوری میکردی

1 ❤️

909794
2023-01-07 17:30:19 +0330 +0330

برو خداروشکر کن کفشت آدیداس بود اگه نایک بود که آب قند میربختن تو کونت

1 ❤️

911232
2023-01-18 11:33:45 +0330 +0330

با اینکه تجاوز خیلی بده و امیدوارم هیچکس در واقعیت گرفتار زورگایی نشه ولی این یکی از فانتزی های منه که مرد یا پسری که گی نیست تحت یک شرایطی حالا چه زوری و چه دلبخواهی کون بده و لذتم ببره. حالا شما که لذت نبردی ولی بعضیا لذت میبرن

0 ❤️

914164
2023-02-08 08:30:00 +0330 +0330

😄😄😁😁

0 ❤️

914952
2023-02-12 23:53:10 +0330 +0330

در عجبم که اینجام همه لاتن🤣

0 ❤️