یه جنده حشری زیر چادر زنم بود (۴)

1402/04/12

...قسمت قبل

سلام دوستان شهوانی عزیز و ممنون بابت کامنتهای قشنگتون امیدوارم همتون یه زن مثل مثل الهه گیرتون بیاد تا معنی واقعی زندگی رو درک کنید

بعد اون شب قشنگ روی الهه باز شده بود و تیپ و استایلش کاملا عوض شد دیگه مانتو جلو باز و کوتاه با ساپورت شلوار جذب و بدن نما میپوشید و شورت زیاد پاش نمیکرد معمولا شورتهاش رو میداد من می پوشیدم و خودش بدون شورت بود و دیگه خیلی کم چادر سر میکرد اونم فقط برای تنوع وقتاییم که چادر سر میکرد چادر حریر انتخاب میکرد و انقدری زیر چادر لباسای رنگ روشن و سکسی میپوشید و آرایش میکرد که بیشتر جلب توجه میکرد . این ور و اونور که میرفتیم چشم همه مردا دنبالش بود و قشنگ سنگینی نگاهشون رو حس میکردم که با چشم میخوان بخورنش. منم از داشتن همچین زن خوشگل و نازی لذت میبردم از اینکه زنم اینقدر حشری کنندست از اینکه زنم رو همه با حسرت نگاه میکنن لذتی رو تجربه میکردم که تا این سن اصلا بهش نرسیده بودم. من برام ثابت شده و قبلنم گفتم هر زنی یه جنده حشری تو وجودش داره و فقط کافیه یکم آزادش بزاری تا بهت نشون بده و بعد اینم که بهت جندگیاشو نشون میده قول میدم بهت که ۱۰۰ برابر عاشقش میشی و لذت میبری از داشتن همچین زنی همه مردام عاشق داشتن زنی سکسی و داف هستن و یه کاکولد داخلشون هست . الهه ام که میدید اینارو هی بیشتر کرمش میگرفت هرروز یکمی شیطونی برام داشت هی با تیکه میگفت این ماهواره رو اشکان خوب درست نکرده فکر کنم باید دوباره بیاد تنظیم کنه و میخندید میگفت این دفعه دیگه تنظیم اساسی باید کنه هی خراب نشه. مثلا یکبار میخواستیم بریم هایپر استار الهه یه لگ چرم کرم رنگ روشن خیلی تنگ پوشید و چون شورت نمیپوشید لپای کونش قشنگ چسبیده بود به شلوار و رفته بود لای کونش و رونای خوشگلش برق میزد با کفشهای پاشنه بلند و یه بادی سبز چسبون
با یه مانتو کتی تا بالای باسن پوشیده بود که قشنگ کل کونش و خط کونش و خط هفتی کصش مشخص بود شالم که چه عرض کنم یه تیکه حریر رو شونه هاش بود و موهای مش کرده شورت خودش رو هم داده بود من پوشیده بودم آماده شدیم و رفتیم به سمت هایپر تو ماشین بهم گفت امروز تو برده منی و منم میسترس حرف اضافی بزنی من میدونم و تو رفتیم هایپر یه سبد بردار بیفت دنبالم. گفتم جووون چشم خانومم
رسیدیم هایپر الهه افتاد جلو و من با یه سبد پشتش همه مردا و حتی زنا چشمشون دنبال الهه بود زنم تو اون لباسای سکسی واقعا کردنی شده بود از اینکه مردای دیگه اونجوری هیز نگاهش میکردن لذت میبردم الهه با کفشهای پاشنه بلند تق تقی که راه انداخته بود هر چشمی رو که بر می گردوند سمت خودش دیگه طرف نمیتونست نگاه نکنه و تا الهه از چشمش دور شه زل میزد به کون الهه. الهه تو راهرو قفسه ها قدم میزد و خودنمایی میکرد و هرچی که دوست داشت برداره یه اشاره بهش میکرد و من پشت سرش میرفتم اون جنس رو میذاشتم تو سبد الهه به بهونه سوال از پرسنل هایپر صداشون می کرد و حالت لاس زدن ازشون جای اجناس رو میپرسید و کیرشون رو راست میکرد و منم مثل یه برده پشتش دست به سبد منتظر بودم ببینم چیکار میکنه و کجا میره دنبالش برم . رفت سمت لوازم آرایشی بهداشتی و یکی از پرسنل آقایی که اونجا بود چشمش دنبال الهه بود و همش به الهه نگاه میکرد الهه رفت سمتش و با عشوه سوال کرد ببخشید آقا استند کاندوم هاتون کجاست؟ هرچی گشتم دنبالش پیدا نکردم . پسره یه منو نگاه کرد یه الهه رو و با انگشت استند رو نشون داد و گفت اون استند مخصوص لوازم جنسی هستش . الهه به من اشاره کرد و گفت برو دو بسته خاردار بردار تموم کردیم لازم میشه من رفتم سمت استند و الهه داشت با یارو لاس میزد و پسره هم چشمش به سینه و پاهای الهه بود و سر صحبت رو با الهه باز کرده بود گفت لوسیون های جدیدمون رو امتحان کنید خیلی خوبن مخصوص تابستون بعد حمام هست و با الهه رفت سمت قسمت لوسیون ها و داشت توضیح میداد که واسه انواع پوست ها داریم ببخشید پوست شما چرب هست یا خشک؟ زنم گفت ااا یکم خشکه پوستم که پسره یه لوسیون برداشت گفت اتفاقا این واسه پوستای خشکی مثل شما خیلی خوبه و آبرسان هست و قشنگ خشکی پوست رو از بین میبره و پوست بدنتون رو میکنه مثل پنبه. الهه که قشنگ کرمش گرفته بود گفت آخه از این پنبه تر همه بهم میگن که خیلی گوشت نرمی دارم . پسره یه لبخند زد و گفت این واسه پوستتون خوبه گوشتتون فرق میکنه . الهه لوسیون رو ازش گرفت و گفت طریقه مصرفش چجوریه؟ پسره گفت یه مقدار میریزی روی دست و شروع میکنی قشنگ کل بدن رو ماساژ دادن الهه سریع گفت خودم باید ماساژ بدم یا کس دیگه؟ پسره منو نگاه کرد گفت هم خودت میتونی هم هرکسی میتونه ماساژ بده فقط قشنگ باید کل بدن رو بمالی که همه جا یکسان عمل کنه. الهه گفت اوکی با این که شوهرم زیاد ماساژ بلد نیست ولی میدم اون میماله آخه کس دیگه رو ندارم کاش یه ماساژوری چیزی داشتم ولی در هر صورت ممنون بابت راهنمایی من که همینجوری ساکت کنارشون وایستاده بودم کیرم راست شده بود و با لاس زدن زنم با یه مرد غریبه داشتم لذت میبردم. الهه از پسره تشکر کرد و راه افتاد دوباره تو هایپر و منم . دنبال الهه رفتم و الهه بقیه خرید هارو کرد و رفتیم صندوق . صندوقدارش یه پسر جوان بود الهه رفت جلوش وایستاد گردنش و سینه هاش قشنگ زده بود بیرون پسره هی زیر چشمی نگاه میکرد و کارش رو انجام میداد من خریدهارو میذاشتم رو پیشخون و اونم با هر بارکد زدن یه نگاه به سینه و پروپاچه ااهه میکرد الهه ام زل زده بود به پسره . همه جنسارو حساب کرد رو به الهه قیمت رو گفت و الهه رو به من گفت کارت ، من کارت رو دادم و رمز رو زد وقتی الهه کارت رو گرفت از پسره دستای پسره رو لمس کرد و بهش گفت چقدر هیزی تو پسر من داشتم نگاشون میکردم که الهه رو به من گفت بریم دیگه چیو نگاه میکنی؟ پسره منو نگاه کرد و دید هیچی نمیگم برگشت دوباره کون الهه دید زدن. رفتیم از هایپر بیرون سوار ماشین شدیم دستشو انداخت تو شورت من دید کیرم نیمه سیخه و پیش آبم اومده. الهه گفت حدس میزدم شوهر نیست که اصن عشقه برات لوسیون گرفتم بمالی به بدنم کیف کنی من بهش گفتم تو که دنبال ماساژور بودی خندید و گفت نه بابا ما از این شانسا نداریم یه ماساژور داشته باشیم بماله منو. همون شوهرم بماله حالا تا ببینیم بمالی چیزی پیدا میشه
گفتم الهه همه داشتن نگاه میکردن خیلی خوشگل شده بودی دوست داشتم همونجا کصتو بخورم الهه گفت جوون دوست داشتی با این شلوار چرم کونمو ریخته بودم بیرون
قربون شوهر بی غیرتم برم من از بغل هرکی رد میشدم یه تیکه بهم مینداخت توام که کیرت شق تو شورت من رضا واقعا فکرشو نمیکردم اینقدر بی غیرت باشی و بذاری اینجوری لاس بزنم با کسی دوس دارم وقتی اینجوری سکسی میشم برات سیخ میکنی لذت میبری منم کرمم میگیره هی بیشتر دوست دارم حشریت کنم و تو کف کس و کونم بمونی
گفتم اخه دوس دارم بقیه مردا بهم حسودی میکنن که چه زن سکسی دارم توام که اینجوری میکنی دیگه واویلا میشه الهه گفت اااا پس حالا که اینجوریه بریم یه جای شلوغ پارکی جایی من هنوز کرمم نخوابیده راه افتادیم رفتیم سمت چیتگر رفتم میدون بوستان چیتگر که همیشه شلوغه و پر از جوون . رسیدیم اونجا گفت تو پیاده نشو همینجا بشین دلبری زنت از مردم رو تماشا کن اگرم پیاده شدی سمتم نمیای دور وایستا . پیاده شد و رفت و منم داشتم از پشت کون خوشگلش رو نگاه میکردم منی که شوهرشم با دیدن کونش راست میکردم چه برسه به بقیه الهه همینجوری که داشت میرفت از عمد کونش رو به اینور اونور تکون میداد من با فاصله ازش داشتم میرفتم و چنتا پسر بغلم بودن یکیشون گفت پسر کونو نگاه کن چه کونی داره زنه . من دنبال الهه بودم دیدم چنتا پسر قفلی زدن روش و هی دارن براندازش میکنن که یکیشون رفت سمت الهه تو همین حین یه ماشین از پشت زد به ماشین ما و برگشتم سمت ماشین دیدم یارو از پشت زده سپر ماشین رو شکونده بود و طلبکارم هست که اینجا چه جای وایستادنه و چرت و پرت میگفت و یکم لفظی بحث کردیم و زنگ زدیم افسر بیاد و تو این بگو‌مگو کلا الهه یادم رفت بود زنگ زدم ۱۱۰ و منتظر پلیس شدیم که یادم افتاد الهه رو تنها فرستادم هرچی چشم چرخوندم زنم رو ندیدم موبایلم رو برداشتم زنگ زدم بهش ولی جواب نداد چند بار تماس گرفتم ولی جواب نداد و همش نگران بودم از طرفی هم منتظر افسر پلیس بودیم که یکم بعد اومد و یارو رو مقصر کرد و مدارک رو جابه جا کرد و رفت من دوباره گوشی برداشتم و زنگ زدم الهه جواب نمیداد ماشین رو قفل کردم و رفتم دنبالش بگردم هرچی گشتم دنبالش پیداش نکردم و هرچی زنگ میزدم جواب نمیداد یه ربعی دنبالش بودم دیدم اثری ازش نیست یعنی زنم با اون تیپ و استایل وسط اینهمه پسره جوون حشری کجا رفته چیکار داره میکنه برگشتم سمت ماشین وایستادم و هی اینور اونور رو نگاه میکردم خبری ازش نبود یه دفعه دیدم یه پرادو مشکی کنار اونور خیابون وایستاد و الهه زن من از پرادو پیاده شد داره میاد سمت من الهه تو اون پرادو چیکار میکرد یکم دقت دادم دیدم انگار سر و وضعش یکم بهم ریخته شده بود و رژش پاک شده بود تا دیدمش با عصبانیت گفتم معلومه کجایی؟ یه ساعته دارم دنبالت میگردم چرا گوشیتو جواب نمیدی اومد جلوم انگشتشو گذاشت روی لبام گفت هیس جای خاصی نبودم عشقم الکی غیرتی نشو جوون بابا عصبی میشی ام جذاب میشیا. گفتم چی میگی الهه واسه خودت جذاب میشی چیه من میگم توی پرادو چیکار میکردی؟ گفت بیا بشینیم تو ماشین بهت بگم چی شد . نشستیم تو ماشین گفتم خب حالا بگو ببینم کجا رفتی غیبت زد یهو؟. گفت عشقم جای خاصی نرفتم از تو که جدا شدم داشتم اینور اونورو نگاه میکردم ببینم چی به چیه و همینجوری بی هدف داشتم قدم میزدم و هی جوون میشنیدم که یهو یه پسره قد بلند هیکلی اومد بغل دستم شروع کرد باهام راه رفتن و ازم تعریف کردن ‌. گفتم چه تعریفی؟ گفت تعریف دیگه از خوشگلیم پرو پاچم از هیکل خوشگلم گفت حیف منه تنها اومدم هیچی دیگه به زور گفت بیا بریم تو ماشین صحبت کنیم منم تنهام یه چرخی تو پارک بزنیم بیایم خلاصه منم برگشتم هرچی دنبالت گشتم نبودی بگم من با کسی ام شوهرم پیشمه دیدم نیستی و باهاش رفتم یه دور زدیم و اومدم دیدم گوشیمم سایلنت بود ندیدم زنگ زدی کجا بودی تو ؟ چرا نبودی؟
من گفتم تو که پیاده شدی یکی زد به ماشین درگیر اون شدم با پسره کجا رفتین؟ کاریت که نکرد؟ راستشو بگو عشقم. گفت نه نذاشتم. گفتم یعنی می خواست کاری کنه؟ گفت کاری که چند بار دست انداخت بهم رونمو گرفت میمالید دستای قوی ای داشت یکی دوبارم دست انداخت به سینه هام و هی میگفت بریم خونشون که من گفتم شوهر دارم تو پارک منتظرمه. گفت چه شوهریه که تورو اینجوری ولت کرده . نمیگه میخورنت تورو؟. خندیدم و تو دلم گفتم اتفاقا دوست داره هیچی دیگه یه چرخی زدیم برگشتیم دیگه اومدیم و دیدم تو کنار ماشینی . گفتم دیگه چیکار کردی؟ الهه دست انداخت به کیر سیخ من و دید من راست کردم گفت جووون نه دست نزدم ولی دیگه اصرار کرد از رو شلوار لمسش کردم. مثل کیر تو سفت شده بود. من ضربان قلبم رفته بود بالا و گفتم مال من سفت تره یا اون؟ گفت جفتشو باید کنار هم ببینم نظر بدم اینجوری که نمیشه. گفتم الهه تو آخر منو دیوونه میکنی با این کارات تو آخر مارو بگا میدی یهو لبمو بوس کرد گفت دیوونتم میکنم حالا. کجاشو دیدی لباشو که خوردم یه لحظه احساس کردم لباش بوی کیر میداد و انگار واسه کسی ساک زده باشه دهن الهه این بو رو نمیداد بهش گفتم چرا رژ لبت پاک شده دهنت بوی چی میده . گفت هیچی یه آبمیوه داد خوردم لبامو پاک کردنی رژمم پاک شد سریع گفت بریم خونه دیگه گرسنمه شام بخوریم . راه افتادم سمت خونه و رفتیم رسیدیم خونه تو اتاق لباسامونو عوض میکردیم که الهه گفت شلوارم چسبیده به پام برام درش بیار شلوارشو درآوردم دیدم کصش خیس خالی شده و حتی یکم شلوارشم خیس کرده بود . گفتم این دیگه چه وضعشه چرا اینجوری شدی تو ؟ گفت هیچی بابا نترس شوهر غیرتی خودم کسی توش نذاشته ترشح کردم دم دما پریودیمه ترشح میکنم تو شامو بزار گرم شه من یه دوش بگیرم بیام از حموم در اومد با حوله تنی وایستاده بود گفت برو لوسیونی که تازه خریدم رو بیار برام بمال منم گفتم چشم و رفتم لوسیون رو آوردم با حوله قشنگ بدنشو خشک کردم گفتم دراز بکش رو تخت الهه دراز کشید و من لوسیون رو ریختم رو بدنش و شروع کردم به مالیدن لوسیون تو بدنش واقعا حس زیبایی بود بدنش یکم چرب شده بود و دستام قشنگ سر میخورد رو بدنشو لای کس و کونش قشنگ بدنش رو مالیدم و رفتیم شام خوردیم موقع شام گفت راستی رضا میگم برا تولدت بریم اتلیه؟ عکسای خوشگل بگیریم شیک و پیک کنیم خیلی وقته نرفتیم آتلیه عکس خوب نداریم نظرت چیه؟ بریم؟
گفتم اره راست میگی بعد عروسی خواهرت دیگه آتلیه نرفتیم. باشه عشقم بریم موافقم .
دو هفته دیگه تولدم بود و مثل برق گذشت روز تولدم رسید. من مرخصی گرفته بودم و از صبح خونه بودم قرار بود بعد از ظهر بریم آتلیه و بعدش شام بریم رستوران شب قبل یه سکس توپ کردیم و ساعتای ۱۱ صبح با یه بوس از خواب بیدار شدم و الهه لخت اومد تو بغلم و کلی انرژی گرفتم واقعا لخت بغل کردنش با اون گوشتای نرم لذت وصف نشدنی داره. الهه همینجوری که تو بغلم بود گفت تولدت مبارک عشق من. مرسی که به دنیا اومدی شدی شوهر من دوست دارم . مرسی که با تو هرروز هیجان دارم . گفتم مرسی از تو که شدی تمام سهم من از زنونگی دنیا . منم دوست دارم. صبحانه و ناهار رو یکی کردیم و ساعتای ۲ آماده شدیم بریم آتلیه ساعت ۳ وقت داشتیم . الهه تو اتاق خواب روبروی آینه لخت نشسته بود داشت آرایش میکرد تو خود آرایی خیلی تبحر داشت آرایش کردنش تموم شد و بلند شد گفت خوب لباس بپوشیم بریم. یه شورت صورتی تنش بود درآورد داد به من گفت بپوش گرفتم ازش بو کردم بوی زنونه کصش رو میداد یه نفس عمیق کشیدم و پوشیدم و الهه رفت سمت کشو لباسا و یه جفت جوراب شلواری رنگ پا پوشید و با بند جوراب نگهش داشته بود و یه ست شورت و سوتین سفید گیپوری با کفش های پاشنه بلند و یه پیرهن سفید دکلته تا بالای زانو و موهاشم دم اسبی بسته بود
واقعا سکسی شده بود و لذت میبردم منم به ست شلوار و پیراهن پوشیده بودم جفتمون شیک شده بودیم الهه یه مانتو بلند از رو لباساش پوشید و رفتیم سمت آتلیه
آتلیه سمت پونک بود و طبقه سوم یه ساختمون اداری رفتیم زنگ زدیم و وارد آتلیه شدیم یه سالن واحد حدود ۸۰ متری که دو تا اتاق داشت و یکیش آتلیه زوج بود و یکی از اتاقا مخصوص کودک روی دیوار سالن تلویزیون بزرگ داشت که نمونه کارشون رو پخش میکرد صاحب آتلیه محمد یه پسر خوشتیپ و خوش هیکل حدودا ۳۵ ساله بود و یه دختر ۲۰ ساله به اسم نگار هم اونجا مشغول بود سلام و احوالپرسی کردیم و دیدم میخ شده رو الهه و چند بار پایین تا بالای الهه رو برانداز کرد و گفتم وقت گرفته بودیم واسه عکاسی و پسره راهنماییمون کرد گفت بفرمایید تو اتاق آماده شید منم الان میام . با الهه رفتیم تو اتاق و مانتوش رو درآورد جلو آینه یکم خودمون رو مرتب کردیم الهه گفت امروز یکم آزادی شیطونی کنیم؟ تولدته ها با لبخند. گفتم ای توله میریم بیرون ببینیم چی میشه حالا که یهو محمد اومد داخل حرفمون نصفه موند . محمد الهه رو که دید تو اون لباس و استایل قفلی زده بود رو الهه و اومد به ما توضیح داد چه ژستی بگیریم و عکس میگرفت حین عکس گرفتن تو یه پوزیشن به من گفت پشت الهه وایستم و هی ازم ایراد میگرفت که اشتباه و بد وایمیسم که یهو الهه گفت خب شما بیا نشون بده یاد بگیره محمد که از خدا خواسته بود اومد سمت الهه گفت با اجازه و رفت پشتش دستشو انداخت دور کمر الهه گفت اینجوری
الهه که کرمش گرفته بود یکم کونشو داد عقب گفت رضا جون اینجوری کمرمو بگیر قشنگ با حس پشتم وایستا. محمد هی به بهونه ژشت نشون دادن به بدن الهه دست میزد و میچسبید به زنم و و زن منم راحت خودشو میذاشت در اختیار محمد‌ . چند مدل عکس گرفتیم و محمد گفت حالا بشینید رو کاناپه تو دکورش یه کاناپه بود نشستیم روش برای عکاسی و محمد چند تا عکس گرفت هین عکس گرفتن دیدم زل زده لای پای الهه و هی اونجارو نگاه میکنه چند تا عکس گرفت که یهو گفت ببخشید الان میام رفت بیرون . به الهه گفتم چرا انقدر لای پاتو نگاه میکرد چقدر هیزه پسره . الهه خندید و گفت آخ منم که دوس دارم پیش تو هیز نگام کنن اینو با یه شهوت خاصی گفت منم در گوشش گفتم آخه تو پورن استار خودمی کل هیکلتو ریختی بیرون بنده خدا دیوونه شده. نمیدونه چیکار کنه محمد اومد تو و . رفت سمت دوربین و شروع کرد به عکاسی و زنمم هی لای پاشو باز میکرد و پروپاچه و کس و گذاشته بود تو دید دوربین محمد ‌. داشتیم عکس میگرفتیم و محمد روش باز شده بود و گفت چنتا تکی از خانوم بگیرم؟ الهه گفت بله حتما. محمد اومد سمت الهه و من رفتم کنار وایستادم محمد قشنگ بدن زنم رو لمس میکرد و تکونش میداد که اینجوری وایسته و عکس می گرفت ازش منم در حال تماشای هیکل سکسی زنم و اینکه یه شده سوژه عکاسی یه مرد غریبه کم کم داشتم راست میکردم . زنم عین یه پورن استار جلو دوربین ژست میگرفت و خودنمایی میکرد که هرکی ندونه انگار کارمند پورن هاب بود
داشتن یه زن سکسی خیلی حال میده اما اینکه بتونی سیرش کنی و با هات بودنش حال کنی یه لذت صد برابر داره از من میشنوی اگه زندگیت یه نواخت شده زنتو آزاد بذار ببین چه طراوتی میده به زندگیت شاید اصلا کص نده ولی میتونه با جنده بازیاش کلی حشر تو ببره بالا . تو همین فکر و خیال داشتم الهه رو تماشا میکردم که یهو گوشیم زنگ خورد جواب دادم یه آقایی بود شمارمو از رو شیشه ماشین برداشته بود و گفت ماشینم رو جلوی شیر آتش نشانی پارک کرده بودم و زنگ زدن زود جا به جا کنم . ای که چه خرمگسی من الان چجوری زنم رو با این تیپ ‌ ول کنم پیش این گرگ و از طرفی هم زود باید میرفتم ماشینو جا به جا میکردم تا جرثقیل نبرده بود. الهه گفت کیه؟ گفتم میگه ماشینو جابجا کنم جلو شیر آتش نشانی گذاشتم الهه گفت باشه برو زود بیا پس گفتم آخه.! گفت آخه نداره برو زود بیا محمد گفت تا شما بیای چندتا تکی از همسرتون میگیرم . من یه مکث کردم الهه گفت پاشو برو الان ماشینو میبرن. بلند شدم و رفتم بیرون دیدم تو سالن دختره همکار محمد نیست مثل اینکه رفته بود منم رفتم سوار آسانسور شدم همش تو فکر زنم و محمد بودم و رفتم دیدم ماشین آتش نشانی اومده آب پر کنه و منم خلاف گذاشتم کلی بد و بیراه گفتن و نشستم ماشینو روشن کردم و دنبال جا پارک بودم لامصب به زور جای پارک پیدا کردم سه تا کوچه بالاتر از آتلیه راه افتادم سمت آتلیه تو فکر اینکه دارن چیکار . تا برم و بیام حدود یه ربعی طول کشید . رسیدم بالا و زنگ در رو زدم بعد دو سه دقیقه محمد درو باز کرد گفت ببخشید معطل شدی صدای زنگ رو نشنیدم . رفتم داخل و رفتم سمت اتاق آتلیه دیدم الهه نیست برگشتم به محمد گفتم الهه کجاست که الهه از دستشویی اومد بیرون گفت اینجام عشقم. الهه اومد پیشم و گفت عشقم عکسامون تموم شد اگه نمیخوای عکس بگیری بریم دیگه . احساس کردم یکم استرس داره و چیزی شده نمیخواد بگه . گفتم عکس تکی هاتو گرفتی؟ محمد گفت بله چه عکسایی گرفتم از خانومت حالا آماده شدن زنگ میزنم بیاید برای تحویل واقعا خانومتون برای مدل شدن عالیه هم استایل خوبی داره هم استعداد خوبی داره اگه دوست داشتین برا مدل های عکاسی آتلیه خودمون همکاری کنیم باهم . گفتم ممنون لطف داری ایشالا بازم مزاحم میشیم . با محمد حساب کردم و قرار شد هفته دیگه زنگ بزنه بریم عکسارو بگیریم. الهه مانتوش رو پوشید و شالش رو سر کرد و خداحافظی کردیم رفتیم
ماشین رو چند تا کوچه بالاتر پارک کرده بودم و تو خیابون الهه با اون تیپ خوشگل خیلی تو چشم بود مانتوش بلند بود ولی هم نازک بود هم بخاطر جوراب رنگ پایی که پوشیده بود قسمتی پاهاش معلوم بود و انگار چیزی از زیر نپوشیده بود. تا برسیم پیش ماشین چند نفری میخ الهه شده بودن . رسیدیم پیش ماشین گوشیم زنگ خورد جواب دادم دیدم محمده گفت گوشی خانومت جا مونده آتلیه . الهه رو گذاشتم تو ماشین و رفتم آتلیه رسیدم بالا زنگ زدم محمد درو باز کرد رفتم تو گفتم ببخشید اینقدر با عجله رفتیم یادمون رفت. کجاست گوشی؟ محمد گفت رو کاناپه آتلیه جا مونده منم دست نزدم بهش گفتم وسیله شخصیه خودتون برش دارید . رفتم داخل اتاق رو کاناپه یه چیزی دیدم هاج و واج داشتم نگاش میکردم کنار گوشی الهه رو کاناپه. یه شورت سفید توری بود یه شورت شبیه شورت زن من روی کاناپه بود همون شورتی بود که الهه موقع اومدن پوشیده بود .
شورت زنم اینجا چیکار میکنه؟ سریع برداشتم بوش کردم بوی کس الهه رو میداد مطمئن شدم شورت خودشه. الهه شورتشو چرا درآورده؟ یعنی من رفتم ماشینو جا به جا کنم بیام اینجا چه اتفاقی افتاده؟ همه این فکرا تو سرم میچرخید و شورت زنم رو کاناپه بود شورت و گوشی برداشتم از اتاق اومدم بیرون با محمد خداحافظی کردم و رفتم سمت ماشین

ادامه دارد…

نوشته: رضا

ادامه...


👍 31
👎 11
72701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

936011
2023-07-04 01:04:41 +0330 +0330

اینقدر چرت و پرتی بود واسه خودش داستان که دست و پا شکسته خوندم ، ولی آقا که البته چه عرض کنم ، آقا که نیستی ، ولی شاید بعضی نه همه خانمها یه جنده درون داشته باشن و بعضی از مردها هم کاکولد باشن ،منتها تو از همه کصخول تر و احمق تری و کمابیش هم تم بردگی داری که اونم مرد و آقا نه و شاید درصد خیلی کمی از جندگی زنشون لذت ببرن و اون حس تحسین همسر با بی‌غیرتی فرق داره و زنت تا چشمت دور شه لنگا رو تو خیابون و آتلیه و … بده هوا تو رو هم با یه شوهر بی‌غیرت خودم خر کنه !؟
اولا جمع نبند همه مثل تو کصخول ، احمق ، بی‌غیرت ، کاکولد نیستن .
دومن همه زنها هم مثل زن تو جنده نیستن و هرزه .
سوما مد شده یه عده ای تو شهوانی دوست دارن حالا با هدف و یا بی هدف ، اسم زن چادری رو خراب کنند.
هی پشمک حاج عبدالله البته از نگاه مثلاً زنت ! حالا ما میگیم داری زن ،
خوب و بد بودن به باطن و نه چادر و مانتو ، خیلی از زنها با پوشش راحتتر هستن ولی بازم از یه جایی فراتر نمی‌رن و چادری جنده هم مثل زن تو که مثلاً قبلاً خوب بوده و آزاد اگه کرم داشته قبلاً هم داشته و یکدفعه به این شدت و سرعت تغییر نمیکنه ، پس نتیجه ؟
تو کلا چرت و پرت میگی و یه کونی ، جلقی ، متوهم ، کصخول ، کص ندیده هستی .


936029
2023-07-04 03:00:59 +0330 +0330

خوبه داستانش سریع تر بنویس

0 ❤️

936032
2023-07-04 03:30:49 +0330 +0330

عالی

0 ❤️

936045
2023-07-04 07:04:08 +0330 +0330

توهمات یه کاکولد مجازی اگر واقعا زن داشته باشی؟

1 ❤️

936064
2023-07-04 13:30:48 +0330 +0330

من از بی غیرتی خوشم نمیاد پس دیس میکنم

2 ❤️

936066
2023-07-04 13:56:29 +0330 +0330

زن شوهردار بخواد جنده بازی دربیاره شوهرش دایم الشق و کمرش رو می‌شکنه داستان عالیه ولی من بشخصه تا این حد کاکولدی رو دوست ندارم خوش باشید

0 ❤️

936091
2023-07-04 16:52:40 +0330 +0330

عالی بود پسر
کاش خانم چادری و سفید و حشری منم راضی میشد یکم شیطونی کنیم
ولی حیف که مذهبیه و اصلا پایه اینکارها نیست
با اینکه خیلی حشریه و هر روز سکس میخوادو منم نمیتونم هر روز بکنمش ولی هر چی بهش میگم لااقل یه دوست پسر بگیر و باهاش حال کن راضی نمیشه

1 ❤️

936094
2023-07-04 16:57:11 +0330 +0330

ساقیت کی بود تو عروسی؟؟؟؟؟حیف فحش😑😑😑

1 ❤️

936119
2023-07-04 20:23:09 +0330 +0330

تمام زنها جنده نیستن درصدی کمی تنوع طلب هستن هستن شوهرهایی که بی غیرت هستن ولی خانومشون اصلا پاشو کج نمی ذاره و هستن مردهای با غیرتی که دور از چشم همسرشون با مردهای دیگه رابطه دارن کلا بشر موجود عجیبیه

1 ❤️

936136
2023-07-04 23:30:42 +0330 +0330

داستانت تخیلیه هر چقدرم یه مرد کسخل باشه بازم یه جایی به خودش میاد میزنه خار همچین زنی رو با مردایی که میان سمتس رو میگاد اما تو معلومه داری کسشر میگی و با هدف حاصی هم این داستانارو کش‌ میدی

0 ❤️

936142
2023-07-05 00:11:34 +0330 +0330

چرندیات یه مجلوق کوس ندیده بدبخت

0 ❤️

936258
2023-07-05 18:18:23 +0330 +0330

ادامه بده جالبه 💋

0 ❤️

936353
2023-07-06 07:35:30 +0330 +0330

تنها حسن داستان حشری کننده بودنشه که برا جلقیها خوبه ولی از لحاظ داستان و روایت بشدت تخیلی، فضایی و غیر منطقیه
اینکه یک زن چادری تا دیروز یهو لخت بشه و در ایران بیاد با نیم تنه و دامن کوتاه چرم جلو دو تا پسر فروشنده از اتاق پرو بیاد بیرون وسط مغازه از اون کوسشعرای تاریخیه که هیچ ربطی به منطق و واقعیت نداره
زنی که چادریه حتمن در خانواده ای سنتی بزرگ شده و همه خانواده و فامیلش سنتی هستن باور اینکه شب تولد خواهرزنت و در همچبن خانواده ای زنها تا سرحد سیاه مستی مشروب بخورن و تقریبا لخت بشن و رقص مختلط و مالیدن زن و مرد بهم اتفاق بیوفته خودت میدونی غیر ممکنه
اگه میگفتی خونه رو جابجا کردیم و رفتیم یه محل دیگه و زنم اونجا لختی بازیاشو شروع کرد یه چیزی ولی اینکه توی یه آپارتمان زنی تا دیروز چادری باشه بعد یهو ساپورت و لختی بپوشه بازم غیر قابل باوره
اما در مورد این قسمت ببین عزیزم توی فروشگاههای بزرگه اکثر پرسنل و بخصوص صندوقدارها زنن حالا شما گفتی همه مرد بودن اوکی ولی مسئوول بخش آرایشی بهداشتی دیگه واقعا مسخرس که یه مرد باشه یعنی واقعا مسخره ها
بعد اینکه در قسمتهای قبلی چند بار گفتی کوس زنت مث چاه زمزم همیشه خیسه ولی تا می خواستی بزنی توش سر کیرت یا دم کوسش توف میزدی؟؟؟کوسخولی عموجون؟کوس نکردی تا حالا؟ آهان بگو بچه بودی زیاد کونت میزاشتن و خوب کون بوده دیگه توف لازم بوده تو هم فک کردی باید حتمن واسه هر سکسی توف لازمه!
در مورد اینکه هر مردی در درونش کاکولده و هر زنی درونش جنده خوب اینکه از اساس کوسشعره و لازم نیس فک کنی همه مث خودتن
اما اونچه در این داستان از خودت تصویر کردی بیشتر چهره یه مرد اسکول و پپه گلابیه نه یه کاکولد. کاکولدها دوس دارن سکس زنشون با مردای دیگه رو ببینن و لذت ببرن. حالا یا در سکس مشارکت داشته باشن یا فقط تماشا کنن و همزمان شاید جق هم بزنن ولی تو برعکس اینکه میگی کاکولدی هر دفه بو میبری زنت هرز پریده بهش گیر میدی و ناراحت میشی اما اینکه مردای دیگه ببینن زنت جلو چشمت جنده بازی واسشون در میاره و تو خودت رو به خنگی بزنی طوری که مردم فک کنن ببین شوهره چقد ببوعه یا کوسخوله طرف حالیش نیس زنش داره به آمار میده این بیشتر تورو در چشم مردای دیگه به عنوان یه پپه گلابی جا میندازه و مسخرت میکنن و نه تنها بهت واس داشتن همچین زنی حسادت نمیکنن که اتفاقا با خودشون میگن حیف این کوس که افتاده دست این ببو گلابی کوس حروم کن! تصویری که حتی کاکولدها دوس ندارن بکن زنشون ازشون داشته باشه اونها ترجیح میدن طرف بدونه اگه زنشون را دادن دست طرف با آگاهی کامل و فقط بخاطر تمایلات جنسیشونه نه بخاطر اسکول یا پپه بودنشون
اما باز برگردیم به چادر و فامیل سنتی زنت و البته فامیل خودت، مدر مادر، خواهر برادر آخه بالاخره یکی پیدا نمیشه بخصوص تو اون جشن تولد که زنت سگ مست کرده بود و لخت با یه مرد غریبه میرقصید و کونش رو به کیرش میمالید یعنی یکی تو خونوادت پیدا نشد تورو بکشه کنار بگه آخه بدبخت عوضی افسار زنت رو بکش آبروی خودت جهنم آبروی مارو برد یا کسی نپرسید این زن چش شد یهو از چادری شد لختی مست جنده؟
با این تفاسیر من خودم به این نتیجه رسیدم که در دنیای واقعی نه تنها زن نداری که بقول دوستمون حتی کوس از نزدیک ندیدی چه برسه به کردن و صرفا یه جقی هستی با تصورات حشری کننده در ذهنت
ضمنا سکسها رو اصلا خوب تعریف نمیکنی که بدلیل بی تجربگیت در سکسه و صرفا تعریف لاشی بازیهای زنت حشری کنندس
راستی اونجا که زنت توی ماشین یارو ساک زده بود بهتر بود میگفتی دهنش بو آب کیر میداد چون خود کیر خیلی بوی خاصی نداره که بفهمی ولی آب کیر چرا
ضمنا روند داستانت داره تکراری میشه واس همین این هی لایکها کمتر و کمتر میشه چون گفتم تا الان تنها جذابیت داستانت لاشی بودن یا کرم ریزی زنت بوده که هر قسمت به نوعی تکرار میشه و داستان داره درجا میزنه یا زودتر کاکولد کامل شو و زنت رو بده جلو چشمت جر بدن که لذت ببریم یا داستان رو جمعش کن تموم شه بره مثلا یهو غیرتی شو کوس کون زنت رو جمع کن و داستان تمام بشه

1 ❤️

936400
2023-07-06 15:26:00 +0330 +0330

عالیه

1 ❤️

938218
2023-07-18 02:53:02 +0330 +0330

من دیگه حرفی ندارم داداش گلم یکی قشنگ برینه به این عزیز سیفون بامن

0 ❤️