✨💫طلوع یلدا🌜 (۲)

1402/07/27

...قسمت قبل

اون روز گذشت و من یه آدم دیگه شده بودم،
انگار برای یه مدت طولانی بدنم کمبود تمام ویتامین های موجود روی کره زمین رو یکدفعه جبران کرد،
حس ریلکس شدن همراه با یه درد عضلانی لذتبخش
اما این همه داستان نبود
اخلاقم عوض شده بود سرحال شدم و دوباره شاداب شدم.
تمرکزم روی درسام بیشتر شده بود،
با همه مهربون شده بودم
مرتب با خانوادم تماس میگرفتم،
دوستام از این تغییر رفتارم هم خوشحال بودن هم متعجب و به شوخی بارها میگفتن یلدا الکل مصرف میکنه!!

یک طرف دیگه داستان احسان بود،
اخلاق اونم عوض شده بود
مرتب تماس میگرفت
ابراز علاقه میکرد
و توی اولین دیدار بعد از اون روز برام هدیه گرفت
مدام برای دفعه بعد از من سوال میپرسید
من مشتاق اون مشتاق تر فقط مشکل مکان داشتیم
تنها چیزی که برخلاف میل من داشت پیش میرفت رفتارهای احسان توی محیط دانشگاه بود،
حس اینکه چندتا از دوستاش از این موضوع باخبر هستند بهم یکم ترس انتقال میداد،
همیشه به سوالم در این مورد میگفت نه خیالت راحت مگه من دیوانم بخوام با همچین کاری تورو از دست بدم!!

خلاصه که دنیا برام قشنگتر شده بود و من دیگه کمبودی نداشتم.

احسان برای دفعه بعد یه مکان پیدا کرد فقط یه مشکل وجود داشت من خیلی کم فرصت داشتم پس از قبلش باهم هماهنگ‌شدیم که به محض رسیدنمون بدون هیچ مقدمه ای فقط سکس کنیم و برگردیم،

ایندفعه آدرس گرفتم و خودمو به اونجا رسوندم
احسان منتظرم بود و با باز کردن در نتونستم جلوی خندمو بگیرم،
لعنتی تو چرا لختی؟!
خوب خودت گفتی وقت نداریم،
کیرت کی وقت کرد سیخ بشه!!
داشتم به اینکه چجوری بکنمت فکر میکردم،
با ورودم به خونه منو بغل زد و شروع به دراوردن لباسام کرد،
حرفای احسان عادی بود اما من خیلی نمیتونستم باهاش ارتباط بگیرم مدام از عشق و عاشقی حرف میزد!!
مرتب میگفت عاشقتم اما من نمیخواستم رابطه ما بجز یه شریک جنسی چیز دیگه ای باشه.

با لخت شدنم منو مجبورم کرد سینمو به دیوار بزنم و با دستام لای کونمو بازکنم،
بدون معطلی با ولع شروع کرد لیسیدن کسم که با کمی قوس دادن به کمرم حالا از پشت بیرون زده بود،

ناله هام ایندفعه فرق داشت
خیالم راحتر بود،
اعتمادم بیشتر،
استرسم کمتر و بدون کوچکترین خجالتی خودمو رها کرده بودم
+یلدا!!
-جانم؟
+قول دفعه قبل که یادته
-اره هم یادمه هم آمادم اما توام آماده هستی ؟
+اره قول میدم وقتی گفتی درد دارم کیرمو میکشم بیرون
-پس کیفمو بیار
با دیدن ژل لوبریکانتی که خریده بودم خندش گرفت و گفت واقعا ی جنده هستی.

بازم اون کلمه که تا قبلش برام فوش بود اما چرا اینقدر از شنیدنش حس خوب میگرفتم هنوز به جوابش نرسیده بودم،

یه بالشت زیر شکمم گذاشت و شروع کرد سوراخ کونمو با ژل ماساژ دادن
وقتی انگشتشو وارد کونم کرد به خودم گفتم یعنی اون دردی که میگفتن دروغ بود یا ژل تاثیر خودشو گذاشته!؟
پرسید دوتا انگشت بکنم تو؟!
گفتم دوتا انگشت خودم اره ولی تو نه،
کاری که قبلا زیاد انجام دادم بودم،
شروع کردم انگشتمو تو کونم فشار دادن و کم کم تلمبه زدن،
بعد دوتا انگشتم
چند دقیقه بعد دستمو گرفت و مجبورم کرد تمومش کنم،
اصلا یادم رفته بود احسان اینجاس!
داشتم تو دنیای خودم جق میزدم!
برگشتم و دوباره خوابیدم
سر کیرشو با آب کسم خیس کرد،
روی سوراخ کونم تنظیم کرد
+آماده ای جنده؟
-اخخخخخ آره
ی فشار کوچیک کافی بود تا لبام روی هم فشار بدم اما هنوز قابل تحمل بود،
سوال پرسید خوبی؟!!
جوابم مثبت بود
پس فشارشو بیشتر کرد
حس کردم سوراخم داره جر میخوره،
دستمو بردم پشت سرم تا اجازه ندم بیشتر فشار بده
فهمید درد دارم،
کیرشو دراورد
خوابید روم
توی گوشم شروع کرد حرف زدن و سعی در آروم کردن من…
+خوبی عشقم؟!!
-خیلی درد داشت احسان فکر نکنم بتونم
+فدای کون تنگت بشم من که اذیتت نمیکنم میخوای بازم مثل دفعه قبل تمومش کنیم؟
-نه ی بار دیگه انجام میدیم اما تو همون نصفه نگهدار و بعد تلمبه بزن نمیخواد تا ته بکنی تو،
+چشم جنده من
با دستام لای کونمو باز کردم و دوباره اروم اروم شروع کرد فشار دادن
+درد داری؟
-خیلی.
-نگهدار
بعد از چند لحظه گفتم شروع کن تلمبه زدن
اروم توی کونم عقب جلو میکرد،
دردش کمتر شده بود اما هنوز اذیت کننده بود
چرا کیر اینقدر با انگشت فرق داشت!!!
سوالایی که توی اون حال ازمن میپرسید باعث شد کمتر درد و حس کنم یا شاید تمرکزمو با این کار به سمت دیگه برد،
+کیرم کجاس؟!
-توکونم
+فشار بدم؟
-آروم
+کونت مال کیه؟
-احسان
+تو جنده منی؟؟
برای جواب ندادن به این سوال شروع کردم ناله زدن
وقتی پرسید کجات بریزم و جواب دادم داخل فشارشو بیشتر کرد و من بلند جیغ کشیدم اونقدر دردم اومد که ناخواسته اشکام پایین اومدن،
سوزش به درد اضافه شد، وقتی داغی آبشو توی کونم حس کردم،
-احسان درش بیااااااار
+تموم شد عشقم الان کیرم تا ته تو کونته
-درشششششس بیارررررررررر

انگار آخرین قطره های آبش تو کونم خالی شد،،،

کنارم خوابید و اون لبخند مسخرش حرص منو دراورد! تا اولین کتک از من بخوره
+پاشو خودتو بشور دیرت نشه
-خفه شو نمیتونم پاشم
-واقعا تا ته کردی تو کونم؟!!
+اره عشقم تخمام به کست خوردن
-چرا بهم میگی جنده؟!
+عشقم اگه دوست نداری دیگه نمیگم اما بدون این فحش نیست که، کلمه سکسی توی مکان و زمان مناسبه.
-کمکم کن برم خودمو تمیز کنم

توی سرویس بهداشتی وقتی نشستم تا خودمو بشورم سوزش و دردم چند برابر شد،
وقتی اب به سوراخ کونم زدم بازم چند برابر شد
جر خوردن شاخ و دم نداشت من جر خورده بودم
راه رفتنم یه جوری شده بود راحت نبودن!
درد داشتم!
نشستنم همینطور
تا وقتی که منو رسوند تمام راه فحش دادم بهش و اون میخندید.
وقتی رسیدیم
برای دومین بار یه هدیه بهم داد،
اینکارش جرقه ای توی ذهنم زد،

اگه منتظر شنیدن اون جرقه هستین به من برای ادامه داستانم انرژی مثبت بدین

راستی یادمون نره پشت هر اکانت مجازی،یه قلب واقعی هست که شکوندنش هنر نیست💖

ادامه...

نوشته: یلدا


👍 50
👎 3
20601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

953480
2023-10-19 23:27:10 +0330 +0330

یلدا…
تو یلدا ترینی…
دارم کم کم میشناسمت…
ی عذرخواهی بهت بدهکارم…
همیشه شاد باشی دختر خوب

2 ❤️

953481
2023-10-19 23:42:17 +0330 +0330

خیلی قطره چکونی داری ادامه میدی یکم حجم داستان هر قسمت بیشتر کن

2 ❤️

953517
2023-10-20 02:04:04 +0330 +0330

چقد خوبی شما خانم یلدا

2 ❤️

953537
2023-10-20 05:19:23 +0330 +0330

قشنگ بود. بلندتر بنویس

2 ❤️

953550
2023-10-20 07:15:43 +0330 +0330

داستانت روند خوبی داره واقعی یا تخیلی بودنش رو کاری ندارم ‌. شکل داستانت و نوع نگارشش خوبه البته اگه میخوای بهتر بنویسی باید امثال شیوا بانو نظر بدن ولی شبیه داستان کوتاه شده بیشترش کن تو ۳ قسمت تمومش کنی خیلی بهتره تا ۵ قسمت کوتاه

3 ❤️

953551
2023-10-20 07:23:35 +0330 +0330

عزیزم داستانت خیلی به واقعیت نزدیکه منتظر ادامه اش هستیم

3 ❤️

953624
2023-10-20 23:17:27 +0330 +0330

یاد خاطره خودم با دوست دخترم افتادم
منه ساده چعقدر خجالت میکشیدم و همش میترسیدم از دستشون بدم و ایشون همیشه و همه جا پیش قدم بودن.
یادمه یع بار میخواستیم رانی بخوریم واسم آناناس برداشتن و بهم گفتن: خوردن آناناس باعث میشه آب منی آقایون خوشمزه بشه
و من ساده فقط لبخند میزدم
بعدا فهمیدم چرا انقد بهم آناناس میدادن

2 ❤️

953674
2023-10-21 02:19:13 +0330 +0330

موفق باشی عالی بود

2 ❤️

953721
2023-10-21 13:40:30 +0330 +0330

قشنگ نوشتی عزیزم 💋

2 ❤️

953865
2023-10-22 06:18:18 +0330 +0330

ادامه بده جنده 😘

2 ❤️

954394
2023-10-25 12:45:44 +0330 +0330

بله صدرصد پشت هر اکانت یه قلب واقی هست ، یه قلبی دوست داره فیک باشه یکی رمانتیک یکی حرومزاده و بی‌غیرت و …
مهم این که داستانی نوشتی کدوم حس رو به مخاطب بده ، داستان تو شرح حال خیلی از دخترا هست و بعضی بدون آسیب گذر کردن و بعضی تو باتلاق فرو رفتن و تمام آینده خودشون به گا دادن ، بخودشون که اومدن دیدن درس و دانشگاه ول کردن و زیر خواب و سوراخ تخلیه شدن .
دختر خوب حتماً که نباید پنج قسمت باشه .
موفق باشی .

2 ❤️

955570
2023-10-31 22:04:28 +0330 +0330

با قدرت ادامه بده دمت گرم 👌🏽❤️

1 ❤️

956945
2023-11-07 16:49:26 +0330 +0330

تبریک به تو
تبریک به من
تبریک به همه
راه کربلا باز شد
مفعول بالاخره داد
اونی که تا دیروز نمیداد دیدید داد دیدید داد
امیدوارم انرژی بالا بوده باشه
خیلی زیبا نوشتین دمت گرم

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها