سلام من سحر هستم میخوام خاطره ی اولین سکس با شوهرم آرمان رو بگم.
من23سالم بود که با آرمان ازدواج کردم.اون موقع آرمان 26سالش بود.
خب میریم سراغ مشخصاتمون:من حدود173قدمه وزنم نزدیک66 و سایز سینه هام هم 80 هست صورت نسبتا زیبایی دارم(تعریف از خود نباشه)چشم هام ابیه و باسن بزرگی دارم و عاشق شوهرم هستم.
آرمان:قدش نزدیک 186و وزنش حدود 90کیلو چشم هاش سبز هست و کیرش نزدیک 20سانت طولشه خیلی کلفته
اما داستان:اواخر جشن عروسیمون بود که رفتیم تو یک اتاق و شاممون رو خوردیم(من وقتی غذا میخورم بعدش حتما باید بخوابم)غذامون که تموم شد رفتیم تو سالن که با مهمونا خداحافظی کنیم.
بیشتر مهمونا رفتن فقط فامیلای نزدیک موندن که بریم خونه رو بینیم.
وقتی همه رفتن آرمان برام قهوه ریخت وگفت:روی تخت برات لباس گذاشتم برو بپوش.
رفتم تو اتاق.وای خدای من!!!یک ست لباس خواب قرمز طوری رو تخت بود.
لباسا رو پوشیدمو رفتم پایین.
منو که دید چشم هاش درشت شد.میتونستم بر آمدگی کیرش رو از روی شلوارش ببینم.اومدجلو بغلم کرد و گفت:سحر عاشقتم،مال خودمی.
تلویزیون رو روشن کرد نمیدونم کدوم کانال رو زد ولی دیدم مرده داشت از زنش لب میگرفت.
همینطور که داشتیم فیلم می دیدیم آرمان خودشو به من چسبوند و دستش رو گذاشت روی رون پام.
همینطور داشت دستش رو میاورد بالاتر…
دستش رو گذاشت رو سینه ام.لبش رو گذاشت رو لبام…
با دستش سینه ام رو میمالوند و لبم رو میخورد.
خیلی حشری شده بودم…
دستم رو گذاشتم روی شلوارش…
زیپش رو کشیدم پایین…شورتش رو در آوردم…
چی میدیدم؟کیرش خیلی دراز و کلفت بود…
گفتم آرمان اینجوری که یکراست میرم بیمارستان…
گفت:نترس عشقم عادت میکنی…
کیرش رو تو دستم گرفتم…خیلی آروم تو دهنم کردم…خیلی بزرگ بود.
داشتم براش ساک میزدم که شورتم رو در آورد…
گفت:وای چه حالی بکنیم امشب…
من کیرش رو میخوردم اون هم کسم رو میلسید…مست شده بودم
گفتم:آرمان میخوام جرم بدی…گفت:باشه جیگرم
اومد پاهام رو گذاشت رو شونه هاش سر کیرش رو با کرم چرب کرد خیلی آروم داد تو کسم…
همینطور میداد تو و درش میاورد…شاید 7یا8بار این کار رو انجام داد…
بعد از این که کسم جا باز کرد یکدفعه کرد تو همینطور از کسم خون میومد آرمان ازم لب گرفت و گفت:سحرکم خانوم شدنت مبارک.
بعد از چند دقیقه که خودمون رو تمیز کردیم اومد و کیرشو رو کسم تنظیم کرد این دفعهخیلی سریع تلمبه میزد،خیلی درد داشتم ولی لذتش به درد غلبه کرده بود…
من ارضاع شدم ولی اون هنوز ارضاع نشده بود…
از این که آرمان ارضاع نشده بود عذاب وجدان داشتم،با این که میدونستم کون دادن خیلی درد داره ولی فقط برای آرمانم این کار رو کردم…
به آرمان گفتم:آرمانی تو آبت نیومد؟ گفت:نه
گفتم:میخوام سورپرایزت کنم برو کرم رو بردار بیا…
رفت کرم رو آورد یکم زدم به کیرش و یه عالمه به سوراخ کونم…
آرمان از این کارم خیلی خوش حال شد و قول داد دردم نگیره…
به حالت سگی شدم. اومد پشتم کیرش رو آروم گذاشت روی سوراخ کونم یکدفعه فشار داد تو…
از شدت درد داشتم بیهوش میشدم که لباشو گذاشت رو لبام چند دقیقه کیرش رو همونجا نگه داشت که دردم آروم بشه…
بعد از چند دقیقه خیلی تند تلمبه میزد خیلی لذت بردم حدود 10دقیقه تو همین حالت بودیم که آبش اومد هر دوتامون روی کاناپه دراز کشیدیم و تا صبح همونجا خوابیدیم.
این اولین داستان من بود لطفا نظراتتون رو بگین.اگه استقبال کنین خاطره های بعدی رو هم مینویسم

نوشته: سحر