کسلیسی همراه بیغیرتی

1401/06/29

سلام به همه .
اسم من ارشه ۱۸ سالمه، این خاطره ای که براتون تعریف میکنم مال دو سال پیشه.
من از دختر همسایمون خیلی خوشم میومد خیلی خوشگل بود اسمش سحر هست.
بدن تو پری داشت وقتی لباس تنگ میپوسید همه تو کف کونش بودن
همیشه ارزو داشتم باهاش سکس کنم هر شب به یادش جق میزدم .
بعد از مدتی من با یه سری داستان و عکس های بیغیرتی اشنا شدم خیلی حال میکردم دیگه تقریبا از کف سحر دراومده بودم همش با عکسای بیغیرتی حال میکردم یه مدت با هیکل مامانم حال میکردم .
یه شب بابام خونه نبود رفته بود تهران دو روزه ، مامانم به من گفت شب میخوام برم خونه خاله نازی (دوست خانوادگیمون ) توام به دوستت بگو بیاد پیشت تنها نباشی . منم که برام عادی بود گفتم باشه . اونشب کسی نیومد پیشم تنها بودم همش جق زدم . شبش یکی بهم دایرکت داد گفت چطوری
گفتم شما!!! دیدم سحره !!! گفتم مرسی شما خوبی
گفت نمیدونستم بیغیرتی منم مث سگ ترسیدم گفتم درست صحبت کن بیغیرت ینی چی ! گفت مامانت با علی پسر عمومه الان توام این موقع شب چیزی بش نگفتی اسمش میشه بیغیرت دیگهه
منم گفتم نه اشتباه میکنی مامانم خونه ی دوستشه
کلی خندید بعد جوابمو نداد منم تا صبح همش استرس داشتم
فردا ظهرش جوابمو داد گفت مامانت صبح خسته اومد هااا با کلی خندهه
منم نمیدونستم چی بهش بگم گفت پس چرا حرف نمیزنی توله
گفتم سحر‌خانوم لطفا به کسی چیزی نگو ما اینجا ابرو داریم
دوباره خندیدد
گفت فقط بیغیرتی یا چیز دیگه‌ ام هستی؟؟
جواب ندادم
گفت با تواممم ینی چی جواب‌نمیدی ؟! فک کنم دوس داری ابروت بره هااا
گفتم نهه خواهش کردم ازت
گفت پس درست جواب بده ببینم فقط بیغیرتی یا فتیشی دیگه ای داری؟
با خجالت گفتم اره
گفت کسلیسی چی ؟؟
گفتم انجام ندادم تا حالا
گفت فردا شب علی دوباره میاد دنبال مامانت میام پیشت اون موقع
منم گفتم باشه . نمیدونستم خوشحال باشم یا ناراحت هیجان داشتم
شب شد مامانم رفت دیدم پیام داد بهم گفت در و باز کن
دل تو دلم نبود
اومد بالا سلام کرد بهم منم دس دادم بهش
گفت لفتش ندیم بریم تو اتاق
رفتیم شلوارشو در اورد اخ اخ چه بدنیی همیشه ارزو داشتممم
گفت بدو لیس بزن شروع کردم لیس زدن اه و نالش در اومد چن دیقه بعد میگفت مادرجندهه مادرت زیر کیر پسر عمومه الان منم حشری تر میشدم تند تر میخوردم سرمو فشار میداد سمت کسش خیس خیس شده بود جیغ زد ارضا شد چن دیقه لم داد رو تخت بعد پاشد رفت
از فردا کسلیس ثابتش شده بودم منم عشق میکردم
اونم عکسای لختی مامانمو از پسر عموش میگرفت به من میداد این جریان یه سال طول کشید ولی الان من اومدم تهران برای دانشگاه مجازی باهاش در تماسم منتظرم وقت بشه باز کسلیسیشو کنم

نوشته: ارش₩


👍 16
👎 26
70201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

896215
2022-09-20 01:20:30 +0430 +0430

خسته نباشی

0 ❤️

896237
2022-09-20 02:33:57 +0430 +0430

اومدی با یه تیر دو نشون بزنی ولی ریدی.

2 ❤️

896240
2022-09-20 02:39:24 +0430 +0430

داستان خوبی بود ولی حیف اصلا با جزیات نگفتی حداقل آمار مامانتو از سحر میگرفتی

0 ❤️

896260
2022-09-20 04:11:25 +0430 +0430

خدایی چرا فک کردی ماذاین داستانو باور میکنیم ناموسا بگو چرااااا

1 ❤️

896266
2022-09-20 04:23:17 +0430 +0430

غیرت و شرافت و قلمتو با هم گاییدم

0 ❤️

896285
2022-09-20 05:45:11 +0430 +0430

مامانه منو شوهر خالم میکرد منم بعدها به زنم گغتم. الان همیشه موقع سکس بهم میگه بی‌غیرت کیر شوهر خاله آن کوس مامانتو گاییده. منم لذت میبرم و میکم آره خودمم دیدم گاییده شدنشو

3 ❤️

896351
2022-09-20 15:57:33 +0430 +0430

فانتزیاتو یا بهتر داستان بندی کن یا کلا ننویس.

0 ❤️

896415
2022-09-21 02:43:07 +0430 +0430

وواااییی بهترین چیزه این بدونی ناموست داره به غریبه کس میده و لنگاش هواست… من بودم علاوه بر کسلیسی دختره کون لیسی و پالیسیش هم میکردم 😍🤤🤤

0 ❤️

896512
2022-09-21 14:55:40 +0430 +0430

افرین

0 ❤️

896543
2022-09-21 23:21:12 +0330 +0330

آفرین پسر خوب

2 ❤️