یه روز عادی تو گذشته، حسرت امروز منه

1393/09/17

چقدر خوب می شد اگه آدم ها قدر همدیگه را می دونستن تا خاطرات خوبمون حسرت فرداهامون نشن. هیچ وقت نفهمیدم کجای رابطه ام اشتباه کردم که علاقه و احساسی که اول رابطه مون داشتیم بعد سه سال تبدیل شد به سکس فقط و هیچ خبری از حس های اول رابطه نبود و یک سال بعد از اون هم دیگه چیزی برای ادامه دادن وجود نداشت. این خاطره مربوط به همون دورانه. هنوز هم بعد از یه سال از تموم شدن رابطه مون نفهمیدیم چرا نشد که دیگه باهم باشیم، نمی دونیم چی شد که به اینجا رسیدیم.

مثل همیشه استرس داشتم. رفتم حموم و شیو کردم، می خواستم سفید و تمیز باشم. واسش فرقی نمی کرد، می دونستم که فرقی نمی کنه. بعد از این همه سال دیگه اون هیجان سابق را نداشت ولی من سعی می کردم همه چیز را براش تازه نگه دارم. از حموم که اومدم بیرون تمام تنم را با کرمی که تازه برام سوغاتی آورده بودن معطر کردم. عاشق بوی این کرمم، خودم هم باهاش تحریک می شم ولی می دونستم به بوی این کرم هم عادت کرده دیگه. کرم زدنم که تموم شد خودم را توی آینه قدی اتاقم نگاه کردم می دونستم هنوز هم مثل قبل عاشق هیکلمه ولی مردها زود عادت می کنن و بهترین ها هم عادی میشن براشون. نمی دونستم تا کی می تونم داشته باشمش؛ بابک اولین رابطه جنسیم بود، تو همه چیم اولین بود ولی سه سال بود که بدون تعهد با هم بودیم. می ترسیدم از اینکه یه روزی خسته شه ازم و ولم کنه. یه لحظه به خودم اومدم و دیدم داره دیرم میشه. جوراب توری را که برام گرفته بود پام کردم و تا بالای رونم بالا کشیدم؛ شورت توری مشکی و سوتین مشکی، ست مورد علاقه اش بود به خاطر اون اکثر ست هام مشکی بود. شلوار و مانتو را هم تنم کردم و زنگ زدم به آژانس. دوست نداشت وقتی می خوام برم پیشش آرایش کنم. فقط یه ریمل اون هم از نوع ارزونش برای این که دوست داشت موقع سکس با اشکام بیاد پایین و صورتم را سیاه کنه. عاشق این بود که موقع سکس درد بکشم و از درد اشک بریزم. ریمل را که زدم آژانس هم رسید. شالم را سرم کردم و از در رفتم بیرون. مسیر خونشون برای من عالی بود. نزدیک بود ولی نه انقدر نزدیک که نتونم توی راه از هیجان به اوج برسم. معمولا تو ماشین انقدر خیس میشدم که دیگه نیازی به معاشقه نبود؛ به محض اینکه کیرش را می ذاشت روش تمامش را می بلعید. به خونش که رسیدم دیگه از خود بی خود شدم. در را که باز کرد خودم را انداختم تو آغوشش، تو چشم های مهربونش گم شدم. هیچ چیز به اندازه چشم هاش تو این دنیا برام معنی نداشت. لب هاش که روی لب هام رفت انگار کنده شدم از زمین ، بهشت من آغوشش بود. بغلم کرد و برد توی اتاقش مثل همیشه گفت نمی تونم صبر کنم باران، بریم سر اصلش؟ عاشقش بودم می دونستم از معاشقه خوشش نمیاد زیاد فقط سکس را دوست داشت. راضی بودم به هرچیزی که بخواد. لباس هام را که درآورد رفت عقب و نگام کرد. همیشه می گفت من عاشق کونت شدم. وای باران این چرا انقدر بزرگه؟ افتاد رو کونم و شروع کرد به زدن و گاز گرفتنش و لباس هاشم کامل درآورد. دوست داشت موقع سکس جوراب زنونه تور پام باشه، بیشتر تحریکش می کرد. دستش را کشید به کسم که مطمئن شه خیسه. سر کیرش را گذاشت رو سوراخ کسم و با یه آه طولانی فشار داد تو. بهترین لحظه سکس برام همین لحظه است؛ لحظه ای که احساس می کنم یکی میشه باهام، لحظه ای که دیگه چیزی کم ندارم. سرعتش را که بیشتر کرد صدای ناله های منم تبدیل به جیغ شد. محکم تلمبه می زد توش جوری که سر کیرش را ته رحمم حس می کردم. با تمام وجود حس می کردم دارم پاره می شم. داشتم بی حال می شدم که کیرش را کشید بیرون و گفت برگرد. از پشت گذاشت تو کسم و صورتم را فشار میداد به تخت. داگ استایل محبوب جفتمون بود. اون برای اینکه راحت تر تلمبه بزنه و من برای اینکه می دونستم منظره کونم از پشت بیشتر تحریکش می کنه. دوباره که تلمبه زدن را شروع کرد حس کردم دوباره تو خودم نیستم. صدای جیغ و ناله ها انگار مال من نبودن. کیرش را دوباره کشید و برم گردوند، نشست رو دهنم و کیرش را فرستاد تو دهنم و تلمبه می زد. هرکاری می کرد تا ته بتونه کیرش را تو دهنم جا بده نمی تونست. عق می زدم، دست و پا میزدم ولی براش مهم نبود که داره خفم می کنه. می کشیدش بیرون و باز تا ته می خواست جا بده توش. فریاد می زد و فحش می داد. می گفت آفرین جنده، بخورش. جنده خودمی همین جوری تا ته دهنتو می گام. چیه داره دهنتم مثل کست جر می خوره؟ جرت می دم جنده. یه سوراخ سالم واست نمی ذارم بمونه. دوباره برم گردوند و از پشت گذاشت تو کسم. دیگه واقعا حس می کردم دارم پاره میشم جیغ می زدم و گریه می کردم . حس می کردم چند لایه از توش رفته. یهو کیرش را کشید بیرون و تا ته دوباره کرد تو و کشیدش بیرون. با صدای نعره هاش و داغی کمرم فهمیدم که ارضا شده. بی حال کنارم ولو شد رو تخت. هیچ کدوم نای حرف زدن نداشتیم. با دستش آبش را رو کمرم پخش می کرد و باهاش بازی می کرد تا خشک شه. واسه آخرین بار قبل از اینکه چشمام بسته شه و خوابم ببره نگاهش کردم. رضایتی که تو چشماش بود برام بزرگترین پاداش بود. چشم هامو بستم و خوابیدم.

نوشته:‌ باران


👍 0
👎 0
26241 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

446643
2014-12-08 16:18:15 +0330 +0330
NA

خیلی قشنگ بود.
اما میدونم بهت نامردی میکنه
افسوس…

0 ❤️

446644
2014-12-08 16:19:40 +0330 +0330
NA

خیلی قشنگ بود.
اما میدونم بهت نامردی میکنه
افسوس…

0 ❤️

446645
2014-12-08 17:02:15 +0330 +0330
NA

هم سکسی بود هم نزدیک بود اشک من هم سرازیر بشه. خیلی قشنگ نوشته شده.

0 ❤️

446646
2014-12-08 18:15:32 +0330 +0330
NA

خیلی قشنگ بوداینو واقعامیگم لیاقتت نداره یه روزبهش میرسه که شایددیرباشه.ولی بازم میگم لیاقتت نداشته،نداره

0 ❤️

446648
2014-12-08 18:28:25 +0330 +0330
NA

بعدازاین همه نفهمیدی چی شد؟ boredom

0 ❤️

446649
2014-12-09 00:30:16 +0330 +0330

کدوم زن یا دختری موقع سکس دوس داره بهش بگن جنده ?? کوستو جر میدم جنده ?? دهنتو میگام جنده ??? یه سوراخ سالم واست نمیزارم جنده فلان فلان و… تازه اگه همچین حرفایی اتفاقی موقع سکس رد و بدل شده باشه برا یه زن گفتنش و تعریف کردنش خوشایند نیست !!! من که به نویسندش مشکوکم ولی شمارو نمیدونم !!!

0 ❤️

446651
2014-12-09 01:47:18 +0330 +0330
NA

عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود

0 ❤️

446652
2014-12-09 01:49:33 +0330 +0330

قلم نویسندگی عالی بود.
میدونم واقعیت نداره اما از نظر نوشتاری عالی بود. بازم بنویس.

0 ❤️

446653
2014-12-09 03:24:23 +0330 +0330
NA

افرین به حس زیبایت که منتقل کردی…

0 ❤️

446655
2014-12-09 07:33:51 +0330 +0330
NA

احسنت اونایی که میان کس شعر مینویسن از این خانوم نویسندگی را یاد بگیرن بعدش بگن که ما دانشجوی فلان رشته هستیم افرین بر تو باران خانوم با این قلم نویسندگیت اما رابطتون خوبه ولی طرفت قدر تو را نمیدونه چرا فقط به خودش فکر میکنه این دیگه خیلی خودخواهیه مردا همه میدونن که زنها قبل از سکس به نوازش نیاز دارن و خلیاشون تو همین حال کردنا ارضا میشن اون لیاقتت را نداره

0 ❤️

446658
2014-12-09 22:05:14 +0330 +0330
NA

منم بودم ولت می‍ردم. ادم انقد ضعیف. خودتو همه جوره در اختیار یارو گذاشتی . والا.

داستانت قشنگ بود . مرسی

0 ❤️

446659
2014-12-10 02:11:09 +0330 +0330

خوب نوشته بودی . جند جای داستان از واقعیت به رویا می بره

0 ❤️

446660
2014-12-10 11:01:37 +0330 +0330
NA

میتونم درکت کنم با مردها اگه ی بار سکس کنی دیگه ولت می کنن چه برسه اینکه ی سال هم باش بمونی، داستانت رو خوندم حتی اگه به قول یکی از کامنت دهنده ها مشکوک باشی باز هم ی جورایی مفهوم کلی داستانت به حقیقت نزدیکه !

0 ❤️

446661
2014-12-10 14:00:01 +0330 +0330

داستانت قشنگ بود ولی زنها تو بیوفایی شهره اند اینو برای خانمهایی گفتم که مردها رو متهم کردن هر کی هم حرفمو باور نداره بیاد با مدرک چندین مورد از بیوفائیه خانمها رو براش بگم

0 ❤️

446662
2014-12-10 14:39:15 +0330 +0330
NA

عجب. خیلی جالبه. طرفت حرومزادست

0 ❤️

446663
2014-12-10 18:59:18 +0330 +0330
NA

بابا گفته مال گذشتشه یه سالم هست رابطشون تموم شده
شما هی بیاین بگین طرفت اله و بله

0 ❤️

446664
2014-12-15 07:47:37 +0330 +0330

سلام…
مردها از دختری که زود وا بده خوششون نمیاد باید ناز میکردی و میذاشتی ناز بکشه نه اینکه تو ناز اونو بخری باید تشنه نگه میداشتیش .در کل به نظرم واقعی میومد.در ضمن هر وقت ماهی رو از آب بگیری تازه است

0 ❤️

446665
2015-01-02 20:13:17 +0330 +0330

داستانت قشنگ بود.
خودم غصم ميگيره از اينكه عشق هاى يه طرفه رو ميبينم قلبم درد ميگيره
دوست داشتم پسره كاراى بيشترى واسه نشون دادن دوست داشتنت انجام ميداد نه فقط واست كرم بخره و جوراب تورى چون اينجورى وقته سكس باهات بيشتر حال ميكنه
توام بهش بگو ديگه بهت نگه جنده.برعكس خيليا كه اين صفت كاملأ برازندشونه ولى واسه تو ناسزا هستش

1 ❤️