اولین سکس من با لیلا

1391/08/16

سلام به دوستای عزیزم من اولین داستانیه که دارم مینویسم اولی بار تجربه سکس داشتم این داستان مربوط میشه به دوسال پیش من و پسر عمویم رسول توی سوپر مارکت نشسته بودیم .(سوپر مارکت هم مال خودمون بود) که لیلا یکی از دوستای دختر عموم اومد وارد مغازه شد که خرید کنه من به پسر عموم گفتم که من طلبه کوس لیلا شدم باید کوس لیلا رو بکونم گفت چه جوری گفتم بیا فکر کنیم چه جوری جورش کنیم ضمنا لیلا هم همیشه پیش دختر عموم میومد تا اینکه یه هفته که گذشت رفتم پیش دختر عموم وبهش گفتم که من میخوام با لیلا دوست بشم دختر عموم گفت که چه سعادتی اونم گفته که میخواد با تو دوست بشه تا اینو شنیدم گفتم شمارش بده شمارش گرفتم اومدم درب مغازه گوشی رو برداشتم شمارشو گرفتم تا گفت الو من قطع کردم بعد بلافاصله پیام داد جواد خوبی کاری داشتی فورا جا خوردم دوباره تماس گرفتم وبا هم شروع به صحبت کردن کردیم وبه او گفتم که چطوری منو شناختی با تکی که زدم گفت شمارتو از گوشی دخترعموت برداشتم خلاصه بعداز این دیگه ما باهم راحت بودیم حتی حرفای سکسی با هم میزدیم دیگه خیلی تو کف بودم باید کوسش رو میکردم

منتظر یک موقعیت بودم تا یک روز من وپسر عموم تو مغازه نشسته بودیم روز جمعه بود که عموم با خانوادش به جز رسول پسرعموم رفته بودند به بندر عباس خونه خالی بود به لیلا زنگ زدم که دوست دارم رودروبا هم صحبت کنیم اون هم قبول کرد گفت کجا بیام گفتم بیا خونه عموم که کسی نیست اون هم قبول کرد به پسر عموم گفتم که تو در مغازه باش که من میرم تو خونتون که با لیلا قرار گذاشتم خلاصه لیلا زنگ خونه رو زد من با تمام وجود رفتم درب خونه رو باز کردم لیلا اومد داخل خونه بهش گفتم که برو داخل اتاق من یه سر گوشی اب میدم بیرون برمیگردم .گوشی رو بداشتم ساعت حدودا 4بعداز ظهر بود که به رسول گفتم اگه بابات از بندر اومدن به من خبر بده (راستی ما تو میناب زندگی میکنیم تا بندر حدودا45 دقیقه بیشتر راه نیست…)خلاصه ما هم رفتیم تو اتاق دیدیم لیلا نشسته رفتم کنارش نشستم وشروع کردیم باهم به صحبت کردن ومن هم کیرم داشت راست میشد به او گفتم اجازه میدی بوست کنم گفت اشکال نداره ماهم که بار اولمون بود که داشتیم یه دختر بوس میکردیم تمام لوپ و لباش و میبوسیدم که یه هو لیلا سر منو گرفت شروع کرد مارو به بوسیدن منم کم نیاوردم انو خوابوندم رو زمین کم کم دستم بردم روسینه هاش عجب سینه های بود بزرگ و هلو وشرو کردم ور رفتن به سینه هاش کرستش رو باز کردم چیزی نگفت وشروع کردم به خوردن اونم کم کم داشت ارضا میشد و زیب شلوارمو باز کرد یهو کیرم که بلند شده بود اومد بیرون یه نگاهی کرد گفت بخورمش منم گفتم مال خودته بخورش عجب ساکی میزد که تمام بدنم داشت میلرزیدی همینجوری که داشت ساک میزد شلوارشو کشی پایین ورفت خوابید گفت جواد بیا حالا نوبت توشده منم که برا اولین بار بود که کوس رو از نزدیک میدیدم رفتم کوسش رو شروع به خوردن کردم که یه جیغی زد وگفت جواد بسه دیگه کار اصلی رو شروع کن ما هم شروع کردیم اول از همه کیرم تو دست گرفتم وگذاشتم رو گوسش و شروع به مالیدن رو کوسش کردم واون عصبانی شد یه فهشی به ماداد وخودش کیرم گرفت گذاشت تو کوسش ما هم تا فشار دادیم یه جیغ کشد وراحت کیرم رفت تو کوسش تعجب کردم وبا خودم گفتم مگه این پرده نداره بیخالش شدم وماهم شروع به تلمبه زدن کردیم کم کم داشت ابم می اومد که بهش گفتم کجا بریزم گفت بریز رو سینم من کیرم تا اوردم بیرون ابم ریخت رو سینش و من همانجا از حس رفتم خوابیدم روش که یکدفعه تلفنم زنگ خورد که بابا زنگ زده که نزدیک خونست بیایید بیرون فورا بهش گفتم لباساتو بپوش که وضعیت خرابه اونم لباساشو پوشید واومدیم بیرون از خونه که بیرون اومدیم عموم با خانوادش رسیدن خونه بعد لیلا گفت که من گوشیم رو تو اتاق فراموش کردم چکار کنم بهش گفتم تو برو من گوشیت رو برات میارم بعد به رسول زنگ زدم که بره گوشی رو از اتاق بیاره ورسول هم رفت تو اتاق وگوشی رو برام اورد ومن گوشی بردم دادام به لیلا ازش پرسیدم که چرا پرده نداشتی وگفت که موقعی مدرسه بودم از پله ها افتادم و پردمو اونجا ازدست دادم ودکترهم رفتم ولی خوب نشد خلاصه این هم اولین سکس من با لیلا بود الان هم لیلا تازه عقد کرده وما هم فعلا منتظر یه دختر دیگه هستیم من خودمو درست معرفی نکردم جواد هستم تازه خدمتم و تموم کردم اهل میناب هستم میناب جز استان هرمزگانه

نوشته: جواد


👍 0
👎 0
48935 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

342023
2012-11-06 23:29:48 +0330 +0330

=))
خاطرات یک متوهم جلقی!

0 ❤️

342025
2012-11-07 02:13:08 +0330 +0330
NA

بله واقعا عبدل کجاست ،بیل کجاست و پسر غیرتی کجاست

0 ❤️

342027
2012-11-07 03:39:31 +0330 +0330
NA

fdsa

0 ❤️

342028
2012-11-07 04:31:52 +0330 +0330
NA

ببین این یه خاطره بود که به واقعیت نزدیک بود.اما اگه میخوای بازم بنویسی؟ بدون که برای داستان تنها واقعی بودن کافی نیست باید روی نگارش و…کار کنی.
ببین داداش کوچولو .این رو همیشه یادت باشه .اینکه در سکس شهوت حرف اول رو میزنه درسته، اما دلیل نمیشه که عقلت از کار بیوفته.

کردی توی کوسش بعد تازه فکر میکنی پرده داره یا نه؟خیلی ها اینجوری بگا رفتن پس نکن اینکارو بچه جان.یه درصد شانس بده که طرف پرده داره میخواد بیوفته گردنت.همه دخترا اینجوری نیستند اما گرگ همه جا هست.

نظر خاص دیگه ای به ذهنم نمیرسه.تمام

0 ❤️

342029
2012-11-07 08:38:21 +0330 +0330
NA

عبدول دودول امروز یکی رو تور کرده رفته عشق و حالشو بکنه !
شما نمیخواد نگران باشید اگرم شهید شده باشه یه امام زاده براش وا میکنیم همه برن شمع روشن کنن اسمشم میذاریم دول زاده عبدل خایه تابه تا!

0 ❤️

342030
2012-11-07 20:39:32 +0330 +0330

خوبی جوات
میشه توضیح بدی چطور باتمام وجود در خونه رو باز میکنن ,بعدش مگه کسی که ارضا میشه از حال میره یا بقول تو از حس میره, اگه اینجوریه که هرکس خواست سکس کنه باید اول زنگ بزنه به 115 یا اینکه بره تو بیمارستان سکس کنه که سریع به دادش برسن .
عبدول جان میخوام یه راهکار بهت بدم حالشو ببری و دعاشو به جون من بکنی :
اگه ادمین تو مجازاتت تخفیف داد و عفوت کرد که هیچ ولی اگه نشد یه اکانت دیگه بساز و همون اسم قبلیت رو با یه زبون دیگه مثلا اگه قبلی لاتین بود اینو فارسی بساز یا اگه فارسی بوده لاتینش کن .
حالا خوبه ادمین منو به جرم همدستی با عبدول بلاک کنه .

0 ❤️

342031
2012-11-07 21:23:26 +0330 +0330
NA

<:P یوهووووو
هورااا هورااا هورااا!
سلام.عبدول خان میدونستی اینهمه طرفدار داری داداش؟ :)

0 ❤️

342033
2012-11-07 22:11:46 +0330 +0330

عبدول عبدول عبدول ,
شاهین شاهین کرکس
ادمین ادمین غمگین
عبدول جان زمانی که اسمت یه عبدول بود اونهمه اتیش میسوزوندی حالا این ادمین فلک زده سه تا عبدول رو کجای دلش جا بده , درضمن اسم کاربریت ادمو یاد بیسیم چیا میندازه . حالا واقعا با یه عبدول کارت راه نمیفتاد , لابد بیل بیچاره هم باید اسمشو بذاره سیبیل . ههههه

0 ❤️

342034
2012-11-07 22:35:07 +0330 +0330
NA

این چه وضعیه! :|
چرا کامنتا حذف میشن؟ :|
عبدل کجاست؟ /:)

0 ❤️

685160
2018-05-01 15:25:08 +0430 +0430
NA

کسشعرات قشنگ

0 ❤️