داستان سکسی خاله و قرار یواشکی

1402/06/13

سلام داستان کامل واقیعته بیکار نیستم بیام وقتمو بزارم تایپ کنم خودمو خسته کنم کص شعر بنویسم نه داستانم حقیقته راسته راسته میخوای باور کنی می خوای باور نکنی
ما تهران زندگی می‌کنیم من الان ۲۰ سالمه این اتفاق برا دو ساله پیشه اون موقع کیرم ۱۵ ۱۶ سانت بود کلا من برای کل دخترای فامیل چه دور چه نزدیک روشون کراش دارم از دختر گرفته تا زن گنده
دو تا خاله دارم دوتا میلف که به یادشون جق میزنم همیشه دوست داشتم جفتشونو بکنم و با خودم میگفتم اگه با رضایت خودشون هم نبود بالاخره یروز میدوزمشون
خاله هام یکیش بزرگس که ۵۲ ساله با شوهر بدون بچه یه کس کون چربی دار که کونش موقع راه رفتن چپ راست میزنه پستون های سایز ۹۰ ۹۵ یا شایدم ۱۰۰
و اون یکی خالم تقریبا هم سن مامانمه ۴۴ ساله با دوتا بچه کون گنده خوش فرم پستونای اندازه پرتغال کص خوب سبزه بدنسازی میره من همیشه به یاد اون کون خوش فرمش جق میزدم
انقدر تو عروسی ها تیپ میزد که دله همرو می‌برد قیافه نداره اما پایین تنه طلاعه چند باری هم رفته کربلا مکه سوریه اما نمیدونم چجوری برگشته
بگذریم داستان اصلی با خاله کوچیکمه
عید بود جفت خاله هام با شوهراشون اومدن خونه ما عید دیدنی اون بزرگه از شهرستان اومده بودن
اون کوچیکه از همین حومه تهران
رسیدن خونه بعد یک ربع دیدیم گوشی شوهر خاله بزرگم زنگ خورد که برگرد بابات حالش خرابه سکته زده یعنی بابای شوهر خالم خاله بزرگم با شوهرش مجبور شدن برن و نیومده گرد کنن برگردن ما موندیم خونه ما دو طبقس من بالا میخوابم یه اتاق جدا دارم بالا مامان و بابام که تو اتاق میخوابن همون پایین خالم اینا هم با بچه ها و شوهرش همونجا تو پذیرایی خوابیدن ساعت یک اینا بود دیگه همه خواب بودن من رفتم برم پایین شلوارکم رو بیارم دیدم خالم تو گوشیه رفتم اصلا نگاه نکردم برداشتم رفتم بالا هدفون گزاشتم گوشم چشامو بستم اما بیدار بودم فهمیدم که یادم رفت برم در حیات رو قفل کنم گفتم ولش کن بابا هیچی نمیشه دزد کجا بود دیدم صدا پا رو پله میاد گفتم وای الان بابامه میخاد گیر بده زود بخواب اینا بابام هی گیر میده آدم مقرراتی باشو برنامه ریزی کن واسه زندگیت اینا منم خودمو زدم به خواب تو همون حالت چشمو کم وا کردم دیدم یهو خالم اومد بالا اومد دید مطمعن شد من خوابم تو راهرو بالا شروع کرد گوشی حرف زدن منم هدفون رو خاموش کردم شروع کردم به گوش دادم که چی میگه بعد از دیدم با یه مرده صحبت میکنه چون سکوت بود صدا مرده میومد گفتم این کیه این وقت شب دیدم یارو نمیدونم از کجا اومده تهران حالا که خالم تهرانه گفته خونه ما کجاس یارو اومده در خونه ما خالمو ببینه فهمیدم اینا آنلاین دوست شدن الان میخوان همو ببینن خالم میگفت نه الان نمیشه ما اینجا مهمونیم اینا یارو هم از این کصکشای کلید بود انقدر اصرار کرد تا که خالم قبول کرد گفت میاد درخونه خالم گفت نه لوکیشن میدم برو کوچه بالایی که آخرش بن بسته منم متوجه شدم که اینا اینترنتی باهم آشنا شدن یارو هم تا اینجا اومده دیدنه خاله
خالم رفت پایین که بره منم بدو بدو شلوار پوشیدم دوربینمو باکیفش برداشتم راستی یه دوربین دارم کنون با زوم بالا لنز قوی رفتم دنبالش من طبقه دوم از پنجره دیدم در رو باز کرد رفت منم یواش یواش از پله رفتم پایین رفتم دنبالش میدونستم میره کوچه بالایی با فاصله رفتم رسیدم دیدم یه تیبا وایساده با پلاک شیراز فهمیدم از شیراز اومده تا رسیدم یواش از بغل ماشینا رفتم دوربین روشن کردم یه جای خوب مستقر کردم که جلو ماشین معلوم بود زوم کردم روشون دیدم خالم نشسته یه ده دقیقه حرف‌زدن یهو دیدم لب گرفتن باورم نمیشد فکر کردم خوابم این خالیه منه که روزه میگیره نماز میخونه بعد چند دیقه پسره به خالم نشون داد که بخوره اما خالم نخورد منم تو حالت لب اینا بودن هم عکس گرفتم هم فیلم بعد دیدم مرده صندلی ماشین رو داد عقب خالم هم آماده شد که بشینه رو کیر یارو تا نشست عکس گرفتم یارو شروع کرد تلمبه زد هی زد نزاشتم زیاد حال کنه دوبین رو گزاشتم تو کیف رفتم جلو نزدیک شدم یهو منو دیدن کیف رو گزاشتم رو سقف ماشین یارو گفتم بیا پایین اومد پایین خالم گفت تو اینجا چیکار میکنی منو تعقیب کردی به توچه تو چیکاره ایی بچه یارو اومد حرف بزنه گفتم تو زر نزن یکم باهاش سر شاخ شدم اومدم یه کله بهش بزنم محکم هولم داد دو متر پرت شدم عقب بعد وحشی شدم بلند شدم یه مشت زدم تو صورتشو پهنش کردم رو کاپوت که بزنمش خالم هی میگفت بلند بلند ولش کن گفتم الان سر صدا میشه ابرو واسمون نمیمونه بخیال یارو شدم گقتم حرومزاده بشین گمشو سیکتیر کن برو رفت کیف رو برداشتم خالم جلو تر از من راه افتاد منم پشت سرش رفتیم من رفتم بالا پشت سرم اومد گفت چرا اومدی به توچه که میای دنبال من اینا گفتم ببین من یه عالمه ازت عکس فیلم دارم اگه بخای چرت پرت بگی همرو میزارم تو اینترنت جوری که شوهرت هم ببینه گفت چیکار کنم شوهر خالت اصلا دیگه با من سکس نمیکنه اگه هم میکنه فقط میاد آنال یه بار میکنه ول میکنه میره منم هوس کردم گفتم به من میگفتی گفت تو مگه بیشتر از هسته خرما داری
گفتم آره انقدر داشتم که جرت بدم
گفت تو بچه خوارزمی من به تو نمیدم
گفتم آره دیگه خانوادگی خیرتون به هیچکس نمیرسه
اما مجبوری بدی چاره ایی نداری
دیدم اصلا موافق نیست که بده ناراحته منم رفتم بغلش کردم شروع کردم به زور بوس کردن اصلا راضی نبود بده اما مجبور بود خوابوندم رو تختم شروع کردم به خوردن ممه های پرتغالیش خوردم بعد کم کم اومدم پایین وای شورت نارنجیش معلوم بود باورم نمیشد کصش جلو منه شروع کردم به خوردن انقدر خوردم که دیگه حالم داشت بهم می‌خورد
گفت تو خواب می‌دیدی همچین کسیو
گفتم نه من همش با یاد تو جق میزدم
گفت گوه نخور
گفتم باور نمیکنی
گفت نه
گفتم بزار یه چی نشونت بدم رفتم گوشیمو آوردم
گفتم عکستو ببین
دید وقتی که تو خونشون بودیم تو هر حالتی از کونش عکس گرفتم گفتم ببین من چقدر دوست داشتم بکنمت بعد دیگه اونم یکم حشری شده بود کصشو آورد جلو گفت بکن تو که طاقتم تموم شده کردمش انقدر کردمش که خودش میگفت کمه کمه بازم بکن من هنوز ارضا نشدم
گفتم معلومه کیر ندیدی ها
گفت اره اما تو کیرت از کیر شوهرم کوچیکتره
گفتم آره اون معلومه از اون کیر کلفتاس
گفتم برگرد آنال گفت عمرا من همش دارم به اون آنال میدم به زور میدم آنال اصلا
گفتم یا کون میدی یا باید بخوریش گفت خوردن که اصلا همون کون میدم
منم رفتم کونشو تف مالی کردم نه زیاد تنگ بود نه زیاد گشاد معلوم بود شوهر خاله چه کیره بزرگی داره
از کون کردم سه چهار تا پوزیشین تو کصش امتحان کردم هی میگفت بازم ادامه بدیم اما من دیگه توان نداشتم
گفتم باز میخام کصتو بخورم زبون کردم توش باز پاشو داد بالا خورد
گفتم برگرد میخام سولاخ کونتم بخورم اونم هی زبون کردم توش اصلا برام مهم نبود که کثیفه یا تمیز کونشو میخوردم یه یبار دیگه هم سکس کردیم اونم اگه خواستین مینویسم
و تماممممممم

نوشته: مرتضی


👍 5
👎 30
41801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

945757
2023-09-04 23:59:06 +0330 +0330

تو هی میکردی ابت نمیومد ، خالتم هی میگفت بکن بکن ببشتر میخوام ارضا هم نمیشد ؟ خب عزیزم یادتون رفته شیر فلکه رو باز کنید

3 ❤️

945759
2023-09-05 00:02:43 +0330 +0330

کس شر تمام تو این ده سال همچین چیزی ندیدم خدایی هر کی نخونده اصلا نخونه کونی تو شیراز کس فراوونه میاد شهر شما بکنه اونم زن ۴۲ ساله فیلم جیمز باند بوده .اونوقت میگه راست راسته .راست فقط کیر خره تو کونت

3 ❤️

945804
2023-09-05 01:24:09 +0330 +0330

به قول ابراهیم تاتلیس کص ننت

0 ❤️

945806
2023-09-05 01:28:14 +0330 +0330

دیوث شوهر خالت نمی تونه بکنه وزنش مجبوره بره بده اون وقت کیرش طوری کلفته خالتو گشاد کرده کیر کنده محاله بکن نباشه .اون سرخالتو شیره می ماله .میاد مامانی رو می کنه دیگه حال واسه خالت نمی مانه همین روزاس زن بگیری بیاد تو زنتو باهم بکنه حواست باشه نگی نگفتی

3 ❤️

945807
2023-09-05 01:30:11 +0330 +0330

کله کیری وقت گذاشتی اولا غلط کردی بعدشم غلط کردی فکر می کنی ملت مثل خودت جقی و هپروتین و هر اراجیفی رو باور می کنند

1 ❤️

945839
2023-09-05 04:33:14 +0330 +0330

تنها نقطه عطف داستان این بود ک نکفتی کیرمن از کیر شوهرش بزرگتر بود، 😂😂😂😂😂 اخراش دیگه انقدر مالیدی کیرتو ابت‌اومد زود‌جمع کردی کستانت رو،هاااا😛😛😛😛😛

1 ❤️

945841
2023-09-05 04:59:33 +0330 +0330

ببین احتمالا دچار توهمات پس از جلق شبانه شدی کمتر زر بزن بگیر بخواب بچه جان . زشته برای تو تا این حد حرف مفت بزنی ، بهتره بخوابی وگرنه مجبور میشم بیام ازکونت بکنم البته با لوله جارو برقی چون من کیرم و کثیف تمیکنم تو رو بکنم .

0 ❤️

945861
2023-09-05 08:50:14 +0330 +0330

گفتی چندسالته

0 ❤️

945867
2023-09-05 09:14:11 +0330 +0330

عالیه مخصوصا رابطه داشتن با خاله منم یبار خالمو مالوندم سیما جون رو

0 ❤️

945874
2023-09-05 10:00:59 +0330 +0330

این همه رفتین و اومدین و سکسم کردین کسی بیدار نشد؟

0 ❤️

945888
2023-09-05 12:39:51 +0330 +0330

خیلی اصرار داری که واقعا راست راسته ولی اون یکی خاله ات
تقریبا همسن مامانته ۴۴ساله
دوتاخواهر چطوری میشه که «تقریبا »همسن هم باشن
یا ممکنه دوقلوباشن در اینصورت هیچکس نمیگه «تقریبا»(نهایتا ممکنه اختلاف به دنیااومدنشون چنددقیقه باشه)
حالا نفهمیدیم اینجا«تقریبا »چه معنی میده
دوخط توضیح اینکه والله بخدا به…اینا همش واقعیه و بیکارنیستم بیام اینجا وتایپ کنم به وضوح شک قوی ایجادمیکنه که اصلا واقعی نیست

0 ❤️

945902
2023-09-05 14:20:50 +0330 +0330

این که کس میگه،ولی زن حشری از دهدشت هستش بیاد سکس کنیم

0 ❤️

945905
2023-09-05 15:04:09 +0330 +0330

همون اول ریدی.اون خالت همسن مامانت

0 ❤️

945907
2023-09-05 15:22:06 +0330 +0330

دخترحشری اول تو از لاش عکس بفرست

0 ❤️

945909
2023-09-05 15:33:54 +0330 +0330

انقدر کردمش که خودش میگفت کمه کمه بازم بکن من هنوز ارضا نشدم 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂

وقتی همزمان هم خروس هستی هم خودشیفته

0 ❤️

945938
2023-09-05 22:47:29 +0330 +0330

ننتووووووو

0 ❤️

966271
2024-01-12 01:47:36 +0330 +0330

من بیکار نیستم تهران زندگی میکنم الان۲۰ سالمه ۲سال پیش ۱۷ سانت بود (مشخصات نویسنده)کیر هرچی بیکاره از پهنا تو کونت بافیشم واسه خالت من همون اول کسشرت رو خوندم فلج ابله نفله

0 ❤️