همینقدر اتفاقی، همینقدر جذاب (۱)

1400/10/18

فکرش از سرم نمیرفت بیرون کلافه شده بودم حالا همه چی اماده بود من به خودم رسیده بودم و هیکلم رو فرم بود و انتظارهایی که از خودم داشتم همگی به واقعیت نزدیک شده بودن فقط کافی بود که بحث سکس رو یه جوری با سارا پیش بکشم یکم دلهره داشتم اما ازین اتفاق مطمعن بودم لحظه ای بود که همیشه انتظارش رو میکشیدم و باور داشتم که عملی میشه باید خودمو جمع و جور میکردم و استرس رو از خودم دور نگه میداشتم بالاخره شجاعتش رو پیدا کردم و رفتم تو دل قضیه
رو به روم نشسته بود مثل همیشه سکسی و شهوت انگیز یه تاپ کوتاه پوشیده بود که بندای سوتینش کنار پیرسینگ نافش خیلی خودنمایی میکردن شلوارک لی جذبش باعث شده بود رون هاش خیلی به چشم بیان و وقتی به کصش نگاه میکردی فقط دلت میخواست از رو همون شلوارک بزاری روش
من همیشه عاشق این بودم که تو خیالم اینطوری بغلش کنم و کیرمو اروم بزارم لای پاهاش و عقب جلو کنم
نگاه کردن بهش و تحریک نشدن واقعا ممکن نبود از بدن سکسی و لباس های تحریک کنندش که بگذریم واقعا حرکات و نوع حرف زدن و حس پشت حرکاتش طوری بود که ادم چیزی جز شهوت تو ذهنش نمیتونست تصور کنه چه تصویرسازی ها و داستان هایی که من تو ذهنم برا جق زدن درست نکرده بودم نمیدونم مشکل از من بود یا از اون یا واقعا در واقعیت همینطوری بود اما برای من مثل جنده ها میموند فوق العاده شهوت انگیز که فکر سکس باهاش از سر هیچکس بیرون نمیره
همینطوری که خیره بهش مونده بودم بالاخره یه چیز از دهنم در اومد
من: سارا تو زندگیت چنتا دوست پسر داشتی؟
سارا: این چه سوالیه که الان میپرسی! چمیدونم اخه
من: همینطوری فقط برام سوال شد که چند نفر تونستن مختو بزنن
سارا: نمیدونم چی بگم خودت که در جریانی پسر دور و بر من زیاد بوده حالا هرکدومشون به یه دلیلی بودن
حالا چیشده که اینا برات سوال شدن؟
من: تو که خودت میدونی من همیشه تو رو یه دختر جذاب و خوشکل میدونستم و برام سوال شده بود که چنتا پسر تونسته بودن بهت برسن
سارا: منظورت از بهت برسن چیه؟
من : یعنی با چند نفر رل زدی و عاشقی و این داستانا
سارا: 😂😂😂😂 برو بابا رل چیه دیگه عاشقی چیه دیگه من فقط خودمو سرگرم میکردم باهاشون میرفتم اینور اونور و مهمونی این حرفا وقتمون پر شه خوش بگذرونیم وگرنه عاشقی و این داستانا چیه دیگه
من: یعنی با هیچکس رل نزدی ؟
سارا : چرا ! اونجوری بخوای حساب کنی که رل زدم و پسرای زیادی رو عاشق خودم کردم حتی بالاخره منم دخترم دیگه خودمم یه حس هایی داشتم
ولی از اولم قصد خاصی نداشتم و بیشتر برا سرگرمی بودش

یکم مکث کردش و بعد با تعجب ازم پرسید که نکنه عاشق شدی؟؟😂😂😂😂😂 حالا طرف کی هست ؟ اصلا خودت بگو ببینم چنتا دوست دختر داشتی؟ یه وقت خر نشی به این دخترا باج بدیا ببین من جلو چشتم هرچی خواستی بیا از خودم بپرس!!! دخترا خیلی با سیاستن تو دامشون نیوفتیا!!!

من: نه بابا عاشقی کدومه همینطوری فقط ازت سوال کردم وگرنه من از پس خودم بر میام نمیخواد بهم یاد بدی ، تو جلو چشمم بودی دیگه😐😂
سارا: برو بابا همتون همینو میگید اما دختره یکم بندازه بیرون همچین دست و پاتونو گم میکنید حرف گوش کن میشید که نگو ؛ دخترا خیلی با سیاستن هنوز نشناختیشون
من: نه بابا من اونطوری نیستم بخدا
سارا : جالبه که همتونم همینو میگید اما نمیدونید که افسارتون دست ما هستش
من : منظورت چیه ؟
سارا : خودت فهمیدی چی گفتم دیگه
من : تو پسرای دور خودتو با بقیه مقایسه نکن
سارا : مردا همشون مثل همن
من : اره قبول دارم حرفتو ولی نه به این شدتی هم که تو میگی ، پسراهم برا خودشون تکنیکایی دارن دیگه همه مثل هم نیستن که
سارا : البته اره اینم هست منم چنتا مورد داشتم که حسابی کار بلد بودن
من : یعنی چجوری بودن ؟
سارا : حالا بگذریم دیگه!
به خود تو هم میخوره که البته کار بلد باشی با استایلی که تو داری باید به دخترا بگیم که گول تو رو نخورن😂😂
من : نفهمیدم منظورتو از کار بلد ؟
سارا : خودت بفهم دیگه
اصلا هیچی بابا ولش کن
یکم جفتمون ساکت شدیم بعدش من اصلا دلم نمیخواست که بحث تموم بشه همش تو فکرم بود که چجوری بحث رو به سکس بکشونم دوباره شروع کردم به حرف که خیلی وقت بود اینطوری باهم حرف نزده بودیم و اصلا تا حالا راجب این چیزا حرف نزده بودیم و خیلی جالبه که از داستان های هم با خبر شیم
اونم گفت اره جالب بود برای منم یکم یاد گذشته ها افتادم
همینطوری که داشتیم کم و بیش حرف میزدیم دیگه دل و زدم به دریا و ازش پرسیدم تا حالا چندبار رابطه داشتی؟
۰۰چ۰۰
سارا: منظورت چیه ؟ پرو نشو دیگه
من : پرو نشدم بخدا چرا اینطوری میکنی بالاخره یه چیز طبیعیه که بین هر دختر و پسری اتفاق میوفته دیگه ، گفتم حالا که از همه چی حرف زدیم اینم بگیم بدونیم !!!
سارا : نمیخواد بدونی
من : باشه بابا نگو اصلا خودم میدونم چه خبره
سارا : مثلا چی میدونی ؟؟
من : دیگه بالاخره انچه عیان است چه حاجت به بیان هست
سارا : نه برام جالب شد که چی میدونی؟
من : هیچی بابا ولش کن
سارا : مسخره بازی در نیار دیگه بگو منظورت چی بود
من : نه اخه چیز خاصیم نیست وقتی خودم میدونم چرا اصلا میپرسم
سارا : خب بگو چی میدونی دیگه
من : یعنی دونستنم که نه ولی راحت میشه حدس زد دیگه
بالاخره خودم پسرم و میدونم پسرا از دخترا چه انتظاراتی دارن اونم یه دختری مثل تو
سارا : مگه من چمه؟
من : هیچی بابا ولش کن
سارا: چرا همش نصفه حرف میزنی درست بگو دیگه
من : خب اخه معلومه دیگه تو یه دختر جذابی و خوش هیکل و یه پسر چی از تو میخواد دیگه
سارا : چه خوب حواست به هیکل و اندام من هستا بعدشم مگه خواسته پسرا چیه؟
من : دیوونه خب تو خواهرمی همش جلو چشممی حواسم به تو نباشه پس به کی باشه
خودتو به نفهمیدن نزن دیگه خواهشا
سارا : تو نظرت راجب من چیه من رو چجوری میبینی تو ذهنت
من : والا چی بگم تو خواهرمی دیگه و به چشم خواهر که نگاهت میکنم چیزی به غیر زیبایی و دوست داشتن و حس مسئولیت و برادری بهت ندارم
سارا : مرسی داداش جونم ولی واقعا همین ؟ نظرت راجب قیافه و اندامم چیه؟
من : گفتم دیگه واقعا اگه به چشم خواهر برادری نگاه کنم نظر خاصی ندارم یعنی چی میتونم بگم به نظرم خوبی دیگه قشنگی ، تو که خودت میدونی نظرمو ، چندبار بهت گفتم جذابی دیگه(وقتی داشتم اینارو میگفتم و نگاش میکردم کیرم یکم سیخ شده بود و همش تو سرم میگفتم حس واقعیتو بگو دیگه احمق مگه همش منتظر این لحظه نبودی)

سارا : چقدرم خوب!! مرسی دادشم
من : میتونم ولی به چشم برادری هم حالا یکم نگات نکنم(داشتم میترکیدم ، شهوت واقعا هوش از سرم برده بود ،وقتی بهش نگاه میکردم کیرم سیخ میشد و یاد همه عکسا و فیلماش و جقایی که باهاش زدم میوفتادم)
سارا : یعنی چی؟
من : بابا یعنی نظرمو به عنوان یه مرد که یه خانم رو میبینه بگم مثلا اینطوری که اگه داداشت نبودم چه نظری داشتم بهت
سارا : اها اینطوری بهتر شد یکم هیجانش رفت بالا حالا شد یه چیزی ، داشتم دیگه کم کم باور میکردم که پسر مریم مقدسی😂😂😂
حالا بگو ببینم نظرتو
راستشو بگیا
بزار اصلا پاشم درست وایسم ببینی قشنگ

وای خدا که چقدر این دختر سکسیه حرف زدن و رفتاراش اصلا نمیفهمم واقعا جندست یا شبیه جنده هاست یا منظورش از این کارا چیه ولی هرچی که بود کیرمو سیخ و سفت کرده بود و من بزور مخفی نگه داشته بودمش و سارا هرچقدر که بدنشو تکون میداد و راه میرفت و ژست های سکسی میگرفت من بیشتر داغ میکردم بیشتر محوش میشدم که یهو دیدم داره میگه حواست کجاست به چی اینجوری نگاه میکنی چرا چیزی نمیگی
من : واقعیتش خیلی وقت بود اینطوری نگات نکرده بودم
سارا : مگه تو قبلا هم به عنوان یه مرد بهم نگاه کرده بودی!!!
من : واقعیتش اره
سارا : خودم میدونستم از نگاه کردنا و عکس انداختنات معلوم بود حالا نظرتو بگو دیگه
من: خب تو خیلی خوشکلی یعنی خیلی تحریک امیزی یعنی چجوری بگم به نظرم خیلی سکسی اییییی
سارا : جدا میگی ؟
من : اره بابا تو واقعا ادمو یه طوری میکنی که خیلی تحریک میشه
قشنگ ازونایی که هر مردی ارزوشه
فقط میتونم بگم خوش به حال شوهر و دوس پسرات
سارا : خب حالا خودمم میدونم نمیخواد انقدر پیاز داغشو زیاد کنی
من : نه واقعا خوش به حال شوهر و دوست پسرات
میتونم یکم همینطوری که ژست میگیری و راه میری ازت فیلم و عکس بگیرم ؟
سارا : اره بابا بگیر
من : من واقعا موندم چی بگم ، واقعا دافی هستی برا خودت ،
پسرا اصطلاحا به زنای خیلی جذاب میگن کص
واقعا جاداره بگم تو شاه کصی هستی برا خودت
سارا: وای پسر تو چقدر تو کف بودی دل پری داشتیا خوب شد گفتم بگی نظرتو
من : اووووه میدونی من چند ساله واقعا تو کفتم لعنتی!!!
سارا : یه چیزایی میدونم ولی نه در این حد
من : جدا؟
سارا : اره بابا البته حدس میزدما ولی الان که اینطوری گفتی مطمعن شدم
من : البته بهم حق بده هرکسی دیگه هم جای من بود همینطوری میشد
سارا : بهت گفتم که افسار مردا دست ما زناست
من: حالا اینطوریم که تو میگی نیست ، من شرایطم فرق میکنه
سارا : چه فرقی؟
من: لعنتی تو همش جلوی چشمم بودی ، همیشه هم که لباس پوشیدنات تحریک کنندست نمیشه نگات نکرد دوس پسرات و رفتار و حرفاتم که باهاشونو میدیدم و میشنیدم تازه گوشیتم یواشکی چک میکردم میگشتم تازه با اندازه کافی هم سکسی هستی ، میدونی من چقدر باهات جق زدم اخه
سارا : عوضی چرا گوشی منو چک میکردی؟ چیا دیدی؟
من: به اندازه ای دیدم که میگم خوش به حال شوهر و دوس پسرات دیگه
حالا میشه جوابمو بدی و از رابطه هات بگی؟
سارا : چی بگم تو که خودت اینجوری که معلومه میدونی
من : نه حالا تو بگو من فقط یه چیزایی دیدم دقیق نمیدونم که
سارا : خب چی میخوای بدونی ؟
من : میخوام بدونم اصلا چی شد که ازدواج کردی یا اینکه با چنتا پسر رابطه داشتی یعنی به چند نفر دادی؟
(حس کردم قشنگ سارا هم داره کم کم تحریک میشه)
سارا: خب ازدواج رو که عاشق شدم دیگه حس کردم کسی رو که نیمه گمشدمه پیدا کردم و اینم بگم که همه اینا مال قبل از ازدواجمه
من : خب حالا باشه !
نگفتی با چند نفر سکس داشتی
سارا: اخه چجوری بگم خودت پسری دیگه و میدونی که پسرا جز سکس به چیز دیگه ای فکر نمیکنن
اون اوایل پسر بازی و داف شدنم با هر پسری که دوست میشدم در حد همون لب بازی و مالیدن از رو لباس بود و از اونجایی که به قول خودت من خیلی سکسیم و حشریت میکنم ، مردا دیگه هم خیلی تحریک میشدن و زیاد میومدن سمتم و قشنگ از تو چشماشون حشریت رو میشد فهمید سر همین زیاد نمیشد با لب بازی کار رو تموم کرد البته اینم بگم که خودمم خیلی زیاد حشری بودم و حال میکردم باهام ور میرفتن و همه تو کفمن و سر همین بیشتر سعی میکردم سکسی به نظر بیام ، یه سری با یه پسره که سنش خیلی بالاتر بود دوست شده بودم رفتم خونشون ، بعد از کلی لب بازی و مالیدن برا اولین بار برا یه نفر ساک زدم و گذاشتم از رو شلوار لاپایی بهم بزنه ، یعنی از اونجا به بعد دیگه قبحش برام ربخت و دیدم چقدرم حال میده ، تقریبا با هرکی بیرون میرفتیم یا جایی میرفتیم برنامه ساک و لاپایی به راه بود تا اینکه یه روز تو ویلا لواسون یه نفر بودیم که برا اولین بار یکی منو کامل لخت کرده بود و به ساک و لاپایی راضی نمیشد و فقط میگف من تو رو باید بکنم ، یارو خیلی حشری بود هیچی نمیفهمید هی میگفتم من دخترم و باکره، قبول نمیکرد میگفت همچین کصی رو امکان نداره نکرده باشن ، میخواست کار خودشو بکنه ولی اسرارای منو دید کوتاه اومد و گفت حداقل بزار از کون بکنم که بالاخره راضیم کرد و حسابی گایید و از اونجا به بعد یه چندباری هم از کون کردنم

من : پس کونم دادی؟ برا اولین بار لختت کرد ؟ مگه بقیه لختت نمیکردن؟
سارا : جلو بقیه هم لباسامو در میووردم و با همون شورت و سوتین بودم در همون حد ولی اون روز پسره یه جوری سینه هامو میخورد و لاپام گذاشته بود که واقعا نفهمیدم چجوری لخت لختم
من: کاش منم میتونستم با بیکینی ببینمت !!؟؟
(هزاران بار با عکساش جق زده بودما حتی فیلم گاییده شدنشم تو گوشیش دیده بودم)

سارا: ما که دیگه همه کار کردیم اینم روش که تو کف از دنیا نری

(باورم نمیشد که داره این کارو میکنه ، با همون استایل سکسی خودش مثل پورن استارا شروع به در اوردن تاپ و شلوارکش کرد و با شورت سوتین شروع کرد به راه رفتم و ژستای سکسی گرفتن، دلشتم میموردم از شهوت یه ترسی هم توم بود که باعش شده بود میخکوب بشم ، خودمو جمع و جور کردم و سریع رفتم تو کار گوشی که یه چنتا عکس و فیلم داشته باشم)
سارا : تو اخر سر خودتو کور میکنی با این عکسا
من : خب چیکار کنم ! کار دیگه ای نمیتونم بکنم که باید از زیبایی های خدا عکس گرفت
ولی سارا هنوز اصل داستان رو نگفتی
سارا: همینا خوبه دیگه
من : اذیت نکن دیگه من که میدونم چند نفرم از کص گاییدنت
سارا : نه فقط ایمان بوده ( شوهرش)
من : خودم فیلماتو تو گوشیت دیدم حتی تو پوشه مخفیتم گذاشته بودی
سارا : تو رمز اونو از کجا اوردی؟
من : دیگه ماییم دیگه
کاش میشد میشستی تو بغلم بقیه داستان رو میگفتی
سارا : دیگه چی !! همینم مونده اینطوری لخت بشینم تو بغل تو
من : خب چه اشکالی داره مگه من تاحالا بغلت نکردم یا نیومدی تو بغلم
بیا اصلا منم تی شرتمو در میارم احساس تنهایی نکنی!!
سارا: باشه بابا چه فرقی داره
( از حرف ها و رفتاراش مشخص بود که خودشم حسابی حشری شده )
من : اها حالا بهتر شد الان دیگه میتونی راحت بقیش رو بگی
( وای خدا ، اومد نشست تو بغلم رو مبل لش کردیم ، داشتم پرواز میکردم خیلی حس لذت بخشی بود ، همین ک دستمو انداختم دور گردنش و خورد به سینه هاش و لپ کونش خورد به کیرمو نرمی بدنشو حس کردم دیگه نتونستم کیرمو قایم کنم و سیخ سیخ شده بود از رو شلوار مالیده میشد به کون سارا)
سارا : میبینم که یه چیز او پایینا داره تکون میخوره
جنبشو نداری بزار پاشم
یا که حداقل ازاد بزارش هوا بخوره یکم نفس بکشه
من : تو کاری بهش نداشته باش حرف خودتو بزن
چجوری از کص گاییده شدی؟
سارا: وقتی با ایمان اشنا شدم مدت زیادی باهم وقت گذروندیم و حسابی منو وابسته خودش کرده بود نمیتونستم بهش نه بگم و اولین بار اون کردتم و بعضی وقتا هم شیطونی میکردمو موقعیتش که پیش میومد با چند نفر دیگه هم اینکارو کردم
همزمان که شروع به حرف زدن کرد من دیگه طاقت نداشتم این بهترین موقعیتی بود که همیشه انتظارشو میکشیدم ، دل رو زدم به دریا کیرمو دراوردم و گذاشتم لاپاش و با یه دستم سینه هاشو گرفته بودم و اون یکی رو هم کردم تو شورتش و شروع به مالیدن کصش کردم ، تا اومد بگه داری چیکار میکنی ، لبامو گذاشتم رو لبشو شروع به بوسیدنش کردم
الان دیگه کامل افتاده بودم روش و مثل دیوونه ها فقط لب و گردنشو میلیسیدم ، سارا حسابی حشری شده بود و صداش در اومده بود که با یه نازی خیلی سکسی تند تند نفس میزد و میگفت نکن ، چیکار میکنی نکن
من که اصلا چیزی حالیم نبود سوتینشو باز کردم و شروع به لیسیدن و مالیدن سینه هاش کردم ، وای که عجب سینه هایی داشت دلم نمیخواست سرمو ازش جدا کنم ، حسابی که سینه هاشو مالیدم اروم اروم از روشکمش شروع به بوس کردن کردمو رفتم سراغ کصش ، یکم از رو همون شرت مالوندمش بعد کشیدم پایین و شروع به خوردنش کردم هیچ لذتی بالاتر از رسیدن به تصورات نیست ، همیشه خودمو درحال لیسیدن کصش تصور میکردم خیلی حس لذت بخشی بود ، صداش بلند شده بود هی میگفت بیشتر بیشتر ، بکن توش تروخدا بکن توش ، حسابی داغ کرده بود
از روش بلند شدم و نشستم کنارش و بلندش کردم یه لب ازش گرفتمو کیرمو کردم دهنش ، عجب ساکی میزد واقعا حلال دوسپسراش باشه چه چیزی ساخته بودن ازش ، منم حسابی داغ کرده بود ، بلند شدم ایستادم سارا هم جلوم نشست ، با دستم سرشو گرفتم و شروع به تلمبه زدن تو دهنش کردم ، داشتم دهنشو میگاییدم ، کیرمو در میووردم و میمالوندم به صورتش ، چشم دوباره به سینه هاش افتاد و سعی کردم بزارم لای سینه هاش اما یکم سخت بود ، نشوندمش رو زمین و کمرش و چسبوندم به مبل و زانو هامو خم کردمو کیرمو گذاشتم لای سینه هاش سارا هم با دست سینه هاشو جمع کرده بود و حسابی داشتم حال میکردم که به پیشنهاد خودش حالت ۶۹ و شدیم و شروع کردم به لیسیدن کصش ، حسابی که خوردم و حشریش کردم دیگه فهمیدم وقت گاییدن کصش رسیده ، رو مبل دراز کشید و پاشو داد بالا ، منم اروم سر کیرمو گذاشتم نزدیکشو یواش یواش کردم توش و اروم اروم خوابیدم روش شروع به تلمبه زدن کردم یکم که گذشت آبم اومد سریع کشیدم بیرون ، سارا که ضد حال خورده بود میگفت چقدر سریع تموم کردی که بهش گفتم نگران نباش من انقدر حشریم که تا شب میگامت بعد یه دو دقیقه که داشتم کصش رو میخوردم از اون حالت خارج شدیم و شروع کردم داگی گاییدنش ، مثل کص ندیده ها فقط تلمبه میزدم و یه چنتایی هم چک سکسی بهش زدم حسابی داشت حال میکرد ، صدای اه و ناله و خواهشاش هنوز تو گوشمه ، کیرمو از تو کصش در اوردم و شروع کردم به لب گرفتن ازش و بعد رو مبل طوری که سرش حالت اویزون بگیره خوابوندمشو شروع کردم کیر و کردن تو دهنش
عجب ساکی میزد و واقعا گاییدن دهنش یه حس دیگه داشت ، بعد اینکه حسابی تو دهنش عقب جلو کردم ، خودم خوابیدم و سارا اومد روم و کیرمو گرفت و گذاشت دم کصش اروم اروم دوباره کرد توش و خودش بالا پایین حسابی داشت حال میکرد که دیدم بدنش لرزید و فکنم که ارضا شدش به دمر و پهلو خوابوندمش و خودمم کنارش دراز کشیدم دستمو حلقه کردم دور گردنش و یه پاشو یکم داد بالا کیرمو سفت کردم و تو کصش و محکم بغلش کردم و شروع به تلمبه زدن یکم که گذشت دیگه فقط اروم کیرم تو کصش بود و داشتم میمالیدمشو ازش لب میگرفتم خیلی حس لذت وصف نشدنی بود انگار رو ابرا بودم واقعا در حدی بود که وقتی ارضا شدم نتونستم کیرموبکشم بیرون و تا اخرشو تو کصش خالی کردم یکم بعد که دیگه همه چی اروم شدش از همدیگه تشکر کردیم و من رفتم یه دوش گرفتمو اونم کم کم جمع و جور کرد و مامانم اومد خونه و یکم بعدش سارا رفت
از اون روز به بعد انگار زندگی برام لذت بخش تر شده بود و من و سارا به پارتنرای سکس هم تبدیل شدیم و اگه موقعیتی پیش میومد خودمونو برا سکس اماده میکردیم …


روزها میگذشت و همه چیز به عالی ترین شکل ممکن پیش میرفت تمام انتظاراتی که از خودم داشتم کم کم دیگه رنگ واقعیت به خودشون گرفته بودن و من دیگه درگیر افکارم نبودم ، فکر سکس با سارا که زمانی تمام ذهن منو میگرفت دیگه آروم شده بود ، بعد از چندبار همخوابی باهاش هنوزم ازش لذت میبردم اما دیگه چیزی نبود که بخواد از لحاظ فکری درگیرم بکنه و زندگی در ایده آل ترین شکل خودش قرار داشت.
سارا همچنان با اندامش و نوع پوششی که داشت هرجا که میرفت همه رو مجذوب خودش میکرد و تو این کار خیلی بهتر هم شده بود
وقتی که تو مغازه لباس فروشی رفتاراشو دیدم که چقدر بی پروا لباس هارو پروو میکنه و خیلی راحت با همون لباسای سکسی که تمام اندامش به شکل ویژه ای خودنمایی میکنن در مغازه چرخ میزند و زمان پروو پیراهن و تاپ خیلی ازادانه اجازه میده که فروشنده لمسش کنه و با سوتین ببینتش ، دوباره افکارمو بهم ریخت ،
یه احساس قدیمی درونم دوباره روشن شد ، از همون اوایل خیلی دوست داشتم سکس سارا رو با یه نفر دیگه ببینم و یکی از داستان سازی هایی که داشتم و منو به اوج لذت میرسوند همین گاییده شدنش توسط یکی دیگه بود.

میدونستم که سارا از تحریک کردن دیگران لذت میبره و میدونستم که خودش به شدت حشریه و اگه به نقطه اوج برسه گاییدنش کار سختی نیست ،تنها چیزی که اذیتم میکرد پیدا کردن اون نفر سوم و حسس که ممکن سارا بهم پیدا کنه بود، اما کار از کار گذشته بود و من بالاخره شروع کردم به زمینه سازی و تلاش !!!

من : هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی بتونم باهات سکس کنم
همیشه از واکنش تو به این قضیه میترسیدم و حس میکردم باید تا آخر عمر تو کف بمونم و جق بزنم به یادت😂😂😂
سارا : ولی من بعضی وقتا این احساس رو میکردم که بدجوری تو کفی و امادگی این و داشتم که شاید یه روزی یه کارایی ازت سر بزنه😂😂
من : خب البته بهمم حق بده دیگه تو یه کارایی میکنی که ادم فقط هوس کردنت رو میکنه
سارا : حالا اونجوریاایی که تو هم میگی نیست
من: چرا دقیقا همینطوریه تو خودت دوست داری مردم رو تحریک کنی
سوژه جق این و اون شدن رو دوست داری
سارا : چرا چرت میگی بچه مگه من چیکار کردم اینا همش افکار خودته و هیچ احمقی مثل تو بیکار نیست که بشینه با من جق بزنه
من : اها شایدم راست میگی ،حواسم نبود که تو به همه میدی و نمیزاری کسی تو کف جق بمونه 😐
سارا: چی داری میگی برا خودت !! اصلا حواست هست چی داری میگی یه دفعه بهم بگو جنده دیگه
من : نه بخدا قصد بدی نداشتم ، همینجوری برا شوخی گفتم
اخه تو قبول نمیکنی که کارات سکسیه و بقیه رو حشری میکنه
سارا : این که همه مردا فکرشون تو کص اینو اونه از صبح که پا میشن میخوان همه رو بکنن تقصیر من نیست
اصلا اشتباه از من بوده که بهت رو دادم اون داستانارو برات تعریف کردم
من : آخه بابا من خودم چند نفر رو قشنگ دیدم و میشناسم که چجوری تو کف تو موندن
سارا : تویی که داداشمی نتونستی جلوی خودتو بگیری و تا فرصت گیرت اومد کردی توم ، بعد این همه دادن بهت هنوز تو کفمی ، دیگه از بقیه چه انتظاری میره
گفتم که شما مردا همیشه تو کف کص اینو اونید!!!
من : اها پس الان قبول کردی که مردا رو تو کف نگه داشتی
سارا : من از اولم میدونستم که شاید حالا وقتی یکی میبینتم بخواد به فکر سکس باهام بیوفته ولی اینکه این قضیه تقصیر من باشه رو قبول ندارم ، گفتم که مردا همیشه تو فکر سکسن
من : اره حرفت قبول ما همش به فکر سکسیم ولی نه در این حد که دیگه هرکسی رو بخوایم حالا به هر دلیلی یه سریا تحریکمون میکنن ، یه سریا هم نه
ولی تو ازونایی هستی که من شرط میبندم همه رو تحریک میکنی با اندامت
سارا : خب تقصیر من چیه ؟ انداممه دیگه چیکار کنم خب!!!
من : البته به من ربط نداره ها و خیلیم راضیم😂😂😂😂
ولی خب لباسایی که میپوشی و رفتارات خیلی تحریک امیزه حق بده به مردها ، شاید اگه تو این مدلی نبودی و یکم رعایت میکردی یا اصلا چادر سر میکردی😂 الان اینجا این حرفارو نمیزدیم و مردم بهم نمیگفتن کصکش بی ناموس و بی غیرت
سارا : وا خل شدیا کدوم مردم ، چی میگی اصلا ، مگه کسی هم از این چیزا خبر داره؟
من : نه بابا همینطوری در کل گفتم
ولی همینه دیگه تو فرض کن که مثلا بخوام این داستانارو برا یکی تعریف کنم یا یه جا بنویسم
مردم چی میگن اگه بفهمن ؟ برمیگردن میگن یارو بی ناموسه ، غیرت نداره ، خواهر خودشو کرده ، یا نتونسته جلو خواهرش و جنده بازیاشو بگیره
سارا : خب مشکل از خودته دیگه ، خودت مریضی ، میتونی خیلی راحت اصلا راجبش حرف نزنی با کسی
من : اره بابا میدونم ، منم اسکل نیستم که برم بگم خواهرمو کردم فقط مثال زدم که هی نگی تقصیر من نیست تقصیر من نیست
وگرنه من چون از کمالات شما خبر دارم ، معمولا کسی نمیفهمه که خواهرمی ، تو رو به عنوان دوست دختر و دختر خاله و این چیزا معرفی میکنم
سارا : یعنی انقدر بهت فشار میاد بگی من خواهرتم ؟؟
من : نه بابا اتفاقا باعث افتخارمم هست دیوونه منظورم این نبود که تو بدی
سارا : پس منظورت چی بود ؟
من : حالا کاری ندارم اصلا از قصد میکنی یا نه ، ولی باور کن انقدر سکسی هستی که همه میرن تو نخت و برای یه پسرم سخته خب مخصوصا تو ایران با این فرهنگ مردم جلوش یا پشت سرش راجب اندام خواهرش حرف بزنن
سارا : اوه چه غیرتی!!😂😂😂
من : اصلا تقصیر ماست که تو رو راحت گذاشتیم و بهت گیر ندادیم و اذیتت نکردیم ، که الان برگردی غیرت منو مسخره کنی😑
سارا : نه منظوری نداشتم ببخشید
اصلا حق با توعه منم دیگه یکم زیادی از حدم رد شدم
ولی باور کن تحریک کردن مردا خیلی لذت بخشه
من : همین که بالاخره اینو از زبونت شنیدم خیلی خوشحالم
سارا: گمشو دیگه مسخره بازی در نیار
من : ولی من به خاطر یه چیز دیگه هم بود معمولا نمیگفتم که خواهرمی
سارا : چی؟
من : همینطوری که خودتم گفتی 😂 وقتی تحریک شدن بقیه رو نسبت بهت میدیدم لذت میبردم
وقتی راجبت حرف میزدن و تو حسرت کردنت بودن بهم حس خوبی دست میداد
سارا : داداش مارو نگاه کن !! از هوش نری یه وقت
من : بابا وقتی من میگم مردم تو کفن و تو سوژه جقشونی یه چیز میدونم میگم دیگه
میدونی من چندبار عکساتو از گوشیت برداشتم و رفتیم با دوستام جق زدیم به یادت؟
سارا : بابا تو دیگه خیلی دیوصی ، عوضی با چه لذتی هم تعریف میکنه
من : نه 😅، فقط اینارو گفتم که بگم کارت درسته ، خیلیارو تو کف نگه داشتی
سارا : خودمم میدونستم لازم به گفتن تو نبود
من: خب حالا هدفت ازین کارا چیه ؟ میخوای بدی بهشون ؟
سارا : عوضی من شوهر دارما 😐
من : میدونم😐 ولی چه ربطی داره
سارا : ربطش اینه که خب اگه سکس بخوام و داغ کنم
قطعا با شوهرم سکس میکنم دیگه
من : خب اگه جایی بودی که حشری شدی و شوهرت نبود چی؟
سارا : خب جایی که ایمان نباشه (همسرش) حشری نمیشم
من : اخه مگه حشری شدن دست توعه که بگی الان میشم یا نمیشم
داستان خودمونو یادت رفته چطوری داغ کرده بودی میگفتی فقط بکن توش
سارا : خب تو فرق داری دیوونه
من : چه فرقی داشتم ، کیر کیره دیگه من تونستم حشریت کنم ، پس ممکنه کسای دیگه هم تونسته باشن
سارا: الان منظورت چیه از این حرفا
من : میخوام بدونم که تاحالا به چند نفر دادی یا به کیا دادی
سارا : بابا به توچه تو چه گیری دادی به من ، جای اینکه انقدر رسیدم به خودم به خاطر تو به فکر کردنم باشی ببین چیا میپرسی
من : خب برام جالبه!
سارا : کمتر حرف بزن و بیا اون کیرتو بکنم توم که دارم آتیش میگیرم ، حشریم کردی انقدر از شهوت حرف زدی
من : خب چی میشه بدونم مگه چه اتفاقیه ، رفتی دادی دیگه نوش جون خودت
سارا : خب خوبه الان فهمیدی چی شد ؟ میخوای برگردی بهم بگی جنده؟
من : نه نه اصلا اولشم که گفتم نوش جون خودت برا خودت بوده دادی به کسی هم ربطی نداره الان همه میدن
سارا : پس چی میگی ؟ چرا انقدر پیگیری؟
من : گفتم که از سر کنجکاوی بود و یکمم لذت میبرم که همه تو فکر گاییدنتن
سارا : خب بگو ببینم مثلا کی رو میشناسی که تو کفمه
بگو ببینم میشناسمش یا نه
( یه عموی دیوص دارم که اونم بدجوری تو کف سارا بودش
چند وقت پیش که خونمون با پدربزرگمینا تو یه ساختمون بود یه چندباری باهم مست کرده بودیم و تو عالم مستی همش حرف سارا رو پیش میکشید و دنبال یه راهی بود که بتونم براش اوکی کنم و حتی میگفت سکس خواهر برادر یه چیز طبیعیه و همه میکنن و من خودم هم کردم و خیلی لذت بخشه و حتما باید تجربه کنی و این داستانا و برای تحریک بیشترمم میگفت که یکی از عمه هام که باهاش سکس داره رو برام اوکی میکنه که بزنم توش و قبلا جلو سارا عمم رو گاییده و یه کارایی هم با سارا کرده که حالا راست و دروغش رو نمیدونم ولی من خیلی تحریک شده بودم و واقعا دلم میخواست که یه کاری کنم اوکی شه این برنامه ولی چون انتظاراتی که از خودم مثل پول و هیکل اماده و این داستاتا هنوز اوکی نبود پیگیرش نشدم و داستان برا همون یکی دو شب موند و دیگه به روی هم نیووردیم ، اینجا هم که دیدم داره شرایط جور میشه سریع اسمشو اوردم تا ببینم چی پیش میاد)

من : مثلا امیر
سارا امیر ، کدوم امیر ؟
من : عمو دیگه ، عمو امیر
سارا : اه اسم اونو جلوی من نیار ! تو از کجا فهمیدی که تو نخ منه؟
من : فهمیدم دیگه یه جورایی خودش گفت !
تو مگه خبر داشتی که اونم به فکر کردنته؟
سارا : اره بابا
من : پس راست میگفتش
سارا : درست حرف بزن ببینم چیو راست میگفته
نکنه گفته منو کرده ؟
من : نه نه اینطوری نمیگفت
دقیق متوجه حرفاش نبودم مست بودیم ، فکنم یه چیزایی راجب سکس با عمه فاطمه و مالیدن تو این داستانا
سارا : خب خوبه
من : حالا واقعا راست میگفت ؟
سارا : اره ، همیشه سعی میکرد منو حشری کنه مرتیکه هیز
همش راحب سکس و این چرت و پرتا حرف میزد یه سریم فاطی جنده رو جلوم کرد که مثلا منم تحریک بشم بهش بدم
اما فقط در حد مالیدن و لاپایی و ساک و این داستانا موند
اون بنده خدا که خیلی زجر میکشید تا دم کص میومد همه کار میکرد اما نمیتونست بکنه توم 😂😂😂😂
من : خب چرا نمیکرد
سارا : مثل اینکه دختر بودمو پرده داشتما
من : اها !! ولی بعدش چی تو که سریع شروع کردی به کص دادن
سارا : نه زیاد ازش خوشم نمیومد خیلی هیز بود
همیشه زیاد میخواست انتظار داشت من هروز برم خودمو براش لخت کنم و باهام حال کنه
عوضی هرجا فرصت پیدا میکرد کیر رو میزاشت لای پای ما
ولی هیچوقت اون حسرت تو چشاشو یادم نمیره ، همش سرش تو کصم بود و در حال لیسیدن و خواهش که بزار بزارم توش😂😂
فکنم من اونو خیلی اذیت کردم و البته تقصیر خودشم بود
صبر نداشت دیگه شاید اگه صبر میکرد الان اونم منو کرده بود
من : ولی دلم خیلی براش سوخت بنده خدا چه حسرتی میخوره چه کصی رو از دست داده
سارا : اره منم بعضی وقتا بهش فکر میکنم خندم میگیره اون بنده خدا که خیلی تو کف موند همه کار کرد تا درم سوراخ اومد ولی نتونست بکنه 😂😂😂😂
من : البته اینقدرا هم که تو میگی خنده نداره
سارا : چرا بابا داره باید میدیدیش اخه
من : به هر حال گذشته رفته ولی برام سواله که هنوز بهت فکر میکنه یا نه ؟
سارا : بکنه یا نکنه چه فرقی داره
من : نه همینطوری برام جالب شد الان که فهمیدم حرفاش یه جورایی درست بوده شاید یه شب نشستیم باهم یادی از گذشته کردیم ببینم در چه حالیه
سارا : یه چنتا عکسم از من نشون بده شاید نشستید باهم جقم زدید
من : اتفاقا همین کارم میکنیم
حالا فعلا اون شلوارو در بیار که لای پاهات بهشته !!!

ادامه...

نوشته: قدرشناس


👍 12
👎 8
53001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

852167
2022-01-08 00:42:21 +0330 +0330

ناموسا بعد این طوماری که نوشتی هنوزم ادامه دارد؟؟؟

0 ❤️

852211
2022-01-08 02:17:27 +0330 +0330

این همین داستان و قبلا یکی دیگه نوشته بود ، سوژه نکراری داستان تکراری و دزدی
اما یه مجلوق دست به تایپ شده برامون ، چطوری بی ناموس ، شل پدر ، بیا و نویسندگی و بزار کنار ، شما اصلا داستایوسکی ، این خواهری که تو تعریف کردی فقط میتونه الکسیس باشه شایدم السا جین و لانا و …
چی میخواین شما دهه هشتادیا و هفتادیا از دنیا ، انقدر فضا داغونه هر تخم به دستی میشه نویسنده

1 ❤️

852218
2022-01-08 02:27:43 +0330 +0330

ادامه بده ناموسا

0 ❤️

852289
2022-01-08 13:03:03 +0330 +0330

قشنگ بود

0 ❤️

852299
2022-01-08 14:52:17 +0330 +0330

چه جالب! در کنار محارم بی غیرتی هم رواج میدین.آفرین👏👏👏

0 ❤️

852337
2022-01-08 21:59:07 +0330 +0330

ارواح خاک باغچه خونتون دیگه ادامه نده ، یعنی از همه سوراخ های بدنم خون زد بیرون ، داداچ به خودت رحم کن، جانت در خطر است یموقع سقفی که زیر نشستی و این شر و ور ها را میگی خراب میشه میمونی زیر آوار . ما راضی نیستم😂😂

0 ❤️

852353
2022-01-09 00:41:12 +0330 +0330

ننویس بابا تا اخر ب زور تحمل کردم
خواهرت جندس. خودت هم جقی
تو ی خط خلاصه میشد

0 ❤️