سکس در شب عروسی با خواهر زنم شهناز بانو

1402/05/10

با سلام خدمت دوستان عروسی برادر خانمم بود یه شب به یاد ماندنی و خارق العاده. تقریبا وسط عروسی بود که بچه ها اومدن صدا کردن که بیا تو مجلس زنونه شاباش بده ما رسم داریم ،رفتم تو با خجالت زود شاباش رو دادم اومدم بیرون ،همین که میخواستم بیام بیرون خواهر زنم اومد جلوی در بهم گفت کجا باید بیای با خانمت و من برقصیم بهش گفتم حرفش رو نزن به زور برد تو وقتی دستم رو گرفته بود دست راستم خورد از جلو به کس اش دستم رو نکشیدم یه دقیقه شد که دستم موند یه لحظه آه صداش رو شنیدم یه لبخندی بهم زد رفتیم واسه رقصیدن ،تو رقص هم لامصب نیومد خودش رو میمالید به کیرم ،منم که راست کرده بودم داشتم میمردم بالاخره تموم شد اومدم بیرون رفتم مجلس آقایون،نیم ساعت نشده بود که یه اس واسم فرستاد که بیا بریم خونه تا لباسم رو ورداریم بیاریم،منم بهش اس دادم مگه شوهرت کجاست که من برم بهم گفت اون مست کرده حال نداره تو اتاق پروف تالار خوابیده اومد پایین رفتیم ،رسیدیم خونه بهم گفت منم میترسم بیا باهم بریم ورداریم منم که از خدام بود رفتیم خونه همون وسط حال بهم گفت اینجا بشین من بیام رفتن و اومدنش دو دقیقه نشد که گفت بیا اتاق خواب ببین کدوم لباس رو بپوشم گفتم من که ندیدم بدون خجالت اونیکه پوشیده بود رو جلوم درآورد وای به جان خودم یه شورت قرمز بندی و توری پوشیده بود قشنگ معلوم بود که سفید سفید کرده فقط مونده اونم دربیاره بزاره تو دهنم بلند شدم گفت بلند نشو بزار بپوشم بعد تا میخواست سرش رو بکنه تو کمد از پشت گرفتمش،کمرش رو فشار دادم کون رو داد به عقب گفت احمق میخواستم امتحانت کنم که رد شدی زود شورتش رو درآوردم شروع کردم به خوردن کس آبدارش بالاخره بعد از کمی خوردن دیدم داره حال میاد انداختنش رو تخت سر کیرم رو گذاشتم رو کس اش مثل جارو کشید تو شروع کردم به تلمبه زدن یه 10دیقه تلمبه زدم گفت تو رو خدا بزن در نیار تا به حال اینقدر حال نکردم از سکس منم که از خدام بود که فقط کس اش رو جر بدم بالاخره اونقدر زدم که ارضا شد بلند شد سر کیرم رو گرفت گفت فدای کیرت بشم که امشب بهم خوش گذشت چنان ساکی برام زد که تا به حال تجربه ساک نداشتم آبم رو چنان خورد که انگار آب میوه خورد بلند شدیم زود لباس پوشیدیم رفتیم مجلس ،وقتی مجلس تموم شد دیدم داره با شوهرش دعوا کرده که تو مجلس خوابیده اومد تو ماشین ما نشست گفت میرم خونه شما سه روز موند خونه ما این سه روز رو هر روز میریم باغ سکس میکنیم میایم

نوشته: علی


👍 15
👎 40
97401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

940364
2023-08-01 23:47:53 +0330 +0330

دمت کرم‌کلی خندیدم
چند سالته کوچولو اینقدر فانتزی داری
دمت گرم شبمون رو ساختی😂😂😂

6 ❤️

940382
2023-08-02 00:34:04 +0330 +0330

علی کوچولو این مرد کوچک هرشب بغل حوضشون هی کون میده گریه میکنه آه میکشه جقی مفلوک

5 ❤️

940409
2023-08-02 01:44:40 +0330 +0330

خاک تو سرت متاهل کمر شل دوتا کف دستی نرفته ابت به عشق خواهر زنه امد؟بدا به حال زنت با این کمر شلت فکر نکنم خواهرش بده و اون بمونه جا تقصیر خودته از بس کمرت شله زود زرتتدرمیاد اون مجبور با باجناقت یا کس دیگه جبران کارای نکرده تورو بکنه

1 ❤️

940412
2023-08-02 01:54:12 +0330 +0330

خوبه خواست امتحانت که وگرنه میگفت بخواب تا بکنمت😂😂😂

3 ❤️

940418
2023-08-02 02:03:51 +0330 +0330

ریدم تو اون قیافت ک وقتی یکی دستت میگیره دستت میخوره ب کسش

1 ❤️

940422
2023-08-02 02:18:53 +0330 +0330

خواهر زن عالیه من چندساله باهاشونم

2 ❤️

940434
2023-08-02 03:41:17 +0330 +0330

من لایک کردم

حتی اگه دروغ هم باشه معلومه عشق خواهر زنت دیوونت کرده که وقت گذاشتی نوشتی

1 ❤️

940481
2023-08-02 10:33:36 +0330 +0330

آره منم مثل تو خیلی دوست دارم خواهر زنمو بترکونم. منتها اینجا داستان بلغور نمیکنم

0 ❤️

940487
2023-08-02 11:22:00 +0330 +0330

جالب بود ولی یه کم غیرواقعی☹️

0 ❤️

940495
2023-08-02 11:58:36 +0330 +0330

احتمالن خواهرزنت شیمیل بوده برده تو رو خونش با یه کیر 30سانتی کونت گذاشته تو هم از لحاظ این کسشرارو سر هم کردی واسه ما گفتی

0 ❤️

940505
2023-08-02 13:42:06 +0330 +0330

من نفهمیدیم چی شد کی کی کرد

0 ❤️

940522
2023-08-02 16:30:57 +0330 +0330

علی کوچولو دودولتو بگیر تو دستت و کس شعر ننویس

1 ❤️

940536
2023-08-02 18:07:29 +0330 +0330

میخوای بری باغ بگو.نمیخوام وقتی زنت رومیارم باهم برخورد کنیم.آخه زنت هربار میگه تاحالا اینجوری حال نکردم.کونی

0 ❤️

940552
2023-08-02 22:58:11 +0330 +0330

این ایران شما با این رسماتون کجاست؟؟

0 ❤️

940571
2023-08-02 23:59:32 +0330 +0330

با ماشین عروس بردیش تا خونه؟

0 ❤️

940602
2023-08-03 02:45:06 +0330 +0330

دم پیش دبستانی ها ومهدکودکی ها گرم اونا بازم داستانهاشون باورپذیرتره و بهتره نه انقدر حجم کسشعر

0 ❤️

940625
2023-08-03 08:10:45 +0330 +0330

کیرم لای لنگ زن و خواهر و مادرت
این چی بود نوشتی . کیرم را باید تا یکهفته باطری به باطری کنم تا بلند شه

1 ❤️

940655
2023-08-03 15:46:31 +0330 +0330

گفت امکان نداره حرفشم نزن بعد رفتی به کون دادن بهش

0 ❤️

940670
2023-08-03 20:10:28 +0330 +0330

داستانت دوزاری بود
از تو نویسنده در نمیاد
برو جق ت رو بزن
دیگه هم داستان ننویس

0 ❤️

940762
2023-08-04 18:21:08 +0330 +0330

اگه خواهرزنه دوجنسه بود داستان برعکس میشد
میفتاد تو خونه دنبالت که کونت بزاره با این داستان تخیلیت

0 ❤️

940960
2023-08-06 03:27:25 +0330 +0330

کس گفتی آی کس گفتی

0 ❤️