سلام
من یه ترنس اف تو ام هستم (زن به مرد)
چیزی که میخوام بنویسم خاطره ای هستش که از بچگی تا الان که ۲۷ سالمه اتفاق افتاده
و من الان ۵سال هستش که عمل تغییر جنسیت رو انجام دادم البته فقط دو مرحله شو(عمل اخرمو که تغییر دستگاه تناسلی هست رو انجام ندادم بخاطر کیفیت بد عملا میخوام برم خارج از کشور تا چندماه دیگه از یه دکتر خوب وقت عمل گرفتم)

تو بچگی پدر مادر من ازهم جدا شدن، تا ۷سالگی پیش مادرم بود خونه پدربزرگم از این خونه قدیمیا بود چنتا خونه جدا تو یه حیاط بودن برادرش و پدرش و پدربزرگم کنارهم تو یه حیاط بزرگ زندگی میکردن ،یه دایی همسن خودم داشتم و مامانم دوتا پسر عمو داشت که یکیش چند سال ازم بزرگتر بود یکیش هم کوچیتر از من، بزرگتر که شدیم من رفته بودم پیش پدرم گهگاهی میودم پیش مامانم همه بزرگتر شده بودیم و چون من شبیه پسرا بودم دوس داشتم با اونا بازی کنم متاسفانه بدن دخترونه داشتم که روز به روز بالغتر میشد اما خب تقریبن فک کنم ۱۲-۱۳ساله بودم درست یادم نمیاد شایدم بزرگتر بودم، وقتی میرفتم پیش مادرم داییم اگه تنها گیرم میاورد مجبورم میکرد کیرشو از رو شلوار بگیرم تو دستم بمالمش ، یا به بدنم دست میزد دستمالیم میکرد از رو لباس ،یبارم یادمه ررفته بودیم باغ میون درختا و علف های بلند مجبورم کرد زانو بزنم و کیرشو کرد تو دهنم که دندونم خورد کشید بیرون ،بچه بودم و بشدت میترسیدم از مادرپدرم نمیتونستم بهشون بگم دارن اذیتم میکنن چون تهش من مقصر بودم که با پسرا بازی میکردم و کتک میخوردم چون چن باری مامانم دید که پسرعموش داره ور میره باهام بجای اینکه با اون برخورد کنه منو کتک میزد .
تو مدتی که میرفتم اونجا پسر عموی مامانم مهربونتراز داییم بود دست میزد به جلو و عقبم ،میمالید کیرشو میذاشت لای پامو لاپایی میزد البته که من خیلی سعی میکردم از دستشون در برم ولی خب زور اونا زیادتر بودن میذاشتن خلاصه انقد دستمالی شده بودم دلم نمیخواست برم مامانمو ببینم.
سمت پدرم دو تا پسر عمه دارم که هر کدوم ۴سال ازم بزرگترن و خوب بخاطر گرایشاتم بازم دلم میخواست با پسرا وقت بگذرونم و بازی کنم ،اونا هم سن بلوغشون بود ،بدن من حالت دخترونه اش داشت شکل میگرفت سینه هام رشد کرده بود ،بدنم تپل و گوشتی بود اونجا هم اسایش نداشتم هربار هر کدوم که میومدن باهم بازی کنیم دستمالیم میکردن، یبار تو زیرزمین خونمون که رفته بودم دنبال یه وسیله ای اومد و اونجا منو گرفت تو بغلش نمیتونستم در برم کونمو میمالید از جلو میمالید کیرشو از پشت میچسبوند بهم حرفای سکسی میزد خوش
،
-آخ که چقد دلم میخواد بکنمت ،میخوام زنم بشی همش جرت بدم، کیرمو بخور، چه حالی میده اینجا بگامت
نمیتونستم در برم کیر شق شدشو میزاشتم رو کونم از رو شلوار تا یکی صدام میکرد میشد فرشته نجات من
یه مدت گذشت ،یبار بهم گف از خونتون شامپو بیار بریم اب تنی ،واقعا کسخلو ساده بودم فک میکردم آدم شده ، رفتیم کنار رودخونه اونجام پر از درخت و علف های بلند بود شلوارمو کشید پایین سوراخمو دست میزد کیرشو میمالید
-جونم الان میخوام کیرمو بکنم تو کونت ، یذره صبر کنی تموم میشه ،اونوقت میفهمی چقد حال میده دلت میخواد همش بکنمش توت

وقتی کیرشو گذاشت دم سوراخ کونمو فشارش داد تو ،همینکه سرش رفت تو سووووختم ، نمیدونم کدوم ابلهی گفته بود که با شامپو لیزش کنه میره تو به سبب همون شامپو ک کون کوچیک من و سوراخ تنگم داشتم اتیش میگرفتم که از زیرش در رفتم دستم رو سوراخ کونم بود و گریه میکردم بخاطر اینکه آرومم کنه و دوباره بتونه نزدیکم شه شلوارشو کشید پایین تا زانو گفت تو هم همین کارو باهام بکن ببین درد نداره من اصلا دردم نمیگیره ،ولی خب منکه کیر نداشتم☹️
هربار به هر بهونه ای میومد خونمون و کارشو پیش میبره البته اون اولین اخرین باری بود که تونست کیرشو بکنه توکونم
اونیکی پسرعمم هم همینطور بود منتها میخواست منو از جلو فتح کنه انقد میمالید تا حشری میشدم تا میخواست کیرشو بندازه تو ،ی صدایی میومد که در میرفتیم
بچگی بدی داشتم کلا یکی بود که بخواد بکنتم
اولین باری که آب کیر یه پسرو دیدم رفته بودم پیش مامانم ک متاسفانه وقتی در زدم داییم درو باز کرد فک کنم اون موقع ۱۵-۱۶ ساله بودم ،جلو در بودم پرسیدم مامان کجاس گفت خونس تو اشپزخونه رفتم تو و زکی ،هیشکی نبود منو چسبوند کنار دیوار کیرشو میمالید بهم (همه این چیزایی که گفتم با زدوخورد بود که از دستشون در برم ولی کتکم میخوردم اما بخاطر زورشون نمیتونستم در برم ) وقتی کیرشو میمالید به کونم میگفت تو که داری حال میکنی بزار منم حال کنم 😑 چه حالی اخه ، هرچی داد میزدمو اونو میزدم ولکن نبود فقط نتونست شوارمو در بیاره دستشو کرده بود تو شرتم میمالید کیرشو از رو شلوار به کصم میمالید تا اینکه ارضا شد و ایشو ریخت تو دستش بهم گفت باید اینو می ریختم لای کونت .

بزرگتر شدم واسه دانشگاه رفتم یه شهر دیگه و خب زمان زیادی گذشته بود اونا دیگه کاریم نداشتن و اصلا به روی هم نمیاوردیم
تو اون پروسه ۴-۵ ساله من رفتم کارای مجوز و عملمو انجام دادم.
رفیقای جدیدی پیدا کرده بودم که اونام ترنس بودن و شرایط منو داشتن ، باهم دوست بودیم ،
دیگه برنگشتم شهرمون و همونجا موندم
یکی از دوستام یه پسر عمه داشت که تقریبا یکی دو سال ازم کوچیکتر بود با هم رفیق شده بودیم اینور اونور میرفتیم ،یه روز تصمیم گرفتیم یه سفر دو سه روزه بریم شمال
شب اول یکم مشروب خوردیم و زدیم رقصیدیم موقع خواب دوتا تخت یه نفره رو چسبوندیم بهم و سه تایی خوابیدیم ،بیشتر مشروبو گذاشته بودیم واسه شب دوم ،خوردیم مست شدیم رفتیم بیرون یکم گشتیم برگشتیم تو ویلا رقصیدیمو بازم خوردیم که دیگه مست خواب بودیم خوابیدیم ،نصف شب من با حس کردن یه چیز داغ لای پام از خواب بیدارشدم اما چشامو بازنکردم گیج و منگ بودم که چه اتفاقی داره میفته ،کیرشو گذاشته بود لای پامو و لاپایی میزد سینه ی مردونمو میمالید ،پشت گردنمو میبوسید بعد شلوارکمو تا زانو کشید پایین منو کاملا رو شکم خابوند کیرشو تنظیم کرد رو سوراخ جلوم و کردش تو (بخاطر عمل تخلیه رحم پرده از بین رفته) من حسی پر از شهوت بودم و دلم میخواست بیشتر منو بکنه ،منتها خروس بود بعد دوتا تلمبه ابش اومد ، اومد کنارم خوابید شلوارمو کشید بالا ،یکم بعد تا من بخوام بخودم بیام دوباره دستشو کرد تو شورتم و شروع کرد مالیدن و دست منو کرد تو شورت خودش و کیرشو میزاشت تو دستم دوباره راست کرد منو به پهلو خوابوند گذاشتش لای پام شروع کرد لاپایی زدن خب وقتی کیرش میخورد به نقطه حساس بدنم حشری میشدم و حسابی آب انداخته بودم باز منو به شکم خوابوند کیرشو کردش توم تند تر تلمبه میزد تا ته کیرشو فشار میداد توم که اگه دوتا تلمبه دیگه میزد منم ارضا میشدم اما سر تلمبه چهارم ابش اومد من مجبور شدم بعد خوابیدنش با دست خودمو ارضا کنم .
اونجا بود که زندگیه من بهم ریخت ،من دوست دختر داشتم کلا دوست داشتم دخترارو بکنم اصلا کونی نبودم دلم نمیخواست با پسر باشم اما اون رید تو زندگیم
از نظر ظاهر و رفتارش تو جمع پسر موجهی بود ،یه وقتایی که دوستم اصرار داشت بریم بیرونو اینور اونور مشروب بخوریم وقتایی که پسر عمه اش پیشش بود همرو سعی میکردم بپیچونم و نرم ،قریب به یک سال بود که میپیچوندم تا اینکه یبار تو عمل انجام شده قرار گرفتم و رفتم ،(خواب من خیلیییی سنگینه جوریه که انگار میمیرم ،هیجی نمیفهمم)
باز شب مشروب خوردیمو مست بودیم که من جدا از اونا خوابیدم تقریبا تا دم دمای صبح بیدار بودم که نیاد سراغم ،نفهمیدم کی خواب برد اینبار باز هم وقتی کیرش میخورد به اون نقطه از شدت حشر زیاد بیدار شدم ، نمیدونم بخاطر بچگیه تباهی که دارمه که اینطور وقتا نمیتونم پاشم بزنم تو گوش طرف خودمو نجات بدم
باز کیرشو میمالید لاپام و گذاشت توم شروع کرد تلمبه های اروم و بعد تند تر اونشبم منو دوبار کردش.
باز تو یه شرایطی تو باغشون بودیم که من نمیخواستم شب بمونم به اصرار دوستم و اینکه چراغ ماشینم سوخته بودو راه خیلی داغون بود مجبورن موندم و بخاطر شرایط کاریم دوشب بود درست نخوابیده بودم زود خوابم برد ،اونشب بارون میومددور کرسی خوابیده بودیم پشت بوم اب میداد و چکه های اب میفتاد رو صورتم ک از خواب پاشدم خیس بودمو سگ لرز میزدم (زیرکرسب چیزی روشن نبود و سرد بود)خودمو کشوندم یور دیگه و خوابیدم نفهمیده بودم که اونم همونو خوابیده ،گرمای بدنش باعث شده بود خوابم ببره شروع کرد به بوسیدنم و دستمو کرد تو شرتش کیرشو گذاشته بود تودستم و لبو گردنمو میبوسید دروغ جرا از این تحقیر شدن خوشم میومد از اصل سکس نه ،از کیرش نه ولی ازاینکه منو کوچیک میکرد و کیرشو میتپوند توم بهم لدت میداد ،فک میکنم بخاطر همه زمانایی که بهم تجاوزشد و خوردم کردن انگار به این نوع تحقیر عادت کرده بودم دلم میخواست تجاوز بشه بهم خودمو سپردم دستش پیرهن تنم نبود شورتو شلوارکمو کند و باز منو رو شکم خوبوند کردش توم تلمبه زد ابش اومد، همونجوری ولم ردو رفت یه سیگار کشید ،رفت بیرون ،از صدای کشو و صدای های دیگه حدس زدم که قرص خورده ،خب بخاطر دفعات قبلی که گاییده بود منو خیالش راحت بود که بیدار نمیشم میخواست بیشتر بکنتم ، همین شد باز لبامو خورد نشست دو طرف صورتم (وقتی میخوابم دهنم نیمه باز هستش)وقتی داشت لبمو میخورد فهمید دهنم نیمه بازه با دستش دهنمو بیشتر باز کرد کیرشو کرد تو دهنم انقد نگه میداشت تا نتونم نفس بکشم ،تو دهنم تلمبه میزد کیرشو میمالید به صورتم ،اینکه یه پسری که ازم کوچیکتر داشت دهنمو میگایید بهم حس حقارت میداد و حشری میشدم ،باز منو به پشت خوابوندشو کردش توم شروع کرد تلمبه زدن ولی زود ارضا نشد بخاطر قرصی که خورده بود،من تکونی خوردم کیرشو دراورد ترسیده بود که بیدارشم، درواقع دوس داشتم پاهامو بندازه رو شونش و بگاد ، همینم شد پاهام دور کمرش بود یجوری کیرشو میزد توم ک ترسیدم از صداش رفیقم بیدارشه و شرفم بره، که باز تکون خوردم و کیرشو دراورد ، باز منو به پشت خوابوند لاپایی زد ،انقد خیس بودم نیاز به تف نداشت راحت رف تو شروع کرد به گاییدن ،لعنتی ارضا نمیشد فک کنم ده دیقه بود که داشت جرم میداد باز من طاق باز خوابیدم ،خوابید روم کیرشو انداخت تو ،تا ته میکرد توم درمیاورد دوباره میتپوند توم میخوابید روم تلمبه میزد و لبامو میخورد ،انقد که من شاشم گرفت نمیتونستم ضربه هاشو تحمل کنم به مثانم فشار میاورد انقد تکون خوردم که درش اورد و رفت ، اومد بالا سرم کیرشو میکرد تو دهنم ،لاشی میخواست تو دهنم ارضا شه انقد دهنمو گایید که خسته شده بود فکم ، دهنمو می بستم که دندونام میخورد بهش ،کیرشو دراورد کنار سرم نشست کیرشو میمالید به سرو صورتم و جق میزد ابشو ریخت رو صورتم ،شورتو شلوارمو تنم کرد و رفت یور دیگه خوابید ،بار اول که ارضا شده بود ابشو ریخته بودم توم یک ساعت شاشمو تحمل کردم که بخوابه بعد رفتم دستشویی اما آب نبود وقتی میشاشیدم باقی مونده ی اّبش از تو سوراخم میریخت بیرون بزور پاکش کردمو رفتم خوابیدم.

غیر از این چند بار دیگه منو‌گاییده ، اگه دوست داشتین اونارم میگم
حالی که الان دارم نمیدونم چیه ،تو شهوانی با یه اقایی حرف زدم رفتیم بیرون کیرشو مالیدم اونم منو مالید ارضا شدیم اما من دلم اینو نمیخواد، هیچ حس حشریتی نداشتم بیقرار کیر نبودم دلم نمیخواد دوباره امتحانش کنم انگار بخاطر اون حس حقارت میخواستم که تجربه کنم اما اون چیزی نبود که دنبالش بودم،انگار دلم میخواد دوباره تجاوز بشه بهم انگار دلم میخواد مردا با حرفای سکسی و تحقیر آمیز شون ارضام کنن
نمیدونم بخاطر اتفاقای بچگیه اینطوری شدم یا کلا مریض روانم😑

نوشته: پسرک