پاهای دختر خاله

1401/06/27

الان که این داستان رو دارم مینویسم ۱ ماه از اون ماجرا گذشته(:
هوا بارونی بود و داشتم داشتم از سالن بر میگشتم خونه وقتی رسیدم خیس خیس شده بودم خواستم برم توی اتاق که دیدم خاله هم اینا خونه هستن و احوال پرسی کردم بعد به اتقام رفتم و لباسامو عوض کردم وقتی عوض کردم رفتم سر یخچال که یه چیزی بخورم که دختر خاله ام خیس خیس اومد داخل چشمام برق زد خط کس هاش واضح معلوم شده بود و کیرم درجا شق شد منم چون شلوارک پوشیده بودم حسابی کیرم ضایع بود یه سلام زیر زبونی دادم و سریع رفتم تو حال نشستم اونم رفت تو اتاق من بعد مادرش رو صدا کرد بعد ۵ دقیقه مامانش اومد گفت

  • رضا خاله یه لباس نداری فاطمه تن کنه؟
    اگه اندازه اش باشه که هست اره
    بعد رفتم تو اتاق و دنبال پیراهن و شلوار ای که حدود ۱ هفته پیش خریده بودم گشت ام و بعد ۵ الی ۱۰ دقیقه پیدایش کردم و خواستم بدم به فاطمه که مهو بدن اش شدم و سریع به خودم اومدم وقتی دادمش با یه پوزخند عجیب از دست ام گرفت بعد رفتم بیرون و اون هم بعد یه چند دقیقه اومد گفت
  • رضا یه رژیم بگیر واقعا نیاز داری
  • باشه حتما(با لحن تعنه دار)
    خب اون روز هم بدون هیچ چیز خواص ای تموم شد بعد خواستم برم سالن که دختر خاله ام رو دیدم (راستی من ۱۵ سالمه و دختر خالم ۹ ماه از من کوچیک تر هست.) منم چون تو این چند وقت به دختر خاله ام یه حس خیلی خوبی پیدا کرده بودم سریع جلو رفتم و شروع به احوال پرسی کردم و یه ۱۰ دقیقه حرف میزدیم که یهو بحث لباس های من پیش اومد که گفتم لباس ها اذیتت که نمیکرد؟
  • نه راحت بودم
  • به اندام مثل شما بایدم راحت باشه بعد یه پزوخند خیلی بامزه زد که دلم رفت و بدون هیچ چیز دیگه ای رفت و منم رفتم سالن و اون روز هم تموم شد و رفتت تااا ۲ هفته دیگه که یه شماره ناشناس واسه من پیام داد سلام چطوری؟
    گفتم سلام خوبم شما خوبید؟ شما رو به جا نمیارم میشه معرفی کنید؟ یهو دیدم گفت به به اقا رضا چقدر رسمی شدی به به درجا فهمیدم دختر خالمه گفتم به به فاطمه خانوم چه عجب مگه گوشیت درست شد؟
    -نه یه جدید گرفتم
    مبارکه
    -مرسی،رضا
    بله
    -گوشیم حیمیل نداره میشه هر وقت تونستی بیای یه جیمیل بسازی واسم؟
    امشب ساعت ۹ از کلاس تقویتی میام هستید بیام؟
    -اره بیا
    خب دیگه خداحافظ
    خب گذشت تا شب که کلاسم تموم شد رفتم خونه یکم موهام رو اوکی کردم و یه عطر زدم و حرکت کردم وقتی در رو زدم خاله ام در رو باز کرد:
    -به به خاله جون خوبی عزیزم؟
    سلام خاله مرسی
    رفتم داخل دیدم شوهر خاله ام میگه زهرا زود اماده بشو بریم و خاله ام صدا زد گفت
    فاطمه مامان توهم میای؟
    کجا میخواین برین؟
    مامان خیلی دندان ام درد میکنه میخام برم عصب کشی بکنم اگه میای بیا بریم یه نگاه به دندان هات بندازه
    -اع خوبه نه من نمیام میخام رضا گوشیمو درست کنه
    باش عزیز دلم

-رضا خاله تا ما نرفتیم نرو فاطمه تنهاست
چشم خاله
وقتی رفتن فاطمه رو صدا کردم گفتم گوشیتو بیار دیگهههه گفت واسا اومدم وقتی اومد یه لباس نسبتا تنگ داشت که یکم ادم دلش میرفت با یه شلوارک اومد
-ببینم چیکار میکنی مهندس
نمیخواید حالا شیرین زبونی کنی بی مزه
نشت کنارم و شروع کردم به ساختن جیمیل که وسط هاش واقعا بهم جسبیده بود چطور که ممه هاش رو میتونستم کاملا حس کنمشون وقتی تموم شد گوشی رو بهش دادم اون رفت اونطرف پذیرایی نشست و من اینطرف بعد یهو گفت
-اوفففف حوصلم سر رفت
گفتم بیا ج و ج بازی کنیم و شروع به بازی کردیم و همش سوال های سخت میگفت مثلا دوست دختر داری؟تاحالا بوس با دختر داشتی؟ و کلی چیز دیگه
بعد من یه سوال پرسیدم که کلی بابتش خجالت کشیدم گفتم که دوره بلوغ کجات درد گرفت بیشتر؟
یعنی یهو از دهنم پرید و بعدش کلی خجالت کشیدم اونم گفت یه جایی به شدت شخصی که نمیشه گفت منم پرو پرو گفتم خب دقیقن بگ کجا؟ بعد کلی اصرار زیر زبونی گفت سینه هام بعد فورا لپ هاش سرخ شدن و خجالت میکشید و منم از صورت زیباش کیف میکردم بعد گفتم مغزم نمیکشه دبگه بیا بریم تیک تاک کلی فیلم چالش دیدم خیلی هاش نیمه لختی حساب میشد بکنی کلی من کیف میکردم که یهو دیدم فاطمه به کیرم زل زده که دیدم یا خدا کیرم شقه شقه جلو خندش نتونست بگیره و خندید و منم خندیدم بعد گفت با اینام مگه تحریک میشن پسرا؟
هیچی نگفتم و اومد باز کنارم نشست و فیلم دیدم این بار خیلی بهم نزدیک شده بودیم اون که قشنگ به من جسبیده بود و ممه هاش رو قشنگ نرمی ایش رو میتونستم حس کنم عالییی بود بعد باز من شق کرده بودم و اون هی نگاه میکرد و پوز خند ریز میزد هر چند یه بار بعد دست هاش رو گذاشت تقریبا ۳۰ ثانتی کیرم و و باز فیلم دیدم بعد قشنگ لباش کنار لب هام بود که یهو فیلم از لب گرفتن اومد که منم رد اش هم نکردم و دیدم و بعد یهو اومدیم به هم‌ نگاه کنیم قشنگ لبه هامون به هم خورد و لب هام یکم خیس شدن و یه پوز خند ریز زدیم هر دو تامون و منم از فرصت استفاده کردم فورا لب هام رو به لب هاش چسبوندم من که بلد بودم ولی اون اصلا بلد نبود کلی لب هاشون خوردم بعد تموم شد فهمیدم دستاش رو کیرمه و یکم داره دست اش میکشه کلا شوکه شدم و فهمیدم اونم میخوادش و باز شروع کردم به لب هاش و گردن هاش از گردن اش نگم که خدا بود کلیییییی کیف کرده بودم و اومد پایین و رسیدم به مه مه با دستام گرفتمشون میشه گفت تقریبا اندازه دستام یه کوچولو بزرگتر بود از نرمی ای مهمه هاش داشتم دیونه میشدم اونم هیچ کار ای نمیکرد و منم حس میکروم اونم میخواد اره دیگه میخواست بعد پیراهن اش رو به سختی از تنش بیرون اوردم وقتی دیدمشون ۲ دیقه مهو مهمه هاش شده بودم
خیلییی سفید و خوش فرم بود دلم رفت همون لحظه شروع کردم به خوردن ممه هاش و ۵ دقیقه خوردم مهمه هاش رو کم کم اومد پایین و رسیدم به کس اش وقتی رسیدم به کس اش خودش رو یکم جمع کرد گفتم چیشد گفت هیچی و شروع کردم از روی شلوار از روی خط کس اش بالا و پایین کردم و دیدم بلخره اونم یکم داشت تحریک میشد بعد ۵ دیقه شلوارشو دادم پایین یه شورت سفید داشت درجا کشیدمشون پایین و رسیدم به کس صورتییییی یعنی صورتی واقعی به این میگفتن اصلا وقت تلف نکردم و بلند اش کردم و رفتیم و توی اتاق خواب اش و خوابوندمش روی تخت و حسابی کس اش رو مک زدم و اه و ناله میکرد و حسابی انگاری خوشش اومده بود و لذت میبرد و من ام سنگ تموم گذاشتم براش کلی خوردم واسش بعد کیرم داشت شلوارو جر میداد خیلی شق شده بود وقتی اوردم بیرون حس کردم یه ترس ای کرد و خودشو جمع کرد گفنتم چیزی نیست نمیکنم فقط یکم‌ برام با اون لب هاش خوشگل ات بوس اش کن و اونم شروع کرد به بوسیدن کیرم دروغ چرا اصلا واسم نخورد و منم راضی بودم بعدگفتم بخواب اونم خوابید و و لای پاهاش رو باز کردم به سولاخ کون اش خیره شدم صورتی صورتی بود یه تفته زدم سر کیرم و یه دونه به سوراخ اش اولی کامل سرشو کردم داخل و عقب جلو کردم بعد یکم از کیرمو کردم و داخل که دیدم صداش خیلی بلند داره میشه گفتم ایییییی جونم بعد با همون قدر تلمبه زدم و اصلا تا ته نکردم داخلش بعد تقریبا ۸ دیقه ابم درجا اومد و ریختم رو ران پاهاش و بعد فورا دستمال اوردم که روی میز ارایشی ایش بود تمیز کردم و پاشدیم رفتیم روی تخت اش نشستیم و باز کلی لب گرفتیم و گردن اش رو خوردم‌بعد از اون به بعد رل ام هست و واقعا عاشقشم و دوسش دارم و خواهم بود(:

نوشته: پجی


👍 6
👎 14
37101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

895864
2022-09-18 02:07:10 +0430 +0430

بازهم توهمات بلوغ…

3 ❤️

895885
2022-09-18 03:04:15 +0430 +0430

پس خط کس هاش هم معلوم بود

1 ❤️

895900
2022-09-18 03:52:46 +0430 +0430

پاهای دختر خالت کجا بود خو😂

6 ❤️

895931
2022-09-18 08:35:24 +0430 +0430

سلی راست میگه خب کصکش نوشتی پاهای دخترخاله ادم فکر میکنه داستان فتیشه، لاقل چهارتا از داستانای سایتو بخون با رسم داستان نویسی و اسم گذاری کاربرای سایت اشنا شو

1 ❤️

895956
2022-09-18 12:12:38 +0430 +0430

یاد پورنای نابیلز پورن افتادم که پدر و مادر از خونه میرن تا دختر و پسر راحت سکس کنن
بازم خط کص!!!

1 ❤️

895969
2022-09-18 13:41:21 +0430 +0430

دختر خالت چند تا کس داست که خط کساش معلوم بود؟
در حد داستان…

1 ❤️

895983
2022-09-18 15:23:39 +0430 +0430

کصخل جغی
ربع ساعت وقت مارو گرفتی با داستان تخیلی کیریت

1 ❤️

896007
2022-09-18 19:40:01 +0430 +0430

پوزتون درد نگرفت اینقدر پوزخند زدین؟ 😂

1 ❤️

896030
2022-09-18 23:25:24 +0430 +0430

تو گمانم هر 5 تا 10 دقیقه کمی تا قسمتی کسخل میشی - کسخل کدوم کسکشی ساعت 9 شب میره عصب کشی دندون ؟ که خاله تو اونوقت شب خونه رو خالی می کنه تا توکسمغز بتونی داستان خلق کنی . دفعه آخرت باشه پهن مغز با این نگارش و کلاس تقویتی رفتنت

0 ❤️

896164
2022-09-19 16:50:51 +0430 +0430

کدوم دندون پزشکی مطبش شب ها بازه؟؟؟

0 ❤️

896204
2022-09-19 23:22:12 +0430 +0430

دقیقا مثل ماجرای من بود خیلی خوش میگذره همینه آخ

0 ❤️

896225
2022-09-20 01:46:23 +0430 +0430

چنتا کص داره دختر خالت🤔 که خط کص هاش معلوم بود

0 ❤️

897130
2022-09-27 21:09:54 +0330 +0330

ینی دهنتون سرویس 😂 😂 😂
خداشاهده این داستانای با لایک پایین از همه بخاطر کامنت های سمی ملت بهترن🤣

0 ❤️