محمد سیاهپوست

1402/12/11

سلام سیما هستم ۲۹سالمه بیوه ام ی دختر دارم۸ساله .قدم ۱۷۰ وزنم ۶۹ شمالیم رنگ پوستم سفیده استایلمم خوبه کونم تقریبا بزرگه سینم ۷۵دختر خیلی شهوتی هستم ما قم زندگی میکنیم بعد فوت شوهرم با توجه به اصرار زیاد خانوادم که برگرد شمال بخاطر بعضی از مسائل تصمیم گرفتم قم زندگی کنم …این خاطره من واسه پارساله من تو هتل کار میکنم قسمت پذیرش چهار سالی بود شوهرم فوت کرده بود…خیلیا با هزاران بهانه خواستن به من نزدیک بشن ولی من بخاطر ترس از آبروم همیشه شهوتمو سرکوب میکردم ولی شبا خونه همش به سکس فکر میکردم با خودم ور میرفتم و بیشتر اوقات فیلمای سکسی نگاه میکردم …یکی از فانتزیای من همیشه سیاپوستا بودن …ی روز ی نفر که سیاهپوست بود به نام محمد صداش میکردن به عنوان مترجم استخدام هتل ما شد…محمد اهل کشور عربستان بود .به عربی انگلیسی و فارسی مسلط بود ۳۲ ساله بود تقریبا هیکلی بود …من با دیدن محمد هول شده بودم ی هول و ولایی در من ایجاد شده بود…من چون دختر خون گرمیم اولین نفر رفتم باهاش سلام علیک کردم ی چند ماهی گذشت منو محمد خیلی بهم نزدیک شدیم .با هم شوخی میکردیم …داستان منو محمد از روزی شروع شد که سر ناهار ازم پرسید من دختر تو چند بار دیدم ولی شوهر تو اصلا ندیدم. داستان زندگیم براش تعریف کردم …از فردا اون روز شهوتو تو چشماش میدیدم خیلی حواسش بهم بود منم واقعا دلم میخواست …ولی نه اون میدونست چطور بهم پیشنهاد بده نه من میدونستم چیکار کنم…شب بود ساعت ۸ بهم تو واتساپ پیام داد سلام خوبی منم جوابشو دادم …مقدمه چینی این چیزا گفت فردا من استراحتم میتونی مرخصی بگیری فردا بریم بیرون …منم ی کم ناز کردم و قبول کردم …فردا دخترمو گذاشتم مدرسه به محل کار زنگ زدم گفتم حالم بده مرخصی گرفتم با ماشینم رفتم دم خونه محمد اون ماشین نداشت …‌بهش زنگ زدم بیا پایین گفت سیما میتونی یه دقیقه بیای بالا داشتم اتو میزدم پیراهنم سوخت قبول کردم داشتم میرفتم بالا گفتم یعنی میخواد؟!درو باز کرد رفتم داخل نشستم خودش پیراهن نپوشیده بود بدن کاملا سیاهش جلو چشام بود بیاد اون فیلما افتاده بودم …زوم کرده بودم بهش خودش متوجه شد دیونش شدم …آروم اومد جلو ایستاده لبمو خورد وای بعد چهار سال داشت لب ی مرد می خورد به لبم اونم چه مردی …مرد فانتزیام …شهوت تو خونه پر شده بود …رفت رو گردنم و سینم نفس نفس کشیدنم دیوونش میکرد …لباسمو کامل کند منو برد تو اتاقش منو خوابوند رو تخت شروع کرد به لیس زدن کوسم خیلی حس خوبی بود تا حالا کسی کسمو نخورده بود زبونشو داخل کوسم میکرد آه کشیدنم بند نمیومد بلند شد شلوارشو در آورد از زیر شورت از کیرش ترسیدم گفتم خودت باید درش بیاری آروم شورتشو اوردم پایین کیر گنده سیاهش در امد تو دلم گفتم سیما این تمام عقده هاتو در میاره شروع کردم ب خوردن کیرش عین کیر ندیدها میخوردم کیرشو تخماشو میخوردم …اوووووم بهترین بود …کوسم کیر میخواست بی تابی می کرد پاهامو انداختم دور گردنش کوس تنگم داشت با ی کیر کلفت باز میشد درد شیرینی بود تا ته انداخت تو تلمبه های محکمی میزد کمرشو محکم بغل کردم آروم تر بزنه داشتم پاره میشدم …بلند کرد از زیرش گفت سیما داگی وایسا داگی موندم کیرشو فرو کرد تو کوسم تلمبهای بی امانش منو ارضا کرد گفت ارضا شدی حالا حالاها باهات کار دارم …تلمبه هاشو آروم کرد احساس کردم داره با سوراخ کونم ور میره اینقد داشتم لذت میبردم هیچی حالیم نبود ی انگشتشو کرد تو کونم تلمبه میزد تو کوسم با انگشت کونمو باز میکرد لذت دوبرابر شده بود …گفتم محمد دراز بکش …نشستم رو کیرش بزرگش …احساس کردم به نافم میخوره کیرش چند دقیقه بالا پایین کردم اونجا ارضا شدم …چشاش منو خمارش میکرد …گفت سیما بهم پشت کن با کونت بشین رو کیرم گفتم محمد خیلی کیرت گندست گفت میخوای با کون گندت آبمو بیاری یا نه …با خنده گفتم آره عزیزم …گفت پس بشین کونمو با زبونش خیس کرد سر کیرشو کردم تو واقعا گیر کرده بود تو نمیرفت درد داشت خیلی بزور فشارم داد رو کیرش تا ته نشست داشتم از درد میمردم …گریم گرفته بود نمیتونستم تکوم بخورم از جام بعد چند دقیقه دردم کمتر شد دوتا انگشتشو کرد تو کوسم منو بالا پایین کردبعد ی مدت که دردش کمتر شد فقط میخواستم آبش بیاد راحت شم …تند تند بالاپیین کردم دیدم یهو آه کشید آبشو کامل ریخت تو کونم از رو کیرش بلند شدم …گفتم محمد تورو خدا سوراخمو بمال دردش بخوابه خیلی نازم کرد تا خوب شد …همه جوره دیوونه محمدم تنها کسیه که میتونه منو ارضا کنه بعد یکسال هنوز با همیم…‌البته الان رفته کشورش قراره سر ماه بیاد …شرمنده اگه زیاد نوشتم

نوشته: سیما


👍 32
👎 11
32401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

973280
2024-03-01 23:25:09 +0330 +0330

بده عزیزم کوس کون خودت ب ما چ اصلا

0 ❤️

973281
2024-03-01 23:26:46 +0330 +0330

همون و رفتنی که خودت گفتی باعث شد نگم پسر جرقی کمتر بنویس

0 ❤️

973286
2024-03-01 23:46:42 +0330 +0330

عاااااااااااالی نوشتی خوش باشید همیشه شمال هم اومدی من در خدمتتون هستم با کیر سیاه و کلفتم

0 ❤️

973311
2024-03-02 01:10:21 +0330 +0330

فقط مونده بود جمهوری اسلامی از عربستان واسه خانمهای ایرانی بکن وارد کنه .
کیر تمام شمالی ها حواله خودت و اون عربستانی

4 ❤️

973363
2024-03-02 12:34:41 +0330 +0330

مگه کیرش رو گردنش بود؟؟؟

1 ❤️

973384
2024-03-02 18:22:24 +0330 +0330

تو و هر چی عرب را سگ بگاد،خوارکوسه الکی این سوسمار خور پا پتی بزرگ نکن و زن ایرانی را خراب نکن،به قول فردوسی.
عرب هر چه باشد مرا دشمن است
کج اندیش و بد خوی و اهریمن است

5 ❤️

973435
2024-03-03 01:18:57 +0330 +0330

منم قمیم دوستداشی تاپیک هاموببین باهم اشنابشیم بریم تورابطه قول میدم سیرت کنم❤️

0 ❤️

973455
2024-03-03 02:25:17 +0330 +0330

خداشانس بده

0 ❤️

973656
2024-03-04 10:23:02 +0330 +0330

یکی تو این سایت نیست که داستان واقعی بنویسه
این همه چرندیات و خیال بافی
حالم رو بهم میزنه

0 ❤️

973661
2024-03-04 10:58:35 +0330 +0330

حالا چه اصراری داشتی که بگی زن هستی
از کون دادنت بنویس ماشالله سایت که پر از گی و هم جنسگراست.

0 ❤️

973707
2024-03-04 17:19:10 +0330 +0330

دلم ی سیاهپوست افریقایی میخواد

0 ❤️