کون زنم بهترین تفریح

1397/01/14

قبل از ازدواج قشنگ از کون زنم و میکردم. نکنه کون خوب نده چون بهترین تفریحم تو سکس کون زن باید باشه…با خیال راحت ازدواج کردیم …چند هفته از جلو میکردمش ولی بعدش میخواستم بدونه وحس کنه کون واسه کردنه…بیشتر از نظر روانی دوس داشتم حس کنه محکومه به کون دادنه…به خاطر این که لذت میبردم از اینکه همش با هاش بازی های روانی کونی انجام بدم…اول ازدواج هر شب میکردمش…و ازهفته سوم تصمیم گرفتم یه مدت اصلا از جلو نکنم براش قشنگ جا بیفته کون علاقه منه هرشب کسشو میمالیدم واز کون میکردمش…از شب سوم میگفت از جلو بکن. میگفتم فعلا بزار توکونت هر موقع سیر شدم بعد از جلو…کیرمو میکردم تو کونس و کسشو میمالیم ارضا میشد تو دوران نامزدی به این کار عادتش داه بودم. ولی اون موقع جلوش باز نبود و فکر نمیکرد باید بازم کون بده به خاطر همین اون روزا رو به عشق ازدواج گذروند…ولی وقتی بعد از ازدواج هم از کون فقط میکردم هر جوری شده هر شب خواهش میکرد بکنم تو کسش ولی میگفتم یه مدت دوس دارم اصلا در مورد کست هیچی نگی. واز خواهش کردنش لذت میبردم.دوس داشتم به التماس بیفنه وبدونه شوهر کون کنی داره و باید کون خوبی هم یشه بهش بده و بفهمه چقد کون برام مهمه…
خلاصه 4 شب که گذشت گفت. طاقت کون دادن ندارم درد میکنه گفتم ما دیگه ازدواج کردیم نباید از کون دادن در بری. و میگفتم تودوران نامزدی خوب کون میدادی میگفت هفته ای دوبار بود الان هرشبه درد میکنه کونم. منم بهش میگفنم ببین از کون کردنت واسه من خیلی مهمه یه جوری باهاش کنار بیا…خلاصه
1 هفته ای قشنگ از کون گردمش…دیگه التماس میکرد که دردش میاد میگفتم اول ازدواجمونه. باید کونتو اب بندی کنم بعدا راش باز باشه درد نکشی تحمل کن گولش میزدم این حرفایی که میزدم حشریم میکرد. اونم نمیفهمید چی میگم خیلی کون درد میگرفت وای باز میکردمش…تا اینگه بعش گفتم کون دادنت عالی بود خوب طاقت اوردی تو این یه هفته ثابت کردی زن خوبی میتونی برام باشی. .دوس داشتم با اینکه مجبور کون بده بهم ناچاری کون دادنشو ببنیم …لذت میبردم درد کون و حس کنه.خلاصه کفتم یه مدت تا کونت خوب شه به سوراخت فرصت بدیم فعلا عالی کون دادی…ولی خیل ازم ناراحت بود…من بردمش بیرون حسابی براش خرج کردم براش گردنبند خریدم و تو راه برگشت در مورد کونش به هم صحبت کردیم بهش گفتم قشنگ برام تو ضیح بده چه جوری میشه کونت که بدونم چه جوری بکنمت عزیزم خلاصه موشکافانه تمام لحظه های کون دادن و درد کشیدنش و با ناز برام تعریف کرد.منم گفتم پس باید برای کونت یه برنامه همشگی. و منظم بریزیم. که بتونی از پسش بر بیای…اون میگفت از کون منو نکن.من گفتم تو باید یاد بگیری که کونت برام خیلی مهمه پا این مسئله کاملا کنار بیا …و از اینکه مجبور بودبهم کون بده وشوهرش بودم لذت میبردم…خلاصه بهش گفتم به مرور کون دادن درست و بهت یاد میدم گه اصلا درد نکشی خلاصه دوست داشتم هر سری گولش بزنم و به امید اینکه دردش نمیاد بکشونش زیر کیرم و از کون حسابی بکنمش.دوش داشتم زنمو ولی واقعا کونش یه تاثیری روم داشت که حاضر نبودم از کون نکنم.باید با کونش عشق میکردم.
کون خیلی خوبی داشت و واقعا عجیب کردنی بود.
دیگه مدلهای کون دادنشو اینطوری کردم که اول کس بده حشری شه ولی هرشب بعد از کس یه راند کون باید میداد . کس که میداد کونش راحت تر باز میشد و میکردمش …دیگه بهم اعتماد کرده بود چون درد نمیکشید و فقط اولش یه کوچولو واسه باز شدن درد میومد اونم نه همیشه…خلاصه عادت کرد که ک کس بده و. بعد کون و عادتش دادم وقتی توی کونشه ارا بشه …ولی هیجانات ماجرا تتزه هز اینحا شروع شد … تو همون شبا یه شب زود ارضا شد و کیرم توکون
کونش بود وقتی ارضا شد کون. دادن براش سخت شد و من وقتی اینو فهمیدم از درد کونش لذت بردم…خلاصه از اون به بعد اول ارضاش میکردم. و بعد
به کون کردن ادامه میدام. وقت یللتماس میگرد ابم میومد بهم خیلی حال میداد بهم میگفت چرا زودتر ارضا نمیشی میگفتم دست خودم نیست در صورتی که لذت میبردم اونطوری کون بده…و مخصوصا ارضاش میکردم ودبعد از کون میکردمش…دیگه خواهش میکرد که تورو جون من
فردا شب کون بدم…میگفتم باشه ولی فردا شب فقط از کون کردمش دوباره…میگفت چرا از جلو نمیکنی میگفتم سهم دیشبو امشب با هم میکنم.ولی همیشه لباش و میخوردم حشریش میکردم یه کم راحت کون بده…خلاصه…تا یه مدت دوباره به کونش اسنراحت دادم…تا زه بعد پریودیش بود خیل حشری بود زودش ارضا شد ولی کون نداده بود برش گردوندم واسه کون دادن گذاشتم کیرمو رو سوراخ کونش خیلی تنگ بود میگفت نمیتونم کون بدم…گفتم تو اتفاقا الان وقت کون دادنته راهی نداریم مجبورم بکنمت.مقاومت کرد ولی از اونحایی که خیل زورش بهم نمیرسید کیرم و کذاشتم روی سوزاخ کون دستم و فشار دادم محکم رو چوچولش دردش اومد کسش و که داد عقب تا اومد بفهمه کلاهک کیر رفت تو سوراخ کونش وخلاصه با التماساش ابم و اورد…انقد تنگی کونش بهم حال داد چون کلی کردم تا گشاد شد و خیلی با حساسیت. دقت کون تنگش و میکردم…خوشم اومد دیگه حشریش نکنم که تنگ باشه…
چند شب به کونش استراحت دام چون میخواستم
یه کون جالب ازش بکنم…خلاصه چند شب بعد سگی قنبلش کردم بدون م
مقدمه کلاهک کر و گذشتم رو سوراخ کونش بهش گفتم تمام س
سعیتو بکن امشب شب خاصی و من روی کون دادنت خیلی حساسم از زیر کیرم ادا اصول در نیاری یه وقت وگرنه نارحت میشم خلاصه
قنبل کرد و با فشار کیرمو میخواستم بونم تو کونش یه دقع نذاشت گفت دردم میاد .خلاصه اونشب کون نداد منم خودم و زدم به قهر. فرداشب دختر خالش که 7یل با هاش دویت بود اومد خونمون من یه دفعه یه نقشه به سرم زد که شب دختر خالش ونگه داریم چون خونشون دور بود و زنم و ازکون همونطوری بکنم چون زوش نمیشه حتما سر و صدا کنه و منم خیلی حشری تر میشدم که دختر خال
ش باشه و کون بده چون دختر خالش از قبا باهمون عیاق بود و لذت میبردم زنم زیر کیرم حس کنه مخصوصا اینکه اون شب شب کون بازی حسابی بدم نمیومد دختر خالشم بفهمه زنم زیر کیرم درحال کون دادنه.حشری شده بودم حسابس خلاصه سریعتر زنم بردم گفتم بربم بخوابیم …زنم فهمید میخوام بکنمش ولی روش نشد چیزی بگه اومد خوابید …یه حورایی به دختروخالش رسوندم میخوام الان بکنمش زنمو …خلاصهه به محض خوابیدن به زنم گفتم
همه لباساتو در بیار بعد بخواب…گفت نه اصلا امشب نمیشخ زشته. گفتم بی س رو صدا میکنیم ب
بیا عزیزم خلاصه هی اون گفت صدا میره راستم مفت از کانال ککلر کاملا صدا میرفت محصوصا اینکه در اتاق خواب از دورش تاب داشت و اصلا انقد باز بو د نو هم می رفت چه برسه صدا ولی من دوس داشتم.خلاصه راضی شکردم که انقد حرف نزنه و همونجور سگی امادش کردم زنم کاملا حس کرد جریان کونشه ولی باورش نمیشد تا اون لحظه قنبل کرد در گوشش گفتم بدون هیچ سروصدایی قشنگ کونت و نگه دار تا کیرم بره توش.زنم به نشانه نخالفت خودش تکون دادم و با یه قیافه عصبی مخالفت کردی منم با خونسردی قنبلش و درس کردم هی یکی دوبار کدنش و جمع کرد خلاصه دید راهی نیست و من تف زدم و بایه فشار نرم کونش واسه کیرم باز شد به محضی که سرش و اورد بالا فهمیدم بی سرو صدا داره لباش و گتز میره و به خاطر اینکه صدا نزه داره درد و کمل تحمل میکنه و کونشم باز باز کرده که کیر زودتر تو ی کدن جا بیفته…کیرم رفت وقتی خاص برکرده انقد تنگ بو د با اصتجاک زیادی اومدم عق در اوردم تف زدم دوباره و از اول خلاصه انقد کردم گه باز شد و ابمم نو کونش خالی کردم .وبع بوسیدمش وخوابیدیم…فرداش دختر خالش و برای تعطیلی هفته بعد. مخصوصا دعوت کردم…هفته بعد دوباره اومد و طبق معمول نیگرش داشتیم…و موقع خواب گفتم دوباره دختر خالت اومده کون میخوام لباساتو در بیار …واون گقت این جه کاریه خلاصه شروع له صحبت کردیم بخش گفتم کون تنگ میخوام همیشه در میری امشب بهترین موقیعته که کارتو درست انجام بدی وقتی از زیز کیر در میری باید یه جای دیگه جبران کنی انقد حشری بودم بادتر گفتم عزیزم لخته لخت شو که دختر خاش بشنوه بهم گفت میشنوه گفتم نمیشنوه انقد دیگه صدا نمیره خلاصه
با همون ولوم صدا اروم داشتم به دختر خالش قضیه رو میرسوندم…بهش
گفتم سگی بخوابه ولی موقع قنبل کردن بلندتر گفتم.قشنگ کونتو قنبل کن میدونستم قشنگ دختر خالش داره میشنوه فه خلاصه هرکاری میخواستم بکنم اروم میگفتم گفتم خودت
سوراخ کونتو خیس کن انگار زورش میومد گفت اب دهن ندارم دوباره بلندتر گفتم خودت سوراخ کونتو خیس کن دید جای بحث نیست تف و زد به کونش .کلاهک کیرمک گذاشتم گفت تو رو خدا یه ذره امادم کن دردم میاد اخه گفتم من
سوراخ تنگ دوستد دارم
خلاصهبه شکل گزارش دادن گفتم کیرم و کذاشتم روی سوراخ کونتون حسش مکینی گفت یواش بگو صدا میرهد گفتم اماده ای شرو ع کنم . خلاصه ییه جوری که دردش براش قابل تحمل باشه. ولی حس دردشو ببینم فشار دادم یه دفه یه صدای مث سس از خودش دراورود که دقیقا این همون صدای معروف ورود کیر به کون با سوزشه چون قبلا هر کیو از کون م
کردم با همین صدا میفت اروروم اروم سوختم خلاصه همه چی خیلی شیک پیش رفت و
کونش و راه انداختم کاملا داشتم از کون کردنم لذت میبردم. و هنونقدرم حواسم پیش دختر خالش بود و انگار داشتم
واسه اون کون میکردم خیلی حشری بودم بد جوری کیرم کلفت شده بودمیخواست کونش زن خشگلمو جر بده خلاصه طااقت نیورد یه اوف از دهنش در رفت منم سریع با هیجان گفتم عزیزم چی شده سوراخ کونت درد داره با سرش اشاره کرد هیچی.نگو منم کردمو خلاصه بلندش کردم واسوندمش لامپ و روشن کردم گفت چیکار میکنیدپ یه هیس خوب گفتم
یعنی خفه شو کونتو بده عزیزم بردمش جلو اینه پشت در اتاق خواب که قشنگ صدا بره…یه جوری وایسونمش. جلوی اینه بهش.میگفتم می
بینی
سوراخ کونت چقد باز شده به به چه کونی داری عشقم.یه حوی از کون میکردمش که هم صدای تلنبه زدنم بیاد هم خودش دردش بیاد هبی خلاصه یه چیزایی بپرونه منم هی از کون دادنش تعری4 مبکردم اروم میگفتم دیدی کون دادن کاری نداره زن مجبور که باشه دیگه راحت باید کون بده بعد میگفتم دختر خالتم ازدواج کنه مطمغن باش وکه م
مثل تو باید به شوهرش کون بده چون همه شوهرا زنشون همیشه از کون حسابی میکنن چون همه مردا کونو خیلی دوس دارن ولی زنا اکثرا روشون نمیشه اعتراف کنن پیش کسی و گرنه اونم همین دردا رو داره حالا خوا کنه فقط هیلی کلفت نباشه طرف چون واقعا سخته براش .و همه اینا رو قابل شنیدن تعریف میکردم و یه تیکه دلمو زدم به دریا در مورد کون دختر خالش بهش گفتم .گفتم البته خوبیش اینه استیل باسنش طاقتش خو
به وچون
برامدگیش خوبه خیلی طرف تا ته همیشه نمیکنتش ولی باید خیلی د
ت کنه که یه موقع بزرگتر از نوان کونش کل
ت نباشه زنم گفت چی داری میگی گفتم وتسه خودش میگم…خلاصه به زنم گفتم تو شانس اوردی کیر من وایه کون تو خوب در اومد سایزش و گرنه باید اول کلی کونتو خم میکرد تا کشاد شه خیل درناکه خوب شد تو نیاز به گشادی نداشتی …اوناییکه کیر شوهرشون کافت درد میکشن نه تو عزیزم.میگفت ولی خیلی درد داره. گفتم میدونم عزیزم …چون من
وراختو دیگه اماده نکردم وبا ففشار بزش کردم درد زیادی کشیدی یه دفه حس کردم صدای نفسای دختر خالشو از پشت در شنیدم کخ گوش وایساده هی میگفتم میدونم عزیزم درد داره تحمل کن…من کون دوست ودارم زن خشگلم…مخصوصا با این کونی که توداری که حیفم میاد نکنمش. زنم حس کرد یه صدایی از پشت در اومد ولی هیچی نتونست بگه. دسام گرفت ببره رو تخت. گفتم وایسا بزار یه کم دیگه جلوی اینه بکنم. یه دفعه.گفتم تاحلا کونن دختر خالتو لخت دیدی به نظرت طاقت میاره زی کیرگفت این چه حرفیه میزنی گفتم آخه اکثر زنا قبل از ازدواج حتی خیلیاشون نمیدون باید کون بدن .گفت چه ربطی داره بکن دیگه گفتم اخه حتما تو که تجربه داری بهش یه جوری برسون حداقل زیر
یه ک
ری گیر نکنه طاقت نیاره یه دفه طرف هم بیشا اندازه کون بخواد اذیت میشه …حالا کاش باهاش صخبت میکردی بهش میگفتی که ایتو بدونه بگد تو هم نمیدونستی بعد از ازدواج فهمیدی خلاصه دیوونه شده بودم زنم گفت بیم رو تخت تمومش کن امومدیم بریم برق
برقو خاموش کرد من ردگوشن کردم
منم.د قیقا به سمت سوراخ.کلید کونش و سگی
قمبل کزدم گفت لا اقل برق خا موش کن. گ
گفتم چه فرقی میکنه میخوام ق
پشنگ ببینمت بکنمت ولی هی از دم
سوراخ.کلید میرفت اونور و من دوباهر کونشو دادم تو زاویه دید سوارخ در پاهای دختر خالشو از زیر در حس میکرد م خلاصه دقتی برای اخرین بار اوردمش همونجا کونش اماده کردن کردن.یه اه گفت که حس کردم داره حس میکنی دختر خلش داره از سوراخ صحنه رو میبینه دوباره گ
ت لاقل برق و خاموش کن فهمیدم زبر نگاه دختر خالش خودشو حس میکنه منم گفتم م
نیست از جایی که من میخوامم سوراخ کونتو تو روشنایی زیر کیرم.ببینم خلاصه حشری حشری شده بودم
قشنک کردمش ابمم ریختم تو کونش گفت جرا دوباره تو خالی کردی گفتم ب
بعدبرو دستشویی بشور گفت نمیرم بیرون روم ننیشه…گفتم مگه چی تو شبا تو خواب نمیری
دستشویی خلاصه فرستادمش دستشویی وقتی تنهاش شدم د
دقیقا یه جوری که دختر خالش بشنوه گفتم عجب زن خوبی درام چه کون کردنی داره و چقدر خوب با اینکه مهمون داشتیم قشنگ کون داد زن خوب یعنی این که در هر شرایطی کون میده تو چشم شوهرش دنبال کسی نباشه…این شوهرو خوب نگه میداره
فرداس زنم رفت دکتر یهدکتر گفت شوهرم منو میکنه درد دارم. روش نشده بود بگه کون میده دکتر هم بهش ژل داده بود و بهش گفته بود عادت میکنی اول ازدواجتونه …
منم ژل میزدم کونش و راه مینداختم به کردن درد که داشت میگفتم عزیزم دکتر گفته عادت نیکنی.حسابی از کون میکردمش

نوشته: esi


👍 8
👎 102
134093 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

680230
2018-04-03 21:26:18 +0430 +0430

فعلأاین دیسلایکو بکن تو کون پارت ببینیم چی میشه

1 ❤️

680236
2018-04-03 21:40:08 +0430 +0430

اصلا خوب نبود

هيچ وجه داستاني ، و ارتيك توش نداشت

از سه تا كلمه چار تاش كون بكنم ، كون بكنم بود

نه اينو نيستم

2 ❤️

680238
2018-04-03 21:42:07 +0430 +0430

زنم گفت بریم رو تخت برقو خاموش کرد بعد گفت لااقل برقو خاموش کن؟؟؟؟!!!
بعدشم لامپ رو خاموش میکنن نه برقو.
ضمنن موقع نوشتن یه دستی تایپ نکن اون یکی دست وامونده را از رو کیرت بردار.
مثل فیلمهای جاسوسی دو ساعت داشتم رمز گشایی میکردم کوس شعراتو

6 ❤️

680243
2018-04-03 21:55:48 +0430 +0430

کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون کون … مادر فلان فارسی کلمات دیگه ایم داره دوستان همت کنیم این داستان رکورد دار دیسلایک سایت بشه جمیعا دیسلایکاتونو بحواله بدین تو… ?


680244
2018-04-03 21:56:17 +0430 +0430

جنده زاده عقده های مغزه خونیت و اینجا تلاوت نکن.
درضمن گیرم کس شعرات راست باشه؛انقدر تشنه کس دادن نگهش دار که یکی از تو خیابون پیدا شه یجوری فشار بده زنت و که تا سوراخای دماغشم جر بخوره.

1 ❤️

680258
2018-04-03 22:32:37 +0430 +0430

فقط به عشق کامنتا :))

2 ❤️

680259
2018-04-03 22:33:02 +0430 +0430

لابد کُس هم واسه ریدنه!
دوستان افغانستانی یه ضرب المثل دارند که میگه، کُس اگه دست میمون بیوفته توش خاک میریزه. گمونم یکی مثل تورو دیدن که اینو گفتن.

1 ❤️

680276
2018-04-03 23:32:09 +0430 +0430

بسیاااار کیرییییی بود، احمق تو یه داستان چند بار کون گفتی؟ کیر تو مغز ناتوانت!

1 ❤️

680280
2018-04-03 23:48:39 +0430 +0430
NA

“خلاصه بهش گفتم به مرور کون دادن درستو یادت میدم”
خودت کونی بودی پس که درست یاد داری

0 ❤️

680282
2018-04-03 23:51:20 +0430 +0430

پیام با کامنتت ترکیدم از خنده… خیلی خوب بود نظرت پسر

1 ❤️

680293
2018-04-04 03:12:59 +0430 +0430

هیچ وقت از کون درنیار بکن تو کس، چون آبت عنی میشه، یه بچه مثل خودت بوجود میاد…

0 ❤️

680294
2018-04-04 03:39:38 +0430 +0430

همش گفتی کون اه خودت کونی هستی

0 ❤️

680297
2018-04-04 03:44:31 +0430 +0430
NA

خیلی جالب بود، حساب کردم بطور متوسط با سرعت سه کووون در سطر داستانشو نوشت ، بنظرم این رکورد گینس ی باشه، افرین ولی وقتی کیر میره توی کووون تنگ یه حالی داره که نپرس

1 ❤️

680298
2018-04-04 04:09:28 +0430 +0430

این داستان یا از ترشحات مغز جقی یا یک فرد که یه عمر از کون کردنش کوس کش

1 ❤️

680307
2018-04-04 04:44:53 +0430 +0430

اسم داستان باید میشد هزار کون

0 ❤️

680325
2018-04-04 07:50:46 +0430 +0430

خلاصه داستان:
منم زنمو کردم زنم بهم کون داد منم کونش رو کردم قبل ازدواج از کون میکردمش بعد از ازدواج هم از کون کردمش کونش رو کردم کردم تو کونش کون کردم.

3 ❤️

680330
2018-04-04 08:59:23 +0430 +0430

از یه جایی به بعد معلوم نیس به چه زبونی نوشته شده. خب ده دیقه بیشتر تحمل میکردی موقع نوشتن نمیزدی، میمردی؟

5 ❤️

680339
2018-04-04 10:37:46 +0430 +0430

خواستم بخونم ببینم چرا اینهمه دیسلایک گرفتی .

از داستان بالا کلمه کون رو حذف کن میشه چهار خط

2 ❤️

680346
2018-04-04 11:00:01 +0430 +0430

دوستان ! میخام شما رو با یه اصطلاح جدید آشنا کنم “میخواستم یه کون جالب ازش بکنم” !!! یه کون جالب ؟! کون جالب ؟! کون جالب چه شکلی میشه دقیقا ؟ بعدشم بنظر زورشو زد که بطور میانگین حداقل یک “کون” تو هرخط باشه.

0 ❤️

680348
2018-04-04 11:25:45 +0430 +0430

گمونم قبل ازدواج حسابی ترتیب کونتو دادن عقده شده برات

0 ❤️

680371
2018-04-04 15:29:55 +0430 +0430

اسی کونی که میگن تویی؟

0 ❤️

680373
2018-04-04 16:00:08 +0430 +0430

شاشیدم تو تخیلاتت کون مغز. عن فیل تو حلقت

0 ❤️

680469
2018-04-04 22:56:38 +0430 +0430
NA

اح اینقدر کونتو گاییدن عقده کون کردن داری

0 ❤️

680477
2018-04-04 23:51:32 +0430 +0430

موقع نوشتن دستتونو ازكيرتون بردارين كه نوشتارتون كمتر كيري باشه!

0 ❤️

680494
2018-04-05 04:45:07 +0430 +0430

کی رم تو کیونت.

0 ❤️

680501
2018-04-05 05:49:33 +0430 +0430

فکر کنم حسرت ازکون کردن زنت بر دلت مونده!؟

0 ❤️

680506
2018-04-05 07:49:26 +0430 +0430

خاك بر سر بيمارت؛ تو يه رواني هستي؛ خدا شفات بده

0 ❤️

680516
2018-04-05 09:37:41 +0430 +0430

لامپو نکردی تو کونت؟

0 ❤️

680527
2018-04-05 10:48:30 +0430 +0430

آخه کونی،کون رو چندباربکنی خودش گشاد میشه،ازدوران نامزدی داشتی کونش میکردی هنوز تنگ بود،اگه خودت تاحالا کون نکردی ماخیلی کون کردیم ،کون ندیده جقی،بعد موقع نوشتن اینقدرباکیرت بازی نکن همش غلط املایی داره،کیرگراز ماداگاسکارتوکون خودت بازن همسایتون

1 ❤️

680621
2018-04-06 06:50:00 +0430 +0430

???ای واای خاک عالم???

0 ❤️

680624
2018-04-06 07:11:10 +0430 +0430

اشتباه میکینی ، همه مردا از کون کردنو دوست ندارن، مثلا با لذا تمام ارضا کردن زن با نوازش زیاد رو دوست دارم ، پس یه طرف پیش قاضی نرو و بگی همه مردا از کون کردن و زجر دادن زن رو دوست دارن???

1 ❤️

680644
2018-04-06 11:18:27 +0430 +0430

دیسلایک منم بکن تو کونت

2 ❤️

682875
2018-04-19 17:40:28 +0430 +0430

ااااااااااااخه کس مغز کیر تو اون داستان نوشتنت مثلا اومدی حرفه ای بازی در بیاری بدون معرفی داستان تعریف کنی .
کیر تو مغز پلشتت . لاش گوشت تو که کون تو عمرت ندیدی گوه میخوری داستان مینویسی جاکش تو دوران نامزدی میکردیش بعد عروسی تا چند هفته میکردیش هر شبم درد میکشید بعد اینهمه مدت رفت دکتر ژل گرفت . کیر تو خودتو داستانتو کون زن خیالیت . کیری خان .
جقتو بزن “برقو” خاموش کن بکپ جقی

1 ❤️

686043
2018-05-06 19:53:50 +0430 +0430

برخلاف همه من از این داستان خیلی خوشم اومد!حیف ک نگارشش انقد ضعیف بود

1 ❤️

689314
2018-05-23 15:34:47 +0430 +0430

من عادتش میدم دوست داری بیا دایرکت.

0 ❤️

702844
2018-07-17 08:11:50 +0430 +0430

اولین جملات کسشعرتو ک خوندم دگ وقتمو تلف بقیه ش نکردم صاف اومدم سراغ کامنت خوندن همونطور ک انتظار میرفت دوستان خوب ننتو گاییدن

1 ❤️

742860
2019-01-21 20:48:46 +0330 +0330

تو مریضی و سادیسم کون آزاری داری شرط میبندم شبها خواب کون میبینی و وقتهایی که خوابت نمیبره بیداری داستان سرایی میکنی، تو یه احمق تمام و کامل هستی به هر حال زحمت کشیدی دستت درد نکنه ما رو هم در احساساتت شریک کردی با توضیحات کامل ات، دمت گرم روانی به هر حال وقتی اینجوری میشی اول قرصهات رو بخور و از اون دارو اصلی همیشه دو تا دونه با هم بخور.

0 ❤️

749794
2019-02-21 23:37:07 +0330 +0330

آقا این دیسلایک را به منم یاد بدید تا اینو دیسلایک کنم .خیلی چرت بود

0 ❤️

757993
2019-04-02 09:45:40 +0430 +0430

بچه کونی برو بخواب

0 ❤️

760135
2019-04-10 19:07:06 +0430 +0430

کیر تو اون نگارش مزخرفت کون ندیده جقی

1 ❤️

780749
2020-12-08 15:20:44 +0330 +0330

کیر من و ادمین و تمام بروبکس کارشناسای شهوانی از پهنا تو کونت و پس کلت کوسکش با این کصتانی که نوشتی

1 ❤️

854257
2022-01-19 18:55:11 +0330 +0330

شانس اوردیم ابت اومد جقی
اینقدر کون کون کردی و جق زدی فکر کردی همه مثل خودتن خرافاتی چی میزنی تو

1 ❤️

857022
2022-02-02 16:54:46 +0330 +0330

با ۹۲ تا دیسلایک باید برای همیشه از این سایت بری

نمیدونن چرا قیافه تورو مثل سوراخ کون تصور میکنم

3 ❤️

875224
2022-05-21 09:49:34 +0430 +0430

😐😐

0 ❤️

902134
2022-11-09 02:23:21 +0330 +0330

این چه سمی بود من خوندم :/
اول فکر کردم به تعداد کونایی که دادی از کلمه “کون” استفاده کردی، بعد در ادامه داستان متوجه شدم سوراخ کون از نزدیک ندیدی!
کیری مگه لاتکسه هرچی می‌کنی گشاد نمیشه؟؟؟
کاملا مشخص بود یه اسلیو کانا این داستانو نوشته.

1 ❤️

902392
2022-11-11 04:16:06 +0330 +0330

ریدم تو داستان بیضویت

0 ❤️

932776
2023-06-12 22:34:40 +0330 +0330

کصکش روانی کیرم تو قبر زنده و مرده ات تو سایت ثبت نام کردم ک فقط بیام ی کیر نثار هفت جد و ابادت بکنم زن کونی

1 ❤️

957549
2023-11-11 17:41:47 +0330 +0330

ریدم تو داستانت از بس اشتباه نوشتی نفهمیدی چی شد یه زبون جدیدی هم یاد گرفتیم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها