پدرشوهر و نازگل (۱)

1403/02/05

مادر شوهر ۶ سالی میشد که فوت کرده بود من و همسرم طبقه بالای خونه پدر شوهرم زندگی میکنیم پدر شوهرم ناهار و شام میاد بالا پیش ما که تنها نباشه شوهرم همیشه به خاطر شغلش ماموریت میره و اکثرا من و پدر شوهرم تنهاییم تا قبل از به دنیا اومدن پسرم حس کرده بودم پدر شوهرم هیزی میکنه و دید میزنه و گاهی هم میماله منو البته منم بدم نمیومد چون خیلی با شوهرم کم سکس میکنیم من اکثرا ارضا نمیشم مثلا چندباری پدر شوهرم از پشت منو بغل کرده و دستشو رو سینم گذاشته و فشار داده اولا که بغل میکرد من کیرشو حس نمیکردم بعدها همزمان با فشار دادن سینم کیرشم فشار میداد به کونم منم لذت میبردم از عمد سعی میکردم خودمو بهش بچسبونم و همیشه تاپ و دامن کوتاه میپوشیدم تو خونه و اصلا عادت سوتین و شورتم ندارم دختر پُری هستم با سینه و باسن بزرگ وقتی تاپ میپوشم هی باید یقمو بکشم بالا تا سینه هامو بپوشونم پدر شوهرمم چندباری دیدم هین نگاه کردن به من کیرشو جا به جا میکنه از داستان اصلی دور نشیم پسرم سه ماه بود که دنیا اومده بود و شوهر ۱ هفته بود که ماموریت بود بعد ناهار پدر شوهرم نشسته بود رو مبل چایی میخورد منم از عمد رو به روش نشسته بودم و دوتا سینمو از بالای لباس در اورده بودم و پسرمو خوابونده بودم رو پام که شیر بخوره پسرم داشت شیر میخورد و من نوک اون یکی سینمو با دست گرفته بودم دیدم کیر پدر شوهرم بلند شده یهو با صدایی پر از عشوه گفتم
+اااااااااخ
_چی شد عروس قشنگم؟
+هیچی بابا جون نوت نوک سینمه فشار میده
بلند شد اومد روبه روم چسبیده بهم نشست رو به پسرم گفت ای توله سگ دلت میاد این هلوهارو گاز بگیری خندیدم بعد چند ثانیه پسرمو که خوابش برده بود گذاشتم بالای مبل پشت سرم برگشتم سمت پدر شوهرم هیچ حرکتی نمی کردم که حتی سینه هامو بکنم تو لباس یهو پدر شوهرم دستمو گرفت گفت عروس جان من یه درخواستی ازت دارم
گفتم جانم
گفت من همیشه ارزوم بود که نوه دار بشم و دهنمو بزارم جای دهن نوم
گفتم یعنی چی
گفت اگه اجازه میدی میخوام جای دهن نوم رو سینتو لیس بزنم
با این حرفش شرتم خیس خیس شد
گفتم نمیشه که گفت
خواهش میکنم روی این پیرمرد و زمین نندازه منم که شل شده بودم گفتم باشه فقط در حد چند ثانیه
با گفتن قربون عروس گلم برم اومد کنارم نشست و دراز کشید رو پام سینمو تو دست گرفتم و نوکشو گرفتم سمتش زبونشو در اورد شروع کرد لیس زدنه سینم همزمان تو چشمامم نگاه میکرد من خیس خیس بودم پاهامو بهم فشار میدادم که دستش اومد بالا و اون یکی سینمو تو دست گرفت و فشار داد یهو گفتم بسه
کل سینمو کرد تو دهنش و شروع کرد مک زدن و با دندون نوکشو گاز زدن یه ااااخ گفتم و سینمو بیشتر هل دادم سمت دهنش یه لحظه سرشو دور کرد گفت جوووون چی میخوره پدر سوخته
خندیدم و سینمو گرفتم سمتش یهو گفت عزیزم من کمرم درد میکنه اینجوری میشه من دراز بکشم تو چهار دست و پا بیای روم من از پایین اینا رو بخورم
با یکم اره و نه گفتم باشه فقط در همین حدا گفت حتما عروس قشنگم من به خاطر خودم دوست دارم اینا رو بخورم
چهار دست و پا خوابیدم روش سینه هام اویزون جلو دهنش بود تکون میخوردم نمیذاشتم بخورتشون یهو یکیشو گرفت یه گاز محکم زد منم جیغ زدم تو کسم نبض حس میکردم دلم میخواست جر بخورم رو کیرش نشستم شورت پام نبود کل کسمو حس میکرد اون نوک سینمو گاز میزد منم رو کیرش تکون میخوردم
یه ۵ دقیقه ای تو همین حالت بودیم که با زنگ خوردن گوشیم از روش بلند شدم مامانم بود در حین حرف زدن سینه هامو درست کردم پام از شدت شهوت میلرزید کییییییر میخواستم کیییییییر هیچ وقت به این حد از شهوت نرسیده بودم
نگاه شلوار پدر شوهرم کردم دیدم از اب کسم خیسه خیسه پدر شوهرم بلند شد اومد مثل همیشه بغلم کرد سینمو فشار داد کیرشو دوباره محکم کوبوند به کونم لپمو بوسید تشکر کرد و رفت
ولی شب اتفاق های جالب تری افتاد

اگه خوشتون اومد ادامشم میذارم

نوشته: نازگل


👍 40
👎 11
44201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

980994
2024-04-24 23:56:42 +0330 +0330

بزار عالی بود

0 ❤️

981013
2024-04-25 01:56:43 +0330 +0330

باور کردنش سخته کسی آرزو داشته باشه که دهنشو بزاره جتی دهن نوه ش 😂😂 ولی چون داستان عروس و پدرشوهر یک داستان متفاوتی هست کیرم بلند شد ادامه بده.

0 ❤️

981019
2024-04-25 03:00:29 +0330 +0330

مرسی
ادامه بده

0 ❤️

981021
2024-04-25 03:24:20 +0330 +0330

تو که عادت نداشتی شورت بپوشی ولی تا بهت گفتم بذار سینتو بخورم شورتت خیس شد؟

فیلم سوپر ژاپنی هم پدرشوهر به این راحتی عروسشو نمیکنه

1 ❤️

981070
2024-04-25 23:13:15 +0330 +0330

ارزش انتقادم نداشت مزخرفاتت

0 ❤️

981112
2024-04-26 02:15:28 +0330 +0330

با این حرفش شرتم خیس خیس شد…
رو کیرش نشستم شورت پام نبود…

0 ❤️

981294
2024-04-27 14:58:17 +0330 +0330

شروع کردن خوردن سینه هاتو بجای آرزوی پدر شوهرت میتونستی روش بهتری انتخاب کنی …نابود کرد داستانو

0 ❤️