من میثم هستم و این خاطره مربوط به قبل از سربازیم
بدون مقدمه میرم سر داستان یه روزی من تو خونه داداشم مهمون بودم و قرار بود شب اونجا بمونم اخه هر از چند گاهی به خاطر شغل داداشم من شب اونجا می موندم اینم یکی از اون شبها بود زهرا از من 3سال کوچک تره ولی ما کلن درشت اندامیم خلاصه اون شب وقتی شام را خوردیم زهرا رفت حمام و زن داداشم رفت تو اتاق خودش بخابه خونه داداشم دست شویی با حمام یکی است و هر وقت که زهرا میره همام حداقل یک ساعت طول میده من بعد از مدتی که زهرا همام رفته بود دستشویم گرفت اونم چه دست شویی ناگفته نماند که هر از گاهی من زهرا رو دید می زدم ویا به بهانه هایی دست بهش می زدم اونم طوری که منظورمو نفهمه . من رفتم در حمامو زدم ویواش بهش گفتم که دارم خودمو خراب می کنم زود باش زهرا هم گفت که باشه . ولی طول کشید دو سه بار رفتم در هموم هر بار که رفتم اونم هی میکفت باشه اما …باز هما ن جریان تکرار می شد تا اینکه قسمش دادم و بهش کفتم که دیگه نمی تونم تحمل کنم با هزار بدبختی رازیش کردم که یه لباس تنش کنه وروشو برگردونه تا من کارمو بکنم رفتم تو دیدم که حوله رو پیچیده دور خودش طوری که فقط یکمی سینه هاش پوشونده ویکمی هم از بالای زانو تا منو دید روشو برگردند و گفت کارتو زود تمام کن و برگرد من تا کارمو انجام دادم یکمی هم دیدش زدم (چون تا به هال اونجوری ندیدمش ) وحسابی ورانداز کردم و یکمی هم طولش دادم ورفتم تو حال وتو رختخابی که برام پهنش کرده بودندراز کشیدم کیرم داشت یواش یواش پاره می شد رفتم تو نخ بدن زهرا یکمی با خودم ور رفتم دیدم نمی شه یواش بلند شدم و رفتم در همامو یواشکی باز کردم طوری که زهرا نبینه و نگاهش کردم داش سرشو می شوست پشتش به در بود فقط کون سفیدش معلوم بود شروع کردم به جق زدن تا می خاست ابش بیاد دست نگه داشتم هواسم هم بود که زهرا منو نبینه ولی تو دلم خداخدا می کردم که کاش طوری می شود که حداقل لا پایی می کردمش تو همین عالم بودم که دیدم زهرا می خاد بر گرده درو همین جوری نیمه باز گذاشتم و زود رفتم سر جام دراز کشیدم تا نفهمه اخه نمی دونستم که عکس والعملش چیه قلبم داشت از دهنم بیرون می اومد یکمی با خود م ور رفتم و یه نیم ساعت گذشت دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم لهاف زدم کنار کیرمو در اوردم و شروع به جق زدن کردم تا میخواستم به خودم برسم دیدم زهرا با چشمای حدق زده با یه هوله که دورش پیچیده روبه روم بایستاده طوری قافل گیر شدم که همه چیز از یادم رت یه نیم دقیقه همون جوری وایستادمیم یه هو به خودم اومدم و خودمو جم و جور کردم زهرا هم تعجب زده جیزی نگفت و رفت اونطرف رو صندلی نشت منم خجالت زده حرفی برای گفتن نداشتم تا اینکه زهرا ازم پرسید که این کارها ینی چه منم کاملا شروع به تعریف کردم البته اول خجالت می کشیدم بعدا فرصتو قلیمت شمردم و تعریف کردم همه چیزو بهش کفتم هم راجب به خانومها و هم اقایان اونم بعضی جیزهارو می دونست وبعضی هارو نه اینو از نهوه یوال کردنش می دونستم تا اینکه بهش کفتم بلند شو لباستو بپوش می خام بخابم اونم به من گفت می خای بخابی یا جق بزنی اگه می خای جق بزنی برو همام تا هممه جارو کثیف نکنی دیگه هم اون و هم من رومنون باز شده بود من بهش گفتم توهم تو هما زدی فشم داد البته باعشوه بهش گفتم تو که منو دیدی بزار من مال تو رو ببینم او قبول نکرد و تیریپ بچه مثبت برداشت تا اینکه بهش گفتم که من مال تو رو تو کوچکی دیدم و از این هرفا تا یواش یواش راضی شد او اون سینه هاشو نشون داد منم بلند شده بودم و نشسته بودم وای چه سینه های خلی دلم می خاست لمسش کنم دیگه داشتم دیونه می شدم روفتم جلو به بهانه خوب دیدن یه هو هوله رو ازدستش قاپیدم اونم خاست داد بزنه که خودش جلوی خودشو گرفت و گفت هالا دیدی منم گفتم بزار هالا که دیدم کامل ببینم اونم چیزی نگفت وای چه کوسی داشت پف کرده سفید بدون مو البته مو هاشو زده بود یواش دست بهش زدم اول نمی زاشت ولی نمی دونم که جطور شد که هرفی نمی زد قشنگ لای کوسشو باز کردم اول بوسش کردم بعد شرو به لیسیدن کردم یه وری می شو د صدای ضربان قلبشو می شنیدم یکمی که لیسیدم رفتم سراق سروراخ کونش حسابی با اب دهنم خی سش کردم انگشت کردم تو کونش بازم نمی زاشت ولی مثل موم شده بود فقط یکی دو بار می کفت نکن بعد حرفی نمی زد بعد لخت مادر زاد خاراندم کنار خودم بی چاره هیچی نمی دونست پشتشو کردم به خودم کیرمو که شق شده بود در اورد و یواش کذاشتم تو سوراخ کونش یواش یواش فشار دادم تا خاست بره تو کونش با دستش گرفت و نذاشت منم که خیلی وقتبود شق کرده بودم تا دستشو به گیرم زد ابمو ریختم رو کو نشم بعد از لحظه ایی بلند شد داشت می خندید و رفت دباره به همام این اولین باری بود که با هم سکس می کردیم دیگه رومون باز شده بود هروقت که من خونه اونا بودم سکس داشتیم حتی می رفتم می اوردم خونه خودمان که نزدیک بود بعد از دو سه بار دیگه هر دومان حرفه ای شده بودیم تا ته می کردم تو کونش اونم لذت می برد منم الان که سالها کذشته و اونم ازدواج کرده به هر بهانی میاد خونه ما یا من می رم خونه اونا بدونه هیچ مشکلی الان هم از جلو می کنمش و هم از عقب این داستان واقعی می خواد کسی باور کنه یا نه
نوشته: میثم
کس خارت
من اصن لحنم این نبود واسه نظر دادن ولی حالا شرمنده دوستانم!
منم فقط عنوان خوندم.کثافت اشغال حروم زاده .معلوم نیست تخم کدوم حیوونی هستی مادر به خطا
ادب و تربیت یادمون رفت از دست شماها X( X( X( X( X(
داستان بیناموسیتو دایورت کردم به تخم پیرمرد همسایمون.
نخوندم
ژتون فروش گوزو
لت وپار
کصکش فرصت رو قليمت شمردی؟
کير به کص آبجيت کونى سوادت در حده خر هم نيست.اعتماد بنفس تو رو اگر اسهال داشت الان سوپ جو بود.
تو ديگه خيلي كثيفي . حتي فحشها هم شايسته تر از انند كه به تو حرامزاده كثيف گفته بشند .
تف
خار مادرتو سگ سیاه ارمنی گاییییییییییییییییییییییید
از حیوون هم پست تری
منم بچه بودم داییم همش میخواست باهام ور بره 3سال ازم بزرگتر بود همش میگفت بیا کشتی بگیریم ولی من چیزی حالیم نبود یکم که بزرگ شدم فهمیدم چه گهی میخوره همش ازش فرار میکردم هنوزم یاد اون موقع ها میوفتم عصبی میشم چقدر از تنهایی باهاش میترسیدم
اونم مثل تو لجن بود هرزه بود آشغال بود
اه یاد اون موقع ها افتادم از سایت گمشو بیرون بوی تعفنت سایت رو برداشت
احتمالا منظورش کونش بوده که پاره میشده نخوندم ولی آره با این کامنتا 100% کونش بوده
اتفاقي دستم رو اسم داستانش خورد. از خوندن نظرات متاثر شدم اخه همجين حيووني هم بيدا ميشه مكه ؟!!!
سلام دوستان زیاد خودتان راناراحت نکنید ازاین روانیهای هیچی ندارهمه جاهستند
kos kesh khejalat bekesh ba namos khodet daus besharaf
بدبخت عمو مثل پدر میمونه انگار دختر خودتو کردی خاک بر سرت کونی
کردن هرکسی مشکلی نداره به شرطی که طرف هم بخواد.اما موندم که واقعا دیگران را چی فرض کردی ؟؟؟؟ زن برادر جندت مرده بود که تو با توله سگش انقدر رفتو آمد داشتید؟
ازون گذشته خیلی از بچه ها داستان میزارن از فانتزیهاشون میگن بااونکه داستانه اما قابل باوره چون سعی میکنن به شعور مخاطب احترام بزارن.
اینجوری که تو برتدرزادتو گاییدی چهارروز دیگه داستان سکس خودت با زن رئیس مجلس رو هم مینویسی میدی بیرون.فقط اونا توالت حمومشون یکی نیست.حواست باشه
ای بسوزه پدر این روزگار
ایران اگه از بی ابی و بی شغلی و اینا همش خالی از سکنه بشه و ویران بشه حقشه. با این کارایی که ماها مسکنیم
حتی نوشتن داستانش اونم همچین کس شعری حال ادمو بد میکنه
کوس مادر جندع تو سواد نوشتنم نداره
مینا و زهرا هم قاطی کردی
کییییییییییییر خررررررررر
لاشی مینا بود یا زهرا. بیسواد خو اول جلقتو بزن بعد بیا داستان بنویس. اینقدر غلط داشتی که گوه گیجه گرفتم کیر تو دهنت با این داستانه تخمیت. خو اول خود کونیت ی دور از روش بخون نمیمیری که