سلام خدمت دوستان عزیز میخوام داستان سکس با مادرزن سابق که ۱۷ ام تیرماه سال ۱۴۰۲ باهاش برا بار سوم امسال انجام دادم برا دوستان تعریف کنم بعد جدایی من و خانم دیگه رابطه من و مادرزنم باهم قطع شد چون تو زمان متاهلی من با مادرزنم هفت سال رابطه مخفی داشتم و قشنگ تو هفت سال تا میتونستم دل سیر کوس و کونشو گاییدم بریم سراغ داستان امسال هم بعد یکسال تلاش کردن باز مخشو زدم باهاش تا الان سه بار سکس کردم هربار هم میاد مبگه اخرین باره و زیاد لذت نمیبره ولی جنده خانم انقدر تحریک میشه مثل زمان های قدیم دوستیمون تا ارضا نشه میگه سکس کنیم تا ارضا بشه من با مادرزنم قرار گداشتیم ماهی یکبار بیاد سکس کنیم منم بهش ماهانه بدم ولی هرماه وقتی پول و میگیره بعدش میخواد بهونه بیاره نیاد منم میگم یا پول بده یا به دخترت میگم پول گرفتی دیگه قبول میکنه میاد ۱۷ ام تیرماه قرار گداستیم رفتم دنبالش صبح ساعت شش به بهونه رفتن به دکتر بیمه تو بیمارستان بهونه میکنه از خونه میاد بیرون بیچاره پدرزنم و بچه هاش فکر میکنن میره بیمارستان دکتر ولی نمیدونن میاد با من سکس میکنه بریم ادامه داستان صبح ساعت شش اومد سرقرار یکم از کوچه اشون پابین تر سوار شد اولش فکر میکرد میریم سمت خونه بابام ولی وقتی دید راه دیگه ای رفتم شروع کرد غر زدن من نمیام نگه دار گفتم خوبه میدونی داریم میریم سکس کنیم نمیخوام به زور بکنمت که خونه پدرم خودت میگفتی استرس دارم میترسم بیان منم برا خودم آپارتمان اجاره کردم تا راحت سکس کنیم دیگه چیزی نگفت رسیدم اپارتمان تو خونه فوری لختش کردم البته خودش لباسهاشو در اورد منم لباسهای خودمو نکته ضعفش سینه هاشه مخصوصا نوک هردتاشو همزمان بخوری میک بزنی منم بلد چطوری بخورم تحریک بشه اول از سینه هاش شروع میکنم یکم سرپا سینه هاشو خوردم صداش در اومد رفت دراز کشید رو تشک منم روش دراز کشیدم بازوهاشو یکم خوردم خواستم کمبود کنم نذاشت لب رفتم باهاش کوسشم با دستم بازی میدادم ابش اومده بود بیرون لیز سده بود کوسش رفتم سمت سینه هاش شروع کردم خوردن سینه هاش صداش در اومد یکم خوردم گفت بلند شو بگا گفتم از کون یا کوس گفت فرقی نمیکنه فقط بگا منو منم چون بدجوری تو کف کونشم همیشه هم از کون میکردمش گفتم از کون میخوام بکنم ابم بار اول زیاده بریزم تو کونت گفت باشه فقط زود باش برگشت به شکم منم گوشتهای کونشو یکم خوردم وای چه کون بزرگی داره لامذهب تف زدم به سوراخ کونش باردومم باز تف کردم به سوراخ کونش گفت بسه زیاد تف نزن بعد کیر خودمم تف زدم خودش هم لای کونش و باز کرد منم کیرمو گذاشتم رو سوراخ کونش فشار دادم سرش رفت تو مادرزنم گفت ای ارومتر منم فشار دادم تا نصف رفت تو مادرزنم زهرا ای ای گفت من چندتا تلمبه زدم زود ریختم تو کونش زیاد هم ریختم زهرا هم احساس کرد ریختم دیگه چیزی نگفت تا کیرم خوابید گفت دربیار کاغذ دستمالی به من بده منم حرفشو گوش دادم بعدش رفتم حمام کیرمو شستم اومدم پیشش یکم حرف زدیم گفتم بابا چرا لج میکنی نمیایی گفت حوصله ندارم والا من خودمم سکس دوستدارم و ماهی یکبار هم برام کمه داشتیم حرف میزدیم گفت بیا سینه هامو بخور کیرت شق بشه سکس کنیم من از جلو شدید میخوام منم سینه هاشو خوردم کیرم یکم شق شد به پشت دراز کشیدم مادرزنم زهرا اومد نشست رو کیرم کیرمو فرستاد تو کسش وای چقدر داغ و تنگ بود خودش بالا پایین میشد منم سینه هاشو میخوردم کوسش قشنگ اب انداخته بود لیز بود یکم بعد گفتم بیا پایین چهاردست و پا شو از عقب بذارم کوست قبول کرد زانو زد جلوم منم کیرمو فرستادم تو کسش وای چه لذتی میداد تلمبه میزدم که گفت رحمم درد کرد رضا بریم روبرو رفتیم روبرو بار از کوس گاییدمش گفت بریم من بشینم رو کیرت میخوام نبض کوسم بزنه منم قبول کردم اومد نشست خودش بالا پایین شد به منم گفت سینه هامو محکم میک بزن منم اونکارو میکردم که یه لحظه گفت دارم ارضا میشم بله نبض کوسش به چه محکمی کیرمو میگرفت ول میکرد بعد اینکه ارضا شد خودشو انداخت رو من بعد بلند شد پهلو دراز کشیدم منم کیرمو تف زدم دادم دستش گذاشت رو سوراخ کونش فرستادم تو یکم پهلو تلمبه زدم بعد رفت رو شکمم از کون داشتم میگاییدمش که گفت کجا میخوای بریزی گفتم تو بگو گفت بریزم تو کوسم منم قبول کردم از کونش دراوردم رفتم کیرمو شستم اومدم از جلو شروع کردم گاییدن ده دقیقه گاییدمش بعد گفتم زانو بزن زانو زد فرستادم تو کوسش تلمبه زدم تلمبه زدم ریختم تو کوسش بعدش رسوندم خونه اشون تا الان سه بار کردم هردفعه جنده میاد میره میگه نمیام ولی برا ماه بعد میاد الان برا ۱۷ مرداد گفته میام این دفعه میخوام دل سیر از کون بکنمش چون کونش خیلی خوش فرمه بدجوری تو کف کونشم خودش هم میدونه ببخشین زیاد طول دادم انشاا ۱۷ مرداد بگامش براتون داستان اونم میدارم
نوشته: علی
برعکسه داستانت مادر زنته خوب گذاشته کونت تو هم نتونستی کاری بکنی عقدت خالی بشه .این ارجیفو بافتی بهم.دیوث خان بعد طلاقمادر زنه دوکیره میزاره کون داماد اونوقت میاد بهش بده؟فکر کنم از بی زنی واجب الجق شدی
دقیقا نکته ضعف منم همین کاغذ دستمالیه؟
وجدانا یه روز زن دست و بچت رو بگیر و بیا خونه ما
جدی بلدی نوک ممه شو بخوری؟؟؟؟واقعا خیلی حرفه ای هستی.یجور مینویسه انگار بقیه توک دماغ زنا را میخورن
همش مینوسی عکس از کونو کس و پست نش بزار ببینیم چیه اینقدر تعریف میکنی البته معلومه دیگه نیلف عالیه هیکلش
علاوه براینکه داستان مزخرف وپرازدروغی بود
اونقدرپرت وپلانوشته بودکه خودش نفهمیدچی گفته
کیر تو مغزت دنبالت کرده بودن داشتی مینوشتی یا در حال دادن بودی
از این کستان میشه فهمید که مادرزنت بدجور کونت گذاشته
ولی خدایی یکبار خودت بخون ببین چه تری زدی
رسما اون داره میکنتت و بکن برای خودش جور کرده. پولم ازت میگیره. زرنگه شیطون
عالی بود انگار اصل داستان حقیقت داره ولی شاخ و برگش دادی
بی صبرانه منتظر ادامه داستانتم
مطمئن باش اون پیشت اومدنی زنتم میرفته به دوست پسرش میداد
نتیجه میگیریم تو ۷سال دیوث بودی
مادر زن یعنی مادر تا ابد نمیتونی بهش دست بزنی حتی زنت با مرد دیگه ازدواج کنه اگر ازش دختر داری اونم جنده میشه مطمئن باش
یعنی از اول تا آخر یه دونه نقطه نذاشتی ما بفهمیم کجا جمله تموم میشه.
جمله بندیها افتضاح و در سطح کودک دبستانی، پر از غلطهای نگارشی.
بدون هیچ هیجانی! افتضاح….
نصفه ولش کردم.
خودت فهمیدی چه نوشتی.اصلا چرا اون که دخترشو طلاق دادی بیاد بهت بده انقدر که شما ها راحت میکنیدادم فکر میکنه توی یک سیاره دیگه هستین اخه اینجا به این راحتی کسی نمیتونه کس بکنه
نظری برا آدم میمونه؟ نه والا