من و آبجیم

1403/03/25

سلام اولین داستانم هست یا شایدم آخرین
من از سنین ۱۲ و ۱۳ سالگی فهمیدم که با دختر های معمولی تفاوت دارم، ی تفاوت مهم.
توی ۱۵ سالگی متوجه شدم به دخترایی مثل من شیمیل میگن.
خانواده من متوجه این مشکل من بودن ولی اصلا به روم نمیاوردن حتی خواهرم که سه سال ازم کوچیکتره.
چندین بار دکتر رفتم و متوجه شدم نمیتونم عمل کنم و ی دختر معمولی بشم فقط میتونم با تغییر جنسیت پسر باشم.خیلی ناراحتم کرد که نمیتونم دختر بمونم.
مدت ها گذشت و کم کم میل جنسی من شروع شد و افزایش پیدا میکرد.
خیلی دوست داشتم رابطه داشته باشم و فاعل باشم.
بعد از چند ماه خودارضایی کردم و چندین بار ادامه پیدا کرد اما نتونست کمکم کنه. از طرف دیگه نمی تونستم ازدواج کنم.
توی سن 19 سالگی ی آقایی به اسم ابوالفضل همسایمون شد که دانشجوی دکتری مکانیک بود قرار بود ی مهندس حرفه ای بشه
چندین بار با هم دیگه سلام علیک کردیم و متوجه شدم علاقه مند شده به من.منم دوستش دارم ولی خب نمیشد در واقع مشکل جنسی من اجازه نمیداد بیشتر بهش نزدیک بشم.
ناچاراً بعد از مدتی دوست معمولی بودن بهش گفتم من شیمیل هستم. خیلی تعجب کرد و بهش گفتم میتونی همین الان بری و دیگه صحبتم باهام نکنی.
بعد از چند روز پیام داد و گفت که هر جور باشی میخوامت
گفتم که پس چجوری باهم…؟
گفت مقعدی.
مشخص بود نمی خواست از دستم بده و منم قبول کردم.
نامزد شدیم و هفت ماه نامزدیمون طول کشید.
ی روز تو خونه بودم و متوجه شدم که ابجیم داره با کسی چت میکنه روی تخت خوابیده بود و پتو سرش بود ولی متوجه شدم دستش توی شلوارشه و داره خودشو میماله
نیم ساعت بعد موبایلشو چک کردم دیدم که قرار سکس گذاشته بود با ی پسری.اولش خواستم پوستشو بکنم یکم رفتم پایین حرفای سکسی به هم زده بودن و من با خوندشون تحریک شدم
ناگهان بمبی تو مغزم منفجر شد که برو ابجیتو بکن
آخه بعد از ازدواجم مجبور بودم میل جنسی رو خاموش کنم.
دلمو زدم به دریا گفتم فردا که کسی خونه نیست برو تو کارش.
فرداش ابجیم بیدار شد صبحونه بهش دادم و مهربون تر بودم باهاش.بهش گفتم ابجی گلم تو چجوری. توی این سن کم بدنت اینقدر نازه. خندش گفت ما اینیم دیگه. یهو با خنده و شوخی لبشو بوس کردم
همونجا فهمید که میخوام بکنمش. گفت که میخوام برم کافی نت پرینت بگیرم.گفتم الان هفت صبحه کجا بازه آخه.
بهونه میاورد که بره بیرون منم نمی گذاشتم.
در و قفل کردم و رفتم دوش گرفتم.برگشتم دیدم داره فیلم میبینه گفتم با حوله تن پوش ایستادم جلوش.
گفت چرا اینجا ایستادی. گفتم کمربند حوله رو باز کردم کیرمو دید
بهش گفتم مگه نمیخوای به پسره بدی؟؟
به جاش خودم میکنمت.گفتم واسه آبجی بزرگت ساک نمیزنی!؟
زیر چشمی نگام کرد و متوجه شدم که دلم میخواد.
زانو زد روبه رومو شروع کرد به خوردن. بهش گفتم همشو جا کن تو دهنت. هیچی نمیگفت. فقط سر تکون میداد. سعی میکرد همشو بخوره نمیتونست.بهش گفت ایراد نره آبجی بشین رو تخت خوش هیکلم تا خودم درستش کنم
دراز کشید رو تخت منم کیرمو گذاشتم رو لب هاش گفتم بازش کن دهنتو. همین که دهنو باز کرد کیرم کامل رفت تو دهنش.
همش اوق میزد که استفراغ کنه منم تلمبه میزدم تو دهنش.
سختش بود 18 سانت کیرو بخوره.
کیرمو که حساب و لیز کرد گفتم بلند شو خوشگلم. باهاش مهربانانه صحبت میکردم.
تاپ سفیدشو درآورد و سینه هاش مثل فنر بالا پایین شدن.
حمله کردم به سینه هاشو تا تونستم خوردمشون. حسابی ناله میکرد. تو دلم گفتم اگه واسه خوردن سینه اینجوریه
پردشو بزنم چیکار میکنه. شلوار و شورتشو که درآورد گفتم به شوخی گفتم آبجی الله اکبر برو سجده.
یکمی خندید و قمبل کرد طرفم.
یکم با کصش بازی کردم و حسابی شهوتیش کردم
کیرمو میمالیدم ولی نمیکردم توش.
خواست برگرده بگه بکن که یهو تا بیضه هام کردم توش کصش
همون حرکت اول پردشو. زدم و از جیغ بلندی کشید که گوشم درد گرفت
یکم کیرمو آوردم عقب تا عادت کنه گفتم آروم باش.
یکمی که دردش کم شد شروع کردم تلمبه زدن. اووووف بدنی داشت آبجیم
از کردن کصش سیر نشدم از بس که تنگ بود و به زور روغن میشد بکنیش.بیست دقیقه مداوم میکردمش و دیگه داشت از حال میرفت که آبم ریخت توی کصشو با روغن زیتون ترکیب شد.
آروم شد نفس نفس میزد
اما من آروم نشدم.یکمی گذاشتم کیف کنه بعد وزنمو انداختم روش. تو گوشش گفتم کونتو جر میدم.
بلند شدم وحشیانه کمرشو کشیدم سمتم.کلی روغن ریختم رو سوراخ کونش.
بی وقفه کیرمو کردم توشش
ناله و جیغش دیگه داشت به گریه تبدیل میشد. تلمبه هام خشن تر میشدن.
وزنمو انداختم روش و چشمامو بستم و با تمام توان تلمبه زدم
چشمامو باز کردم دیدم مثل ابر بهاری گریه میکنه
اشکاشو پاک کردم.گفتم گریه نکن عزیز دلم تموم شد دیگه.چنان توی کونش آب کیر ریخته بودم که وقتی کیرمو در آوردم
کونشو فشار دادم از کونش آب کیر سرازیر شد
تصمیم گرفتم با ابوالفضل به هم بزنم و اینکارو کردم.
از این به بعد با آبجیم زندگی میکردم چون پدر مادرمون فوت شده بودن. هر وقت از اون به بعد کنارم میخوابه انگشتت میکنم تا صبح انگشتم تو کونش میمونه.

نوشته: سیما


👍 26
👎 43
55201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

987706
2024-06-14 23:40:47 +0330 +0330

چطوری شما عقد کردید هر جور فکر میکنم به این نتیحه میرسم که داستانت یه کسه شعری بیش نیست


987722
2024-06-15 00:44:18 +0330 +0330

خوارت گاییدی🤣🤣🤣

1 ❤️

987730
2024-06-15 01:53:40 +0330 +0330

به نظرم کمتر فیلم های شیمیل ببین ؛مغزت داره توهم میزنه .


987732
2024-06-15 02:13:52 +0330 +0330

حس میکنم پسری هسی که روی خواهرت بی هسی، بیا پیوی تا جفتمون خواهرتو جر بدیم

0 ❤️

987737
2024-06-15 02:33:23 +0330 +0330

تو از اول کیر داشتی ، یعنی اول پسر بودی ، بعد چطور تو ۱۲،۱۳ سالگی فهمیدی با بقیه دخترها فرق داری؟مگر دختر بودی از اول؟


987739
2024-06-15 02:37:35 +0330 +0330

بیست مین زدی داداش شیره خورده بودی یا کشیده بودی😑

3 ❤️

987758
2024-06-15 05:45:07 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده که

0 ❤️

987768
2024-06-15 07:54:37 +0330 +0330

تو هنوز نمیدونی شیمیل چه امدی کص پرت تفت میدی

0 ❤️

987776
2024-06-15 10:12:38 +0330 +0330

😂😂😂😂

0 ❤️

987780
2024-06-15 11:28:41 +0330 +0330

چرند مطلق .

0 ❤️

987787
2024-06-15 13:44:14 +0330 +0330

ریدم تو رحم ننه آدم دروغگو

0 ❤️

987792
2024-06-15 14:21:33 +0330 +0330

چرت

0 ❤️

987801
2024-06-15 16:40:47 +0330 +0330

هرکی سکس واقعی کرده باشه کسشعری این داستان رو تو هر کلمش میفهمه
اخه دختری که پرده داره با یه حرکت تا تخمات رفت تو، بیخیال جان ما

1 ❤️

987836
2024-06-15 22:55:48 +0330 +0330

ایده حالبی برای داستان سکسی بود به نظرم میتونستی بهتر حذاب تر بنویسی مسخصه یه پسر نوشته ولی میتونستی حذاب ترش کنی

0 ❤️

987841
2024-06-15 23:42:44 +0330 +0330

ننه جنده انقد پسر برده و مفعول و بی ریخته تو جامعه که میتونی واسه خودت حرمسرای برده باز کنی ولی گیر دادی به خواهرت. بزار اون بره کصشو بده ازدواج بکنه زندگی تشکیل بده بچه دار بشه ، چون تو شیمیل شدی قرار نیست اون تا آخر عمرش به تو کص بده . کیرم تو خاک پدر ماادرت

0 ❤️

987854
2024-06-16 00:59:40 +0330 +0330

ایده جالبی واس داستان بود ولی باید بیشتر خلاقیت ب خرج میدادی و چند بار بعنوان مخاطب میخوندی تا ایرادات برطرف بشه،

0 ❤️

987864
2024-06-16 01:40:43 +0330 +0330

کس کش کی توی ۱۹ سالگی دانشجو دکتراس.جنده

0 ❤️

987926
2024-06-16 13:14:13 +0330 +0330

اگه نمیکنیمون یه نظر بدیم سلطان

0 ❤️

987931
2024-06-16 14:31:06 +0330 +0330

جلل الخالق.قربونت ننویس.

0 ❤️

988021
2024-06-17 11:11:31 +0330 +0330

ساقی هستم اینو گردن نمیگیرم

0 ❤️

988152
2024-06-18 10:27:07 +0330 +0330

تراوشات مغزی یک کس مغز، اخه از کی تا حالا یک شیمیل می تونه نامزد کنه اونم تو ایران؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها