یاشار (۲)

1401/11/15

...قسمت قبل

اول بگم که هرکی این خاطره رو می خونه حتما قبلش یاشار (۱) رو خونده باشه و اینکه این خاطره واقعی هست و من خیلی مقید به پیاده کردن واقعیت هستم … بدون اضافه کردن کوچکترین فانتزی … بریم سراغ خاطره…
یاشار یه رفیق داشت به اسم میثم؛ که باباش هم، که تو بازار مغازه ی آچار و ابزارفروشی داشت؛ با بابای یاشار خیلی دوست بود… و یاشار هم می گفت از قدیم با میثم خیلی خیلی رفیق بودن … میثم از من یکسالی سنش بیشتر بود… و قدش هم بلندتر از یاشار بود…تابستون پارسال باهاش آشنا شدم که یاشار منو برده بود سر زمین بازی فوتبال نزدیک تجریش که من اونجا میثمو دیدم تا جایی که تابستون پارسال و امسال، چندباری با هماهنگی با یاشار؛ میثم، که می دونست خانواده ام خارج از کشورن؛ خونه ی ما اومده بود و کلی حرف های مشترک داشتیم … شوخی می کردیم … و البته به میثم از روابط خودمون چیزی نگفته بودیم… میثم بر عکس یاشار قیافه اش دخترپسند بود… لبای قلوه ای داشت و چشم و ابروی خوبی داشت و صدای کلفتی داشت …اخلاقش هم خیلی شوخ طبع بود و سر هرچیزی شوخی می کرد و همه رو بلند بلند مسخره می کرد، حتی من و یاشار رو جلوی خودمون مسخره می کرد !!..و البته میثم برعکس یاشار، آدم با کلاسی بود …روابط اجتماعی خیلی خوبی داشت… می گفت که از من هم خیلی خوشش میومد … بهم هر دفعه می گفت متین تو عشق منی … نمی دونم شوخی می کرد یا جدی … حقیقتش من دوست داشتم بهش بدم … منو بکنه … یعنی اگه پیشنهاد می کرد صد درصد قبول می کردم منو بکنه….خودم خیلی تنم می خوارید …میثم بهم می گفت تو برعکس یاشار، خیلی با کلاسی و من خیلی خوشم میاد چون یاشار عمله است و اصلا کلاس اجتماعی حالیش نیست ….منم دقیقا همینو درباره خودش بهش می گفتم …

یاشار برام تعریف کرده بود که پارسال با میثم رفته بودن ترتیب یه دختری رو تو اختیاریه داده بودن… ‌کلی حال کرده بودن … یه بار هم باهم با یه دختری تری سام کرده بودن … که من پرسیدم میثم جلوی تو لخت شده بود؟ گفت آره هردو لخت شده بودیم …نوبتی دختره رو کردیم …یاشار می گفت میثم خیلی دوست دختر داره؛ همه ی دخترا رو رو سرکار می ذاره… روابط مختلف با هرجور دختری داره و چندباری خودش تریسام هم رفته بوده با دخترا … یه بار یاشار بهم گفت میثم قول داده شاید بتونه جور کنه ما سه نفر با دوتا دختر که پرستار بیمارستان هستن… باهم جمعی بکنیمشون.
تقریبا شاید ده یا پانزده روز بعدش خبر داد که با یاشار، سه نفری بریم خیابون بهار و اونجا باید پول هم هرکدوممون میزاشتیم که قبلش کلی مقدمه چینی کرد ولی یادمه بهم خورد … گویا موقعیتش رو نداشتن از نظر مکانی …و چند روز بعدش میثم ازم پرسید تو خونه ی شما میشه انجام بدیم؟ … و ریسک هم داشت البته ولی بعید بود خواهرم نگین سرزده بیاد تو …خلاصه قبول کردم و قرار شد ما سه نفر باشیم با اون دختر ها …
اون شب میثم و یاشار اومدن خونه ی ما و بعد حدود شاید ۱ ساعت بعدش دوتا دخترا هم اومدن … قیافه هاشون بدکی نبود ولی خوشگل هم نبودن قیافه هاشون کارگری بود …ولی سنشان از ما شاید پنج سالی؛ بیشتر بود …و میثمو ازقبل می شناختن و بعد مشخص شد قبلا میثم اینا رو کرده چند باری … و حتی چندتا دوست مشترک هم باهاشون داره!
‌اولش اومدن اولش رو‌مبل نشستن … کلی از خونه ی ما تعریف کردن و درباره مسافرت مامان بابای من حرف زدیم و چایی خوردیم و اونها سیگار کشیدن … خلاصه بعدش قرار شد لباسامونو دربیاریم !! میثم که خیلی اهل ورق بازی هست رو کرد به دخترا گفت موافقین مث سری قبل ورق بندازیم ؟؟ هرکی باخت اول لخت بشه … هرکی هم آخر همه بمونه حکم میده که چیکار کنیم …
البته من برعکس میثم ، متاسفانه اصلا بازی ورق بلد نبوده و نیستم… خلاصه هر ۵ تامون ورق انداختیم … یاشار و یکی از دخترا عین هم کارت آوردن و باختن … میثم می گفت کارتشون از همه پایین تره. یادم نیست چی بود …و میثم کلی بلند بلند می خندید و مسخره شون کرد و اونها لباساشونو درآوردم و لخت شدن!!.. بعد دوباره من و میثم با اون یکی دختره کارت انداختیم که میثم باخت … و میثم هم کامل لخت شد … کیرشو دیدم که خیلی گنده بود … بعد من و دختره کارت انداختیم که من باختم …و جلوشون کامل لخت شدم … یاشار داشت منو نگاه می کرد …منم نگاهش کردم … میثم هم داشت منو با تعجب نگاه می کرد!! بعدش یهو گفت متین عجب تیکه ای هستی … چه گیری چه کونی آفرین …عین دخترایی … آقا من فقط متینو می خوام!!! بعد به شوخی گفت ما این دوتا رو ( اشاره به دوتا دخترا) مرخص کنیم فقط تو رو بکنیم … دخترا هم بلند باند می خندیدن و دوتایی زل زده بودن به من …اونا هم تایید کردن … اون دختره که برنده شده بود گفت اول متین بیاد دوستمو ( اون یکی دختر رو ) بکنه … منم راست کرده بودم رفتم اونو خوابوندم رو تخت خواب اتاق مامان بابام که بزرگ بود …بقیه هم داشتن نگاه می کردن و شوخی می کردن …باهم حرف می زدن … من تا اون موقع با هیچ دختری سکس نداشتم … یه دوست دختر داشتم؛ کیانا، که حتی تاحالا ماچش هم نکرده بودم …خجالت می کشیدم ازش بخوام… و بهش بگم … فقط باهم حرف میزدیم و گردش میرفتیم … ولی خب این دوتا جنده بودن فرق داشت … از طرفی نمی خواستم بگم که تا حالا کسی رو‌نکردم … حتی یادمه مامان بابلم اون لحظه جلوی ذهنم بودن …خلاصه نمی خواستم که کم بیارم جلوشون …از بقیه پرسیدم کاندوم دارین؟ کلی خندیدن همشون !! اولش نفهمیدم چرا خندیدن؟!؟ زدم به خنده که انگار دارم شوخی می کنم … بعد یاشار بهم گفت اینا قرص می خورن بکن تو… نگران نباش …اومدم رو دختره و پاهاشو با دودست گرفتم بالا نگه داشتم …طاق باز بود…؛ همونطور که یاشار منو می کرد … میثم با اون صدای کلفت و دورگه اش هی شوخی می کرد می گفت بگو یا علی … و بلند بلند می خندید … خیلی راحت کردم تو … باورم نمی شد … فک کردن دارم خواب می بینم …تا بحال اینکار رو رو‌نکرده بودم… بعد فهمیدم اینا خیلی او‌پن هستن …حقیقتش من اصلا دوست نداشتم اونا رو بکنم دوست داشتم اونا تک تک منو می کردن!! ولی نمی خواستم شو بشه که چقدر کونی ام … خلاصه حدود یکربعی کردمش و وانمود کردم که چقدر خوشم میاد … بعد یاشار اومد جای من خوابید و همون دختره رو کرد و بعد اون یکی دختره اومد خوابید و میثم اومد خوابید و کردش … بعد من اون یکی دختر رو کردم و یاشار و میثم وایساده بودن بالاسر من داشتن نگاه می کردن … بعد اون دختره که برنده شده بود گفت حالا بیاین دو به دو … اول دوتا دخترا رفتن رو تخت به حالت داگی رو به هم شروع کردن با هم لب دادن و میثم و یاشار رفتن پشت اون دوتا و درواقع صورتشون روبروی هم و از پشت گذاشتن کون اون دوتا و من وایساده بودم نگاه می کردم … بعد یاشار جاشو با من عوض کرد و من و میثم اون دوتا رو کردیم بعد خوابوندیمشون رو تخت، پاهاشونو دادیم بالا کردیم تو … بعد اون دختره که برنده شده بود رفت دیلدو آورد بست به کمرش و اون یکی رو شروع کرد به کردن و میثم هم از پشت اومد گذاشت کون اون … یاشار نشسته بود داشت سینه های این دختری که داشت به اون یکی دختر می داد رو می خورد و من تنها وایساده بودم بالا سرشون … بعد دختره که دیلدو بسته بود اومد جاشو با میثم عوض کرد … میثم اومد شروع کرد به کردن اونی که خوابیده بود و اون با دیلدو اومد پشت میثم و شروع کرد از پشت که بکنه تو کون میثم که نشد بکنه تو … و بلند شد ایستاد … بعد به من گفتن اومدم جای میثم به کردن اون دختری که خوابیده بود … بعد اونی که دیلدو بسته بود یهو اومد پشت من گذاشت کون من!! یه دفعه شوکه شدم … میثم گفت به به چه عالی چه با شکوه… دختری که دیلدو بسته بود رو به میثم گفت ببین متین چه خوب میده … یاد بگیر … منو می‌کرد چه جور نمی دونستم چی بگم… اولش مشغول شدم همزمان به کردن اون یکی که نشد و اونی که دیلدو بسته بود زورش از من بیشتر بود … منو اول از پشت داگی کرد بعد برگردوند منو طاق باز کرد کرد تو کونم … میثم با خنده می گفت … متین بهش بده حرفشو گوش کن … تو کونی بودی ما نمی دونستیم … یاشار هم هیچی نمی گفت … دختره ولگن هم نبود … هی فشارش بیشتر می کرد و درد هم داشت چون دیلدوش کلفت تر از کیر یاشار بود… بعد یاشار شروع کرد به کردن اردوی دخترها و بعد میثم هر دو دختر رو کرد … بعد من اومدم اون دختری که دیلدو داشت رو از پشت گذاشتم کونش و یاشار یهو نشست پشت من همزمان گذاشت کون من!!! وقتی داری یکیو می کنی خیلی سخت میشه یه نفر دیگه هم بیاد همزمان بخواد تو رو بکنه … نمی دونستم چی بگم … آروم به یاشار گفتم چیکار می کنی یاشار ؟ همه می فهمن که ؟ گفت نه من چیزی به کسی نمی گم. ولی الان فرق میکنه چون جمعی هستیم … و هی شدت کردنمو بیشتر می کرد و بعد دختر رو ول کرد منو خوابوند طاق باز مث همیشه که منو می کنه و حسابی منو کرد … اونها هم داشتن نگاه می کردن و می خندیدن … حقیقتش من خودم خیلی دوست داشتم که بدم ولی از طرفی هم نمی دونستم چی بگم … خودموسپردم دست یاشار … بعد یاشار بلند شد … میثم از پشت گذاشت کون من و خیلی کیرش باحال بود کلی باحام لب داد… دخترا پرسیدن شما باهم گی هستین ؟؟ یاشار گفت نه ولی شما رو که دیدیم خوشمون اومد … میثم همه جور منو کرد… منو طاق باز کرد کونم میزاشت … اون سه تا هم نگاه می کردن … بعد اون دختری که دیلدو بسته بود اومد کیرمو که از هر طرف تکون می خورد گرفت گذاشت دهنش و همینطور که میثم منو می کرد برام ساگ میزد … خلاصه اون شب تموم شد …
چند شب بعدش دوباره یاشار رو دیدم … منو خیلی سفت کرد … انگار به میثم داده بودم خیلی تحریک شده بود … می گفت زن منو همه کردن…نزدیک دوساعت منو پشت هم می کرد … موهامو محکم می کشید یادمه گلومو فشار میداد!! چند بار ارضا شد… هربار برای منم با دست میمالید ارضا میشدم … چند روز بعدش یه شب با میثم قرار داشتم تنهایی اومده بود خونه ی ما … باهم همبرگر خوردیم …بعد شام بهم گفت متین من جمعه با چند تا از دوستام می خوام برم کوه تو هم بیا باهم بریم … ازش پرسیدم یاشار هست ؟ گفت نه بابا… کی اون اسکل رو با خودش می بره … اون بیاد دخترا همه فرار می کنن … تو فقط باید بیایی باهام عشق منی تو بیا … بهش گفتم یعنی یاشار رو بپیچونیم ؟ خندید گفت یعنی چی ؟ مگه همه جا ما میریم باید اونم حتما باشه؟؟ نمی فهمه که … بهش گفتم اما اگه بفهمه منو همینجا جلوی خودت می کنه … از تخم آویزونم می کنه … کلی خندید گفت مگه تو بهش می دی ؟ مگه زنشی که بکنتت ؟ چرا باید ازش اجازه بگیری ؟ گفتم نه ولی بهرحال از همه جیک و پوکم خبر داره … بفهمه چپ و راستم میکنه … میثم یهو انگار کشف مهمی کرده باشه گفت اما راست می گی مث اون روز با اون دخترا یاشار چی میکردتت …خودمم که کونتو جر دادم … دختره هم بد میکردتت با دیلدو ….ولی میثم بعدش گفت حالا کوه هم ولش کن… اون شب که کردمت خیلی حال داد …میثم که اینا رو می گفت …من هی می خندیدم ناز میکردم … میثم گفت بخدا صد تا دختر رو بکنم انقدر حال نمی ده که تو رو بکنم … البته کس شعر می گفت که منو گول بزنه …البته من خودم خیلی تنم می خوارید و دوست داشتم بهش بدم …چون میثم اینا رو که می گفت راست راست کرده بودم و دوست داشتم همون لحظه براش لخت بشم …بهش بدم … منو بکنه …اما روم نمی شد بهش بگم … بعدش میثم انگار از نگاهها و خنده های من فهمیده بود… گفت چیه خودتم خوشت میادا ! … بعد یهو دست زد از رو شلوار به کیر من … با خنده و تعجب زیاد گفت راست کردی!! معلومه دوست داری بدی … من بهش گفتم میثم جون آخه اینا رو که میگی آدم راست می کنه دیگه … میثم با خنده ی زیاد ادای منو درآورد که میثم جون… و کلید خندید منم خنده ام گرفته بود … بعد گفت نه متین جون. تو دوست داری … خوشت میاد … همینطور دستش از رو شلوار رو کیر من بود … بعد جدی شد یهو بهم گفت متین جون دور از شوخی … من که اون شب کردمت … خیلی خاطرتو می خوام … بیا امشب یه بار دیگه بهم بده … باشه ؟ هیچکی نمی فهمه … منم با نگاهم و سرم داشتم تایید می کردم … میثم گفت کیرتو دربیار ببینم … میثم بعد بهش گفتم اباساتو دربیار ببینم … منم بدون هیچ حرفی از خدا خواسته همه لباسامو درآوردم و لخت لخت شدم … اون با لباس بود … اومد منو چند دقیقه نگاه کرد … من خجالت کشیدم!… بهم گفت متین چقدر تو نازی … چقدر خانومی … وقت شوهرته …. باز منو نگاه کرد … گفت متین عحب کسی هستی تو …اومد جلو با یه دستش لای کونمو گرفت مالید … رو ابرا بودم …بعد کلی باهام لب داد و سینه هامو خورد … بعد گفت بزار کستو بخورم … شروع کرد برام ساگ زدن …حتی انگشتای پاهامو خورد … بعد لباساشو درآورد … منو رو تخت خودم طاق باز خوابوند … زیرم بالش گذاشتم … بعد رفت کرم آورد مالید به کیرش … کیرشو کرد تو کونم … البته بازم درد داشت … ولی حال میداد … فکر اینکه میثم داره منو میکنه خیلی باحال. بود …بهش گفتم منو جر بده … گفت کونی از وسط مث خیار نصفت می کنن الان … حدود یکساعتی می کرد تو و کیرم مث پاندول ساعت تکون میخورد هی میرفت اینور اونور …بعد کیرمو با دستاش میمالید و تخمامو هم میمالید . … بهم میگفت تو مال کی هستی؟ کونی کی هستی ؟ من گفتم مال تو …کونی تو ام … می گفت بگو من خیلی کردنیم … منو بکن …منم می گفتم من خیلی کردنیم …منو بکن …آماده ی دادنم بعد بهم گفت متین تو باید حرفایی بزنی که من تحریک بسم هی بیشتر و بیشتر بکنمت … باشه ؟ بهش گفتم چشم
… بعد منو حالت داگی خوابوند بهم گفت قابل کن … هی کونمو نگاه می کرد … انگشت به سوراخم می زد … بعد از اومد فشار داد که البته کونم داشت پاره میشد ولی بزور کرم باز داد تو و عقب جلو کرد …
چند دور منو کرد یادمه وسطش پیتزا سفارش دادیم … کلی نوشابه خوردیم …منو برد حموم کلی برام ساگ زد… یه شب دیگه یادمه همینطور که منو می کرد بهش گفتم که چقدر دوست داشتم همیشه که بهش بدم … خیلی خوشش اومد… نمی دونست به یاشار هم همین حرفا رو زدم …… موقع سکس گردنبند منو می کشید انگار افسار منه …بعد وسطش منو حالت چهار دست و پا رو زمین می خوابوند …می گفت راه برم سوارم می شد !!! می گفت متین خیلی حال میده … برو تو خر منی !! برو حیوون …دوباره منو می خوابوند …می کرد …،یادمه بعد چند شب کردن قرار شد زنش بشم ‌هر چند شب یکبار منو بکنه !!!
خیلی موقع ها هم هردوشون پیشم بودن … و هیچی درباره ی روابط جداگانه نمی دونستن … و …منم برای هردوشون هی ناز و عشوه میومدم
یادمه تو اون تابستون میثم و یاشار هرکدوم جدا جدا کونمو پاره کردن… یادمه یه شب که یاشار اومده بود پیشم … همون اولش بامن دعواش شد … تو دعوا بهم گفت متین یه جوری می‌کنمت که دیگه راه نتونی بری! بعد اومد دستامو گرفت پیچوند. اشکم درآورده بود … گریه ام گرفت … به گه خوردن افتادم … بعدش مجبورم کرد. همه لباسامو درآوردم لختم کرد … بعد منو کرد … اوج عصبانیت و گریه تبدیل شد به سکس خیلی خشن …
یادمه یه روز عصر تو همون تابستون یهمن و میثم و یاشار، هرسه تامون باهم داشتیم تو خیابون می رفتیم … با یه موتوری دعوامون شد … یارو با کسی که ترک موتور نشسته بود پیاده شدن … لات و قلدر بودن … بعد یادمه میثم و یاشار قبلش به یارو فحش داده بودن ولی بعد که پیاده شدن از موتور …میثم و یاشار غلاف کردن … کشیدن کنار …موتوری ها زورشون به من رسید … منو جلوی یاشار و میثم یه عالمه کتک زدن … بعد که رفتن من گریه ام گرفته بود… یادمه شبش یاشار رو پیچوندیم میثم اومد خونمون منو کرد… یادمه لخت شده بودم تو بغلش منو بغل کرده بود از پشت … کونم گذاشته بود … کیرم با تخمامو هم با دستاش می مالید …می گفت متین گریه می کنی خیلی تحریک می شم … برام هی گریه کن!! مث دخترا گریه می کردی امروز کتکت می زد یا رو!! یادمه تو همه پزیشنی منو کرد…
یه بار هم یادمه چندرپز مونده بود مامانم اینا از مسافرت برگردن … میثم بهم گفت که دوتا دختر لزبین هستن که تازه باهاشون آشنا شده می گفت فرداش باهاشون قرار گذاشته بریم فورسام کنیم … یعنی من و میثم و اون دوتا … بهش گفتم یاشار چی… گفت یاشار رو اسکل کردم … پیچوندم …اونو ولش کن چون فقط یه نفر می خواستم … تو با کلاسی خوشگلی خوششون میاد اونا با کلاسن … جنده نیستن! مث اون دوتا پرستارا نیستن که جنده بودن … خلاصه من حموم مفصل رفتم عطر و لباسای شیکمو پوشیدم با میثم رفتیم … خیابون سیمای ایران … داخل یه دختری بود خیلی خوشگل بود …بعد اون یکی بعد ما رسید … اونم خوشگل بود با با آرایش زیاد تقریبا همسن میثم بودن هردوشون … یه ساعت یا بیشتر باهم حرف زدیم … اون دوتا قبل اینکه ما بیاییم پیششون فک می کردن بجای من یه مرد هیکلی ورزشکاری قراره بیاد … بعد که منو دیدن جا خوردن… ولی البته یه جور دیگه خوششون اومد و باهام خیلی مهربون بودن …کلی رفیق شدیم … آدمای باکلاسی بودن می گفت مامان باباش کانادا هستن … اون یکی هم دوست نزدیکش بود که می گفتن باهم قبلا کلی تری سام و همه جور سکسی داشتن … دیلدو هم داشتن هر دوشون… یه تخت بزرگ سه نفره بود تو یه اتاق خواب …
خلاصه یادمه همه مون لخت شدیم … من هی کس و کون اون دوتا رو دید میزدم … یادمه اولش حدود نیم ساعتی با هردوشون لب دادیم و سینه هاشو خوردیم … کسشونو مالیدیم خیلی باحال بود … من اون دختر صاحبخونه رو خوابوندم جلوم رو‌تخت … میثم اومد حالت داگی اون دختری که آرایش زیاد داشت رو کرد … منم همزمان از پشت اون دختر صاحبخونه رو کردم نسبتا راحت کردم تو … سوراخ کونش گشاد بود بود… بعد جاهامونو عوض کردیم و من اونو یکی رو کردم و میثم این یکی رو … باز حدود یه ساعتی گذشت… بعد خوابوندیمشون طاق باز و تو کسشون کردیم که راحت انجام شد … بعد بلند شدیم کمی استراحت کردیم … شراب خوردیم خیلی باحال بود … بعدش اون دختر صاحبخونه دیلدو بست و اون یکی رو از پشت می کرد ما هم ایستاده بودیم با کیرامون بازی می کردیم … تا حدودی مست بودیم …یادمه چرت و پرت می گفتیم …بعد میثم از پشت نشست همین دختر که دیلدو بسته بود رو درحالیکه داشت اون یکی رو می کرد … از پشت گذاشت کونش که البته تو هماهنگ‌ کردنش سخت بودن باهم … درست انجام نمی شد …بعد من اومدم بجای میثم نشستم تو همون پوزیشن … کمی حالتامونو جابجا کردیم … یادمه اون یکی دختره هم دیلدو بست و این یکی رو می کرد… بعد یادمه داشتم دختر صاحبخونه رو از پشت می کردم … میثم هم داشت اون یکی رو می کرد … یهو متوجه شدم میثم پشتمه … می خواد کون من بزازه … نمی تونستم مقاومتی کنم … میثم از پشت منو کرد … بعد منو خوابوند کرد … بعد بغلم کرد از پشت گذاشت کونم … کیرم همینطور مث طناب بازی میچرخید دور خودش … اون دوتا داشتن با خنده نگاه می کردن . هردوشون هم هنوز دیلدو بسته بودن … بعد اومدن یکیشون شروع کرد برام ساگ زدن و اون یکی سینه هامو خورد …بعد هردوشون نوبتی از پشت و جلو منو کردن … انگار رو ابرا بودم خیلی باحال بود … که دختره منو می کرد … می گفت کونی منی تو … چه بدنی داری … چه کونی داری … باید زن میشدی تو …بعد میثم یهو گفت متین زن منه …!! خلاصه دختره منو بغل کرده بود از پشت هی منو می کرد …کیرمو هم که مث پاندول تکون می خورد اون یکی گرفته بود دستش برام ساگ میزد …بعدش میثم اومد منو دوباره مفصل کرد … اون دوتا داشتن نکاه می کردن…
ولی الان که سه سال گذشته و وارد دانشگاه شدم … روابطم با اونا خیلی کمرنگ شده … میثمو که اصلا ندیدم … یاشار رو هم چون کورونا بود دوسالی ندیده بودم … تازگی یه مهمونی تو فامیل بود اولین سال درگذشت شوهر عمه اش که شوهرعمه ی مامان من هم میشه … رفته بودیم تالار اونجا دیدمش … گفت گه گهگاه میثم و بعضی رفیقاشو هم می بینه …حرفای جدی زدیم درباره ی بورس و اوضاع جامعه … انگار که هزار سال از اون زمانی که منو کرده بود گذشته …

                    🛑🛑🛑

نوشته: متین م


👍 7
👎 3
10701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

913566
2023-02-04 03:39:28 +0330 +0330

ما که نفهمیدیم کی کیو کرد
همش شد بعد این اونو کرد

0 ❤️

913873
2023-02-06 15:01:57 +0330 +0330

Slm
Mnm bache urmia hastm,khasti pm bede ashan shim

0 ❤️

914992
2023-02-13 02:01:13 +0330 +0330

لامصب راست کردم برات

0 ❤️

915202
2023-02-14 09:36:59 +0330 +0330

نوش جون یاسار که اساسی کونت گذاشت

0 ❤️

916723
2023-02-26 02:30:32 +0330 +0330

من که فقط اینو میتونم بگم داستانت انگار برگرفته از فیلمها و روابط ترکیه ای که معلوم نیست کی به کیه ، به همین خاطر میتونی تاپیکامو چک کنی عزیزم اگه دوست داشتی بگو تا منم بیام یه چند ساعتی با هم خوش باشیم

0 ❤️