ولنتاین غمگین (۱)

1402/02/21

بدجوری سرم گیج میرفت ،نور مهتابی بد رنگی تو چشمام بود که باعث میشد به سختی بتونم بازشون کنم
چندبار پلک زدم و به هرسختی ای بود چشامو باز کردم (احساس میکردم دو تا وزنه به پلک هام اویزونه) اولین صحنه ای که باهاش روبه رو شدم تصویری از نامزدم شانلی بود که با چشمای بسته و سری پایین به صندلی ای دقیقا روبه رو من بسته شده بود، و موهای بورش دورش ریخته بود با تمام توانم اسمشو صدا زدم که تازه متوجه شدم چسب پهنی رو دهنم خورده، دقت که کردم دیدم مشابه همون چسب رو صورت شانلیم هست!

چیزی که میدیدمو باور نمیکردم، لخت درحالیکه فقط یک شرت پام بود رو یک صندلی بودم دستام با دستبند به دوطرف صندلی بسته شد و پاهامم با یک طناب بسته بودن یک نوار چسب پهن رو صورتم بود ،بشدت سرم گیج میرفت احساس ضعف داشتم و نامزدم دقیقا روبه رو من بسته شده بود با این تفاوت که فقط دستاش بسته بود پاهاش از هم باز بود و میتونستم به وضوح شورت توری مشکیشو از لای لباس شب کوتاهش ببینم
لباس شب کوتاه!
تازه داشت یک چیزایی یادم میومد ،دیشب مهمونی خونه امیرعلی بودیم به مناسبت ولنتاین برا دوست دختر جدیدش یک مهمونی گرفته بود، اخرین چیزایی که یادمه نگاه های هیز امیرعلی رو باسن شانلی درحال رقصیدن و جرو بحثمون تو مسیر برگشت سر اینکه چرا این لباس کوتاه و دکلته رو تنش کرده بود اینا اخرین تصاویری بود که یادم میومد و بعدش انگار یکباره همه چی سیاه میشد، تو همین فکرا بودم که نگاهی به اتاقی که توش بسته شده بودیم انداختم
یک انبار بدون هیچ پنجره ای که سقفش چیکه میکرد و بجز اون ۲تا صندلی که ما روش بسته شده بودیم فقط یک تشک زرد رنگ بین منو شانلی بود حتا نگاه کردن بهش بهم حالت تهوع میداد و سعی میکردم نگاش نکنم و البته یک دوربین لعنتی یک دوربینم گوشه سقف انبار بود.

این دیگه چه کابوسی بود؟ یاده فیلم های اَره افتاده بودم که معمولا با همچین سکانس هایی شروع میشد و در ادامه قربانیان فیلم مورد شدید ترین شکنجه ها قرار میگرفتن ، باید سریع یک فکر میکردم، تلاش میکردم با دستم محکم دستبند رو بکشم ولی لعنتی بدجور محکم بود و فقط دست خودم درد میگرفت لعنت لعنت لعنت…

دیدم کم کم شانلی داره سرشو تکون میده و بهوش میاد سعی میکردم به هربدبختی ای بود صداش کنم که با شنیدن صدای چرخوندن کلید تو قفل پریدم

به به مثکه این ۲ تا کفتر عاشق بهوش اومدن(غش غش خنده)…
۲تا مرد وارد انبار شدن هردو ماسک داشتن و تیشرت و شلوار مشکی تنشون بود جفتشون غول بودن و جثه بزرگی داشتن با این تفاوت که یکی قدش از اونیکی ۱۰ ۱۵ سانتی بلند تر بود، دست قد بلنده بود یک کیف بود و دست قد کوتاه یک سطل
از ترس دهنم عین چوب شده بود ،قد کوتاهه اب سطلو محکم پاچید تو صورت شانلی و داد زد بیدار شو دیگه جنده خانوم ۱۵ ساعت خوابی
طفلک شانلی جور پرید و با ترس و لرز این ۲تا نره خرو نگاه میکرد که دل سنگ اب میشد براش

ساعت خوااب چه عجب بیدار شدید، باید دل بکار بدید که خیلی کار داریمااا قد کوتاهه غش غش میخندید تو نگاه شانلی ترسو میدیدم و خودمم داشتم سکنه میکردم

قد بلنده محکم چسب رو صورت شانلی رو کشید که جیغ بلند بعدشو به همراه داشت.
ترو خدا هرچی پول بخوایید بهتون میدیم به هیچکس حرفی نمیزنیم فقط ترو خدا بزارید بریم ما
برید؟ کجا میخوای بری خانوم خانوما تازه اومدی کلی کارر داریم باهم
اگه دختر پسر خوبی باشید قول میدم بهتون سخت نگذره، ولی اگه بخواید ادا تنگارو دربیارید و نسازید بدجور مجبور میشم اذیتتون کنم.
شیر فهم شدید یا نه؟؟
حتما تا الان خانواده هامون رفتن پیش پلیس دارن دنبالمون میگردن، اگه الان ولمون نکنی پلیس پیداتون میکنه …
هنوز حرفای شانلی کامل نشده بود که قد بلنده محکم با پشت دست کوبید تو صورت شانلی و نعره میزد منو داری تهدید میکنی جنده خانوم؟؟مثکه شما زبون ادمیزاد نمیفهمید عطا دست های این جنده رو باز کن
رو چشم آقا عماد

پسر قد کوتاهه که حالا فهمیدم اسمش یا حداقل اسم مستعارش عطاست داشت با کلید قفل دسبتند های شانلیو باز میکرد از گوشه چشماش اشک و گوشه لبش خون میومد، این دیگه چه بلایی بود داشت سرمون میومد!
دستاشو باز کرد و قد بلنده که اسمش عماد بود محکم از رو صندلی کشیدش و از پشت کشیدش تو بغلش
جثه نحیف و لاغر شانلی تو بغل این مرتیکه بدجوری منو میترسوند!
یک چاقو از پشت گزاشت رو گردن شانلی و گفت صدات دربیاد با همین شاهرگتو میزنم دختر خوبی باش و هر کاری ازت خواستیم بکن ، اشکای شانلی رو میدیدم که اروم از گوشه چشمش میومد،
قد بلنده محکم شانلیو هل داد رو تشک بینمون و خوابید روش
شانلی جیغ میزد و از یارو میخواست که ولش کنه ولی انگار جیغو داد التماس های شانلی بیشتر عمادو حشری میکرد، لباس دکلته و کوتاه شانلیو از پایین داد بالا
جوووون جووووون عجب بدنی داری تو جندهه با یک دست محکم دهن شانلیو گرفته بود و با دست دیگه شورت مشکی توری تانگشو میزد کنار
دراز بکش جنده دراز بکش جیغو داد نکن، ببند دهنتوو
عمادمحکم دهن شانلیو گرفته بود و صدای جیغای شانلی خفه میشد
اخ لعنتیی باید کون تنگی داشته باشیی… نترس نترس من مراقبتم جنده کوچولو
در حالیکه زیپ لباسشو که تا کمر بود میکشید پایین میگفت این نامزد بیغیرتت واست این لباسارو میخره اره؟؟ دوست داره مثل جنده ها بگردی و همه نگات کنن اره؟ فقط یک کونی دوست داره زنش اینطوری بگرده
عطا از اونور داد میزد اقا عماد این شوهره اکه غیرت داشت که اینجوری با عشق جرخوردن زن جندشو نگاه نمیکرد.

صدای جیغ شانلی بلند شد، عماد محکم تر دهنشو گرفت و گفت خفه میشی یا خفت کنم جنده؟؟ میدیدم که با دست دیگه اش داره کیرشو تنظیم میکنه رو سوراخ شانلی

پاهاتو باز کن…پاهاتو باز کن جنده یالااا تکون نخور تکون نخور میخوام از کون بکنمتت ، یک جوری کونت میزارم که قبلا نزاشتن اره دوست داری از کون بکننت اره دوست داری؟؟؟
شوهر کونیت از کون میکنتت؟
با گفتن این جمله یک توف زد به کیرش و کرد تو سوراخ شانلی
دستشو از رو دهنش برداشت و محکم خوابید روش
جیغای شانلی پرده گوش رو پاره میکرد، پاره شدممم ترو خدا التماست میکنمم نکن نکنن ایییییی

عماد بیشتر تحریک میشد با جیغای شانلی
اخخخخ چقدر تنگییی چه سوراخ تنگی داری جنده معلومه ندادی تاحالا از پشت حال میکنی اره حال میکنی میکنمت؟؟
جیغای شانلی توام با گریه شده بود و زار زار داشت گریه میکرد من هیچوقت باهاش رابطه آنال نداشتم و میدیدم چقدر داره درد میکشه بلند جیغ میکشید عماد محکم تر تلمبه میزد وای به حالت اگه برینی بهم جنده فهمیدی؟میکشمت
اخ میخوام اون کون لعنتیتو پاره کنم جنده سگ، شانلی دستشو به جلو دراز میکرد انگار که امیدوار بود من بتونم کمکی بهش کنم واقعا تحمل دیدن این صحنه ها واسم سخت بود.
شانلی زیر کیر عماد زجه میزد و عماد محکم موهاشو گرفته بود و تو کونش تلمبه میزد
عطا از بالا سرم دستشو گزاشت رو شونه هام و اروم رفت پایین و شروع کرد به چنگ زدن سینه های لختم و دره گوشم میگفت چه حسی داره نامزدتو در حال جر خوردن زیر یک کیره دیگه میبینی؟؟؟ دوست داری مگه نه ؟؟ بهت قول میدم انقدر بهت خوش بگذره امروز که خودت بشی کس کش زن جندت و از این به بعد بخوابونیش زیر کیر مردای غریبه شروع به میک زدن لاله گوشم کرد که مور مور شدم اروم گفت البته خودتم دست کمی از این پتیاره نداریاا خوب چیزی هستی خوشگل پسرررر
تو همین حین عماد با صدای عربده بلند ارضا شد.
وقتی از رو شانلی بلند میشد اب کیر عماد و خون از لای پاهای شانلی سرازیر بود، طفلک انقدر گریه کرده بود همه ارایشش ریخته بود و صداش در نمیومد و عین بید میلرزید و هق هق میکرد
عماد بلند شد کنارش وایساد و محکم با لگد یکی زد تو پهلو شانلی که از درد به خودش پیچید، بغض داشت خفم میکرد.
اخخخ خوب گشادت کردم جنده خانوم ولی ناراحت نباش که شوهر کونیتم تا چند دقیقه دیگه مثل خودت گشاد میشه …غش غش خنده اش بدنمو میلرزوند.

نوشته: دوریان گری


👍 5
👎 11
20701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

927453
2023-05-11 03:07:45 +0330 +0330

اسم داستانو قبلا شنیدم نمیدونم اسم فیلمه یا آهنگ ولی شنیدمش
نه ک بد نوشته باشیا نمیخوامم بهت گیر بدم ولی اسمش داستان سکسیه چرا انقد قسمتای سکسش کمه؟

0 ❤️

927634
2023-05-12 12:38:34 +0330 +0330

درون هر زنی یه کس زندگی میکنه که دوست داره به من بده.تو همون زن هستی معطل نکن.فقط یه پیام بده بقیش با من… 😍 🌹 😏

1 ❤️

927853
2023-05-13 23:51:49 +0330 +0330

لعنت به هرچه متجاوز وتجاوزه

2 ❤️