من و مهشید خواهر خانومم

1391/05/16

سلام
شاید داستانهای زیادی خونده باشید .توی نظراتتون رو که خوندم بیشتر از دروغ بودن اون نظر داده بودن ولی این داستان واقعی هست مطمئن باشید.
یه خواهر زن دارم اسمش مهشید هست .از همان روز اول با من خیلی صمیمی بود چون خیلی تقاوت سنی نداشتیم (حدود سه سال ).بیشتر شبها میومد خونمون میموند خیلی هم لاغر اندام و کوچیک هست من خیلی طالبش شده بودم اما جرات نمیکردم کاری بکنم بعد از مدتی شوخیهای متعارف شروع شد مدتی که گذشت یک روز جمعه لوازمی از محل کارم اورده بودم خانه تا لیست بگیرم اتفاقا قطعه ماشینی داخلش بود که ما بهش میگیم کرستی “من که روم نمیشد توی جمعی که نشسته بودیم اسمشو بگم گفتم اینو جاش خالی بزار <خندید >این موضوع گذشت تا یه روز بهش گفتم فهمیدی اسم اون قطعه چی بود خندید گفت اره گفتم بگو روی زمین نوشت پستان” گفتم دیدی اشتباه کردی گفت پس چیه روی زمین نوشتم کرستی"از خنده روده بر شده بود از اونجا دیگه شوخیهای غیر متعارف شروع شد .
یک شب تابستان توی حیاط خوابیده بودم که اتفاقا روز قبلش یه کاری براش کرده بودم که قرار بود اگه جور شد به من شیرینی بده اس ام اس دادم که شیرینی ما چی شد گفت شیرینیم چشم گفتم من از اون شیرینیها میخوام شاید یک ساعت اس ام اس دادم تا اخر متوجه شد که چی میگم واقعا جا خورد دیگه اس ام اس نداد منم خودم زدم به ناراحتی و تا مدتی تحویلش نگرفتم. یه روز اس ام اس داد که امشب بیام خونتون گفتم میخوای بیایی بیا موقع خواب خانمم پرسید مهشید کجا بخوابه ؟گفتم برای ناراحت نشه پیشه خودمون من وسط خوابیدم خانومم راست من مهشید چپ. کمی که گذشت یه اس ام اس دادم بهش گفتم .هستی امشب یه حال کنیم-گفت: میترسم گفتم همه خوابن. منم اهسته دستامو بردم روی صورتو سینهاش اهسته داشتم می رفتم توی حال که یک دفعه دستمو گاز گرفت من دستمو کشیدم. بی خیال شدم نیم ساعت بعد خودش دستمو گرفت گذاشت روی سینهاش منم شروع کردم به مالش صورت و سینه نمیدونم چقدر طول کشید که خوابمون برد بعد از اون شب چند مرتبه اومد خونمن و همین مراحل داشتیم دیگه وارد شده بود لباس زیپ دار میپوشید دامن کوتاه . تا یک روز جمعه خونمون بودیم میخواستیم بریم تفریح قرار شد من و مهشید بریم خونشون سبد بیاریم وقتی رفتیم تو خونشون تا وارد شدیم گرفتمش تو بغلم و شروع کردم ازش لب گرفتن بی حس شد وخوابید همینجور سینهاشو داشتم میمالیدم که صدای زنگ کوچشون اومد سریع بلند شدیم رفت در باز کرد همسایشون بود صدتا فحشش دادم هیچی خلاصه برای که شک نکنن سبد و برداشتیم و رفتیم توی راه ازش قول گرفتم که یه بار دیگه با من بیاد اونم قبول کرد پنج شنبه هفته بعدش بهش اس ام اس دادم که برای فردا جورش کن گفت :امشب بهم زنگ بزن شب اخر وقت بهش زنگ زدم هماهنگ کردم یک 2ساعتی سکس تلفنی داشتیم .تا کاملا امادش کردم. فردا عصر رفتیم خونشون خانه ما هم خالی بود گفت من و میبری خونه دوستم جزوه بگیرم منم از خدا خواسته گفتم اره توی راه بهش گفتم امادگی داری بریم رفتیم خونه رفتیم اتاق خواب گرفتمش تو بغلم لب گرفتم خوابندمش روی تخت شروع کردم به خوردن سینه هاش زیر دستم میلرزید مخواستم لباسمو دربیاوردم ولی نمگذاشت در بیارم خلاصه هر جوری بود لباسشو در اوردم سینه هاشو خوردم اومدم پایین تا روی کسش شورتشو در اوردم دیدم یه کس سفید کوچیکی داره که نمشه ازش بگذری شروع کردم به خوردنش دیگه اینقدر حشری شده بود که میگفت کیرتو بده بخورم کیرمو بهش دادم با یک ولعی میخوردوپیچش میداد که انگار دنیا رو بهم داده بودن بعد از پشت خوابوندمش هر چی اصرار کردم که از عقب بکنمش نذاشت تا عاقبت گذاشتم رو کسش تلبه زدم وقتی داشت ابم میومد گفت میخوام ابشو ببینم منم ریختم رو شکمش … چقدر داغه …بعد تا لبسشو میپوشدی رفتم دوش گرفتم /توی راه که داشتیم میرفتیم خوابش برده بود …از اون روز به بعد هر موقع موقعیتی هم جور شد دیگه نیومد و میگه اینجوری بیشتر دوست دارم منم دیگه خیلی اصرار نمکنم اینم خاطرات ه من < همتونو میبوسم >بای

نوشته: ؟


👍 1
👎 1
161639 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

328881
2012-08-06 14:37:12 +0430 +0430
NA

عجب!!!
بار اول برات ساک زد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زنت قبول کرد اون کنارت بخوابه؟؟
شاخ در آوردم به خدا
میگم خواهر زنت جنده نیست؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

328882
2012-08-06 14:47:13 +0430 +0430
NA

دیگه اینجوریش رو ندیده بودیم

0 ❤️

328883
2012-08-06 15:13:31 +0430 +0430
NA

جورش کن ماهم فیضی ببریم

0 ❤️

328884
2012-08-06 17:08:30 +0430 +0430
NA

آورین آورین
عالی و بی نظیر
هیتاچی هیتاچی مثال نقش قالی !!
خر کیف شدم !
باز هم جای تشکر داره از ادمین گرانمایه که با تلاش خودشون داستانهای زیبا رو گل چین میکنن تا وقت کسی برای خوندن داستانهای بی محتوی تلف نشه .
نمی دونم هنوز جا داره یا نه ولی من وظیفه خودم میدونم باز هم کلی تشکر کنم .

آقا من داستانتو نخوندم چون همون اسمشو که خوندم آبم اومد و کیف وافر بردم . بنابر این می خوام بهتون بگم .
آفرین که کباب و نون زیر کباب و ظرف یه بار مصرف و سیخ و پیازشو با هم میل میکنین . نوش جان ، گوارای وجود و در خاتمه باز هم از مدیریت محترم سایت نهایت تشکر رو میکنم .

0 ❤️

328885
2012-08-06 17:15:33 +0430 +0430

…و اينگونه بود كه بار ديگر سايت سه روزه بگا رفت ولى ادمين نه.

0 ❤️

328886
2012-08-06 17:52:46 +0430 +0430
NA

bego khaharzanam jendas dige.

0 ❤️

328887
2012-08-06 18:25:04 +0430 +0430
NA

چی بگم والللللللللللللللللللا،،
اگه خانمت اجازه داده خواهرزنت شب کناره تو بخوابه از این 4حالت خارج نیس!!!
1-یا زنت جندس
2-یا خواهرزنت جندس
3-یا احتمالا همتون جنده این خانوادگی
4-یا اینکه داری کس میگی

0 ❤️

328888
2012-08-06 18:53:39 +0430 +0430
NA

کس نگو ماده چنگت کجه

0 ❤️

328890
2012-08-06 19:34:59 +0430 +0430
NA

نگاه کن یارو…کس شعر نگو
ملت با داستان های کیری به خوبی اشنان.پس دیگه ننویس
کیری!!!

0 ❤️

328891
2012-08-07 01:13:33 +0430 +0430
NA

kose nanat ba in 2rooghat madar jende

0 ❤️

328892
2012-08-07 02:01:11 +0430 +0430
NA

حيف كير خر كه حواله ات كنم!
مرتيكه جنده دوزاري!
برو كون تو بده

0 ❤️

328893
2012-08-07 03:25:39 +0430 +0430
NA

زرت ریده بودی بهتر بود تا کس شر تلاوت کنی

0 ❤️

328894
2012-08-07 03:38:57 +0430 +0430
NA

اخه … چجوری شب تو وسط خوابیدی و زن و خواهر زنت دو طرف ؟ زنت راضی شد ؟ اصلا خود دختره روش شد ؟ جل الخالق

0 ❤️

328895
2012-08-07 05:20:15 +0430 +0430
NA

والا من کل وقتم صرف محاسبات زمانی شد

فرداش اس ام اس داد ، پنج شنبش زنگ زد ، امشب زنگ میزنم ، اخر هفته بیا و …

بعد اون موقع که تو تخت بین زن و خواهر زنت خوابیده بودی بهش اس ام اس دادی؟
خوب در گوشش میگفتی دیگه

کس کیر آوردی ما رو؟

0 ❤️

328896
2012-08-07 06:10:49 +0430 +0430

چرت بود دیگه ننویس. . . . . . . . . . . . .
نفهمیدم تو میخواستی لباسشو در بیاری؟ اون میخواست لباس تو رو در بیاره؟ تو میخواستی لباس خودتو در بیاری؟ اون میخواست لباس خودشو در بیاره؟ تو میخواستی که اون لباسشو در بیاره؟ اون میخواست که تو لباسشو در بیاری؟ کله کیری من که نفهمیدم چی گفتی. دیگه ننویس.
یعنی واقعا خانمت از تو پرسید که مهشید کجا بخوابه و تو هم گفتی تو بغلت بیا بخوابه و زنت هم گفت وای چرا به فکر خودم نرسید!!! خودت باور میکنی که ما باور کنیم چولمنگ؟ قبلا کجا میخوابید؟ کیر تو این سناریوی تخمیت دیگه ننویس. دارم فکر میکنم که دستاتو از هم باز کردی زنت رو این بازوت خوابیده و مهشید هم رو اون بازوت خوابیده و تو هم بهش اس ام اس دادی که هستی؟ “همه” خوابیدن!!!. این “همه” یعنی کیا؟ کیر “همه” تو مغزت گاگول خان دیگه ننویس.
از اینها که بگذریم میمیری یک بار به دقت بخونی که این همه غلط املایی تو نوشته هات نباشه؟ ریدی با نوشتنت دیگه ننویس جلقو.
نهایتا میشه نتیجه گرفت که تو وسط دو تا مرد خوابیده بودی و داشتن میکردنت و تو هم بیخیال داشتی با رفیقت اس ام اس بازی میکردی. عزیزم موقع دادن دل به کار بده و اس ام اس بازی نکن. دیگه هم ننویس.

0 ❤️

328897
2012-08-07 06:35:49 +0430 +0430
NA

کس شعر نگو کونی!!!

0 ❤️

328898
2012-08-07 06:56:14 +0430 +0430
NA

یادمه قدیما یه شعر بود که بچه ها برای یاوه نویسان میگفتن که تا جایی که یادمه اینطور شروع میشد:
کس گفتی آی کس گفتی
غنچه بودی شکفتی . ،،،،،،،
افرادی مثل تو میان تو سایت میرینن
ولی جنابعلی فقط گوزیدی

0 ❤️

328899
2012-08-07 07:02:44 +0430 +0430
NA

خب نمیشه زنتو بیاری من بکنم؟

0 ❤️

328900
2012-08-07 08:48:56 +0430 +0430
NA

سام سام حال دادی با نظرت-و اما جواب این مادر جنده:احتمالا وقتی خواهر زنت قبول نمیکرد که به تو کس بده حتما داشته به بابات کس میداده مگه نمیدونستی مهشید جنده محلتونه

0 ❤️

328901
2012-08-07 09:46:01 +0430 +0430
NA

azizam khodet paye sex hastiiiiiiiiiiiiiiiiii ???

0 ❤️

328902
2012-08-07 10:36:36 +0430 +0430
NA

اه اه اه ننویسین خیانت آقای جلقی نامحترم ننویس چرا هرچی کم میارین چی بنویسین از سکس با خواهر زنو مادر زنو و خواهرو مامانو باباتون مینویسین ؟؟؟
زیاد جلق زدی به مغزت آسیب رسوندی
تو که پیشش خوابیده بودی چرا بهش اس دادی؟
زنجنده ات از نور گوشیت بیدار نشد بگه به کدوم جنده ای این وقت شب اس میدی؟؟
خائن کثیف

0 ❤️

328904
2012-08-07 15:34:01 +0430 +0430
NA

بچه ها گفتنی ها رو گفتن دیگه خوب گوش کن

0 ❤️

328905
2012-08-07 16:28:47 +0430 +0430
NA

آخه آدم حسابی کسی می ره یکی دیگه رو می یاره بغل خودش و زنش می خوابونه که نکنه یه وقت طرف ناراحت شه؟ اینم شد دلیل؟
با چه عقلی اینو میگی. اونم به این شکل که تو وسط خوابیدی؟
اینهمه داستان دروغ خوندم که ادعای راست بودن داشتن. اما تو هیچ کدوم به اندازه این داستان به شعورم توهین نشده بود.
حیف که اهل فحاشی نیستم. دوستان از طرف منم فحش بدید.

0 ❤️

328906
2012-08-07 21:05:21 +0430 +0430
NA

چقدر درس اخلاقی داشت فقط تو ۵ خط اول اینارو پیدا کردم. زنی بگیریم که با خواهر زنمون فقط سه سال اختلاف سنی داشته باشیم تا باهاش خیلی راحت باشیم وشب بیاد خونمون اگه دیدیدیم
میتونیم مشکل مخاطبمونو تو سایت های سکسی پیدا کنیم
اونها از دروغ متنفرند وتشنه داستانهای واقعی ما هستند پس با یه جمله باورکنید خر میشوند و و و و و

0 ❤️

328907
2012-08-08 03:53:40 +0430 +0430
NA

نمیدونم چه اصراری داری این توهمات مغز معیوبت رو باور کنیم
خیلی داستانت مزخرف بود
من که حوصله ندارم ایراداتو بگیرم فقط دیگه ننویس

0 ❤️

328908
2012-08-18 03:17:23 +0430 +0430
NA

خالصانه و برادرانه ميكم خاهشا كم زر بزن بهتر به من كه يه افغاني كير كلفت هستم كون بدي ولي كس نكي

0 ❤️

328910
2012-08-22 11:54:02 +0430 +0430
NA

خیلی کس مغزی … ببخشید کون مغزی با این داستان کونیت همه رو مثل خودت کسخل فرض کردی

0 ❤️

328911
2012-09-07 17:42:49 +0430 +0430
NA

اخ جون قربونه اون كس نازه خاهر زنت بره هر كي فحش بت ميده من جاي تو باشم هر شب ميكنمش بذار كون اينايي كه از روي حسادت فحش ميدن بسوزه بازهم از كوس و كون خواهر زنت بنويس كير من هم تو كوسش باشه

0 ❤️

328912
2012-09-13 18:24:28 +0430 +0430
NA

خوب با این داستان سرهم کردنات ما رو کیر کردی کس مغز

0 ❤️

328913
2012-11-10 15:45:26 +0330 +0330
NA

آخه مگه مجبورین که این کسو شعرارو بنویسین…
عقده ای بدبخت کس ندیده…
حالم از این داستانهایی که زاییده ذهنتون هست بهم میخوره.

0 ❤️