سلام خوبید من مهرانم من میخوام خاطره چند هفته پیشم رو بگم براتون من الان 19 سالمه با قیافه معمولی و قد بلند این داستان که میگم کاملا واقعیه و دروغی درش نیست
.
.
.
من تو سنندج ساکنم و اینجا به دنیا اومدم الان بابام سرایدار یه مهمانسرای اداریه که کارمندا از شهر های مختلف میام تو مهمانسرا برای اقامت تو سنندج
خلاصه ما الان 8 ساله تو مهمانسرا هستیم من از بچگی کارای نظافت رو یاد گرفتم گذشت و گذشت تا چند هفته پیش که یه خانم تنها خودش اومد کارمند بود از شمال اومده بود و منم رفتم سویت رو تحویلش بدم دیدم یه خانم خوشگل و خوش فیس که بدنی خوبی داشت مشخص بود سکس خوب داشته وقتی ازش مدارک خواستم کارت ملی شو داد
دیدم متولد 65 تقریباً 38سالش بود و خیلی نسبت به سنش خوب مونده بود هم بدن و اندامش و هم فیسش راستی اسمشم مریم بود واسه من تعجب داشت یه زن تک تنها این همه راه و چرا اومده گفت یه هفته میمونه برای کار دادگاه اومده
منم مدارک ازش گرفتم و رفتم خونه خودمون یه روز بعدش زنگ زد گفت شیر حمام خراب شده بابام بهم گفت برو درستش کن رفتم دیدم شیر خرابه تو حمام شورت خیس زنونه بود تا فهمید من شورت رو دیدم سریع ورش داشت برد منم خودمو زدم به کوچه علی چپ که مثلا ندیدم شورتو هیچی شیر و درست کردم برگشتم خونه تا اینکه یه مسافر دیگه اومد رفتم یه سوییت تحویلش بدم که تو همون سویت مریم بود رفتم دم در در زدم درو باز نکرد صدا زدم باز نکرد کلید انداختم رفتم تو دیدم مریم خانم با یه حوله رو تخت و هدفون تو گوششه منم در اتاقشو بستم نمیدونم فهمید یا نه خلاصه سوئیت تحویل یارو دادم شب وقتی جق میزدم به این فکر کردم که این مریم خانم میخاره و این کارا برای یه زن سی ، چهل ساله معنی نمیده
دو روز بعد که من تو حیات با داداشم فوتبال بازی میکردم از پنجره اتاقش دیدم داره موهاشو خشک میکنه با سشوار و لخت بود سریع دادشمو فرستادم پی نخود سیاه خودم وایسادم به دید زدن که یهو منو دید منم سریع فرار کردم رفتم
یارو که تو سویت مریم بود زنگ زد گفت میرم بیا مدارک رو بهم بده و کلید بگیر وقتی رفتم مریم رو دیدم داشت میرفت بیرون با یه نگاه که من فهمیدم دید میزدی رفت
شب زنگ زد به بابام که بازم شیر حموم خراب شده منم کلی غر زدم گفتم چرا باید تو چهار روز باید دو بار یه شیر خراب شه بابا گفت برو رفتم همین که در زدم باز کرد رفتم تو گفتم چی شده گفت شیر آب گرم خرابه رفتم تو حموم دیدم شیر سالمه گفتم این که سالمه گفت اره گفتم پس چرا گفتی من بیام گفت میخوام بدونم به چه دلیل منو دید میزدی منم سرخ شدم
قلبم تند تند میزد مغزم بگا شده بود گفتم غلط کردم به بابام چیزی نگو گفت نه میگم کلی التماس که نگو و فلان گفت یه سوال تو به من نظر داری
منم سرم انداختم پایین گفتم آره یهویی رفت تو اتاق و صدام زد گفت بیا وقتی رفتم دیدم لخت مادر زاد نشسته رو تخت خشکم زد گفت چته اسکل مگه نگفتی نظر داری رو من بیا با هم سکس کنیم اتفاقا منم نیاز داشتم خیلی وخته سکس نداشتم من تایمی که اون حرف میزد فقط رو بدنش قفلی زده بودم اخه چه جوری میشه یه زن 38ساله بدنش مثل دخترای 15ساله باشه بدن سفید و کون گونده و ممه های 85البته دقیق نمیدونم محو بدنش شده بودم که لباسمو کشید سمت خودشو گفت لباساتو دربیار منم سریع از خدا خواسته لخت شدم اول مثل ندیده ها یه لب خیلی خوب ازش گرفتم بعد کیرمو گرفت دستش یه نگاه بهش کرد و گفت نسبت به سنت بزرگه منم روم نشد چیزی بگم کیرمو گذاشت دهنشو جوری ساک میزد انگار داشت شیره وجودمو میکشید تو دهنش انقدر حال داد بهم منم ممه هاشو گرفته بودم دستم ولی داشت ابم میومد بهش گفتم بسه گفت اوکی برگشت داگی وایساد و کیرمو ول کرد منم کیرمو که خیس شده بود کردم تو کصش یه اخ ریز گفتو هلش دادم رفت تو چند تا تلمبه زدم دیدم داره ابم میاد گفتم داره میاد گفت درش بیار کیرمو بازم گذاشت دهنش ابم رو کامل فشار داد تو دهنش
با خنده گفت همین فورا ابت که اومد گفتم میشه وایسی هنوز شقه کیرم گفت باشه کیرم شق شد دوباره این بار به پشت خوابوندمش و پا هاشو دادم بالا و کیرم کردم تو کصش این بار خیلی تند تلمبه میزدم هی میگفت یواش تر منم گوش نمیدادم چند تا تلمبه زدم کیرمو در اوردم گفتم بزارم تو کونت گفت نه با هزار بار التماس راضیش کردم گذاشتم تو کونش خیلی داغ بود و تنگ گذاشتم تو کونش یه چند تا تلمبه زدم که هی اه و ناله میکرد تا کیرم جا باز کرد بعد اونم معلوم بود لذت میبرد چون هی میگفت جون جرم بده بار دوم کیرم ابش نیومد زود مثل دفعه اول یه دو دقیقه ای تلمبه زدم کیرمو در اورد گذاشت تو کصش گفت الان تلمبه بزن یه دو دقیقه ای تلمبه زدم دیدم داره میلرزه چون اولین بارم بود تعجب کردم فهمیدم ارضا شد منم فورا ارضا شدم ولو شدم رو تخت کنارش نگاهم کرد و یه لب ازم گرفت و گفت برو خونه تون تا بابات شک نکرده منم پاشدم خیلی خوش حال که بلاخره سکس کردم لباس پوشیدم و برگشتم خونه یه دوش گرفتم روز اخر که داشت میرفت شمارشو بهم داد گفت تلگرام بهم پیام بده
ولی بعد از این که رفت تو چت کردن باهاش فهمیدم بچه داشت و الان یکم عذاب وجدان دارم
ممنون که خوندید

نوشته: مهران