پاهای خواهر بدنساز (۵ و پایانی)

1401/08/28

...قسمت قبل

سلام بچه ها امید وارم حالتون خوب باشه می‌دونم مدت زیاده نبودم و از وقتی نبودم تا حالا کلی اتفاق افتاده.
اول اینکه بگم خواهرم ۱ ماه میشه دیگه باشگاه نمیره و دیگه فرصتی برای فدا شدن واسه جورابا و پاهاش بعد باشگاه ندارم اما از اول مهر خواهرم میره دانشگاه و کلی اتفاق افتاده که واستون میگم حال کنید.
خواهرم رشته آیی از کامپیوتر رفته و چون منم یکم سر درمیارم دائم تو اتاقمه و به بهانه های مختلف ما کارای بدی انجام دادیم.
خواهرم هر روز ساعت ۶ صبح میره دانشگاه با کفش سفید اسپرتش و جوراب سپاه مچی که تازه خودم واسش خریدم.از ساعت ۶ تا ۴ بعدظهر که خودش یه فرصت طلایی این روزا حساب میشه واسم.
جریان میرسه به ۲ هفته پیش که طبق معمول خواهرم سر صبح با بابام رفت دانشگاه. منم ساعت ۱۰ پا شدم از خواب و به یک سری کارها رسیدگی کردم. دیدم ساعت ۱۲ خواهرم پیام داد و نوشت که امروز عشقم واست یه سورپرایز دارم. منم خوشحال شدم گفتم به به قراره حال کنیم. ساعت ۴ شد و خواهرم اومد خونه. به مامانم سلام کرد و رفت تو اتاقم و گفت که مهدی داداشی بیا یه سری درس جدید بهمون دادن ببینم تو ازشون سر درمیاری. مامانم هم گفت آره مهدی برو.
منم پاشدم رفتم تو اتاق. خواهرم در رو بست و نشست رو صندلی میز تحریر و کامپیوترم رو روشن کرد. منم گفتم خب بگو چه کمکی کنم که گفت بیا جلو. رفتم جلو دیدم یه خمیازه کشید و گفت جورابامو درآر سریع و ببر بشور حوصله ندارم اصلا. منم جلوش زانو زدم و هردو رو درآوردم و بعدش گفت که یه لیوان آب هم برای بیارم. از جوراب ها که نگم بوی پاهاش زیاد نمیومد ازشون چون کفشاشو تازه خریده بود و بوی نویی میداد ولی تعریق رو احساس میکردم. یه لیس عمیق زدم به کفشون و رفتم شستم یواشکی و یه لیوان آب هم ریختم تو لیوان و براش بردم. وارد اتاق شدم دیدم ولو افتاده رو تخت. گفت میخوام بخوابم بعدش یه سورپرایز برات دارم منم گفتم باشه بخواب عشقم و رفتم سرمت در که گفت یه کاری رو فراموش کردی . گفتم چیکار؟ گفت بیا جلو. رفتم جلو سرمو کشید سمت خودش و یه لب ازم گرفت. منم کمکاری نکردم و باهاش همکاری میکردم شاید‌ سه یا چهار بار همو بوسیدیم بعد رفتم بیرون. مامانم گفت که میخواد بره خونه خالم و داداش کوچیکم هم اسرار کرد که اونو هم ببره و گفت آخر شب برم سراغش. منم گفتم عالی شد.
حدود ۴۰ دقیقه بعد خواهرم بیدار شد و اومد بیرون از اتاق که چایی بخوره. داشت چایی میخورد که گفت مهدی گفتم بله و گفت بیا رفتم جلو گفت امروز دوستم میاد خونه قراره حالتو بگیریم . گفتم تو که گفتی سورپرایز و گفت گمشو بچه کونی و یه بوس از لوپم کرد. حدود ساعت ۶ بود دیدم صدا در اومد رفتم در رو باز کردم دیدم بله خانوم اومد
. گفت سلام مهدی جون خوبی و منم سلام کردم و دست داد منم گفتم نمیشه که دست بدیم و گفت خره تو یک ماه پیش زیر من بودی داشتم با کیرت حال میکردم الان اینو میگی و یکی زد تو تخمم . منم رفتم کنار و یه آه بلندی کردم چون محکم زد. رفت تو اتاق خواهرم که سلام و کردن و نشست پیشش. گفتم میشه یه سوالی بپرسم؟ گفت آره . گفتم چرا باکره نیستی؟ سرشو انداخت پایین و خواهرم گفت میمردی گوه نخوری؟ ولی عیب نداره بزار بدونی ، بابای کونیش بهش تجاوز کرده و واسه همین الان بچه طلاقه حالا گمشو بیا ببینم. منم رفتم جلو گفت زانو بزن. منم زدم و گفت که جورابای دوستشو دارم. منم درآوردم و گفت بکن توی دهنت و منم کردم و زدن زیر خنده‌. خواهرم سیستمو خاموش کرد و اومد جلوم سرپا بود و منم زانو زده.مثل پوزیشن ساک زدن بودیم. گفت دهنو باز کن ، باز کردم دیدم جورابای سمانه رو از دهنم درورد. شلوارشو کشید پایین گفت ساک بزن و هردو زدن زیر خنده منم سرمو بردم لای کصش و داشتم میلیسیدم که ارضا شد و نتونست خودشو کنترل کنه افتاد زمین. سمانه گفت مهدی لباساتو درآر سریع که برنامه داریم. منم دروردم. دیدم گفت خب ببین من میرم روی تخت و تو دراز میکشس پایین تخت منم گفتم باشه و رفتم دراز شدم. دیدم پاهاشو آورد جلو شورتم. بوشون محشر بود. گفت که از به خاطر من ۱ هفته بود پاهاشو نشسته که از دانشگاه نیومده. پای راستشو گذاشت رو تخمم و فشار میداد. منم دادم درومد پاشنه پای چپشو کرد تو دهنم. پاشو رو تخمام فشار. تخمامو میزاشت لای انگشتاش و فشار میورد. داشتم دیونه میشدم از درد.ناخن شست پاشو میزد به سوراخ کیرم و داشت زخمش میکرد. دنیا داشت رو سرم خراب میشد که گفت کافیه کیرتو خواهرت نیاز داره و پاشنه پای چپشو از دهنم درورد جاشونو عوض کرد و پای راستشو گذاشت جلو چشام.پاهاش خیلی ناز و باریک بودن و از مال خواهرم خوشگل تر بودن. هیچی نمی‌دیدم و به خواهرم گفت خوبه درارش دیگه. گفتم چی رو که پاش نمیزاشت حرف بزنم پاشو از جلو چشمم برداشت و بعله بات پلاگ قرمزی از تو کونش بوده تا حالا و علت خستگیش هم همین بوده. درودش و اومد نشست رو کیرم. گفت عشقم کیرت امروز قراره کون منو جر بده. کیرمو با دستش گرفت و گذاشت در کونش و فشار میداد که بره داخل . عاه و ناله هاش هنوز تو گوشمه و بلاخره رفت. شروع کرد به بالا و پایین رفتن. سمانه هم فرصتو از دست نداد و پاشو از دهنم درآورد و اومد نشست رو دهنم .داشتم خفه میشدم و گفت بلیس بدو حیوان. شروع کردم کص و کونشو لیس زدن. مزه خوبی داشت عرق کرده بود یکم ترش بود . کیرم تا ته تو کون خواهرم بود. خیلی حال داد. کسایی که کص و کون کردن میدونن کیرت میره توی یه جای تنگ و خیلی مرطوب و فوق العاده نرم.داشتم حال میکردم که گفت سمیرا گفت بلندشو اون ابو نیاز دارم و خواهرمو حل داد. خواهرم که نای بلند شدن نداشت اومد رو تخت. گفت خب عشقم وقتشه به ارز‌وت برسی . پاشو آورد جلوم و گفت واسه خودت حال کن. هیچ پایی به پای خواهر نمیشه . شروع کردم لیسیدن.مزش که نمونه بود و شور و ترد. انگشتاشو میمکیدم. زبون میزدم زیر ناخوناش. با دنون سعی می‌کردم پوست های زخیم پاشو به خراشم و خلاصه… دیدم سمانه شروع کرد پاشو گزاشت رو کیرم.منم گفتم جووووننن . اونم گفت لپات بادم جون و شروع کرد فوت جاب. کیر. زخمیم زیر پاهای نرم و شفابخشش بود و خواهرم هم که دیگه تا نداشت رو تخت افتاده بود. شاید ۲ دقیقه مالید ابم اومد ریخت رو شکمم. خواهرم هم دید و مثل سگ اومد همشو از رو شکمم لیسید. روز خوبی بود اگه دوست دارید بازم بگم حتما بگید.

نوشته: مهدی


👍 33
👎 16
73301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

903362
2022-11-19 01:41:28 +0330 +0330

کسشر گویی به علم نیاز ندارد و الی خامنه ای انقدر نمی گفت راهت از اون جدا کن کم کس بگو چاقال

2 ❤️

903367
2022-11-19 02:05:53 +0330 +0330

منم دوست دارم کف پای دخترارو بلیسم اما بدشون میاد

1 ❤️

903385
2022-11-19 03:41:59 +0330 +0330

سلام دوستان
من یه چیزی برام پیش اومده نمیتونم تحلیل و هضمش کنم کسی بتونه کمکم کنه ممنون میشم
مادر و پدرم ازهم جدا شدن مادرم دوباره ازدواج کرده یه خواهر ۱۹ ساله دارم الان باهم دیگه زندگی میکنیم مامانم یه بچه هم از ناپدریم داره بگذریم
تازگیا متوجه شدم خواهرم و ناپدریم زیاد باهم تنها میشن مثلا همه نشستیم تو پذیرایی ناپدریم پامیشه میره اتاق آبجیم درشم باز باهم صحبت میکنن زیاد باهم بیرون میرن وقتایی که تو مغازه هستیم و آبجیم خونه تنهاست ناپدریم درصورتی که باید پیش ما باشه و کمک کنه میگه کار دارم باید برم وقتی مامانم بهش زنگ میزنه متوجه میشم که خونست یا رفته بوده خونه خیلی ازین قبیل چیزا هست ذهنم مدام مشغوله نمیدونم اصلا نمیدونم یعنی چیزی بین این دوتاهست آخه مگه میییییشه اون که مثل دختر خودش میدونه آبجیمو یعنی…؟؟نمیتونم بهش فکرکنم ذهنم کار نمیکنه یه نفر کمکم کنه ممنون میشم

2 ❤️

903393
2022-11-19 04:13:46 +0330 +0330

گاییدن آبجی از گاییدن زن خوده آدم بیشتر حال میده. کوس و‌کون ابحی لیس زدن و گاییدن داره واقعا

1 ❤️

903442
2022-11-19 15:47:51 +0330 +0330

عذر میخوام این جملات برای مفهوم نبود میشه توضیح بدی 🤔

یه لیوان آب هم ریختم تو لیوان !!!

بخواب عشقم و رفتم سرمت در !!!

رفت تو اتاق خواهرم که سلام و کردن !!! چه کسی رو کردن ؟

1 ❤️

903445
2022-11-19 17:24:18 +0330 +0330

ادامه بده
آبجیتم اسلیو کن

1 ❤️

903446
2022-11-19 17:25:41 +0330 +0330

عکسای ۲تاشونم بزار

1 ❤️

903453
2022-11-19 18:01:11 +0330 +0330

مرز جدیدی در خیال بافی فتح شد

1 ❤️

903458
2022-11-19 19:46:55 +0330 +0330

کاش شماره ساقیاتونم آخر داستان بذارید

3 ❤️

904994
2022-12-02 00:10:38 +0330 +0330

ادامه بده _ عالی بود

1 ❤️

904995
2022-12-02 00:13:51 +0330 +0330

دوست داشتیم_بازم بنویس

1 ❤️

906792
2022-12-15 09:01:04 +0330 +0330

فقط اونجاش که نوشته کسای که کسو کون کردن…خخخخ بمیرم برات که هنوز کس ندیدی که فکر میکنی همه مثل خودتن

1 ❤️

928965
2023-05-20 20:48:42 +0330 +0330

بازم بگو

0 ❤️