با سلام.
در زندگی گاهی کارهای ناپسند و ناخوشایند مجبوری انجام بدی…

اسم من محسن با قدی 190 یک شرکت خصوصی دارم سن 35 سال یک سالی میشد از همسرم جدا شدم و تو خونه خودم زندگی میکردم خونه خوب و تمیزی دارم و خیلی هم به خودم و زندگیم میرسم برعکس همسر سابقم.
یک روز یکی از دوستان بهم گفت نمیخوای ازدواج کنی ؟
گفتم فکر میکنم هنوز شرایطش رو ندارم بهم گفت یک خانم خوب برات سراغ دارم یک دختر هم داره. مغازه لوازم آرایشی داره که با یک نفر شریکه. بزار معرفیتون کنم. منم قبول کردم همدیگه رو ببینیم رفتیم رستوران با همدیگه آشنا شدیم و رفت آمد شروع شد.
من خیلی بهش بها دادم براش خرج میکردم برای خودشو دخترش و هیچ وقت وارد رابطه نشدم گفتم قصد من ازدواجه و باید همدیگه رو بیشتر بشناسیم. دیدم دائم همش خودشو دخترش درخواست میکردن فلان چیز رو میخوایم اما هیچ گونه محبت و دوست داشتنی ازش نمیدیدم و احساس کردم دارم تیغ میزنن منو. به مدت سه ماه رفت آمد بالای ۶۰ میلیون تومن خرجشون کردم. جریان برای دوستم که معرفی کرده بود گفتم اونم بهم گفت بیا گوشیمو نگاه کن آخه واتس اپ دوستم جیبی بود و پیام ها پاک نمیشدن دیدن اون خانم که اسمش مریم بود پیام داده به دوستم ( من دوستت دارم چرا هر کاری میکنم سمتم نمیایی میشه بگی دیگه چیکار کنم برات) . بعد پیام حذف کرده بود برای دوستم نوشت ببخشید علی آقا پیام اشتباهی فرستادم. علی دوستم زرنگ بازی در آورد بهش گفت پیامی به دست من نرسید اونم انگاری خیالش راحت شد. منو علی فهمیدیم که مریم دوست داشت من خرجش کنم ولی ظاهراً یک نفر دیگه رو میخواست. علی خیلی ناراحت بود همش از من معذرت خواهی میکرد و گفت پدرشو در میارم هرچی براش خرج کردی پس میگیرم محسن جان ببخشید. گفتم نه لازم نیست بذارش به عهده خودم تو کوچکترین چیزی نگی.
گذاشتم تا مریم زنگ زد گفت شب بریم بیرون گفتم نه امشب حال بیرون ندارم فردا شرکت تعطیله دوست دارم امشب یه مشروب توپ بخوریم ، سفره میزارم بیا خونمون دوتایی مشروب میخوریم و راجب شرایط ازدواج صحبت میکنیم. اولش گفت نه من خونه نمیرم و فلان این حرف ها گفتم نگران نباش مگه به من اعتماد نداری ؟
گفت دارم باشه میام ساعت ۸ شب خونه منتظرم تا بیایی منم سفره چیدم یک شیشه ویسکی گذاشتم و آمد باهاش دست دادم اونم ادای تنگا رو در میاورد نشستم شروع کردیم به صحبت کردن و من پیک میریختم و می‌خوردیم احساس کردم داره کم کم گیج میشه سریع رفتم تو اتاق خواب گوشی موبایل گذاشتم رو حالت پرواز دوربین گذاشتم سمت تخت خواب با خودم گفتم هرجور شده باید امشب من اینو بکنم وگرنه از دستم میپره. دوباره آمدم پیشش شروع کردم به پیک ریختن و خوردن بعد از چند تا پیک گفت آقا محسن من نمیتونم دیگه دارم پرواز میکنم. تو دلم گفتم خوبه گفتم مریم جون بریم رو تخت خواب دراز بکشیم و حرف بزنیم گفت همین جا خوبه گفتم پاشو دستشو گرفتم بلندش کردم رفتیم رو تخت خواب دراز کشیدیم کم کم بقلش کردم باهاش حرف میزدم اونم معلوم بود حشری شده ولی نمی‌خواست نشون بده بهش گفتم خیلی زیبایی و نازی لبو گذاشتم رو لبش شروع کردیم از همدیگه لب گرفتن دستم بردم رو سینه هاش فشار دادم دکمه های مانتو باز کردم دستم از زیر بردم زیر تاپش سوتین زدم بالا با سینه هاش فشار میدادم با اون دستم بردم رو کسش خیس خیس بود و لزج سریع تا دیدم چراغ سبز داده لباسشو درآوردم شروع کردم به خوردن سینه‌ها و اونم تو هوا بود دوست داشتم برام ساک بزنه ولی با خودم گفتم اگه کیرمو ببینه ممکنه نزاره بهش دست بزنم یا پشیمون بشه آخه کیرم ۲۲ سانته وقتی مشروب می‌خورم هم کمرم سفت سفت میشه تو همین که داشتم ازش لب می‌گرفتم سر کیرم میمالیدم رو کسش آروم گذاشتم داخل کم کم فشار دادم دیدم چشماش باز شد انگاری مستی از سرش پرید گفت چقدر کیرت بزرگه پاره شدم گفتم نه شاید خیلی وقته ندادی تنگ شدی پاهاش دادم بالا آروم تلمبه میزدم اونم ناله میکرد و هی میگفت جرم دادی گفتم آروم باش و حال کن چند دقیقه میزدم البته بیشتر دوست داشتم اینجوری آبم بیاد ولی چون جلو دوربین بود با خودم گفتم باید چند مدل بزنمش که فیلمشو داشته باشم بعد بلندش کردم مدل داگ استایل گذاشتمش شروع کردم به تلمبه زدن بعد نشوندمش رو کیرم ولی چون کیرم خیلی بلند بود نمیتونست تا آخر بشینه رو کیرم گفت بسه کسم داره میسوزه گفتم چیزی نمونده تحمل کن دوباره به پهلو خوابوندمش از پشت تلمبه میزدم و در آخر باهاش باز کردم خوابیدم تو بقلش ابم ریختم تو کسش و بلند شدم اونم بلند شد و رفت تو دستشویی خودشو شست و سریع خدا حافظی کرد و رفت منم گوشی آوردم فیلم که ازش گرفتم انداختم تو فلش و حمام کردم گرفتم خوابیدم.
صبح بیدار شدم دیدم گفت اشتباه کردم آمدم پیشت دیگه نمیام.
بهش پیام دادم این همه خرج خودتو دخترت کردم یعنی ارزش یک سکس نداشتم ؟
با کمال پرویی گفت میخواستی نکنی 😳 بهش گفتم بی شرف خودت درخواست میدادی با دخترت فلان چیز و فلان چیز میخوایم. گفت نمی گرفتی مگه اجبارت کردم. گفتم بزار اینجا بهش زنگ بزنم که پیام ندم مدرک تو دستش باشه زنگ زدم جواب نداد بهش پیام دادم گفتم جواب بده. دوباره زنگ زدم جواب داد بهش گفتم مگه من اجبارت کردم که بیا به من کس بده خودت دادی گفت نه تو منو مست کردی بردی باهام سکس کردی گفتم تو که میدونی تو مستی دست خودت نیست چرا آمدی. حالا هرچی برات خریدم و هرچی بهت پول دادم برگردون بعدشم برو پیش همون کسی که بهش میگی دوستش داری بهت محل نمیزاره وگرنه ازت فیلم دارم و فکر نکنم تهش برات خوب تموم بشه.
گوشی قطع کرد بعد از چند دقیقه علی زنگ زد محسن چی شده ؟ کل جریان براش تعریف کردم کلی خندید گفت دمت گرم داداش خوب کردی که یکوقت فکر نکنه خیلی زرنگه.
بعد از چند دقیقه دوباره مریم زنگ زد گفت چی میخوای گفتم ۶۰ میلیون که خرجت کردم.
گفت تکلیف فیلم من چی میشه گفتم پاکش میکنم. گفت از کجا مطمئن باشم ؟ بهش گفتم مجبوری. شماره کارت بفرست. براش فرستادم بعد دو روز ۶۰ میلیون برگردوند گفت حالا پاکش کن منم گفتم باشه تا نیم ساعت دیگه پاکه ولی دیگه پیام نده و هیچ وقت هم نخواه که کسی رو تیغ بزنی. دوستان ببخشید کمی طولانی شد.