گی با پسرعموی لجوج

1393/04/30

سلام
این داستان یک داستان گی هست پس اگه دوست ندارید لطف کنید نخونید
من اسمم سعیده یه پسرعمو دارم به اسم علی که من 2 سال ازش بزرگترم
وقتی 10یا11سالم بود هر جایی می شد علی را میبردم و کیرشا میمالیدم و بعضی وقت ها هم به علی این اجازه را میدادم که کیرما بماله فکر می کردم چون بزرگترم علی نباید کیر منا ببینه
بعد از یه مدتی دیگه علی منا هرجا میدید ازم فرار میکرد هر کاری میکردم مخش زده نمی شد و فقط می گفت خوشم نمیاد دیگه هم من و هم اون میدونستیم چه خبره و مثه گذشتمون نبود که میرفتیم کیرمالی همدیگه را میکردیم
هر جا علی را میدیدم با وجود اینکه به خودم قول داده بودم بهش چیزی نگم ولی دوباره پیشنهاد میدادم اونم هی میرید به من.تا اینکه مامان علی مشکل زنان پیدا کرد و مجبور شد بره رحمش را برداره . شبی که مامان علی بیمارستان بستری بود عموم زنگ زد به بابام که برو دنبال علی بیارش خونتون وقتی بابام رفت دنبالش علی بهونه آورد و نیومد . من به بابام گفتم می خوای من برم پیشش اونم فوری گف :آره برو شبا پیشش گناه داره
وقتی زنگ در خونشونا زدم با کلی تاخیر اومد درا باز کرد تا دید منم کلی جاخورد(چون رابطمون خیلی سرد شده بود)چند باری بهم فهموند که بهم لازم نداره و از این حرفا ولی من به رو خودم نیاوردم و پیشش موندم .خداییش قصدم به طور 100درصد سکس نبود چون میدونستم ممکنه شرایط روحی خوبی نداشته باشه تا اومدم یه چایی بخورم گفت بریم بخوابیم رفتیم تو اتاقش اون رو تخت خوابید و رختخواب منا انداخت رو زمین.
من بعد از 2دقیقه گفتم : من رو زمین کمرم درد میگیره
علی گف:میخوای جاهامون را عوض کنیم
من گفتم : چه کاریه بریم رو تخت بابا مامانت بخوابیم که با یه اکراه خاصی قبول کرد
وقتی رفتیم رو تخت پشتش را به من کرد وخوابید اینجا بود که من شروع کردم و به علی گفتم :یه معذرت خواهی بابت گذشته بهت بدهکارم من اصلا نمی خواستم بین من وتو اینقد فاصله بیوفته که گف:عیبی نداره گذشته ها گذشته و به سمت من برگشت بعد یهو زد زیر گریه و گف برا مامانش نگرانه منم سعی کردم یخورده دلداریش بدم و به نحوی یخشا شکستم تا جایی که از عشقش برام گف در همین حین کیر من در شق ترین حالتش بود که یهو به طور کاملا ناگهانی پای علی به کیرم خورد و گف ببخشد مگه من دارم داستان سکسی برات تعریف می کنم که اینجور شق کردی من گفتم : نمی دونم علی چرا تا تقی به توقی میخوره این بی صاحاب شق مشه. بهش گفتم یعنی الآن از تو شق نیس و همزمان دستم و بردم سمت کیرش که دیدم بلهههههههههه… چه خبره علی آقاهم شق کرده بعد گف :آره منم خورده اینجوریم بهش گفتم علی ازتو همون قد مونده گف نه بزرگتر شده گفتم میذاری یه ثانیه از زیر پتو بگیرمش که گف تو دوباره شروع کردی گفتم: جون سعید بذا یه ثانیه از زیر پتو…
گفت فقط زیاد نشه ها گفتم به روی چشم
شلوارشا کشید پایین من آروم آروم گرفتمش نسبتا بزرگ شده بود حس کردم علی چیزی تا ارضا شدن فاصله نداره به همین خاطر یخورده تکونش دادم که دیدم دستم خیس شد و علی لرزید علی شروع کرد عذرخواهی کنه که یهو اومده و نتنونسته جلوشا بگبره منم بهش گفتم لاقل تو هم به من یه حالی بده که اونم شروع کرد با کیرم ور بره کیرم داشت منفجر میشد ولی چون قبل از اومدن به خونه علی جق زده بودم میدونستم آبم به راحتی نمیاد هرچی که علی جق زد آب من نمیومد که دست آخر گف خسته شدم بذا برا فردا منم بهش گفتم اگه یه دقیقه اجازه بدی چربش کنم و بذارمش بین پاهات زودی آبم میاد اولش قبول نکرد ولی دلشا سوزوندم و بهش گفتم تو حالتا کردی بذار منم یه حالی کنم
علی رف روغن مایعشون را آورد من عمدا وقتی کیرما به کون بدون مو ولی سبزش چسبوندم روغنا ریختم تا کونش هم چرب شه گذاشتم لاپاش و شروع کردم تلمبه بزنم تا دیدم داره آبم میاد به علی گفتم تشنمه رفت یخورده آب یخ آورد منم فرو کش کردم بعد دوباره شروع کردم سعی کردم کیرما رو سوراخش حرکت بدم که بیشترین لذتا داشت تو همین وانفسا یهو علی با یه لحنی گف آهههههههه…فهمیدم خوشش اومده یخخورده خمش کردم با دو تا فشار سر کیرما کردم تو کونش که یهو داد زد درش بیار سسعید زووووود باش منم بیشتر فرو کردم تا وسطاش که رفت یهو تا ته فرو کردم دادی زد که پرده ی گوشم لرزید بعد شروع به تلمبه زدن کردم راستش هر چی فک می کنم اون موقع علی چه فحش هایی بهم داد اصلا یادم نمیاد چون تو فضا بودم داشتم عشق می کردم آبم که اومد همشا خالی کردم تو کونش بعد با هم رفتیم تو حموم و بهم گف هیچ وقت حلالت نمی کنم بعد از حموم گرفتیم خوابیدیم .صب که شد من از اونجا رفتم و حالا هم به زور اگه جایی همدیگه را دیدیم سلام می کنیم فقط همین…
دوستان به بزرگواری خودتون ببخشید.

نوشته:‌ سعید


👍 0
👎 0
31024 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

428065
2014-07-21 15:15:29 +0430 +0430
NA

از زاهدان کسی واسه گی هست؟ لطفا آقایون22سال به بالا پیام بدن

0 ❤️

428066
2014-07-21 16:05:51 +0430 +0430
NA

جالب نبود. چون کوتاه بود.

0 ❤️

428067
2014-07-21 17:16:57 +0430 +0430
NA

اتفاقا تنها خوبیش همین کوتاه بودنش بود
در کل چون داستان گی بود قابل تحمل بود

0 ❤️

428068
2014-07-22 00:08:12 +0430 +0430
NA

اکابر میری؟

0 ❤️

428069
2014-07-22 01:55:45 +0430 +0430
NA

کسکش مواظب حرف زدنت باش اگه علاقه به گی نداری گوه میخوری میای داستان گی میخونی

0 ❤️

428070
2014-07-22 09:41:42 +0430 +0430
NA

اون کونی هایی ک گی سکس فامیلی و…رو دوس.ندارن گوه میخورن میخونن کوننننننننننننییییییییییاااااااااا

0 ❤️

428071
2014-07-22 10:40:23 +0430 +0430

کونده پدر دوس نداری نخون

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها