یهویی شد...

1402/02/06

سلام دوستان من اسمم سعید هستش الان ۱۹ سالمه درمورد خودم بگم یه بدن نه چاق نه لاغر.قدم ۱۸۱ الی ۱۸۳.صورت کیوتی ندارم ولی از نظر خوبم خوبه و من اهله بندرعباس هستم. این داستانی که میخوام تعریف کنم مال ۳ سال پیش هست که اولین سکسمو با دختر همسایه خونه خالم داشتم که اسمش ایدا هست.
درمورد ایدا بگم«۳ سال از من کوچیکتره و بدنی لاغر داره ولی چون قدش کوتاهه لاغریش به چشم نمیاد»
داستان از اونجایی شروع شد که یک روز ساعت حدودا ۶ با مامانم به خونه خالم رفتیم و تو خونه خالم همسایشون بود و دخترش ایدا هم باهاش بود. خالم و مامانم و همسایشون میخواستن به بازار برن که لباس بخرن.
به من و ایدا گفتن:شما همینجا بمونین ما میریم بازار ۲ ساعت دیگه بر میگردیم.ماهم قبول کردیم
اولش داشتم با گوشیم بازی میکردم که یه فکری زد به سرم که باهاش بازی کنم.
یکم فکر کردم که چیکار کنم؟بهش گفتم میای بازی کنیم گفتم چی گفت جرعت یا حقیقت.اولش گفت نه و بهونه اورد گفتم چیز بدی نداره چون مال خوده برنامه برای گوشیه که حتی ایرانی هم هست.خلاصه قبول کرد(ولی نمیدوست که میشه سوالاتش دستکاری کرد)اولاش سوالات الکی میومد که حوصلم سر رفت بعد ۵ دقیقه سوالات جنسی شد مثلا(۲ دقیقه فرد جلوییت بغل کنی-نفر جلوییت بوس کنی و…)که یبار براش افتاد که پایین تنت نشون بدی(همون کص)اولش میگفت عمرا بعدش گفتم پس برو عکس بگیر بعدش نشونم بده اگه روت نمیشه با بدبختی قبول کرد و عکس گرفت متاسفانه عکسش اصلا واضع نبود.بهش گفتم: این چیه برو دوباره بگیر هیچی معلوم نیست.گفت:من انجام دادم مهم اینه.هیچی گفتم شروع به بازی کردیم که به خودم گفتم(نه اینجور نمیشه باید سریع تر پیش برم)بعد ۱۵ دقیقه بازی کردن گفتم:بسه دیگه خسته شدم.اونم سریع قبول کرد ولی وقتی میخواست بلند بشه بره رو مبل بشینه دستش گرفتم و اروم رفتم سمتش اولش گفت چیکار میکنی دورشو ولی وقتی به لبش رسیدم اروم شد حدود ۳ دقیقه داشتیم لب میگرفتیم که دیگه گفت:بسه دیگه.منم بلند شدم روی مبل نشستم اونم روی مبل جلوییم نشست بهم گفت خیلی عوضی هستی.جوابش ندادم و با گوشیم بازی کردم بعد ۱۰ دقیقه به خودم گفتم الان وقتشه این موقعیت مگه دیگه کی گیر میاد؟ بهش پیشنهاد دادم که بریم یه بازی دیگه گفت چه بازی؟اوردمش تو اشپزخونه گفتم این بسته قرصو میبینی خب باید یجایی توی اشپزخونه قایمش کنی.گفت:ایششش بچه شدی؟خلاصه قبول کرد و من رفتم بیرون و گفتم وقتی قایم کردی بگو بعد ۳۰ ثانیه شایدم بیشتر گفت بیا.رفتم و بهش گفتم خب باید بازدید بدنیت کنم.گفت:چییی؟؟؟؟گفتم:ممکنه یجای بدنت قایم کرده باشی.گفت:مگه دیوونم؟خلاصه بعد ۱۰۰ تا چونه زدن گفت باش.اولش به کمر و پاهاش دست میزدم بعدا تر رفتم سمته کون و ممه های کوچیکش رفتم روی ممه هاش دست زدم هیچی نگفت اما وقتی به کونش دست زدم و یکم فشار دادم گفت:خب بسه دیگه دیدی که قایم نکردم تو خودم.خلاصه بسته قرصو پیدا کردم و … بعدش نوبت من بود اما من بسته قرصو داخل شورتم قایم کردم بهش گفتم بیا بعدش بازدید بدنیم کرد اما به کیرم دست نمیزد ولی میدونست اونجاست چون برامدگی داشت.گفتش میدونم کجاس ولی دست نمیزنم گفتم تو باید پیداش کنی نه من.مثله همیشه با بدبختی قانع شد.دست کرد تو شورتم و قرص اورد بیرون یکم هم دستش به کیرم برخورد که ولی چیزی نگفت.وقتی پشتش به من بود از پشت گرفتمش و کونش فشار میدادم که میگفت چیکار میکنی عوضی ولم کن.با بدبختی از دستم فرار کرد و روی مبل نشست.منم رفتم کنارش نشستم یکم فاصله ازم گرفت.شلوارم دادم پایین و کیرمو میمالوندم که گفت چیکار میکنیییی؟؟!!!گفتم تو که اهلش نیستی پس بهت ربطی نداره.یکم بهش برخورد و گفت من اهلش نیستم؟کیرمو گرفت و بالا پایین میکرد خیلی حسه خوبی داشت.بعد ۳ دقیقه گفتم نمیخوریش گفت نه کلی اسرار کردم ولی باز جواب رد داد.بعدش گفتم نمیخوای لخت بشی؟گفت چرا لخت بشم؟من که بهت هیچی نمیدم.با عصبانیت گفتم:پس چرا کیرمو الکی میمالی نه میخوریش و نه چیزی میدی.!گفت فقط از جلو نه گفتم نه پس میخوای خودمو داخل دردسر بندازم شلوارش کامل دراورد حتی نمیذاشت تا کصشو ببینم سریع نشست رو کیرم یکم با کونش کیرمو نوازش میکرد.صدای نفس نفسش واضع میتونستم بشنومم(خودمم استرس داشتم)گفتم اماده ای گفت اره اروم سر کیرمو کردم تو کونش اروم یکم ای و اخ میکرد بعدش همینجور بیشتر میبردم تو که صداش هم بلند تر میشد تا جایی که خودشو کشید عقب و گفت بسه لطفا!.گفتم تازه که کاری نکردم.از قیافش میفهمیدم که خیلی استرس داره گرچه خودم هم استرس داشتم بعد با بدبختی میکردم تو کونش یبار هم اینقدر بلند جیغ کشید که فکر کنم ۲ کوچه اورتر هم صداش اومد.حدود ۲۰ دقیقه از کون کردمش که تقریبا اروم شده بود.ابم داشت میومد بهش گفتم ابم داره میاد بریزم دهنت یا روی صورتت؟گفت روی صورتم کیرمو کشیدم بیرون و روی صورتش پاشیدم حالش یکم بهم خورد ولی خوشش میومد بعد لباسامون پوشیدم رفت دست و صورتش شست منم همینطور که دوتایی نشستیم کنار هم روی مبل یکم لب گرفتیم و حرف زدیم تا بعد ۲۰ دقیقه صدای در اومد و مامانامون اومدن.من الان باهاش هیچ رابطه جنسی یا عشقی ندارم.ولی گهگاهی میبینمش که هیچی نمیگیم و انگار هیچی از اون موقع یادمون نمیاد.

خب دوستان امیدوارم داستانمو دوست داشته باشید!یکم طولانی بود ولی بخاطر بزرگیتون ببخشید❤️🙏
اگه خواستید براتون از سکسی که نزدیک بود بشه بگم.اون زیاد چیزه سکسی نداره ولی شاید خوشتون بیاد🙏❤️

نوشته: سعید


👍 0
👎 12
25601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

925113
2023-04-26 00:26:11 +0330 +0330

جوووون

0 ❤️

925121
2023-04-26 00:45:56 +0330 +0330

جون عزیزت فرض کن خودت مخاطب این داستانی و اینو یه ک س کشی مث خودت نوشته. هر چی فحش به اون ک س ننه میدی هزاربرابرش حواله خودت و جد و ابادت.مگه مخاطب ک ی ر تو ادمین ک و ن پارس که هر ک س شعری میرسین مینویسین و ادمین مادرقهوه هم همون ک س شعرا رو اپلود میکنه.

2 ❤️

925129
2023-04-26 01:05:49 +0330 +0330

د آخه الاغ کجای ایران زن همسایه میاد دخترشو میزاره پیش پسر همسایه خودش میره؟ اینو از غول چراغ هم بخوای میگه اسکل گفتم آرزو کن نه تخیل!!

4 ❤️

925155
2023-04-26 02:26:38 +0330 +0330

والا تو این سنی که تو استارت زدی من نمی‌دونستم کس چیه😂😂
تو سنی که اون بود نمی‌دونستم کار کیر چیه🤣🤣🤣

0 ❤️

925185
2023-04-26 09:14:52 +0330 +0330

خیلی داستانتو دوست داشتیم فقط دیگه ننویس هیچوقت
کص خل

0 ❤️

925225
2023-04-26 18:28:18 +0330 +0330

میگم اینا اثرات گرونی و تورم نیس!!! هی اخطار میدن ابر تورم در پیش داریم بخاطر همونه بعضیا کسخل شدن

0 ❤️

925245
2023-04-26 22:43:26 +0330 +0330

کیر تو مغزت مجلوق

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها