لز با شیرین واسه نجات دادن ازدواجم

1394/08/13

این اواخر، رابطه جنسی من و شوهرم خیلی افتضاح شده بود. دیگه نه تحریک میشدم و نه ارضا؛ حالم خیلی بد بود. مثل همیشه رفتم سراغ شیرین، دوستی که طی بیست سال رفاقت، نزدیک ترین کسی بود که میتونستم باهاش درد دل کنم. یه شب که میلاد ماموریت بود به شیرین زنگ زدم که بیاد باهم یه گپی بزنیم. براش تعریف کردم که دیگه هیچ کششی به میلاد ندارم. بعدش زدم زیر گریه. چند تا پیک مشروب زدیم و شیرین منو بغل کرد. یهو ناخودآگاه لباشو بوسیدم. شیرین کله شو برد عقب: “نیلو!!” عذرخواهی کردم ولی از شیرین بعید بود که تجربه شو نداشته باشه. شیرین یه زن 30 ساله مجرد بود که من هرچی تو سکس بلد بودم رو از اون یاد گرفته بودم. گفتم: “شیرین! دلم میخواد بغلم کنی.” شیرین آروم گردنمو بوسید و با یه لحنی که انگار توش ترحم بود گفت: “اینجوری حس خوبی داری؟” گفتم: “خیلی…” آروم منو برد اتاق خواب و لبامو بوسید. خیس خیس شده بودم. بعد مدتها تحریک شده بودم! اونقدر مست بودم که جلوی شیرین دستمو کردم تو شورتم و شروع کردم به مالیدن کسم. شیرین دستمو گرفت گفت: “بخوابی حالت بهتر میشه.” بعد کنار تختم نشست و یه کم منو ناز کرد و خوابم برد.
صبح که بیدار شدم حالم خیلی بد بود. یادم بود که دیشب چه گندی زدم و از طرفی ام خیلی تحریک شده بودم. به شیرین زنگ زدم، میخواستم عذرخواهی کنم. جواب تلفنم رو نداد. حقم داشت. منم بودم جواب نمی دادم. تازه یادم اومد که طفلی خیلی ام باهام راه اومده بود. از سر عادت و ناچاری به میلاد زنگ زدم. گفت که شب برمیگرده. بعد از مدت ها به شدت تحریک شده بودم ولی حالا میلاد نبود تا سکس کنیم. دلم سکس میخواست. شیرین چند ساعت بعد بهم زنگ زد. گفت عصری بهم سر میزنه.
تا از در اومد تو شروع کردم به عذرخواهی کردن که شیرین گفت: “نه مساله ای نیست. راستش من چون حالت عادی نداشتی و دوست قدیمی هستی یه کم مشکل دارم با این قضیه.” بهش گفتم: “یعنی اگر ازت بخوام باهام سکس میکنی؟” شیرین یه مکثی کرد گفت: “میلاد کی برمیگرده؟” گفتم: “امشب پرواز داره.” شیرین گفت: “بیا بجنبیم.” بعد اومد کنارم نشست. خودمو جمع کردم؛ پررویی دیشبو نداشتم. شیرین برام مشروب ریخت. یه پیک زدم ولی هنوز یخم آب نشده بود. شیرین لباسشو درآورد و شروع کرد درآوردن لباسای من. وسطاش مدام می خندیدم، از خجالت یا هرچی که بود. یهو زبون انداخت رو نوک سینه ام. با یه دستشم اون یکی سینه مو می مالید. دوباره حسابی تحریک شده بودم. گفتم: “لامصب یه خیار از آشپزخونه بیار دارم دیوونه میشم.” گفت: “حالا وایسا کارت دارم.” همینطور که سینه مو میخورد، یه انگشت انداخت تو کسم. داشتم دیوونه میشدم. دو تا انگشتش کرد، تند و تند تلمبه میزد تا میومدم به ارضا شدن نزدیک شم میکشید بیرون. داشتم خل میشدم. دستمو گرفت رفتیم اتاق روی تخت. گفت برو سگی. سگی خوابیدم رو تخت. شروع کرد لیسیدن سوراخ کونم. بعد انگشتشو خیس کرد یهو فرو کرد تو کونم. درد داشت ولی از جلو عجیب خیس شده بودم. بعد منو برگردوند. به پشت خوابیدم. دستمو گرفت انگشتمو کرد تو کس داغ و تنگ و خیسش. گفت: “خیار داری پس.” یهو رفت یه خیار از آشپزخونه آورد. بعد خودش خوابید. گفت: “بیا اینو بذار تو کسم و سینه مو بمال.” خودم داشتم از شدت تحریک میمردم. یه نگاه بهم کرد گفت: “نوبت تو هم میشه.” خیارو کردم تو کسش و اونقدر تلمبه زدم که حس کردم اومد. منو بغل کرد خیارو ازم گرفت. گفت: “سکسی ترین لباسی که داری چیه؟ بپوش واسم” پاشدم یه لباس خواب قرمز مشکی پوشیدم گفتم: “چطوره؟” گفت: “عالیه.” بعد پاشد و شروع کرد به پوشیدن لباساش. گفتم: “چیکار میکنی؟” گفت: “دارم ازدواجتو نجات میدم خر!” گفتم: “تو با من سکس داشتی چرا چرت میگی؟” گفت: “زده بالا، چند ساعت دیگه میلاد میرسه. من کار دارم باید برم.” وقتی رفت اونقدر بی تاب بودم که به میلاد زنگ زدم. فرودگاه بود. گفتم: “میلاد توروخدا زود بیا.” گفت: “چیزی شده؟” طفلی حسابی نگران شده بود. گفتم: “نه دلم میخواد یه کم شیطونی کنیم.” میلاد متعجب شده بود حرف خاصی نزد. گفت: “باشه من از فرودگاه مستقیم میام خونه.”
چند ساعت بعد بود که میلاد رسید خونه. تا رسید گفتم: “خسته سفری یا میخوای سکس کنیم؟” میلاد هنوز باورش نمیشد که دلم سکس میخواد. گفت: “چیزی زدی مهناز؟” دستشو گرفتم گذاشتم رو کسم گفتم: “نچ!” میلاد کیف و چمدونشو همونجا گذاشت و رفتیم اتاق. خیاره همونجا بود. گفت: “با این چیکار میکردی دختر؟” شهوت رو تو چشاش میدیدم و حس خوبی بهم میداد. مثل قدیما حشری شده بودیم. شلوارشو کشید پایین کیرشو کرد تو دهنم. گفت:" ساک بزن ببینم. هوس کیر کردی؟ الان یه جوری بکنمت تا دو روز نتونی راه بری." سرمو جوری فشار میداد که نمیتونستم درست نفس بکشم. بعد منو هل داد رو تخت و لنگامو داد هوا و کیرشو محکم کرد تو کسم. بعد ساعت ها یه حس آرامش و لذت عجیبی داشتم. از ته دلم گفتم: “جااااااااان!” گفت: “این بهتره یا خیار؟” سرمو آوردم بالا که ببوسمش موهامو از عقب کشید نذاشت ببوسمش. گفت: “حالا میدم همه آبمو بخوری. صب کن.” جوری تلمبه میزد که دلم میخواست جیغ بزنم. موهامو با دستاش میکشید و تلمبه میزد. عالی بود! یهو کیرشو کشید بیرون و گفت: “وا کن دهنتو!” و بعد کیرشو فرو کرد تو دهنم و همه آبشو به خوردم داد. یه ناله بلندی موقع اومدن کرد و کنارم دراز کشید. میلاد خیلی خوشحال شد که بعد از مدتها من پایه سکس شده بودم. منم واقعاً احساس میکردم ازدواجمو نجات دادم. مرسی شیرین.

نوشته: مهناز


👍 0
👎 0
111768 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

473263
2015-11-04 16:19:14 +0330 +0330
NA

چی بگم؟

0 ❤️

473264
2015-11-04 16:20:42 +0330 +0330
NA

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خدا عمرت بده هنوز داره خندم میاد خخخخختخیلی

0 ❤️

473265
2015-11-04 16:25:54 +0330 +0330

عجرت با اقا امام زمان شیرین جان

0 ❤️

473267
2015-11-04 17:51:31 +0330 +0330
NA

چرا دیگه کسی به من کس نمیده، چرا همه از من میترسن، چرا هیشکی به من اعتماد نداره، چرا همه دیگه به خیار کس میدن، قول میدم دیگه گیر نکنم لطفا یه حالی بدین. امضا لامپ100

1 ❤️

473268
2015-11-04 18:57:42 +0330 +0330

(y)

0 ❤️

473269
2015-11-04 23:20:31 +0330 +0330
NA

تندیس بلورین تخمی ترین داستان مبارکت باشه
ملجوق پریود مغزی dash1

0 ❤️

473271
2015-11-05 00:25:59 +0330 +0330

شاید خیلی ها به خیلی دلایل موافق نباشن ولی من جدا معتقدم گاهی یه شیطنت کوچیک حتی علاقه ادم رو به همسرش بیشتر میکنه و سکس با همسر رو جذاب تر…

1 ❤️

473273
2015-11-05 01:08:01 +0330 +0330

مهم اینه که اون خیار بعدن چکار کردی
ایاد سالاد درست کردی ودادی به بخرد میلاد؟
ایا خیارشورش کردی گذاشتی برای بعدها؟
ایا فرستادی برای شیرین.خیار شور را؟
ایا شیرین خیار دوست دارد؟ یا خیار شور؟
لطفا شفاف سازی کنید

1 ❤️

473276
2015-11-05 02:01:04 +0330 +0330
NA

ﺧﻮﺩﺕ ﻳﻚ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺑﻴﻨﻆﻴﺮ و ﺑﺎﻛﻲ . . . ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭﻡ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﺑﻤﻮﻧﻲ و ﻫﻤﺴﺮﺕ ﻫﻢ ﻗﺪﺭﺗﻮ ﺑﺪﻭﻧﻪ . . . و ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺍﺧﺮ ﻓﻬﻢ و ﺷﻌﻮﺭ و ﻣﻌﺮﻓﺖ و ﺭﻓﺎﻗﺘﻪ . . . ﺑﻬﺶ ﺑﻜﻮ ﻳﻚ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺴﺮ ﺟﻬﻞ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﺠﺮﺩ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﺩ. . . . ﻣﻦ ﻫﺸﺖ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺟﺪﺍﺷﺪﻡ و ﺗﺎﺑﺤﺎﻝ ﻫﻴﺠﻜﺴﻮ ﺑﻴﺪﺍ ﻧﻜﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﺑﺘﻮﻧﻢ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺭﺍﺑﻂﻪ ﺑﺬﺍﺭﻡ. ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﻛﻤﻜﻢ ﻛﻨﻪ . . ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺩﺍﺭﻡ. بوس

0 ❤️

473277
2015-11-05 06:23:24 +0330 +0330

خوبه. شیرین کار خوبی کرده

0 ❤️

473278
2015-11-05 07:57:48 +0330 +0330
NA

آخرش كي اسمت بود؟ مهناز خياري يا نيلو خياري صدات كنيم هان!

0 ❤️

473280
2015-11-05 10:47:22 +0330 +0330

سلام عزیزان , من داستانمو ارسال کردم , اما هنوز نیومده تو سایت …
اینجا گذاستمش … خوشحال میشم نظرتون رو بدونم … مرسی
( شهوت بی حد عشق )
https://shahvani.com/topics/شهوت-بی-حد-عشق

0 ❤️

473281
2015-11-05 13:34:15 +0330 +0330

خوب بود.
مفید ومختصر.
و در عین حال جامع و کامل.

0 ❤️

473282
2015-11-05 16:24:04 +0330 +0330
NA

ایم چهی نود؟
لز بود؟
سکس بود؟
حشر بیش از حد بود؟
یا اصن که موضوع براش بسازیم
اسمشم میزاریم شیرین
به جای سکس کردن میگیم شیرین کردیم

0 ❤️

473283
2015-11-05 16:25:09 +0330 +0330
NA

این چی بود؟
لز بود؟
سکس بود؟
حشر بیش از حد بود؟
یا اصن که موضوع براش بسازیم
اسمشم میزاریم شیرین
به جای سکس کردن میگیم شیرین کردن

0 ❤️

473284
2015-11-05 18:50:20 +0330 +0330
NA

منم چند بار لز داشتم اما این حس و حالی که شما وصف کردی بهم دست نداد
نمیدونم شاید منم مریضم یا روحیه ام با لز سازگار نیست
اما از مردها هم متنفرم

1 ❤️

473286
2015-11-06 08:10:06 +0330 +0330
NA

مشکل از جای دیگه س.
راه حل درمانت علاوه بر اشتباه بودنش موقت هم بود.
درضمن خیانت فقط این نیست که بغل یه مرد بخوابی. تازه شما نیتت انقدرام خیر نبوده که میگی. چون اگه شیرین ارضات میکرد شاید سکس با شوهرت برای همیشه جذابیتشو برای تو از دست میداد.
وقتی هوس و حشر میاد سراغتون به خودتون اجازه ندین یه شیطنت کوچولو بکنید. اونم با این توجیه مسخره که گاهی شیطنت میتونه زندگیتونو نجات بده.
اگه شیطون هستین با آدمای شیطون ازدواج کنید ولی حق فریب دادن طرف مقابلتونو ندارین.
مقدس بازی درنمیارم. ولی به عشق و احساس اعتقاد دارم. شما با هرکس که میخوای باشی باش. چه زن و چه مرد. اصلا هر ماه پارتنرت رو عوض کن ولی لطفا تک پر باشین و با هرکس که بودین فقط با اون باشین و با هرکس که کات کردین واقعا کات کنین.
زیر زیرکی با هیچ کسی رو هم نریزین. حتی لز با دوست قدیمی و باهوشی مثل شیرین!

0 ❤️

473287
2015-11-06 14:27:08 +0330 +0330

به شیرین میگی بیاد به من بده عذیذم

0 ❤️

473288
2015-11-07 04:30:22 +0330 +0330

نتیجه گیری اخلاقیش اینه که زنتونو ول نکتین برین ماموریت یا جنده میشه یا همجنس باز !

0 ❤️

473290
2015-11-07 15:47:29 +0330 +0330
NA

کس شعر بود و دروغ بود و فحش و اینا رو میسپارم به بچه ها …

ولی آدم چهار تا رفیق پایه و درست و حسابی داشته باشه خوبه … نه خیلی پایه … در حد شیرین خوبه …

آشناش کن با ما ROFL

0 ❤️

473291
2015-11-07 17:28:23 +0330 +0330
NA

ددیت بره جزایر میو میو برا جفتتون کیر گوریل بنفشی که سگ تانزانیایی کرده براتون بیاره یا کیر خدمتکارای مظفرالدین شاه در سفر آخرش به پاریس رو در حراج سالیانه مواد کمیاب بخره تا ازدواجت نجات پیدا کنه

0 ❤️

473293
2015-11-07 23:29:13 +0330 +0330

نظرت درسته ولی شیطنتش در حد نوشتن تخیلاتشه سخت نگیر

0 ❤️